با آن عشق و ارادت كه اميني به آلالله عليهم السلام داشت، شگفت نيست اگر ببينيم كه عنايت آن بزرگواران، چونان خورشيد، بر مسير زندگي او ميتابيد، و شدت اين تابش، گاه به حدي بود كه گويي ميخواستند به همگان بفهمانند كه ما اميني را دقيقا زير نگاه پر مهر خويش، داريم. در اينباره، داستانهاي شگفتي وجود دارد كه شرح آن فرصتي ديگر ميطلبد.
6. آثار و تأليفات
تأليفات اميني، نشان از دقت نظر و نيز گستردگي حوزه دانش يا به اصطلاح «جامعيت علمي» او دارد. برخي از اين آثار به چاپ رسيده و برخي به صورت خطي باقي مانده است. فهرست آثار «چاپ شده» او از قرار زير است:
1. شهداءالفضيله (چاپ نجف 1355 ق، قم 1390 ق / 1353 ش، دمشق 1381 1376 ق) 2. تحقيق و تعليق بر «كامل الزيارات» (نجف 1356 ق) 3. ادب الزائر لمن يمم الحائر (نجف 1362 ق) 4. سيرتنا و سنتنا سيره نبينا و سنته (نجف 1384 ق / تهران 1386 ق). 4. تفسير فاتحه الكتاب، ترجمه قدرتالله حسيني شاهمرادي (تهران 1404ق) 5. دوره 11جلدي الغدير (دارالكتب الاسلاميه، تهران 1372ق؛ دارالكتاب العربي، بيروت 1387 ق).
7. الغدير، شاهكار جاويدان
آثار مكتوب اميني، همه، ارجمند و خواندني است؛ اما، در آن ميان، «الغدير» كتابي ديگر است و اين دائره المعارف سترگ را (كه معرفي آن، موضوع اصلي اين مقاله است) بايد «شاهكار» او بلكه شاهكار بزرگ شيعه در عصر حاضر شمرد. نگارش «الغدير»، تقريبا حدود 40 سال از عمر اميني را به خود اختصاص داده11 و براي نوشتن آن، 10 هزار كتاب را (كه بعضا، بالغ بر چندين مجلد ميشده) از باي بسم الله تا تاي تَمَّت خوانده و به 100 هزار كتاب مراجعات مكرر داشته است.12
الغدير، براي اميني، فراتر از يك كتاب بود؛ فلسفه زندگي بود. برخي كسان، وي را تشويق ميكردند به سنت معمول فقيهان، به جاي نگارش الغدير، به نوشتن رساله عمليه (توضيح المسائل) بپردازد و او (باتوجه به تأمين كامل اين نياز توسط فقهاي بزرگ عصر) ميفرمود:
رساله من، توضيح المسائل من، و برنامه من همين كتاب الغدير است!13
از يكي از نزديكان علامه، مرحوم حاج ابوالحسن ابراهيمي (تاجر فرش در خيابان ولي عصرعج تهران) نيز شنيدم كه ميگفت: زماني نيز كه رساله عمليه مرحوم آيتالله سيد شهاب الدين مرعشي نجفي مرجع دل آگاه و فرهنگبان معاصر از طبع در آمد و خبر آن به گوش اميني رسيد، به ايشان پيغام داد نگارش رساله و پرداختن به شئون معمول مرجعيت، از ديگر فقيهان نيز بر ميآيد. بجا بود اين سنخ كارها وا ميگذاشتيد و يكسره به اموري همچون نگارش ملحقات «احقاق الحق» يا احياي متون و مآثر كهن شيعي ميپرداختيد كه انجام آن، تنها از امثال حضرت عالي ساخته است...
علامه براي تأليف الغدير، منابع مورد نياز موجود در كتابخانههاي عمومي و خصوصي نجف اشرف را
به دقت بررسي كرد و سپس براي تكميل تحقيقات خويش، به ايران و هند و سوريه و تركيه سفر كرد و با تلاشي تحسين برانگيز و در عين حال حيرت آور، مصادر مربوط به ماجراي غدير و مناقب آلالله عليهم السلام را در كتابخانههاي مهم آن كشورها مطالعه و احيانا استنساخ نمود.14
وقتي به نگارش كتاب اشتغال داشت، به حدي در تفكر و مطالعه مستغرق ميشد كه ساعتها ميگذشت و هيچ گونه احساس گرسنگي و تشنگي نميكرد.15 به گفته آيت الله خزعلي: زماني كه از سفر علمي و تحقيقي چندماههاش به هندوستان بازگشت، از وي پرسيدند: هنگام اقامتتان در هند، با گرماي آن كشور چه ميكرديد؟! لختي تأمل كرد و سپس گفت: عجب، اصلا متوجه گرماي آنجا نشدم!
فرزند ايشان نيز ميگويد: شبها حدود ساعت 9 و 10 كه ميشد بچهها گرسنهشان ميشد و احتياج به غذا داشتند. مرحوم علامه دستور فرموده بودند كه ناهار و شام بچهها را بموقع بدهيد و منتظر حضور من بر سر سفره نباشيد. لذا مادرم، شام بچهها را ميداد و ما ميخوابيديم و ايشان در كتابخانه مشغول مطالعه بودند. مادرم غذا را در ظرفي روي چراغ ميگذاشت كه ايشان پس از مطالعه صرف كنند، ولي صبح كه ما ميرفتيم، ميديديم غذا به همان حالت روي چراغ مانده و از بين رفته است. اواخر عمر، ايشان به بيماري سرطان ستون فقرات مبتلا شدند...
با اينكه مرض بر بدن ايشان كاملا مسلط شده بود، من نديدم شكوه و گلهاي نمايد. پيوسته ميگفت: خدايا، ترا شكر! يا علي، مرا كمك كن!...16
در سفر سوريه روزي 18 ساعت كار ميكرد و مطلب مينوشت. معمولا افراد در تابستان براي استراحت به سفر ميروند و كمتر كار ميكنند، اما او، در سفر و حَضَر كار ميكرد. در سوريه، كليد كتابخانه طاهريه (المكتبه الظاهريه) را به او داده بودند، صبحها به آنجا ميرفت و تا غروب يكسره كار ميكرد. در آن كشور، گذشته از عكسبرداري بيش از 50 كتاب خطي، كتاب خطي منحصر به فردي را شخصا در طول سه ماه به خط خود استنساخ كرد كه هم اكنون در كتابخانه اميرالمومنين در نجف اشرف موجود است.17
8. سياست، وجه «پنهان و ناشناخته» زندگي اميني
علامه اميني، عمدتا (و گاه، تنها) به وجه «علمي و تحقيقي» و احيانا «تبليغي» خويش شناخته شده و كمتر كسي با وجه «سياسي و ضد استبدادي ضد استعماري» او آشناست و اين در حالي است كه به قول استاد محمدرضا حكيمي: اميني از پيشواي فقيد انقلاب اسلامي ايران، امام خميني، با عنوان ذخيره الهي در بين شيعيان (ذخيره الله في الشيعه) ياد ميكرد و در گزارش مأموران ساواك، از تلگرافهاي بسيار اميني در حمايت از شخص امام (هنگام تبعيد ايشان به عراق) و جلب توجه مراجع بينالمللي به اين امر، سخن رفته است.18
در همين راستا ميتوان به نقش اميني در تحريض شهيد نواب صفوي به مقابله با شخص كسروي اشاره كرد كه ذكر آن در تاريخ آمده است. زندهياد استاد دواني از مرحوم شيخ محمدرضا نيكنام (از ياران شهيد نواب و منسوبان نزديك خليل طهماسبي) نقل ميكند كه در مقدمه چاپ دوم «برنامه كار فدائيان اسلام» نوشته است: «در يكي از روزها عدهاي از علما در منزل مرحوم آيتالله اميني جمع شدند و راجع به كسروي صحبت كردند، و نظريه آنان ارتداد چنين كسي بود. شهيد نواب صفوي ميفرمود كه من در آنجا بودم و سخنان علما را استماع ميكردم. در پايان سخنان آنها برخاسته و به ايران حركت كردم».19
9. پاياني كه خود، آغاز بود!
علامه، در واپسين سالهاي حيات، از فرط مطالعات بي وقفه و پيگير خويش، اسير بستر بيماري گرديد و روز جمعه 28 ربيع الثاني 1390 هجري قمري (برابر با 12 تير 1349 شمسي) هنگام اذان ظهر، در تهران دار فاني را بدرود گفت. زماني كه چشم از جهان بر ميگرفت و به ديدار محبوب ميرفت، زبانش به اين كلمات مترنم بود كه: «اللهم انَّ هذه سكرات الموت قد حلت فأقبل الي بوجهك الكريم...».20
متکلمان شیعه
شيخ عبدالحسين تبريزي صاحب الغدیر(علامه اميني) - 3
(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 9 - 18 دقیقه)
فهرست مطلب
صفحه3 از4