ب) دوره بندی کلام اسلامی و طبقه بندی آموزه های اعتقادی - درباره چگونگی دوره بندی کلام اسلامی، دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. پرداختن به این دوره بندی ها و کشف ملاک و شاخص های مورد نظر یک اندیه شور، نیازمند مجال دیگری است. به هرحال، این رده بندی ها براساس تغییرات محتوایی، روشی،مکانی، زمانی و مانند آن صورت گرفته است. آنچه در این نوشتار پذیرفته شده، چیزی است که به گونه ای میان این شاخص ها جمع کرده است؛ هم به روش توجه کرده، هم تغییرات محتوایی که به تبع تغییر روشی حاصل می شود، از دیده دور نمانده و هم
تاریخ کلام شیعه
بگواه تاريخ تعدد افراد باسواد در زمان بعثت نبى اكرم بسيار معدود2 و سواد همين عده معدود هم محدود به برخى مطالب بى ارزش يا كم ارزش چون علم انساب و يا فن شعر و شاعرى بوده است.طبعا چنين مردمى توانائى فكرى لازم براى طرح مسائل پيچيده ى كلامى را نداشته اند.پس از هجرت چون مسلمين پيامبر اكرم (ص) را در جمع خويش حاضر ديده و ايشان مستقيماً بر مسائل, (اعم از فكرى و عقيدتى يا سياسى و اجتماعى) نظارت داشتند, اختلافاتى كه بتواند بحث هاى ارزشمند كلامى را بدنبال داشته باشد مطرح نمى شد.
از سوئى مخالفان هم از
مرحله سوم: انفعال دانش کلام و شکل گیری کلام فلسفی - در مرحله سوم، کلام اسلامی که در هر دو منهج شیعی و غیر شیعی رقابت و اختلاط با فلسفه جایش را به فلسفی شدن دانش کلام و کلامی شدن فلسفه می دهد، مرزهای علوم قدری دستخوش تحول می شود. کتاب های کلامی این دوره، در بسیاری از موارد، مشحون از مبانی، اصول و مفروضات فلسفی می شود. در اینکه چنین امری، روندی گریز ناپذیر بود یا رویکردی ناموجه، جای گفت و گوهای فراوانی وجود دارد. (1) امثال شهید مطهری هرچند ناخنک زدن های متکلمان را مایه برکت برای فلسفه تلقی کرده و
برخى از انديشمندان خود را نيازمند مطالعه در فرهنگ و معارف عقلى ساير اقوام و امم يافته و كوشش مى كنند تا انطباقى ميان افكار مذهبى خويش و پيشرفت هاى فكرى و عقلانى برقرار نمايند. بهترين نمونه ى چنين تلاشگرانى ـ فيلون يهودى اسكندرانى Philon)) است كه كوشش فراوانى در جهت تبيين اصول اعتقادى يهود با موازين فلسفه ى يونانى مبذول داشت.روش او بعدها توسط بخى ازعلماى مسيحى و مسلمان تقليد شد.در اسلام نيز به فاصله ى نه چندان زيادى از رحلت پيامبر اكرم (ص) كوشش هائى در جهات فوق الذكر صورت گرفت كه معلول عوامل
واژه «اتحاد» از باب افتعال از ريشه «و ، ح ، د» به معناى يكى شدن دو موجود است (مجمع البحرين ، ج3 ، ص476) و در اصطلاح متكلمان و فيلسوفان ، اتحاد به دو معناى حقيقى و مجازى اطلاق شده است ، معناى حقيقى اتحاد عبارت است از اين كه دو شىء ] و دو ذات [ موجود در عين اين كه دو شىء است به شىء واحد موجود تبدل يابد (الباب الحادى عشر ، ص 21 ; الحكمة المتعاليه ، ج2 ، ص 97).
معناى مجازى اتحاد عبارت است از اين كه چيزى از طريق استحاله يا تركيب و يا خَلْع و لبس به چيز ديگر تبديل شود (الباب الحادى عشر ، ص 21 ،
پس از گزارش از جايگاه عقل نزد صدوق و بررسي ديدگاه او در باره ماهيت، اعتبار ادراکات و قلمرو عقل، نوبت به بررسي عملکرد عقلي وي فرا ميرسد. در اينجا به برخي از مهمترين عملکرد هاي عقلگرايانه صدوق ميپردازيم :1. نقل روايات عقل- اگر چه شيخ صدوق، کتاب يا فصل مستقلي در کتاب هايش در باره ي عقل و شناخت آن ايراد نکرده است،اما رواياتي را در باره ي عقل در کتاب هاي مختلف خود آورده است که همين مقدار نشان دهنده ي توجه او به عقل و شناخت آن و اهميت و اعتبار آن است.شيخ صدوق دهها حديث در باره ي عقل و عاقل و
علم كلام عهدهدار تبيين آموزههاى دين اسلام است و در مقابلِ پرسشها و انتقادهاى پيروان ديگر اديان، از اين آموزهها دفاع مىكند. كلام جزو اولين علوم اسلامى است كه در ميان مسلمانان پيدا شد و با همت بزرگان و دانشمندان برجسته اسلامى گسترش يافت و جامعه علمى تمدن اسلامى را تغذيه كرد.با آنكه مسائل علم كلام از زمان آغاز دعوت اسلام مطرح شده بود، فرقهها و مكاتب كلامى پس از وفات پيامبر اسلام(ص) نمود يافتند و هر كدام در اثبات عقايد خود تأليفاتى نگاشته، به ردّيه نويسى روىآوردند. اينكه اين گروهها كى و كجا
عقل و نص دو منبع اصلي براي معارف ديني است. گاهي متفکران با عنوان عقلگرايي و نصگرايي دستهبندي ميشوند. اين تحقيق در درجه نخست، درصدد نشان دادن مقدار بهرهگيري شيخ صدوق از عقل در معارف ديني است، اما در ضمن مباحث، روشن خواهد شد که صدوق متکلمي عقلگراست؛ هرچند عقلگرايي او با ديگر عقلگرايان متفاوت باشد.ابتدا ديدگاه شيخ صدوق در باره عقل و اعتبار و قلمرو آن بيان خواهد شد. آنگاه، عملکرد عقلگرايانه صدوق در عرصه ي کشف معارف ديني و دفاع عقلاني از آنها بررسي خواهد شد. کليد واژهها: عقل، عقلگرايي،
1ـ وجوب نصب امام: بطور كلى, كليه فرق اسلامى به استثناى چند فرقه كوچك از خوارج همچون ازارقه و اصفريه بر وجوب نصب رهبر براى جامعه اسلامى اتفاق نظر دارند و وجود امامى را براى جامعه مسلمين ضرورى مى دانند. اما در عين حال در اينكه اثبات وجوب نصب امام امرى است نقلى يا عقلى متفق القول نيستند. بطورى كه از اين جنبه مى توان آنان را به سه دسته عمده تقسيم كرد.الف ـ گروهى كه معتقدند وجوب نصب امام, سمعى است و نه عقلى, همچون اشاعره و گروهى از معتزله(3) .ب ـ گروهى كه معتقدند وجوب نصب امام را عقل مى تواند اثبات
کلام علمی است که از آن برای تبیین تمام گزاره های دینی و دفاع عقلانی با روش عقل مبتنی بر وحی
استفاده می شود و این علم از اول پیدایش بشریت و تکلیف الهی بوده و تا روز جزا خواهد بود و درهر
آئینی کلام به خصوص همان بود ، اما با ظهور اسلام و دین کامل الهی کلام اسلامی نیز از کمال بیشتری
برخوردار شد و همزمان با اسلام شروع شد. البته کلام اسلامی از روز اول به طور منسجم و نوشته شده نبود بلکه در هر عصری به فراخور نیازش پیشرفت کرده ، لذا در کلام شیعه برخلاف اهل تسنن و به خاطر حضور ائمه اطهار علیهم السلام