تجلي نام امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف بر ساخت واقعيت آينده

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 11 - 21 دقیقه)

چكيده

نام امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف نامي بسيار اثرگذار و هدايتگر است؛ نامي که بر منزلت او در هستي دلالت دارد؛ هدايت شده‎اي که هدايتگر است و امامت جهانيان را برعهده دارد؛ امام بر زمان‎ها و دوران‎هاست و نام او شکل‎دهنده بسياري از واقعيت‎هاي زمانه است.

مهدي‎باوري، ازجمله سرمايه‎هاي ارزشمند مسلمانان براي ورود موفق به آينده است؛ سرمايه‎اي معنوي كه ملل ديگر مجبورند براي ايجاد آن، مسيرهاي كاذب و صادق زيادي را طي كنند تا با اتكا به قدرت وهم و تخيل خويش، واقعيت‎هايي تحميلي و بيگانه با حقيقت را پردازش نمايند؛ در حالي كه جامعه اسلامي، در انگاره كلان خود، اعم از شيعه و سني، از اين سرمايه معنوي حقيقي بهره‎مند است؛ سرمايه‎اي معنوي با ظرفيت فوق‎العاده براي آفرينش‎هاي هنري، ادبي، فناورانه و ساختاري، در امتداد ساخت واقعيت آينده.

اين پژوهش درصدد است تا با تأمل بر ابعاد و ارزش‎هاي گوناگون اين سرمايه پايان نيافتني، راهبردهايي را براي استفاده هوشمندانه‎تر از آن معرفي نمايد؛ راهبردهايي که مهدي باوري را در فراگردهاي گوناگون شکل‎دهي ارکان جوامع آينده نافذ سازد و با ابتناء بر اين سرمايه معنوي، آينده‎اي زيباتر و خردمندانه‎تر بيافريند.

 

مقدمه

اميد به آينده تحت تأثير داستان‎هاي صادق و کاذب

سرمايه معنوي، سرمايه‎اي است که برمبناي باورها و اعتقادات مردم شکل مي‎گيرد و آينده را به‎گونه‎اي معنوي‎تر و لطيف‎تر شکل مي‎دهد؛ آينده‎اي که در آن پيروزي حق بر باطل مفروض و مسلم فرض مي‎شود.

خداوند متعال در قرآن كريم درباره پيروزي مسلم بندگان صالح خويش چنين فرموده است:

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي‎الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ (انبياء: 105).

اين آيه شريفه دلالت‎هاي شگفت‎انگيزي بر سرمايه معنوي و اميد به آينده دارد؛ زيرا چنين حکم مي‎فرمايد «ما در زبور، بعد از تورات نوشتيم، همانا زمين را بندگان صالح به ارث خواهند برد» يعني پروردگار متعال سه بار حكم كتبي داده است كه بندگان صالح او، وارث زمين‎اند!

بيان اين همه تأكيد در قرآن کريم، به حدي اميدآفرين و هيجان‎انگيز است كه مؤمنان را مطمئن مي‎سازد كه يقيناً حق پيروز است و باطل نابود خواهد شد. اين اميد بسيار ارزشمند است؛ زيرا بقاي اثربخش، كارآمد و پايدار در جامعه بشري، موكول به آن است؛ اميدي كه سرمايه معنوي و گرانقدر هر جامعه، براي ورود موفق به آينده است. اهميت اين اميد به حدي است كه بسياري از جوامع، حتي با توسل به تصويرپردازي‎هاي خيالي از پيروزي‎هاي خود در آينده، سعي در تحريف آينده و مصادره آن به مطلوب خويشتن دارند و به‎طور مستمر تلاش مي‎كنند تا گذشته را از شكست‎هاي خويش پيراسته كنند و آينده را با تصاويري ساختگي از پيروزي خويش ترسيم نمايند و بدين ترتيب به تاريخ‎سازي و واقعه‎پردازي متوسل مي‎شوند.

البته اين تاريخ‎سازي‎ها، نقطه ضعفي اساسي دارند! بسياري از مردم مي‎دانند يا مي‎پندارند كه آنها دروغ‎اند؛ پس نمي‎توانند همه مردم را در همه زمان‎هاي حال تا آينده بفريبند! به همين ترتيب، تصويرپردازي‎هاي القايي مبتني بر اين تاريخ‎سازي‎ها، كاذب يا تحميلي قلمداد مي‎شوند و نمي‎توانند در دوره‎هاي طولاني، مساعي حقيقي افراد را براي ساخت و تحقق خود در آينده، جلب نمايند.

نکته مهم اين است که پذيرش اين داستان‎هاي تاريخي و مراتب اثرگذاري آنها در خلق واقعيت‎هاي آينده، به‎مراتب بلوغ و توانايي آحاد جامعه بستگي دارد. اگر جامعه بالغ و توانمند باشد، داستان‎هاي حقيقي را باور مي‎کند و اگر نابالغ و ضعيف باشد، ممکن است تحت تأثير هر داستان ساختگي و بي‎اعتباري، برانگيخته شود و فعاليت نمايد. در خطبه 5 نهج‎البلاغه، چنين اشاره شده است كه "تلاش براي قيام در جامعه نابالغ، مانند كشت در زمين ديگران است"؛ شايد بدان دليل كه احتمالاً قبل از محصول دادن جامعه نابالغ، اهل فريب و تزوير، قلب‎هاي مردم ناآگاه را به خود متمايل مي‎سازند و بهره خود را مي‎برند؛ بنابراين بلوغ و آگاهي مردم، مقدمه تحقق و پايداري جامعه عدل فرض مي‎شود.

خلاصه اينکه، اميد سرمايه‎اي مهم است و يادآوري داستان موفقيت‎هاي تاريخي، مي‎تواند منبعي بسيار مهيج براي اميدبخشي به جامعه باشد. به همين دليل، برخي از كشورها براي افزايش اميد مردم خود به آينده، به تاريخ‎سازي‎ها و حتي تحريف حوادث تاريخي روي مي‎آورند!

از نمونه تلاش‎هاي تاريخ‎سازانه كاذب، مي‎توان به مصادره به مطلوب قصه‎هاي شاهنامه فردوسي در ميان بسياري از اقوام جهان اشاره كرد. اين مصادره به مطلوب‎ها هر چند هم كه بومي‎سازي شده باشند، نشان‎دهنده نگراني مهم كشورهاي فاقد ‎هويت در گذشته، براي ورود موفق به آينده‎اند؛ گويا داشتن گذشته شفاف و درخشان، رمز ورود موفق به آينده است!

همچنين از جمله تلاش‎هاي معطوف به توسعه و ايجاد و تقويت اميد ملي، تلاش‎هايي است كه بسياري از جوامع، براي تقويت باور به منجي موعود خويش انجام مي‎دهند؛ ضمن اينکه با استفاده ابزاري از ظرفيت‎هاي دانش و فناوري در جلوه‎هاي هنري و تفريحي و رسانه‎اي، خود را در شمار موفق‎ترين‎ کشورها در آينده، معرفي مي‎کنند. گاهي نيز اين مهم از طريق تلاش براي کشف آينده حقيقي از طريق مذهب و عرفان يا شهود انجام مي‎پذيرد. بنابراين، تلاش براي كسب هويت و اميد به چند صورت انجام مي‎شود:

اول، بازپردازي تاريخ از طريق معرفي قهرمان‎ها وشخصيت‎هاي تاريخي خيالي؛

دوم، تمرين ذهني موفقيت در آينده، از طريق بازي‎ها و داستان‎پردازي‎هاي تخيلي.

سوم، تصويرپردازي از موفقيت خود در آينده، بر اساس عطف توجه به آينده موعود و رواج منجي‎باوري در قالب رويکردهاي مذهبي حقيقت‎گرا.

بازپردازي و تحريف تاريخ از طريق معرفي قهرمان‎ها و شخصيت‎هاي تخيلي

برخي از ملت‎ها که گذشته خود را چندان جذاب نمي‎دانند، سعي مي‎کنند تا با بومي‎سازي افسانه‎ها و حتي داستان‎هاي تاريخي ديگر ملل، تاريخ و هويت ملي خود را بازپردازي نمايند. به‎مثابه نمونه‎اي از اين‎گونه تلاش‎ها مي‎توان به بازسازي شخصيت رستم ايراني، در روسيه و كره جنوبي و برخي از کشورهاي جهان اشاره كرد؛ به‎طوري که با اقتباس حوادث و آزمون‎هاي افسانه‎اي رستم، شخصيت‎هايي روسي يا کره‎اي را بر قياس آن تصويرپردازي نموده، شخصيت‎پردازي‎هاي افسانه‎اي را معرفي مي‎نمايند. در اين نمونه، رستم شاهنامه فردوسي اصل تلقي مي‎شود؛ در حالي كه بسياري از نسخه‎هاي ديگر در جهان، پرداخته‎اي جديد از شخصيت افسانه‎اي وي را بازپردازي مي‎نمايند.

جالب آنکه فردوسي به‎وضوح به تخيلي بودن شخصيت رستم اصلي اشاره کرده است:

كه رستم يلي بود در سيستان ـ منش كردمش رستم داستان (شاهنامه، چاپ 1386).

يعني، در حالي كه اصل داستان رستم نيز پرداخته ذهن خيال‎پرداز فردوسي است، برخي از ملت‎ها تلاش مي‎کنند تا نسخه‎هاي بومي خود را بر اساس آن طراحي و معرفي نمايند و اصرار ورزند که اين شخصيت حقيقتاً به آنها تعلق دارد.

گويا اين نسخه‎برداري‎ها و قهرمان‎پردازي‎ها، چاره سهل‎الوصول اين ملت‎ها براي ورود اميدوار به آينده‎اند؛ زيرا از اين طريق‎ها هويتي جذاب را براي خود شکل مي‎دهند و انگيزه‎اي براي اعضاي ملت خود ايجاد مي‎کنند تا در پيوستن به مدافعان فرهنگ ملي اصرار ورزند؛ ضمن اينکه همه اين تلاش‎ها، در امتداد باور به گزاره زير انجام مي‎شوند:

گزاره الف: "در آينده ملتي موفق‎تر است كه گذشته‎اي درخشان‎تر داشته باشد"!

براي مثال، تلاش محمدرضا شاه براي بازپردازي و تصويرگري تمدن شاهنشاهي ايران، از طريق شاهنامه‎خواني، تاريخ‎نويسي و جشن‎هاي دوهزار و پانصدساله، در همين راستا ارزيابي مي‎شود. تلاشي براي معرفي گذشته درخشان براي کشوري که مايل به تصويرپردازي برتر از خويشتن خويش است.

تمرين ذهني موفقيت در آينده از طريق قهرمان‎سازي

پيش‎بيني‎ها و تصويرپردازي‎هاي ملل از آينده بسيار جالب توجه بوده، اين تلاش‎ها براي تصويرپردازي در قالب داستان‎ها و فيلم‎هاي تخيلي و ساخت‎دهي به اذهان عمومي درباره موفقيت‎هاي ملي و ارضاي حس موفقيت‎طلبي آحاد جامعه، بسيار حائز اهميت‎اند؛ زيرا اين تصاوير، هر چند هم که بر اساس باورها، القائات و تصويرپردازي‎هاي خيالي و کاذب شکل گرفته باشند، اميد مردم را به آينده افزايش مي‎دهند. درواقع، اين داستان‎پردازي‎ها و نقالي‎ها و شنيدن‎ها و گفت‎وگوها، همه نوعي حس موفقيت را تقويت مي‎كنند و نوعي تمرين ذهني را براي موفقيت در آينده سبب مي‎شوند (Brown & Others, 2005; Boje, 2001)؛ شيوه‎اي که مي‎توان آن را در حالت عملياتي‎تر، در قالب مانورهاي نظامي تصور كرد. در اين‎گونه مانورها، ارتش‎ها تمرين مي‎كنند كه چگونه با دشمنان فرضي مواجه شوند و ماشين جنگي آنها را از كار بياندازند. در داستان‎پردازي از موفقيت‎هاي تخيلي نيز ملت‎ها تمرين مي‎كنند كه در صورت مواجهه با مشكلات خاص در آينده، چگونه عمل كنند! اين شيوه آنها را از حيث آمادگي ذهني براي غلبه بر مشكلات احتمالي تقويت مي‎كند؛ مشروط بر اين‌كه داستان‎هاي مذکور كاملاً فارغ و جدا از واقعيت نباشند و تصويري از مسائل و مشكلات نسبتاً واقعي ارائه نمايند.

اين تلاش‎ها، در امتداد اميد و باور به گزاره زير انجام مي‎پذيرند:

گزاره ب: "در آينده ملتي موفق‎تر است كه باور دارد موفق خواهد شد"!

معمولاً تلاش قهرمان‎پردازانه شركت‎هاي فعال در عرصه‎هاي فرهنگي و فيلم‎سازي دنيا، از طريق ساختن فيلم‎ها و نقاشي‎هاي متحرک و پويانمايي‎هاي روايتگر شخصيت‎هاي تخيلي، در همين راستا صورت مي‎پذيرد. اين تلاش‎ها معطوف به اين مهم‎اند که اعضاي يک ملت بايد بارها و بارها موفقيت را در حال و هواي خيال و تخيل تجربه کنند تا براي پذيرش موفقيت‎هاي واقعي آمادگي کسب نمايند.

تصويرپردازي از آينده موعود و توسعه منجي‎باوري

بسياري از ملت‎‎ها نيز تلاش مي‎کنند تا با اشاره به ويژگي‎هاي منجي موعود خود، آينده خود را درخشان و پراميد نشان دهند. به همين دليل انواع و اقسام شخصيت‎ها و هويت‎ها را به‎کار گرفته، تلاش کرده‎اند تا حتي‎المقدور، تصوير منجي موعود خويش را مقتدرتر و مؤثرتر و نافذتر معرفي نمايند؛ تا حدي که گاهي تشخيص داستان‎ها و افسانه‎هاي خيالي از روايت‎هاي ديني و وحياني دشوار مي‎شود. در اين‎گونه موارد، تفکيک حق و باطل، نيازمند بهره‎مندي از تخصص‎هاي ويژه منجي‎شناسي و دين‎شناسي است.

اين تلاش‎ها در امتداد باور به گزاره زير انجام مي‎پذيرند:

گزاره ج: "در آينده ملتي موفق‎تر است که تصويري معنوي از توفيقات خود داشته باشد".

در امتداد همين باور است که جوامع تلاش مي‎کنند تصويري اخلاقي يا معنوي از خويش ارائه نمايند؛ هرچند گاهي اين تصوير معنوي در قالب‎هاي دين‎گريز و لائيک صورت‎بندي مي‎شوند.

داستان اثربخش بر آينده

داستان‎سرايي از جمله راهبردهاي موفق براي مداخله در جهت بهبود شرايط سازمان‎ها، ملت‎ها و ساير قالب‎هاي اجتماع بشري محسوب مي‎شود (Boje, 2008). در باب تأثير داستان‎سرايي بر آينده‎سازي مي‎توان مباحث تأمل‎برانگيزي را مد نظر قرار داد؛ مباحث دال بر اينکه در روايتگري‎هاي "اثرگذار تاريخ بر آينده"، داستاني اثربخش[1] خواهد بود كه از ويژگي‎هاي ذيل برخوردار باشد:

الف) به‎طور شفاف مرتبط با گذشته باشد؛

ب) در امتداد حال باشد؛

ج) جلب‎كننده اطمينان باشد.

يعني داستاني که به گذشته اقوام مرتبط باشد، در امتداد حال قرار گيرد و مورد اعتماد مردم واقع شود، از قابليت اثرگذاري بيشتري بر آينده برخوردار مي‎شود. بر اين اساس، برخي داستان‎ها معقول‎اند، برخي باورپذيرند، برخي ممكن‎اند، برخي ترجيح داده مي‎شوند، برخي ناممكن‎اند و برخي نابخردانه‎اند. در اين ميان، داستان مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف داستاني متمايز است؛ داستاني است كه از گذشته واقعي آغاز شده، خردمندانه در ميان آحاد جامعه پذيرفته و باور شده و بدون شك، بر آينده تأثير دارد؛ تأثير اين داستان بر آينده چنان است که مي‎توان ادعا کرد که همه لحظات حيات جوامع شيعي، قبل و بعد از غيبت و در دوره‎هاي پيش از ظهور، به شدت از باور به آن اثر مي‎پذيرد.

باور به ظهور مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف

انديشه ظهور مهدي موعود، ازجمله داستان‎هاي باورپذير و حقيقي و اعتمادبرانگيز رايج در ميان عامه مسلمانان و بسياري از پيروان اديان توحيدي است. البته اديان گوناگون، تصويرهاي متفاوتي از شخصيت موعود خود ارائه مي‎كنند، ولي غالب آنها به منجي موعود اعتقاد دارند و باور به آن را تقويت مي‎كنند. نکته قابل تأمل آنکه موعودهاي اين اديان توحيدي، ويژگي‎هايي شبيه به هم دارند؛ به‎طوري که مي‎توان ادعا کرد كه همگي يك شخصيت يا يك فرهنگ يا گروه از افراد را توصيف مي‎نمايند. براي مثال، آنچه از خصال مسيح و مهدي عليهم السلامدر روايت‎هاي مسيحيان و مسلمانان مطرح شده‎اند، بسيار شبيه يکديگرند؛ ضمن اينکه مسلمانان برآنند که اين دو شخصيت، در يك گروه و با هم و به همراه عده‎اي ديگر از اوليا و شخصيت‎هاي پاك‎سيرت عليهم السلام، ظهور خواهند كرد.

بنابراين، بسيار مهم و درخور تأمل است كه آموزه مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف، از همه ويژگي‎هاي اثربخشي برخوردار است؛ به‎طوري که مستمراً بسياري از حوادث گذشته، حال و آينده را تحت تأثير شگرف خود قرار داده است و مي‎توان تصور کرد که در آينده نيز چنين خواهد بود.

الف) گذشته شفاف امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف

در نگاهي به كاركردهاي تصويرپردازانه آيات و روايات و ادعيه رايج در ميان مسلمانان، تأكيد بر گذشته پاكيزه پيامبران و امامان، بسيار جلب توجه مي‎كند؛ به‎طوري که در بسياري از دعاهاي رايج در ميان مسلمانان، چنين تأكيد شده است كه آنها همگي از نسل پدران و مادران پاكيزه‎اند؛ ضمن اين‌كه در اين رويكرد تبارشناسانه، تبار امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف كه قرار است رهبري جهانيان را برعهده گيرد، بي‎نظير و منحصربه‎فرد است. او فرزند بهترين پدران و مادران روزگار و تاريخ است و تبار او تا عهد حضرت آدم و حوا عليهم السلام، كاملاً روشن و شناخته‎شده و حتي مشهور در بين دانشمندان علوم ديني جهان است (زيارت وارث، مفاتيح‎الجنان).

اين مهم موجب مي‎شود که مردم درباره خصال نيكو و پسنديده و احترام برانگيز او مطمئن گردند و پيوسته اين مهم را براي آنها تداعي مي‎كند كه مسلماً فرزند اين تبار بزرگوار و شايسته، بهترين و لايق‎ترين خواهد بود (سليمان، 1376، 4-83). چنانچه در جهان واقع نيز يکي از عوامل مهم جلب اطمينان مردم، تعلق داشتن به خاندان‎ها و خانواده‎هاي پاک‎سرشت است.

ب) حضور امام مهدي در زمان حال

باور به حضور امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف در زمان حال و بحث امامت او بر زمان و امامت در زمان (پورعزت، 1387)، همه بر ارتباط وثيق او با زمان حال دلالت دارند. اين‌كه او همواره با زبان روز، علم روز و ابزار و وسايل روز، زندگي مي‎كند؛ اين‌كه او از فناوري مدرن بهره مي‎گيرد؛ اين‌كه او در ميان مسلمانان در ايام حج و مناسك ديني حضور دارد؛ در ميان ايشان راه مي‎رود؛ با ايشان مراوده دارد؛ از اعمال نيك ايشان شاد مي‎شود و از اعمال زشت ايشان ناراحت مي‎گردد؛ همه و همه بر اين مهم تأكيد دارند كه مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف، در حال حاضر و در حيات واقعي جوامع، حضوري نافذ دارد؛ به‎طوري که حتي مي‎توان او را مورد خطاب قرار داد و با او صحبت کرد (زيارت آل ياسين، مفاتيح‎الجنان).

ج) اطمينان برانگيزي داستان مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف

با وجود خارق‎العاده بودن داستان مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف، مسلمانان آن را واقعي و باوركردني مي‎دانند. درواقع، وجود مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف، داستاني "باور شده" است؛ قابل تأمل است كه يكي از اعياد كم‎نظير مسلمانان، عيد نيمه شعبان است. روزي که به باور شيعيان، روز ولادت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف است؛ روزي كه گويا طليعه تحقق وعده خداوند بر مردم ضعيف و رنج‎ديده نمايان مي‎گردد؛ حال و هواي شيعيان در اين روز چنان است که گويا فروپاشي كاخ ستم و ستمگران آغاز شده است؛ گويا اين روز، آغازي است براي روزي كه به‎تدريج زمينه ظهور دائمي او را فراهم خواهد ساخت؛ از اين رو، شيعيان منتظر در اين عيد چنان رفتار مي‎کنند که گويا پيروزي حق بر باطل را از طليعه آن مي‎بينند و سرور و نشاط و شادي آن را احساس مي‎کنند. بنابراين، صرف نظر از حقيقت مهدي، مردم واقعيت او را باور کرده‎اند. همين باور است که مردم را برمي‎انگيزد که در اين روز خود را پاکيزه نمايند و به مناجات و تزکيه بپردازند.

مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، سرمايه گرانقدر آينده پُراميد مسلمانان

دلالت‎هاي پي‎درپي آيات و روايات و ادعيه اسلامي، بر آينده روشن و پُراميد مسلمانان، اين تصور را فراروي مردم قرار مي‎دهد كه قطعاً پيروزي، از آن اهل ايمان است و اقتدار ظاهري اهل باطل، حتماً و قطعاً فرو خواهد ريخت؛ مشروط بر آنكه قوم با ايمان و خالصي پيدا شود تا اين امر خداوند، درباره آنها تحقق يابد. البته اين باور مهم، نياز به حراست و بذل توجه دارد و مسلمانان بايد هوشيار باشند که هر تلاشي براي مخدوش کردن تبار، چهره، رفتار و حقيقت داستان امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، نيرنگي باطل، اما اثرگذار است؛ نيرنگي که بايد با آن مقابله شود تا اين سرمايه ارجمند، نافذتر و محفوظ‎تر، به آيندگان تحويل داده شود.

بنابراين، انتظار شيعه، انتظاري پويا و فعال و حتي فوق فعال است. اين انتظار به تعبير شريعتي، اعتراض به وضع موجود است (شريعتي، 1357)؛ اعتراضي پويا براي تغيير وضع موجود و حركت به سوي وضع مطلوب؛ انتظاري که سرچشمه حركت و تلاش است (آصفي، 1383). در اين رويكرد، نام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، نام هدايت‎شده‎اي است كه هدايتگر است؛ نامي كه به‎مثابه يك "واقعيت" به‎مثابه يك "كلمه" تحقق يافته، در جهان هستي اثرگذار است؛ يعني صرفاً واقعيت "شناخته شده بودن" و "متعارف بودن" اين نام زيبا، صرف‎نظر از حقيقت و معنويت باورپذير آن، بر شكل‎دهي جهان آينده تأثير دارد؛ در اين رويکرد، تأکيد مي‎شود که مختصات جهاني كه در آن نام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف به زبان‎ها آورده مي‎شود، با جهاني كه با نام ايشان بيگانه است، متفاوت است؛ يعني حتي تكرار نام او، در شكل‎دهي واقعيت آينده نقش دارد (Pourezzat, 2010). بدين ترتيب، حتي ذکر نام مهدي نيز تأثيري شگرف بر شکل‎دهي جامعه‎اي اخلاقي و پويا، براي پذيرايي از عدالت و معنويت دارد.

ابعاد ساخت واقعيت آينده در پرتو نام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف

بر اساس ديدگاه برگر و لاكمن، مردم در مراودات روزمره خود، به وجهي پديدارشناسانه، واقعيت‎هاي اجتماعي را شكل مي‎دهند. بر اساس ديدگاه ويك نيز، سازمان‎ها و سيستم‎هاي اجتماعي، از طريق سازماندهي خود، محيط پيرامون خود را شكل مي‎دهند (Scott & Davis, 2007; Morgan, 2006). بنابراين، واقعيت‎هاي اجتماعي در محيط پيراموني، تحت تأثير مراودات اجتماعي و باورها و عقايد مردم شكل مي‎گيرند. در همين امتداد، آرزوها و آرمان‎هاي مردم، به‎شدت بر فراگرد شكل‎گيري آينده مؤثرند و آفرينش‎هاي هنري، ادبي، فناورانه و ساختاري جهان آينده را تحت تأثير قرار مي‎دهند.

بدين ترتيب، نام امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، در بسياري از آثار خطاطي، نقاشي خط‎ها، كاشي‎كاري‎ها، هنرهاي تجسمي، نقاشي‎ها، قالي‎بافي‎ها و بسياري ديگر از قالب‎هاي زيبايي‎شناسانه هنري متجلي مي‎شود.

همچنين بسياري از اشعار، ادبيات، داستان‎ها، فيلم‎ها، تئاترها و ديگر جلوه‎هاي ادبي و هنري جهان معاصر، تحت تأثير نام او صورت‎بندي مي‎شوند و حتي بسياري از تلاش‎هاي فناورانه براي بهبود سازه‎هاي انساني و اصلاح كژكاركردهاي محصولات و توليدات صنعتي، با هدف اصلاح وضع موجود و نيل به وضع مطلوب، و با اميد حيات طيبه در محضر او صورت‎بندي مي‎شوند؛ ضمن اين‌كه بسياري از ساختارهاي سازمان‎هاي اجتماعي، با توجه به تعهدات عيان و نهان مسلمانان در برابر نام او برپا مي‎شوند؛ نظير سمينارها و گردهمايي‎هاي ملي و بين‎المللي و حتي سناريوپردازي‎هاي علمي يا تخيلي که در بسياري از موارد، با علاقه و در پرتو انوار نام زيباي او شکل مي‎گيرند (ر.ک. مؤتمر الامام المهدي و مستقبل العالم، 1434 قمري، ج1-5). اينچنين است كه نام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف و فقط نام او، واقعيت آينده را خلق مي‎كند؛ در حالي كه او فقط يك نام نيست، بلکه حقيقتي است كه مسلمانان به او باور دارند و منتظر اويند.

اين نگاه به رسالت منتظران موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف، آنها را به حركت مي‎آورد و متحول مي‎سازد تا جامعه آينده، در جريان مراودات آنها و بر اساس آرمان‎هاي خردمندانه و زيبايي‎شناسانه ايشان (پورعزت، 1383) شكل بگيرد و ساخته شود.

نتيجه‎گيري

ذكر نام امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف و روايتگري حوادث تاريخي مرتبط با او، در ساحت حقيقت، آرمان مي‎آفريند و در ساحت واقعيت، رويـدادها را شكل مي‎دهد (پورعزت، 1434 ق). بدين ترتيب، مراوده مستمر نام و حقيقت امـام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف و باورهاي مشتاقان و علاقه‎مندانش، بر واقعيت امروز تأثير گذارده و واقعيت‎هاي فردا را نيز از طريق آثار هنري، آثار علمي، اخبار، رويدادها و به‎ويژه داستان‎هاي معطوف به آينده، شكل مي‎دهد و سامان مي‎بخشد.

در اين رويكرد، مهدي‎باوري، به انتظاري پويا و اثرگذار و تحول‎بخش و واقعيت آفرين تبديل مي‎شود؛ انتظاري كه واقعيت آينده را مي‎سازد و بنا بر فحواي نام زيباي او، هدايت مي‎کند. اين انتظار، انتظاري است که مستمراً جهان آينده را خلق مي‎کند و آن را تحت تأثير خود شکل مي‎دهد. بنابراين، اقداماتي چون تکرار نام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف و ذکر داستان زندگي او و روايت حوادث آينده در محضر او، اقداماتي بايسته براي شکل‎دهي به آينده‎اي پاکيزه‎تر، خردمندانه‎تر و زيباتر تلقي مي‎شوند؛ اقداماتي که آينده موعود را در ساحت فکر و ذکر و عمل، آشکارتر مي‎نمايند و عيان مي‎سازند.

بدين ترتيب، تجلي نام امام مهدي در فراگرد ساخت واقعيت آينده، آينده‎اي اخلاقي‎تر و تکامل‎يافته‎تر را توسعه مي‎دهد؛ آينده‎اي که تمام خرد و کمال هنر را با تجلي عدالت حق‎مدار نمايان مي‎سازد.

كتابنامه

1. آصفي، محمدمهدي، انتظار پويا، قم: مؤسسه تحقيقات و نشر معارف اهل بيت عليهم السلام، بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف، 1383ش.

2. پورعزت، علي اصغر. مختصات حكومت حق‎مدار، در پرتو نهج‎البلاغه امام عليه السلام، قم: شركت انتشارات علمي و فرهنگي، 1387ش.

3. پورعزت، علي اصغر، الامام المهدي عجل الله تعالي فرجه الشريفو بناء واقع المستقبل، مجموع مقالات مؤتمر الامام المهدي و مستقبل العالم، ج4، النجف‎الاشرف: مجمع اهل البيت عليهم السلام، 1434ق.

4. پورعزت، علي اصغر، شهر عدل امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، تجلي‌گاه تمام خرد و كمال هنر انساني، فصلنامه انتظار موعود، شماره 13، قم: مركز تخصصي مهدويت، 1383ش.

5. سليمان، كامل، روزگار رهايي، ترجمه علي اكبر مهدي‎پور، نشر آفاق، 1376ش.

6. سيد رضي، نهج‎البلاغه اميرالمؤمنين علي عليه السلام، ترجمۀ عبدالمحمد آيتي، چاپ دهم، دفتر نشر فرهنگ اسلامي و بنياد نهج‎البلاغه، 1379.

7. شاهنامه فردوسي، براساس شاهنامه ژول مول، به كوشش پرويز اتابكي، شركت انتشارات علمي و فرهنگي، 1386ش.

8. شريعتي، علي، انتظار مكتب اعتراض در حسين وارث آدم (مجموعه آثار 19)، تهران: انتشارات قلم، 1357ش.

9. قرآن كريم.

10. قمي، شيخ عباس، مفاتيح الجنان، ترجمه مهدي الهي قمشه‎اي، مركز نشر فرهنگي رجا با همكاري مؤسسه جهاني خدمات اسلامي، 1369ش.

11. مجموعه مقالات مؤتمر الامام المهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف و مستقبل العالم، النجف‎الاشرف: مجمع اهل البيت عليهم السلام، 1434ق.

12. Boje, David M. 2001. Narrative Methods for Organizational & Communication Research. Sage publications.

13. Boje, David M. 2008. Storytelling Organizations. Sage publications.

14. Brown, John Seely, Stephen Denning, Katalina Groh & Lourence Prusak. 2005. Storytelling in Organizations; How (Why) Narrative and storytelling are transforming Twenty – First Century Management. Elsevier Science and Technology.

15. Morgan, Gareth. 2006. Images of Organization. Sage.

16. Pourezzat, Ali Asghar. 2010. "Construction Future Reality in Light of Imagination of Social Justice in Public Opinion". USA National Academy of public Administration (NAPA).

17. Scott, Richard & Gerald Davis. 2007. Organization & Organizing. Rational, Natural & Open System Perspectives.

[1]. Effective Story

نویسنده:

علي اصغر پورعزت


چاپ   ایمیل