شيخ عبدالحسين تبريزي صاحب الغدیر(علامه اميني) - 2

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 9 - 18 دقیقه)

فهرست مطلب



3. سفرهاي تحقيقي / تبليغي‌

از ويژگي‌هاي بارز اميني، سفرهاي پربارش به شهرها و بلاد اسلامي است كه با اهداف علمي  فرهنگي  اصلاحي زير انجام مي‌گرفت: تحقيق و پژوهش در كتابخانه‌ها و يادداشت برداري و استنساخ از كتب شيعه و سني (بويژه مآخذ خطي كهن) براي الغدير و ساير آثار خويش، برخورد و ملاقات با استادان حوزه و دانشگاه، اصلاح و ارشاد مردم، تربيت اهل علم و تأ‌ثير در آنان، و گاه نيز اقامه جماعت، ايراد سخنراني براي توده مردم و نيز دانشگاهيان، القاي بحث و ايجاد زمينه‌هاي فكري در مسائل مربوط به فلسفه حكومت در اسلام و ابلاغ پيام «غدير».

شهرهايي كه علامه با خصوصيات يادشده به آنها سفر كرده است، گذشته از شهرهاي عراق، از قرار زير است: حيدر آباد دكن، عليگره، بمبئي، لكهنو، كانپور، پتنه، رامپور، جلالي (در هند)، اصفهان، قم، مشهد، همدان، كرمانشاه، تبريز، بيروت، دمشق، مكه، مدينه، فوعه، كفريه، معره مصرين، نبل، حلب و...، كه گزارشي از اين سفرها انتشار يافته است.6 وي در اين سفرها «همواره مورد تجليل عالمان مذاهب قرار مي‌گرفت. استادان دانشگاه‌ها به استقبال او مي‌شتافتند. دانشمندان و مديران كتابخانه‌ها  از سني و شيعه  از سر اخلاص وسايل تحقيق را در اختيار او مي‌گذاشتند. عالمان سنت با او تماس مي‌گرفتند. شاعران در گراميداشت او خطابه‌ها مي‌سرودند. متصديان كتابخانه‌ها، نشريات و فهرست كتابخانه‌هاي خويش را به او تقديم مي‌كردند».7

علامه اميني، عمدتا  به وجه «علمي و تحقيقي»  شناخته شده و كمتر كسي با وجه «سياسي» او آشناست و اين در حالي است كه به قول استاد محمدرضا حكيمي اميني از
امام خميني، با عنوان «ذخيره الهي در بين شيعيان»  ياد مي‌كرد و در گزارش مأموران ساواك، از تلگراف‌هاي بسيار اميني در حمايت از شخص امام (هنگام تبعيد ايشان به عراق) سخن رفته است‌

به عنوان يكي از مهم‌ترين و پربارترين سفرهاي اميني (از حيث تبليغي)، بايد از سفر مشهور وي به اصفهان ياد كرد كه با منبرهاي پرشور او در شرح فضائل و مقامات اميرمو‌منان علي عليه السلام
(با استناد به مآخذ مهم اهل‌سنت)، و رد شبهات و تحريفات دشمنان آن حضرت در اين زمينه، همراه بود. آيت‌الله حاج سيد حسن فقيه امامي دام ظله نقل مي‌كند: ايشان يك ماه اصفهان ماندند و منبر رفتند: ده‌‌شب در مسجد سيد، ده جلسه در مسجد نو، و ده‌‌شب هم در مسجد جامع. آقايان علما به خاطر شدت علاقه‌شان به اين مرد، همگي مساجدشان را تعطيل كردند و در مسجد جامع، نماز جماعتي به امامت علامه اميني تشكيل شد كه تا الان به ياد ندارم نماز جماعتي به آن شكوه در اصفهان برگزار شده باشد. تصور كنيد، از محراب مسجد جامع تا بيرون مقبره علامه مجلسي قدس سره، جمعيت بود! و پس از نماز هم منبر مي‌رفتند...

4. پرورش محققان توانمند

مرحوم حكيم زاده، در ميان فضايل علامه اميني، بر كادر سازي و محقق پروري ايشان تأكيد مي‌كرد و مي‌گفت: اميني، در حق محققاني كه به كتابخانه مي‌آمدند، پيوسته به من سفارش مي‌كرد كه هرچه مي‌خواهند در اختيارشان بگذار؛ و من نيز از خدمت دريغ نداشتم. يكي از آن محققان، همين جناب محمدباقر محمودي است كه محقق كوشا و شهير معاصر، و مصحح كتاب‌هاي «بحارالانوار» جلد مربوط به معاويه، «تاريخ ابن عساكر» جلد مربوط به امام مجتبي عليه‌السلام و آثار ماندگار ديگر است. آقاي محمودي به كتابخانه مي‌آمد و بر زمين مي‌نشست و در ميان انبوه كتاب‌هايي كه درخواست مي‌كرد و برايش مي‌برديم، غوطه مي‌خورد و يادداشت برمي‌داشت، و بخشي عظيم از مايه‌اي كه اندوخته و يادداشتهايي كه برداشته، از همانجاست.

حكيم‌زاده مي‌افزود: علامه اسد  حيدر (محقق بزرگ شيعه در نجف، و مو‌لف كتاب ارزشمند «الامام الصادق و المذاهب الاربعه»، در 6 جزء) آن زمان كه هنوز كار تأ‌ليف اين كتاب را آغاز نكرده بود، براي نگارش مقاله‌اي مختصر راجع به امام ششم به كتابخانه آمد و از اميني درخواست رهنمود كرد.

اميني  با لحني دردمندانه از وي پرسيد: «درباره پيشواي مذهب تشيع، چه چيزي مي‌خواهي بنويسي؟» و افزود: «اگر مي‌خواهي، همچون برخي كسان، چند كتاب را زير و رو كني و با رونويسي از آنها و افزود و كاستهايي از خويش، كتاب يا مقاله‌اي سرهم آوري و به خامه چاپ سپاري؟ بهتر است اين كار را وانَهي و به كار ديگر پردازي، كه هم تكرار مكررات است و هم شأن امام فراتر از اين گونه كارهاي خُرد و تُنُك‌مايه مي‌باشد، و مرا نيز با تو كاري نيست. ولي اگر مي‌خواهي كاري كارستان كني و در اعماق زمان و زندگي پربار آن امام هُمام فرو روي و براي دستيابي به حقايق مكتوم حيات علمي و سياسي وي، به همه جا سر كشي و همه متون و مآخذ كهن را ببيني و بكاوي، اهلا و سهلا؛ كاري نيكو و بجاست و من نيز به قدر وسع خويش، در خدمت تو خواهم بود!...»

اين سخن اميني، فكر و ذهن اسد حيدر جوان را سخت تكان داد و از همانجا، انديشه نگارش كتاب چند جلدي و مهم «الامام الصادق و المذاهب الاربعه» را در سر وي انداخت. خود وي بعدها مي‌گفت كه: اميني مرا به اين راه كشانيد.

5. عشق به قرآن و عترت پيامبرص

نوشته‌اند كه اميني به خواندن قرآن و ادعيه و نمازهاي مستحبي، علاقه‌اي در حد وَلَع داشت. رسم هر روزه وي چنين بود: زماني كه سپيده نزديك مي‌شد براي اداي نماز شب، از جاي برمي‌خاست و تهجد شبانه را به انجام فريضه صبح در لحظات آغازين سپيده‌دم، پيوند مي‌زد.

آنگاه به قرائت قرآن مي‌پرداخت و يك جزء كامل از آن را برمي‌خواند. خوانش قرآن نيز، با تدبر و تأمل در مفهوم آيات، و توشه گيري از دلايل و براهين آن، همراه بود. در فرجام، صبحانه مي‌خورد و عازم كُتُبخانه خاص خود مي‌شد و به مطالعه مي‌پرداخت، تا آنكه شاگردانش نزد وي مي‌آمدند تا از بيان شيرين، نظريات صائب، و آراء آزاد منشانه‌اش بهره گيرند. اين چنين، مستمرا به تدريس و بحث اشتغال داشت تا بانك اذان ظهر از مأذنه‌ها برمي‌خاست. در اين هنگام مهياي انجام فريضه مي‌شد، سپس ناهار مي‌خورد و ساعتي مي‌غنود و مجددا تلاش علمي در كتابخانه را از سر مي‌گرفت و تا نيمه شب ادامه مي‌داد!8

اميني، وصيت پيامبر اكرم‌ص‌در حديث مشهور «ثَقَلَين»، مبني بر لزوم تمسك همزمان امت به قرآن و اهل بيت‌ع، را پيوسته در گوش داشت و براستي دلباخته خاندان عصمت‌ع بود. به گفته مرحوم حكيم‌زاده «اميني دائم الوضو بود و صبحها هر روز به حرم حضرت امير مشرف مي‌شد و سپس به كتابخانه مي‌آمد.

افزون بر اين، هر زمان نيز كه حاجتي داشت (دنبال مطلبي در كتابي مي‌گشت و پيدا نمي‌كرد يا در جستجوي كتابي به اين سو و آن سو پرسه مي‌زد و نمي‌يافت، و براي يافتن مقصود خود به مولا عليه السلام متوسل مي‌شد) و از رهگذر لطف مولا مقصودش برآورده مي‌شد يا مطلبي را كشف مي‌نمود، فورا عبا بر دوش مي‌افكند و به قول خود «براي تشكر از مولا» به حرم مي‌رفت. و مواردي را من خود، شاهد بودم».9

اميني به نقطه كمال عشق  فناي عاشق، در ياد و نام معشوق  رسيده بود و در برابر محبوب قُدسي، براي خود هيچ چيز نمي‌خواست. حسان مي‌گويد: «با عده‌اي از ارادتمندان به پيشواز [اميني] رفتيم. در وسط راه پياده شديم، منتظر مانديم تا علامه اميني از راه رسيدند و پياده شدند.

من اشعاري كه در مدح ايشان سروده بودم قرائت كردم، طبق معمول ايشان، باز هم مثل هميشه انتظار داشتم كه تشويق كنند. ولي برخلاف گذشته، بعد از روبوسي، علامه اميني يك نگاه تندي به من كردند و محكم و جد‌ي فرمودند:

- حسان، اگر به جاي مدح من، يك شعر در مدح امام زمان عليه السلام گفته بودي، يقين سود معنوي تو بيشتر بود».10


چاپ   ایمیل