بررسي و نقد ديدگاه‌هاي جوئل ريچاردسون در زمينه مهدويت

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 23 - 45 دقیقه)

154b

چکيده

نگاه اديان و مکاتب مختلف در مورد «آخرالزمان» و «منجي»، شباهت‌ها و تفاوت‌هايي دارد. صاحب نظران هريک از مذاهب نيز با استناد به منابع پذيرفته شده در مکتب خويش، به تبيين ديدگاه ديني در اين زمينه مي‌پردازند و گاه در موارد اختلافي، گريزي تخطئه‌وار به نگاه مذاهب ديگر در زمينه نجات در آخرالزمان مي‌زنند. در سال هاي اخير، جرياني فكري درميان گروهي از پيروان مسيحيت پروتستان شکل گرفته که درصدد اثبات تعارض شديد نگاه اسلام و مسيحيت در مورد حوادث آخرالزمان و ظهور منجي است. از جمله سردمداران اين ديدگاه «جوئل ريچاردسون» است که با طرح نظريه «ضدمسيح اسلامي» شکل علمي و مستدلي به اين تعارض داده و نظريه وي به طور گسترده‌اي مورد استقبال برخي دين‌مداران مسيحيت قرار گرفته است. اين نوشتار، در گام اول به بررسي سابقه فکري ريچاردسون و زمينه‌هاي طرح و تقويت نظريه وي پرداخته و استنادات او به منابع ديني مسيحيت و اسلام و نيز ادعاهاي او را بررسي و ارزيابي كرده است. طرح اشکالات روشي و محتوايي سخنان ريچاردسون، ذکر وجوه مثبت و منفي تحقيقات او و نيز راستي­آزمايي و نقد درون‌ديني و برون‌ديني آراي وي، به‌ويژه نظريه ضدمسيح اسلامي، از ديگر مباحث طرح شده در اين مقاله است. روش تحقيقي اين نوشتار، کتابخانه‌اي ـ نرم‌افزاري بوده و با نگاه توصيفي ـ تحليلي نگاشته شده است.

 

مقدمه

انديشه نجات و موعود باوري، در همه اديان تاريخي و زنده بزرگ دنيا مطرح بوده است.[1] آيين زردشتي، آيين هندو، آيين بودا، آيين کنفوسيوس، آيين دائو، يهوديت، مسيحيت و اسلام به عنوان پرمخاطب­ترين اديان کنوني جهان، همگي به نوعي اين انديشه را در خود مطرح كرده‌اند (محمدي، 1390: 281-279). البته بايد توجه داشت انديشه نجات و منجي موعود در هريک از اين اديان، در چارچوب مذهبي و فکري همان دين معنا مي­يابد و نبايد انتظار داشت همه اديان، به منجي و کارکردهاي او شکل يکساني بدهند. به عنوان مثال: در دين مسيحيت، منجي موعود، حضرت عيسي مسيح است که نجات او عرصه­هاي فردي، جمعي، معنوي و اجتماعي را در برگرفته و آموزه‌هاي اين دين، به بازگشت او در آخرالزمان اميدواري مي‌دهد. وي تجلي خداوند در زمين محسوب مي­شود که با ايمان به او، انسان‌ها نجات مي‌يابند. وي براي برپايي پادشاهي خدا و داوري به جهان باز مي­گردد و دامنه عملکرد او کيهاني است. اگرچه در ميان فرقه‌هاي مسيحي در شيوه و ترتيب زماني وقايع ظهور دوباره مسيح تفاوت‌هايي وجود دارد؛ تقريباً همه مسيحيان بدين امر باور دارند (موحديان عطار، 1389: 257-258 و توفيقي، 1384: 214-216). در انديشه غالب مسلمانان، مهدي به عنوان منجي اسلامي معرفي گرديده که در آخرالزمان پديدار شده و جهان را از عدل و خداخواهي پر خواهد کرد. اگرچه ميان مذاهب اسلامي در مواردي همچون نَسَب، نوعي و شخصي بودن مهدي اختلافاتي ديده‌مي­شود؛ در اصالت، محوريت و کارکرد نهايي او، اختلافي اساسي در ميان مسلمانان وجود ندارد (موحديان عطار، 1389: 260-265). با تأمل در نگاه دو دين اسلام و مسيحيت، تشابهات و نزديکي‌هاي فکري در زمينه نجات در آخرالزمان نزد اين دو دين مشهود است؛ تا آن جا که برخي مستشرقان، حتي به گرته‌برداري اسلام از منجي‌گرايي ادياني همچون يهوديت و مسيحيت و بازتعريف آن با عنوان «مهدويت» قائل گشته‌اند (موسوي، 1389: 112 و 127).

نکته‌اي که در دو دهه اخير، در ميان برخي صاحب‌نظران و نويسندگان جوامع غرب مسيحي مطرح و در چند سال گذشته بدان بال و پر داده شده و تبليغ رسانه‌اي وسيعي در مورد آن صورت گرفته؛ انديشه‌اي است که اکنون با عنوان «ضدمسيح اسلامي» شناخته مي‌شود.[2] اين نظريه –که توضيح آن در ادامه خواهد آمد، در پي اثبات تعارض کامل ديدگاه اسلام و مسيحيت در مورد آخرالزمان است؛ به گونه‌اي که منجي يک دين، ضدمنجي آيين ديگر است و عملاً مسيحاي هريک از اين اديان مقابل ديگري خواهد ايستاد و جنگ نهايي خير و شر، حاصل اين تقابل خواهد بود. البته زمزمه‌هاي اين‌گونه نظريات را مي‌توان حتي به بيش از سه دهه پيش برگرداند[3]؛ ولي به صورت علمي و با استناد به کتاب مقدس مسيحيان، اولين بار اين نظريه، پيش از سال 2000 طرح شد (Goodman, 2003:20-30) و در سال 2008 در کتاب «ضدمسيح اسلامي»، اثر جوئل ريچاردسون. شيوه ويژه و تطبيقي کار ريچاردسون از طرفي و تبليغات رسانه‌اي شديد در مورد اين نظريه، نام وي را بر زبان‌ها انداخت و در زمان کوتاهي ديدگاه و کتاب او در ميان بسياري از مسيحيان ترويج يافت.

شايد اولين سؤال در مورد ريچاردسون و ديدگاه او، جايگاه علمي و مقبوليت وي در ميان محافل دانشگاهي و مذهبي باشد. متأسفانه در اين زمينه؛ چنان که در ادامه خواهد آمد؛ اطلاعات کمي در دست است؛ ولي در اين زمينه دو نکته قابل تأمل و دقت است:

  1. در بررسي آرا و انديشه‌هاي مطرح شده در جوامع مختلف علمي و مذهبي، علاوه بر توجه به گوينده و صاحبِ نظريه، بايد به خود ديدگاه و بُرد تبليغي آن نگاه دوخت. چه بسيار نظريات مثبت يا منفي که توسط اشخاص ناشناس يا کم تر شناخته شده مطرح گرديده؛ امّا باب جديدي در آن علم گشوده يا شکافي عظيم گسترده است. لذا بر اساس: «لا تَنْظُر إلى مَنْ قالَ وَ انْظُرْ إلى ما قالَ‏» (تميمى آمدى، 1410: 744)؛ بايد پيش از سؤال در مورد صاحب ديدگاه، نگاهي هم به اصل نظريه افکند و اين مسئله به‌ويژه در مورد شبهه‌هاي ديني و پاسخگويي به آن ضرورت دارد.

  2. در مورد بسياري نويسندگان و صاحب‌نظران، غالباً اين رويكرد مطرح است که در دوران حيات، آن‌ها، به آراي ايشان توجه چنداني نشده و پس از مرگ يا در اواخر عمر، ديدگاه‌هاي ايشان مورد توجه قرار گرفته است. به تعبير ديگر: بسياري از صاحبان نظريات جديد، به «حجاب معاصرت» گرفتار گشته‌اند. لذا نبايد به صرف عدم جايگاه و معروفيت، نظريات جديد را از دايره تضارب آرا خارج كرد.

معرفي اجمالي شخصيت و آثار ريچاردسون

نام دقيق «جوئل ريچاردسون» مشخص نيست؛ چنان­که خود وي در نامه­اي سرگشاده كه در سپتامبر 2006 به آقاي احمدي نژاد، رئيس جمهور سابق ايران نوشته‌[4]؛ اذعان كرده كه اين نام مستعار بوده و به دليل ترس از عکس­العمل مسلمانان به وي و خانواده­اش، مجبور شده اصل و نسب خود را مخفي نگاه دارد![5] اين شخص که از نظر عقيدتي خود را صهيونيسم مسيحي معرفي مي­کند[6]؛ اطلاعات نسبتاً خوبي از مفاهيم و مذاهب اسلامي، آيات قرآن و احاديث، به‌ويژه در موضوع آخرالزمان و موارد مرتبط با آن دارد و اين مطلب با نگاهي مختصر به کتاب‌ها و مقالات وي قابل مشاهده است.

از زندگينامه، تحصيلات و ديگر موارد مرتبط با ريچاردسون اطلاع دقيقي در دسترس نيست. با اين که بسياري از اشخاص علمي و حتي رسانه­اي، اطلاعات زندگي و كارنامه علمي خود را در معرض ديگران قرار مي­دهند؛ او چنين نکرده‌است. تنها راه­هايي که شناخت و فعاليت‌هاي گذشته و حال او را ممكن مي سازد، كتاب‌هايي است که از او به رشته تحرير درآمده و در تيراژ بالا و با تبليغاتي وسيع در غرب چاپ شده و ديگر سايتي است که تحت نظر او فعاليت و گاهگاهي مطلبي از وي منتشر مي‌كند. البته حضور نسبتاً زياد وي در ميزگردهاي رسانه­اي به عنوان پژوهشگر و کارشناس مباحث آخرالزماني مسيحيت و اسلام، عامل و زمنيه ديگري است که رويکرد فکري وي را نمايان مي­سازد. با توجه به عوامل مذكور در اين مدت کوتاه، آثار بسياري از ريچارد سون منتشر شده است. مجموع آثار وي را در دسته­هاي زير مي توان طبقه­بندي كرد:

  1. کتاب ها: ريچاردسون 6 کتاب، به صورت مشترک يا مستقل، تأليف کرده است. اين کتاب‌ها عبارتند‌از:

1ـ1. ضدمسيح: منجي مورد انتظار اسلام (Antichrist: Islam's Awaited Messiah, 2006) ؛

1ـ2. چرا ما اسلام را رها کرديم: مسلمانان سابق بي­پرده سخن مي­گويند

(Why We Left Islam: Former Muslims Speak Out, 2008)؛

1ـ3. جنگ خدايي با ترور: اسلام، پيشگويي و انجيل

(God's War on Terror: Islam, Prophecy and the Bible, 2008)؛

1ـ4. ضدمسيح اسلامي: حقايقي تکان­دهنده درباره ماهيت واقعيت هيولا (جانور)

(The Islamic Antichrist: The Shocking Truth about the Real Nature of the Beast, 2009) ؛

1ـ5. هيولاي (جانور) خاورميانه: نگاهي مبتني بر کتاب مقدس بر ضدمسيح اسلامي

(Mideast Beast: The Scriptural Case for an Islamic Antichrist,2012)؛

1ـ6. وقتي يک يهودي بر جهان حکم مي­راند: آنچه کتاب مقدس در مورد نقش اسرائيل در تقدير الاهي گفته است

(When A Jew Rules the World:What the Bible Really,Says about Israel in the Plan of God Antichrist, 2015).

نکته قابل توجه در مورد كتاب‌هاي ريچاردسون، شمارگان بسيار بالاي برخي از آن‌هاست؛ مثلاً کتاب ضد مسيح اسلامي، در سال 2011 جزء پرفروش ترين كتاب‌هاي از ديد مجله نيويورک تايمز معرفي شد (http://www.nytimes.com/best-sellers-books/2011-03-06/e-book-nonfiction/list.html) و بارها اين اثر در ليست كتاب‌هاي پرفروش سايت‌هاي فروش کتاب، همچون سايت آمازون[7] قرار گرفته‌است.

  1. مقالات و نوشته‌هاي ديگر: در 6 سال اخير، ريچاردسون مقالات بسياري در مجلات (عمدتاً‌مجازي) و نيز سايت‌هاي اينترنتي نوشته است. از جمله مقالات وي که تعداد آن‌ها از 50 مورد فراتر است، مي­توان به موارد زير اشاره كرد:

2ـ1. آيا اسلام آينده مورد انتظار ما خواهد بود؟ پژوهشي در مورد مباحث آخرت­شناسي در اسلام و کتاب مقدس؛[8]

2ـ2. اعتقاد به مهدي: عقيده­اي گسترده در جهان اسلام[9]؛

2ـ3. موشک هاي ايراني با نوشته يا مهدي[10]؛

2ـ4. دليل اهميت نظريه ضدمسيح اسلامي چيست؟[11]؛

2ـ5. بمب­گذاران بوستون، منتظران مهدي[12]؛

2ـ6. آيا پيشگويي هاي کتاب مقدس اکنون در عراق و ايران در حال وقوع است؟[13]

با تأمل در عناوين مقالات و نوشته­هاي ريچاردسون مي‌توان دريافت اهم نوشته‌هاي وي در مورد پيشگويي‌هاي کتاب مقدس و تفسير و تطبيق آن‌ها بر وقايع جاري است. البته او تنها دغدغه مذهبي نداشته و در سياست، به‌ويژه در جهت مقابله با اسلام و کشورهاي اسلامي نيز فراوان قلم­فرسايي كرده است.

  1. سايت و ديگر فعاليت‌هاي وي: سايتي که تحت اشراف ريچاردسون فعال است، به نشاني joelstrumpet.com)) قابل دسترسي است. در اين سايت نوشته‌ها و فعاليت‌هاي مهم ريچاردسون پوشش داده مي‌شود. ريچاردسون فعاليت‌هاي رسانه‌اي و تبليغي ديگري نيز دارد که از جمله مهم‌ترين آن‌ها مديريت پروژه "i2 MINISTRIES" است که هدف آن فراهم كردن تمام مايحتاج مسيحيان براي جذب مسلمانان به مسيحيت معرفي شده‌است (http://www.i2ministries.org).

آرا و ديدگاه‌هاي ريچاردسون

نظريات ريچاردسون را مي­توان از ميان کتاب‌ها، مقالات، سخنراني‌ها، مصاحبه­ها و مطالب مندرج در سايت وي دريافت.[14] گرچه موضوع اين مقاله بررسي و نقد ديدگاه‌هاي ريچاردسون در حوزه مسائل مهدوي است؛ از آن‌جا که بحث‌هايي به عنوان مقدمه از جانب وي طرح گرديده و اين بحث‌ها شالوده نظريه وي محسوب مي‌شوند؛ نمي­توان از آن مباني صرف­نظر کرد. لذا سعي مي­شود نکات کليدي هر بحث گزينش شده و مطرح گردد و در بخش بعد تنها به نقد و بررسي نظريات ريچاردسون در مورد آخرالزمان و مهدويت پرداخته ‌شود.

بنابر مطالب ذکر شده، تقسيم­بندي زير براي بررسي نظريات ريچاردسون صورت پذيرفته است:

الف) نظريات وي در مورد اسلام

ريچاردسون سعي زيادي دارد اسلام را ديني شيطاني و غير الاهي نشان دهد تا به هدف نهايي خود که تطبيق اسلام و تعاليم آن با خصوصيات ضدمسيح کتاب مقدس است، نايل گردد! او اسلام را بزرگ‌ترين و تنها چالشي مي­داند که کليسا پيش از رجعت مسيح با آن مواجه شده که تا زمان رجعت مسيح اين مسئله برطرف نخواهد شد و هدف او از تلاش‌هاي فراوانش، آشنايي مسيحيان و اخطار به کليسا در اين مورد است (Richardson, 2008:12).

ريچاردسون با ذکر برخي قوانين و احکام اسلامي، آن‌ها را با تعاليم خداوند مغاير مي‌شمارد که با عقل و حقوق بشر تعارض دارد؛ به عنوان مثال: وي اصلي­ترين اشکال خود را بر حکم «جهاد» در اسلام وارد کرده (Richardson, 2008: 138) و جهاد را اصلي‌ترين عامل پيشرفت اسلام در آغاز کار مي­داند و همچون بسياري مستشرقين ديگر مدعي مي­شود اسلام تنها با زور توانسته است مناطق مختلف را فتح كند. (Richardson, http://www.answering-slam.org/Authors/JR/open_letter_ahmedinejad.htm). وي به طور متعدد در نوشته­هاي خود، وجود قانون، «کتمان» (تقيه) در اسلام را متذکر مي­شود و مدعي است با وجود اين قانون ديگر نمي­توان به بي­طرفي و راست­گويي مسلمانان اعتماد كرد. وي اصلي­ترين مورد استفاده اين حکم اسلامي را هنگام مواجهه با دشمن مي­داند و مدعي مي­شود پيامبر گرامي اسلام استفاده از اين راهكار را به مسلمانان در چنين جايگاهي اجازه‌داده است (Richardson, 2008: 151-157).

نکته ديگري که در مورد اسلام مورد توجه ريچاردسون قرار گرفته، دشمني اسلام با يهود از صدر اسلام تاکنون بوده است. اين مسئله براي وي داراي چنان اهميتي بوده است که يک فصل کامل از کتاب خود را به آن اختصاص داده و در مقالات متعدد ديگر خود بدان اشاره كرده است (Richardson, 2008:113).

ب) نظريات وي در مورد نگاه آخرالزماني اسلام

در مورد نگاه آخرالزماني اسلام، ريچاردسون به سراغ نگاه اسلام به مهدي (به عنوان منجي اسلامي)؛ عيسي (به عنوان فردي که منجي اسلامي را ياري مي­رساند) و نيز دجال يا ضدمسيح (کسي که مقابل منجي اسلامي قرار مي‌گيرد) رفته است. وي براي معرفي حضرت مهدي از نظر اسلام و مسلمانان، به سراغ احاديث رفته و ويژگي‌هاي زير را در مورد مهدي از روايات برداشت مي­نمايد (Richardson, 2008:34-56):

ـ مهدي، رهبري ديني است که نهضتي ديني در جهان به وجود مي­آورد؛ نهضتي که باعث مي­شود مردم اعتقاد پيشين خود را کنار گذاشته و همه، «الله» (خداي اسلام) را بپرستند.

ـ تصوير مهدي در احاديث اسلامي فردي نظامي، ستم­پيشه و خونريز است که در طول جنگ‌هايي وسيع، رهبري کل جهان را به دست مي­آورد و خلافت اسلامي را برقرار مي‌سازد.

ـ در طول جنگ‌هاي تحت رهبري مهدي، کافران -که همه غير مسلمانان را شامل مي­شوند- به پذيرش اسلام مجبور مي­شوند و در صورت سرباز زدن از اين امر همگي کشته مي­شوند.

ـ يکي از کارهاي مهم مهدي، حمله به اسرائيل و قلع و قمع همه يهوديان است.

ـ طول زمان حکومت مهدي 7 سال خواهد بود و در طول حکومت او پيمان صلحي ميان اعراب و روميان صورت مي­گيرد.

ـ مهدي قوانين حاکم را تغيير داده و تاريخ و زمان را تاريخ و زمان اسلامي خواهد كرد.

ريچاردسون در کتاب خود ادعا مي‌كند عيساي معرفي شده توسط مسلمانان غير از عيسي مسيحِ مورد انتظار مسيحيان است. براي اثبات اين مطلب او به سراغ ويژگي‌هاي عيسي؛ به‌ويژه تصوري که مسلمانان از آمدن مجدد وي دارند، رفته و مواردي از آن‌ها را بر‌مي‌شمرد. جمع­بندي وي در مورد عيساي مورد انتظار مسلمانان چنين است (Richardson, 2008:57-62).

ـ مسلمانان از عيسي مسيح، براي تطميع مسيحيان و اثبات حقانيت اسلام استفاده مي‌كنند.

ـ عيسي به عنوان فرمانبردار مهدي و بر مناره­اي سفيد در دمشق ظهور مي‌كند. او پيشواي سپاهي است که ده­ها هزار يهودي پيرو دجال را قتل عام مي‌كند.

ـ عيساي مسلمانان رهبري مذهبي است که با از بين بردن مسيحيت رايج، اسلام را به عنوان تنها دين بر روي زمين برقرار مي­سازد.

ـ «جزيه» در دوران مهدي برداشته مي­شود؛ چراکه با رجعت عيسي، جزيه ديگر پذيرفته نيست و تنها انتخابي که مسيحيان دارند، اين است که اسلام آورند، يا بميرند.

دجال يا ضدمسيح، شخصيت ديگري است که ريچاردسون به بررسي آن در روايات اسلامي پرداخته است. ـ او دجال را عنصري کليدي در نگاه آخرالزماني اسلامي مي­شمارد که به او در كتاب‌ها و روايات اسلامي توجه بسيار شده است. وي ويژگي‌هاي چندي از دجال مي‌شمارد که عبارتند از:

ـ دجال ادعاي خدايي مي‌كند؛ قدرت معجزه کردن دارد و موقتاً قدرت را در تمام دنيا به ‌دست مي­گيرد.

ـ او از يک چشم نابينا و کلمه کافر در بين چشمان وي و يا بر روي پيشانيش نوشته شده‌است.

ـ وسيله انتقال او يک قاطر بزرگ است و به همه شهرها و روستاها -به جز سه شهر مکه، مدينه و دمشق- وارد مي­شود تا هر انسان زنده را آزمايش و فريب دهد.

ـ او يهودي است و زنان و يهوديان از او پيروي مي­کنند و در آخر، توسط عيسي بن مريم کشته خواهد شد.

ـ مسلمانان نام دجال را نيز (همچون عيسي بن مريم) مسيح مي­دانند (Richardson 2008:73-78).

ج) نظريات وي در مورد نگاه مسيحيت و کتاب مقدس به آخرالزمان

ريچاردسون براي تکميل نظريه خود در مورد ضدمسيح اسلامي، به سراغ عقايد مسيحيان و کتاب مقدس ايشان مي‌رود و به بررسي عناصر، آخرالزماني مورد اشاره در کتاب مقدس مي­پردازد. از نظر وي شناخت کامل اين عناصر براي مقايسه با ديدگاه آخرالزماني اسلام کاملاً ضروري است. اکثر موضوعاتي که ريچاردسون به عنوان باور تمامي مسيحيان در مورد آخرالزمان مطرح مي‌سازد، برداشت‌هاي وي از کتاب مقدس است و در موارد زير خلاصه مي‌شود: (Richardson, 2008:45,80,119,157,171,199 http://www.harunyahya.com/ en/ Harun-Yahyas-Interviews-and-Conversations/164671/mr-adnan-oktars-conversation-with):

ـ خداوند، سرزمين اسرائيل را به يهوديان، چه مؤمن و چه غير مؤمن، اختصاص داده و در آخرالزمان يهوديان با ظهور مسيحا در اورشليم در آن مکان براي پرستش خدا مستقر مي­شوند.

ـ در هنگام بازگشت مسيح، يهوديان باقي­مانده در جهان او را خواهند پذيرفت و مسيحي مي­شوند.

ـ موجودي خبيث که بنابر کتاب مقدس پيش از رجعت مسيح با نظام فاسد خود بر جهان حاکم مي­شود با عناوين مختلفي همچون ضدمسيح، وحش (جانور يا هيولا)، مرد گناه و تباهي، يا يأجوج در کتاب مقدس توصيف شده‌است.

حکومتي که دجال بنا مي­کند، گرچه در ظاهر کل جهان را شامل مي­شود؛ به احتمال زياد منظور از تمامي کشورها و مردم در توصيف حکومت او، «وسعت فراوان» است؛ ولي قدر مسلم آن است که مناطق اطراف اسرائيل را در بر مي­گيرد.

ـ مناطقي که به عنوان لشکريان دجال در كتاب‌هاي مقدس آمده است، همه کشورهاي اسلامي هستند. بنابراين، کليسا بايد اين افکار پوچ را که اسلام پيش از آمدن مسيح از بين خواهد رفت، کنار بگذارد و خود را براي مقابله با اسلام آماده کند.

ـ با توجه به اشارات کتاب مقدس، ضدمسيح مردم را به پرستش خود تحريک کرده و وا مي­دارد.

ـ به گفته­ کتاب مقدس، دجال شخصي را هم تحت عنوان «پيامبر دروغين» به عنوان حامي خود به همراه دارد که يکي از نقش­هاي اصلي اين پيامبر دروغين، آوردن نشانه­ها و معجزات اغوا کننده‌است.

ـ بنابر کتاب مقدس کشتار عظيمي در آخرالزمان صورت مي­گيرد که سه مشخصه اين کشتار عبارتند‌از:

«سراسري و عمومي بودن»؛ «وجود سيستمي اعتقادي در پس اين کشتار»؛ به طوري که خود را منصوب خداوند مي­شمارد و «انگيزه کساني که به کشتار مردم مي­پردازند»؛ به اين نحو كه انگيزه آنان را تقرب به خدا رقم مي‌زند. روش اوليه و پايه­اي اين کشتار، زدن سر افراد است.

جمع­بندي موارد پيش گفته، نظريه خاص و معروف ريچاردسون را نتيجه داده‌است. مهم‌ترين اركان نظريه ريچاردسون را مي­توان در موارد زير خلاصه كرد:

  1. نگاه آخرالزماني اسلامي در تقابل با نگاه آخرالزماني مسيحيت است؛ چراکه شيطان، خواست و اراده خود را در قالب نگاه آخرالزماني اسلام به مسلمانان باورانده است.

  2. ويژگي‌ها، علائم و رفتارهاي منجي مسلمانان که با نام «مهدي» شناخته مي­شود، با نشانه­ها و رفتار ضدمسيح کتاب مقدس مطابق است.

  3. عيسايي که مسلمانان معتقدند به ياري مهدي مي­شتابد، عيسي مسيح موعود کتاب مقدس نيست، بلکه با پيامبر دروغيني که ضدمسيح را ياري مي­کند، مشابهت دارد.

  4. دجال که عنصري مذموم در ديدگاه آخرالزماني اسلامي است، با منجي مسيحيان (عيسي مسيح) ويژ‌‌گي‌هاي مشابه فراواني دارد.

  5. بنابر آنچه از کتاب مقدس برداشت مي­شود، پيش از رجعت مسيح، خلافت اسلامي، بخش وسيعي از خاورميانه و اطراف آن را در بر‌مي­گيرد که اسرائيل را تصرف کرده و بسياري از مسيحيان و يهوديان را مي­کشد؛ ولي اين حکومت بيش از 7 سال دوام ندارد و با آمدن عيسي مسيح شکست خورده و برچيده مي­شود (Richardson, 2008:47-48).

بررسي افکار و نظريات

از آن‌جا که اشکالات ريچاردسون بر اسلام، پايه بسياري اشکالات وي در حوزه مهدويت است، بررسي و نقد اين نظريات ضروري به نظر مي­رسد؛ ولي از آن‌جا که اولاً، غالب اين اشکالات توسط ديگر مستشرقان مطرح شده و علماي بزرگ اسلام به آن‌ها پاسخ داده‌اند[15] و از سوي ديگر اين مقاله درصدد نقد ديدگاه‌هاي ريچاردسون در زمينه آخرالزمان و مهدويت است؛ از نقد آن‌ها خودداري مي‌شود. همچنين، ريچاردسون از جمله مسيحيان پروتستاني محسوب مي­شود که شديداً به تقارب زماني آخرالزمان و ظهور علائم آن ـ با توجه به تفسيري که از آيات کتاب مقدس در اين زمينه دارد- معتقد است؛ در حالي که در مقابل اين ديدگاه، تعداد كثيري از علماي مسيحيت قرار گرفته و به نقد شديد اين تفکر برخاسته‌اند که بررسي اين موضوع نيز خارج از هدف اين مقاله است. لذا در ادامه تنها به ديدگاه‌هاي آخرالزماني ريچاردسون پرداخته و به طور ويژه نظريه «ضدمسيح اسلامي» وي مورد نقد و بررسي قرار مي‌گيرد.

الف. نقد نظرات وي در مورد نگاه مسيحيت و کتاب مقدس به آخرالزمان

در مورد نظريات ريچاردسون در حوزه عقايد مسيحيت و تفسير کتاب مقدس بحثي مفصل و مبنايي مورد نياز است و بي‌ترديد بدون شناخت پشتوانه عقيدتي و مذهبي او نمي­توان برخي تعابير وي را تحليل كرد. اين مطلب از آن‌جا اهميت بيش‌تري مي­يابد که تفاسير وي از کتاب مقدس، گفته­هايي منحصر به فرد بوده و در بسياري موارد، حتي هم­کيشان وي برداشت‌هايي متفاوت داشته­اند. در اين زمينه مطالب زير قابل تأمل و توجه است:

1ـ1. ديدگاه ريچاردسون در مورد آخرالزمان، تنها يکي از ديدگاه‌هاي علماي مسيحيت در مورد آخرالزمان و حوادث آن است. در حقيقت بايد چنين گفت: از ميان ديدگاه هاي متعددي که مسيحيان در مورد آخرالزمان دارند، او ديدگاهي را برگزيده که با سناريوي آخرالزماني وي همگام باشد. مشکل اول و مهم ريچاردسون در استفاده بيش از حد از بخش عهد قديم کتاب مقدس و ارجاع فراوان به آن است. اگرچه عهد قديم همچون عهد جديد جزئي از کتاب مقدس و نزد مسيحيان، به ويژه شاخه پروتستان از اهميت والايي برخوردار است؛ چنانچه در بخش‌هاي مختلف اناجيل و رساله­هاي عهد جديد آمده[16]، اين کتاب مقدم بر عهد قديم است و نمي­توان هرچه در عهد قديم آمده به آخرالزمان نسبت داد. اين مشکل، به‌ويژه وقتي نِمود بيش‌تري پيدا مي­کند که ريچاردسون در صدد برآمده برخي عبارات اين دو قسمت را به صرف تشابه لغتي به يکديگر ارتباط دهد. اين‌گونه برداشت از کتاب مقدس اشکالي است که دانشمندان الاهيات مسيحي، همچون دکتر استيفان سايزر صريحاً به ريچاردسون وارد كرده‌اند (Sizer, http://stephensizer.blogspot.com/2009/03/conversing-with-joel-in-shadows.html).

1ـ2. کتاب مقدس، به‌ويژه کتاب مکاشفات يوحنا، در مورد دجال و آخرالزمان مطالبي عنوان كرده؛ ولي نشانه­ها و ويژگي‌هاي گفته شده در اين موارد استعاره­اي و کنايي بوده و فهم آن‌ها پژوهشي عميق و همه‌جانبه مي­طلبد. تلاش ريچاردسون براي معنادهي به اين مفاهيم، کنايه‌اي بدون استنادات متقن و مورد انتقاد بسياري از مفسرين و عالمان مسيحي قرار گرفته است (Reagan, www.lamblion.com/articles/articles_islam4.php). اشکال ديگر ريچاردسون تلاش وي در تطبيق معاني ذکر شده در عبارات کتاب مقدس با اماکن، اشخاص و حوادث گذشته و حال است و اين روش تحليل –که به صرف تشابهات ساده و حدس و گمان صورت مي‌گيرد- نظريه وي را در حد ايده­اي غير پژوهشي و کم­ارزش پايين آورده است. جالب توجه اين که بيش‌ترين نقدها از جانب ديگر هم­کيشان وي؛ يعني انديشمندان صاحب­نام پروتستان و در همين مورد به ريچاردسون وارد شده است (Osborne, http://eschatologytoday.blogspot.com.es/2012/02/response-to-joel-richardson-s-perceived.html). ارتباط­دهي بخش‌هاي مختلف کتاب مقدس، به صرف تشابه عبارات (Smith, www.lamblion.com/articles/articles_islam4.php)؛ دستکاري برخي عبارات کتاب مقدس که معنايي واضح و روشن دارند (Reagan, Ibid) و نيز عدم توجه به قسمت‌هايي از کتاب مقدس که با نظريه وي تعارض دارد (انجيل متا، 24:36)؛ از ديگر اشكال‌هايي است که به ديدگاه ريچاردسون در مورد پيشگويي‌هاي کتاب مقدس درباره آخرالزمان مي‌توان وارد دانست.

  1. نقد ديدگاه‌هاي وي در مورد نگاه اسلام به آخرالزمان

در مورد ديدگاه اسلام در مورد جايگاه و کارکرد حضرت عيسي بن مريم در آخرالزمان و نيز شخصيت دجال، نکات زير قابل تذکر است:

2ـ1 با تمام اعتقادي که به تمام اديان الاهي داريم؛ از جمله آن که همگي در زمان خود بر حق بوده­اند؛ مطابق نظر مسلمانان، با ظهور و بعثت پيامبر اکرم بايد بقيه اديان در دو بخش اعتقاد و عمل کنار گذاشته شده و دين اسلام به عنوان آخرين و کامل‌ترين دين پذيرفته شود (بقره: 5 و 284). همين دينِ آخرين است که با ظهور منجي اسلامي در پهنه گيتي گسترده مي‌شود و مورد تبليغ قرار مي‌گيرد. بر اين اساس، همزمان با رجعت حضرت عيسي مسيح اين پيامبر الاهي به دين اسلام که مکمل دين مسيحيت است، مي­گرود و به مبلغ اين دين ـ که جانشين پيامبر آخرين و پيشواي مسلمين است ـ مي­پيوندد. نشانه اين پيوند نيز در روايات متعددي که از طريق شيعه و سني وارد شده، اقتداي ايشان به نماز امام مهدي است (کليني، 1407، ج8 : 42؛ نعماني، 1397: 75؛ بخاري، 1421،ح 3449 و مسلم، بي تا، باب نزول عيسي بن مريم، ح 244).

2ـ2. نظر علماي اسلامي، اعم از شيعه و سني، در مورد ماهيت دجال، ويژگي‌ها و هدف وي بسيار متفاوت است و شايد منشأ اين تفاوت ديدگاه، احاديث متفاوت و بعضاً متناقض باشد؛ علاوه بر آن‌که بسياري احاديث از نظر سندي، يا متني مخدوش و مشکوک هستند (طبسي، 1388: 249-256). به هر حال، اصل وجود دجال از نظر بيش‌تر علماي اسلامي پذيرفته شده؛ ولي در مورد خصوصيات او، از جمله شخص بودن يا جريان بودن وي (صدر، 1384: 141و142)؛ و اين که آيا اين خصوصيات واقعي يا کنايي است؛ ميان علماي اسلامي اختلاف ديدگاه وجود دارد. همچنين تعبير «المسيح الدجال» و يا «المسيح الکاذب» براي دجال که ريچاردسون مدعي برداشت همنامي او با عيسي مسيح است؛ برداشت­شده از خود روايات است (مسلم، بي‌تا، ج4: ح 2938) و به ادعاي او ربطي ندارد.

2ـ3. در اين‌که آيا امام مهدي قاتل دجال خواهد بود، يا حضرت عيسي وي را مي­کشد؛ در روايات اختلافاتي ديده مي­شود. اگرچه بيش‌تر روايات اهل سنت، حضرت مسيح را قاتل دجال معرفي مي­کنند (مسلم، بي‌تا، ح 2927؛ ترمذي، بي‌تا، ح 2246 و ابي داود، بي‌تا، ح 4324)؛ در روايات شيعي اين امر به امام مهدي نسبت داده شده‌است (ابن بابويه، 1395، ج1: 335). البته در برخي روايات شيعي نيز خود حضرت عيسي به عنوان شخص مباشر در قتل دجال نام برده شده‌است.[17] به نظر مي‌رسد، ضمن چشم پوشي از بحث‌هاي سندي، جمع اين روايات را بتوان اين­گونه عنوان کرد که عيسي به دستور امام مهدي اين امر را صورت خواهد داد و بنابراين، نسبت قتل به هر دو ايشان صحيح است.[18]

  1. نقد نظريه ضدمسيح اسلامي

نتيجه­گيري نهايي ريچاردسون در تطبيق منجي اسلامي با ضدمسيح کتاب مقدس، حاصل مقدماتي است که برخي از آن‌ها، از جمله اشكال‌هايي که به تاريخ و احکام اسلامي وارد شده‌است؛ به دليل مطرح شدن توسط ديگر مستشرقان در طول تاريخ و پاسخ‌دهي علماي اسلامي به اين اشكال‌ها، در اين نقد مورد بحث قرار نمي‌گيرد؛ ولي موارد ديگري نيز از نظر تطبيقي باقي مانده که فارغ از صحت يا عدم صحت اطلاعات و برداشت‌هاي ريچاردسون از مسيحيت و کتاب مقدس، قابل بحث و بررسي است. در اين زمينه موارد زير قابل ذکر است:

3ـ1. حرکت موعود اسلامي جهاني بوده و به خاورميانه محدود نيست. ديدگاه‌هاي ريچاردسون بر محور اورشليم (بيت المقدس) طرح­ريزي شده و از نظر او محدوده فعاليت ضدمسيح کتاب مقدس و مهدي اسلامي، تنها خاورميانه و اطراف کشور فلسطين (اسرائيل) شمرده شده‌است؛ حال آن‌که چنين ادعايي از نظر مسلمانان پذيرفته نيست و آيات قرآن (انبياء: 105 و نور: 55) و احاديث اسلامي (حاکم، 141، ح 8434 و 8438؛ احمد حنبل، 1421: ح 11223 و 11313؛ طوسي، 1411: 178 و ابن بابويه، 1395، ج1: 284)؛ صراحتاً بر حکومت امام مهدي بر سراسر زمين دلالت مي‌كنند. البته يکي از کانون‌هاي اصلي درگيري، خاورميانه و شامات است؛ ولي سرزمين‌هاي ديگري همچون عربستان، خراسان و ايران نيز در روايات به عنوان مكان‌هاي درگيري نام برده شده که از هسته اصلي مورد ادعاي ريچاردسون (بيت المقدس) فاصله دارند.

3-2. منجي اسلامي عدل­محور و توحيد­محور است و به هيچ عنوان كسي را به پرستش خود دعوت نمي­کند؛ چراکه در صورت چنين دعوتي مسلمانان، مطابق دستورات اسلامي از او بيزاري جسته و جدا مي­شوند. اين مطلب چنان واضح و آشکار است که حتي دکتر ريگان نويسنده و مفسر معروف مسيحي بدان معترف است. او مي‌نويسد:

من متأسفم ولي باور اين امر] که رهبري اسلامي ادعاي خدايي‌کند و مسلمانان آن‌را بپذيرند[ براي من بسيار سخت و دشوار است. براي من پذيرش اين امر نزد مسلمانان مثل اين است که بگوييم شب، روز است يا روز شب است… براي اين که فردي بخواهد انساني را خدا بداند، بايد مسلمان بودن خود را کنار بگذارد .(Reagan, www.lamblion.com/articles/articles_islam6.php)

3ـ3. آنچه در زمينه کشتار و به‌‌خصوص شيوه کشتن موعود اسلامي گفته شده، صحت نداشته و بي­اساس است (منتظري، 1387: 210-230). به عکس، مطابق روايات اسلامي بسياري از مردم به واسطه رفتار نيکو و حجت‌هايي که امام مهدي اقامه مي­کند، به ايشان ايمان آورده و پيرو امام مي­شوند. تنها عده کمي که به واسطه عناد مقابل امام مي­ايستند و به پذيرش دين حق حاضر نمي‌شوند، به مجازات مي­رسند.

3ـ4. يکي از مهم‌ترين مقدمات نظريه ريچاردسون، در مورد شيوه رفتاري امام مهدي در مواجهه با اهل کتاب، به‌ويژه يهوديان است. وي مدعي است مهدي، همه غير مسلمانان را به پذيرش اسلام مجبور کرده و در صورت عدم پذيرش اسلام، ايشان را گردن مي‌زند. اين شيوه، به‌ويژه در مورد يهوديان که لشکريان دجال نيز هستند، شديدتر خواهد بود. در اين زمينه نکات زير قابل تأمل است:

الف) در مورد اجبار اهل کتاب به پذيرش اسلام، اگرچه از برخي روايات برداشت مي­شود كه حکومت امام، شرق و غرب عالم را فرا مي­گيرد و همه غير مسلمانان مي­بايست مسلمان شوند، و‌گرنه از ميان خواهند رفت[19]؛ در مقابل اين روايات، ظاهر برخي آيات قرآن[20] و نيز روايات[21] بر حضور اهل کتاب در دوران حکومت امام مهدي اشاره دارند. وجه جمع همه آيات و روايات آن است:

اولاً بيش‌تر اهل کتاب با روشن شدن حقيقت و مشاهده نشانه­هاي آشکار توسط حرکت اصلاحي امام عصر و کنار رفتن حجاب‌هاي پيش­روي فطرت آدميان، به اسلام ايمان مي­آورند؛

ثانياً: اهل کتابي که باقي مي­مانند، عقايد مشرکانه خويش را کنار نهاده و موحد مي­شوند؛

ثالثاً: اين عده در ابتداي دوران ظهور حضور دارند و به‌تدريج با آشکارشدن حقيقت و اتمام حجت با ايشان تنها گروهي باقي خواهد ماند که لجوج و عنود بوده و با وجود روشني راه، در مقابل آن مي­ايستند. اين عده که بسيار کم هستند، به قتل محکوم خواهند بود. اين نظريه، ديدگاه بسياري علما، از جمله مرحوم علامه مجلسي (مجلسى، 1404: ج ۲۶، ۱۶۰)؛ شهيد سيد محمد صدر (صدر، 1384: 612) و نيز آيت الله مکارم شيرازي (مکارم شيرازي، 1386: 288) است.

  1. در مورد برخورد خشونت­بار و کينه­آميز مهدي و مسلمانان پيرو او با يهوديان نيز بايد گفت منشأ اين اتهام ظاهر يک روايت (بخاري، 1421: ح 2926 و مسلم، بي تا، باب الفتن و اشراط الساعه، ح 2922) است که علاوه بر تشکيک‌هايي که در منبع و سند آن شده، نمي­توان آن را مستقيماً به دوران پس از ظهور مرتبط دانست[22]؛ لکن در صورت وقوع اين امر در زمان قيام امام مهدي؛ چنان‌كه در شيوه رفتاري ايشان با اهل کتاب ذکر گرديد؛ رفتار امام بر مدارا و اتمام حجت مبتني است و حکم به قتل يهوديان، به صورت عام، به هيچ عنوان پذيرفتني نيست.

  2. روايتي که در مورد پيمان 7 ساله امام مهدي با يهوديان مورد استناد قرار گرفته[23]، به دلايل چندي خلاف برداشت نويسنده است:

5ـ1. حديث مورد استناد ريچاردسون، در ميان روايات اسلامي و نزد علماي مسلمان داراي جايگاه مهمي نيست. اين حديث منبع مستقل شيعي نداشته[24] و اولين ناقل حديث در ميان اهل سنت، طبراني (طبراني، همان) است که كتاب‌هاي او در ميان جوامع حديثي عامه جايگاه چنداني ندارد. بقيه كتاب‌ها هم با تفاوت مختصري همان متن طبراني را نقل كرده‌اند.[25]

5ـ2. در دلالت حديث نيز نکاتي ديده مي‌شود که جاي تأمل و دقت دارد؛ اول اين­که منظور از «روميان» در متن حديث: «َسيَكُوُن بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الّرُوم أَرْبَعُ هُدَنٍ… »، چيست؟ آيا کشورهاي غربي که غالباً مسيحي هستند، مصاديق کنوني آن‌ها هستند؛ چنانکه نويسنده کتاب ادعا مي­کند؛ و يا به منطقه روم قديم (قسطنطنيه و شامات) نيز اطلاق مي­شود؟ نکته دوم اين که مطابق آيات و احاديث که به برخي از آن‌ها در مباحث قبل اشاره گرديد، با ظهور حضرت مهدي حکومت ايشان در کل جهان استقرار خواهد يافت و حتي اگر اهل کتاب با شرايط ذمه در آن دوران باقي بمانند، باز صاحب حکومتي نخواهند بود. بنابراين، حتي در صورت پذيرش متن روايت، مي­بايست اين پيمان را قبل از استقرار امام مهدي بر کل جهان دانست. علاوه بر آن که طبق حديث، ميان مسلمين با روميان پيماني صورت مي­گيرد، نه ميان يهوديان و اسرائيل؛ حال آن که در عبارت ريچاردسون تنها پيمان ضدمسيح با اسرائيل ذکر شده‌است. واسطه بودن شخص يهودي، حتي در صورت اثبات، صورت مسئله را تغيير نمي­دهد.

  1. از ديگر مواردي که ريچاردسون در نظريه خود چشم بر آن بسته؛ بحث همراهي حضرت عيسي بن مريم با امام مهدي در حرکت اصلاحي نهايي است. اين نکته که در منابع متعدد شيعي و سني ذکر و توسط علماي اسلامي مکرراً عنوان شده است (بخاري، 1421، ح 3449؛ مسلم، بي تا، باب نزول عيسي بن مريم، ح 244؛ نعماني، 1397: 75 و کليني، 1407، ج8 : 42)؛ بستري همگرايانه جهت همراهي مسلمانان و مسيحيان در دوران پس از ظهور فراهم مي‌آورد و تاثير به‌سزايي در پذيرش عمومي و تشکيل حکومت عدالت‌منشانه خواهد داشت.

  2. علاوه بر موارد مذكور، در نگاه شيعي به نکاتي بر مي‌خوريم که با مفروضات ريچاردسون در مورد نگاه آخرالزماني اسلام تنافي بيش‌تري دارد. به عنوان مثال: دجال عنصري محوري در نگاه آخرالزماني شيعي نيست[26] و برخلاف آنچه ادعا شده، تصرف بيت­المقدس مشخصه اصلي امام مهدي نزد شيعيان نيست و حرکت امام مهدي بر محور اورشليم نمي‌گردد، بلکه اين حركت از مکه آغاز شده و به تدريج عالم‌گير مي‌شود. همچنين امام مهدي اورشليم و بيت المقدس را به عنوان مقر حکومت خويش بر‌نمي‌گزيند؛ بلکه مطابق روايات شيعي شهر‌کوفه چنين جايگاهي دارد (طوسى، 1411: 475).

بنابر آنچه گفته‌شد، نظريه ريچاردسون بر پيش‌فرض‌هايي مبتني‌است که در بسياري از آن‌ها ترديد وجود دارد و اصل نظريه وي را به چالش دچار مي‌کند. به عنوان مثال: جهاني بودن حکومت امام مهدي (و نه منحصر بودن به خاورميانه) و يا برقراري نظام توحيدي توسط ايشان (و نه دعوت به پرستش خويش) با اصل تطبيق مهدي مسلمانان با ضدمسيح کتاب مقدس که بنا به ادعاي ريچاردسون حکومتي منطقه‌اي داشته و به پرستش خود دعوت مي‌کند؛ منافات اساسي دارد. تطبيقات ديگر ريچاردسون، همچون معادل قرار دادن پيامبر دروغين کتاب مقدس با عيساي موردنظر مسلمانان و به‌ويژه تطبيق دجال مسلمانان با عيساي موردنظر مسيحيان؛ علاوه بر نداشتن مستند قابل اعتماد، نقاط تناقض بسياري دارد که خود ريچاردسون هم نتوانسته است آن‌ها را برطرف کند (Richardson, 2008: 156-163).

نتيجه‌گيري

جوئل ريچاردسون، از جمله نويسندگان و مبلغان اوانجليستي است که با ديدگاه جديدي که مطرح و تقويت، كرده در تطبيق نگاه آخرالزماني اسلام با پيشگويي‌هاي کتاب مقدس مسيحيان تلاش ورزيده است؛ به طوري که اشخاص و نمادهاي مثبت منجي‌گرايي اسلامي همان افراد و نمادهاي منفي کتاب مقدس مسيحيان تلقي مي‌شوند و بالعکس. تفاوت و تمايز ريچاردسون از ديگر هم‌سلکانش تلاش براي مستند كردن مقدمات ديدگاهش از منابع ديني اسلامي و مسيحي است. اشکالاتي که به ديدگاه‌هاي ريچاردسون وارد شده، در دو دسته کلي قابل ملاحظه است: يکي تفسيرهاي خاص و گاه منحصر به فرد از بخش‌هاي کتاب مقدس و پيش‌فرض‌هاي درون ديني است که مبناي نظريات وي بوده و عمدتاً توسط ديگر کارشناسان و عالمان مسيحي مورد نقد و تشکيک قرار گرفته‌است. اشکال ديگر به او، به مستندات و شواهد وي از اعتقادات و منابع اسلامي برمي‌گردد؛ چراکه او به صورت يکسويه سعي کرده براي ادعاي خود از منابع اسلامي نمونه‌تراشي کند و علاوه بر نادرستي بسياري مفروضات، از جوانب و نکاتي که در تعارض با نظريه وي بوده، چشم‌پوشي کرده است. از آن‌جا که نظريات مطرح شده توسط ريچاردسون و هم‌سلکان وي در جهت اسلام‌ستيزي در ميان جوامع مسيحي مورد تبليغ و بهره‌برداري وسيع قرار مي‌گيرد و الگوي منجي‌گرايي اسلامي خطري براي کل جهان تلقي مي‌شود؛ توجه و پاسخگويي به اين ديدگاه‌ها و آگاه‌سازي عمومي در اين زمينه وظيفه‌اي مهم براي دغدغه‌مندان و عالمان اسلامي است.

منابع

قرآن کريم.

  1. آيتي، نصرت‌الله (بهار و تابستان 1383). اهل کتاب در دولت مهدي، مجله انتظار موعود، شماره 11 و 12.

  2. اميني، ابراهيم (1377). دادگستر جهان، قم،انتشارات شفق.

  3. بخاري، محمد‌بن‌إسماعيل (1421ق). الجامع المسند الصحيح المختصر من أمور رسول الله وسننه وأيامه، تحقيق: محمد زهير بن ناصر الناصر، بي جا، دار طوق النجاة.

  4. ترمذي‌السلمي (بي‌تا). الجامع الصحيح سنن الترمذي، تحقيق: أحمد‌محمد‌شاكر وآخرون، بيروت، دار إحياء التراث العربي.

  5. تميمى‌آمدى، عبد الواحد‌بن‌محمد (1410ق). غرر الحكم و درر الكلم‏، قم، دار الكتاب الإسلامي.

  6. توفيقي، حسين (1384). آشنايي با اديان بزرگ، تهران، سمت.

  7. جمعي از نويسندگان مجله حوزه (1378). چشم به راه مهدي، قم، انتشارات دفتر تبليغات حوزه علميه قم.

  8. حاكم النيسابوري، محمد بن عبد الله أبو عبد الله (1411ق). المستدرك على الصحيحين، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا، بيروت، دار الكتب العلمية.

  9. زماني، محمد حسن (1392). مستشرقان و قرآن، قم، بوستان کتاب.

  10. سجستاني الأزدي، سليمان بن الأشعث أبو داود، (بي‌تا) سنن أبي داود، تحقيق: محمد محيي الدين عبد الحميد، بي‌جا، دار الفكر.

  11. شاهيني، تيمور (2014م). کتاب‌مقدس درباره سرزمين اسرائيل چه مي‌گويد؟»، مجله کلمه شماره 23؛ http://www.kalameh.com/Pages/ArticleDetails.aspx?ArticleID=448, Viewed in 2014/03.

  12. شيباني، أحمد‌بن‌محمد‌بن‌حنبل، (1421ق). مسند الإمام أحمد بن حنبل، تحقيق: شعيب الأرنؤوط عادل مرشد وآخرون، بي‌جا، مؤسسة الرسالة.

  13. صدر، سيد محمد (1384). تاريخ پس از ظهور، مترجم حسن سجادي پور، تهران، انتشارات موعود عصر.

  14. صدر، صدرالدين (1386). المهديf، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم.

  15. صدوق، محمد‌بن‌على (1395 ق). كمال الدين و تمام النعمة، تهران، انتشارات اسلاميه.

  16. طبراني، (1404ق). المعجم الكبير، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، موصل، مكتبة العلوم والحكم.

  17. طبسي، نجم الدين (1382). چشم‌اندازي به حكومت مهدي، قم، انتشارات بوستان كتاب.

  18. ـــــــــــــ، (1388). تا ظهور، قم، انتشارات بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود.

  19. طوسى، محمد‌بن‌الحسن (1411ق). الغيبة، قم، انتشارات دار المعارف الإسلامية.

  20. عبدالمحمدي، حسين (1392). مستشرقان و پيامبر اعظم، قم، انتشارات بين المللي المصطفيa.

  21. عياشى، محمد‌بن‌مسعود (1380). تفسير العيّاشي‏، تصحيح: هاشم رسولى محلاتى، تهران، المطبعة العلمية.

  22. القزويني، ابن ماجه أبو‌عبد‌الله‌محمد‌بن‌يزيد، (بي تا). سنن ابن ماجه، بي جا، مكتبة أبي المعاطي.

  23. قشيري النيسابوري، مسلم بن حجاج (بي‌تا ). صحيح مسلم، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، بيروت، دار إحياء التراث العربي.

  24. کاظمي، مصطفي بن ابراهيم (بي‌تا). بشارة الإسلام في علامات المهدي ، محقق: حسن، نزار، بيروت، بلاغ.

  25. كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏ (1407ق). الكافي، تهران، دار الكتب الإسلامية.

  26. کوراني، علي (بي‌تا). عصر الظهور، دار الهدي.

  27. کوراني‌، علي و جمعي از نويسندگان (بي‌تا). معجم أحاديث الإمام المهدي، به همت موسسه معارف اسلامي، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران.

  28. کهن، ابراهام (1382). گنجينه‌اي از تلمود، ترجمه: امير فريدون گرگاني، بي‌جا، انتشارات اساطير.

  29. گندمي، رضا (تابستان 1384). انديشه قوم برگزيده در يهوديت، مجله هفت آسمان شماره 26.

  30. مجلسى، محمد باقر (1403ق). بحار الأنوار، بيروت، دار إحياء التراث العربي.‏

  31. ـــــــــــــ، (1404ق). مرءآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، تهران، انتشارات دار الكتب الإسلامية.

  32. محمدي، محمدحسين (1390). آخرالزمان در اديان ابراهيمي، قم، انتشارات بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود.

  33. مکارم شيرازي، ناصر (1386). حکومت جهاني مهدي، قم، انتشارات نسل جوان.

  34. منتظري، حسينعلي (1387). موعود اديان، تهران، انتشارات خرد آوا.

  35. موحديان عطار، علي و ديگران (1389). گونه‌شناسي انديشه منجي موعود در اديان، قم، انتشارات دانشگاه اديان و مذاهب.

  36. موسوي، سيد‌رضي (1389). شرق‌شناسي و مهدويت، قم، انتشارات بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعودf.

  37. نعماني، ابن‌أبي‌زينب (1397 ق.). الغيبة، محقق: على‌اكبر غفارى، تهران، نشر صدوق‏.

منابع انگليسي

  1. Phillip Goodman, (2003)The Assyrian Connection (Tulsa, Oklahoma: Prophecy Watch Books, 1993 — revised).

  2. Richardson Joel (2006). Antichrist: "Islam's Awaited Messiah", Pleasant Word-A Division of WinePress Publishing.

  3. ___, (2008). Crimp Susan, "Why We Left Islam: Former Muslims Speak Out", WND Books, Washington DC 1st edition.

  4. ___, (2009) "The Islamic Antichrist: The Shocking Truth about the Real Nature of the Beast", WND Books, Washington DC 1st edition 2009.

  5. ___, (2012). "Mideast Beast: The Scriptural Case for an Islamic Antichrist", WND Books, Washington DC 1st edition.

  6. ___, (2015) When A Jew Rules the World: What the Bible Really Says about Israel in the Plan of God Antichrist, WND Books, Washington DC.

  7. Shoebat, Walid, (2008) "God's War on Terror: Islam, Prophecy and the Bible", Joel Richardson (Contributor), Top Executive Media; 1st edition.

مقاله‌هاي انگليسي

  1. Kurschner Alan E. , "A Response to Joel Richardson", http://www.alankurschner.com 20/11/2012/a-response-to-joel-richardson, Viewed in (2014/03)

  2. Osborne Sean, (2012/02) "A Response to "Joel Richardson's" Perceived Prophecy Problems", http://eschatologytoday.blogspot.com.esresponse-to-joel-richardson-s-perceived.html, Viewed in 2014/02.

  3. Reagan David R, (2013/06). "The Antichrist Will he be a Muslim?", www.lamblion.com/articles/articles_islam4.php.

  4. ____ (2014/03) "Islamic Eschatology What are the end-time prophecies of Islam?", www.lamblion.com/articles/articles_islam2.php, Viewed in.

  5. ____ (2014/03) "The Muslim Antichrist Theory: Joel Richardson", www.lamblion.com/articles/articles_islam6.php, Viewed in.

  6. Richardson, Joel, "Belief in Mahdi: Widespread in Islamic world", http://www.wnd.com/2012/08/belief-in-mahdi-widespread-in-islamic-world, 2013/1/20.

  7. ____ "2013/1/20 Why the Islamic Antichrist theory matters", http://www.wnd.com/2012/07/why-the-islamic-antichrist-theory-matters.

  8. ____ 2013/1/20 "Will Islam Be Our Future? — A Study of Biblical and Islamic Eschatology", http://www.answering-islam.org/Authors/JR/Future/index.htm.

  9. ____ 2013/8/10 Joel, "Iran's missile emblazoned with 'Yeay Mahdi!'", http://www.wnd.com/2010/08/195045.

  10. ____ 2014/10/20 "Is prophecy being fulfilled now in Iraq and Iran?", http://www.wnd.com/2014/06/is-prophecy-being-fulfilled-now-in-iraq-and-iran.

  11. ____, (2013/6/).10"Boston Bombers: Expecting the Mahdi", http://www.joelstrumpet.com/?p=4989.

  12. Sizer Stephen, "Conversing with Joel in the Shadows", www.stephensizer.blogspot.com/2009/03/conversing-with-joel-in-shadows.htm, Viewed in 2012/11.

  13. Smith Craig, in 2014/03 "Joel Richardson’s Use of Daniel in Arguing for an Islamic Antichrist", http://shepherdproject.com/ joel-richardsons-use-of-daniel-in-arguing-for-an-islamic-antichrist, Viewed.

سايت‌ها:

  1. http://www.amazon.com/gp/bestsellers/books/15755551/ref=pd_zg_hrsr_b_1_4_last.

  2. http://www.harunyahya.com/en/Harun-Yahyas-Interviews-and-Conversations/164671/mr-adnan-oktars-conversation-with.

  3. http://www.i2ministries.org.

  4. http://www.lamblion.com/articles/articles_islam6.php.

  5. http://www.mario-gregorio.blogspot.com/2012/09/joel-richardsons-gog-challenge-met-and.html.

  6. http://www.nytimes.com/best-sellers-books/2011-03-06/e-book-nonfiction/list.html.

  7. http://www.stephensizer.blogspot.com.es/2009/03/conversing-with-joel-in-shadows.html.

[1]. شايد بتوان سيک، جينه يا شين تو را تنها ادياني دانست که رگه­هاي موعودباوري در آن‌ها کم­رنگ است، يا ديده نمي­شود )ر.ک: موحديان عطار، 1389 گونه شناسي انديشه منجي در اديان: 15(.

[2]. اين نظريه ابتدا با چنين نامي مطرح نمي‌شد و فقط اشاره‌هايي در مقالات و كتاب‌هاي برخي نويسندگان گذشته در اين زمينه ديده مي‌شد؛ ولي از آن‌جا که اين انديشه در کتاب "ضدمسيح اسلامي،" اثر ريچاردسون به صورت کامل و منقّح مطرح و شايع شد، چنين عنواني را براي اين ديدگاه برگزيديم.

[3]. به عنوان مثال: در انتهاي فيلم معروف «نوستراداموس؛ مردي که فردا را ديد» (ساخته 1981 آرسن ولز)، منجي مسلمانان خداي وحشت و ترور خوانده مي شود که در مقام سومين ضدمسيح (آنتي کرايست) عليه کشورهاي غربي مسيحي جنگي جهاني آغاز خواهد كرد.

[4]. Richardson, http://answering-islam.org/Authors/JR/open_letter_ahmedinejad.htm

[5]. اين ادعا با توجه به حضور مستمر وي در برنامه­هاي مختلف، ميزگردها و کنفرانس‌ها قابل توجه و تامل است! قابل ذکر است علت ذکرشده براي به­کارگيري نام مستعار به جاي نام حقيقي، مورد اشکال و حتي تمسخر برخي صاحب­نظران بوده است. به عنوان مثال ر ک: (Reagan, http://www.lamblion.com/articles/articles_islam6.php).

[6]. http://stephensizer.blogspot.com.es/2009/03/conversing-with-joel-in-shadows.html

[7]. به عنوان مثال: در بازديدي که در بازه‌هاي مختلف در سال 2014م. و 2015م. از بخش كتاب‌هاي با موضوع «الهيات اسلامي» (Islamic Theology) در سايت پرمخاطب آمازون شده؛ اين کتاب هميشه در ميان 5 کتاب اول بوده است

(http://www.amazon.com/ gp/bestsellers/books/ 15755551/ ref=pd_zg_hrsr_b_1_4_last)

2."Will Islam Be Our Future? — A Study of Biblical and Islamic Eschatology", http://www.answering-islam.org/Authors/JR/Future/index.htm, 2013/1/20.

مطالب اين مقاله به شدت مشابه کتاب ضدمسيح اسلامي نوشته خود وي است و بعيد نيست او همين مقاله را توسعه داده و به کتاب مزبور تبديل كرده باشد.

[9]. "Belief in Mahdi: Widespread in Islamic world", http://www.wnd.com/2012/08/belief-in-mahdi-widespread-in-islamic-world, 2013/1/20

[10]. "Iran's missile emblazoned with 'Yeay Mahdi!'", http://www.wnd.com/2010/08/195045, 2013/8/10

[11]. "Why the Islamic Antichrist theory matters", http://www.wnd.com/2012/07/why-the-islamic-antichrist-theory-matters, 2013/1/20

[12]. "Boston Bombers: Expecting the Mahdi", http://www.joelstrumpet.com/? p=4989, 2013/6/10

[13]. "Is prophecy being fulfilled now in Iraq and Iran?", http://www.wnd.com/2014/06/is-prophecy-being-fulfilled-now-in-iraq-and-iran, 2014/10/20

[14]. اگرچه اهميت اين منابع در يک سطح نيست؛ براي دريافت اطلاعات جامع و تکميل پازل فکري وي چاره‌اي جز رجوع به همه موارد ذکر شده نيست. به همين علت سعي گرديد هر مطلبي که اولاً، در دسترس بود و ثانياً، به نحوي به موضوع بحث ارتباط داشت، مورد بررسي، ترجمه و تحليل قرار گيرد. البته به دليل اهميت و معروفيت بالاي کتاب وي (ضدمسيح اسلامي) مرجع اصلي بحث‌ها همين کتاب بوده‌است.

[15]. علماي مسلمان در پاسخ به اشکالات متعدد مستشرقين کتاب‌هاي بسياري تأليف نموده­اند؛ از جمله «مستشرقان و قرآن»، نوشته دکتر محمد حسن زماني و يا «دفاع عن القرآن ضد منتقديه»، نوشته دکتر عبد الرحمن بدوي که در دفاع از قرآن نگاشته شده­اند و کتاب «مستشرقان و پيامبر اعظمa»، نوشته دکتر حسين عبدالمحمدي که به طور عمده در مورد شبهه‌هاي منتقدان در موضوع سيره پيامبر اعظمa نگاشته شده است. همچنين بسياري دانشمندان غربي که جانب انصاف را در نوشته­هاي خود رعايت كرده‌اند؛ در اين جهت تأليفات چندي داشته­اند؛ از‌جمله کتاب «عذر تقصير به پيشگاه محمد و قرآن»، نوشته جان ديون پورت و نيز «تاريخ تمدن اسلام»، اثر جرجي زيدان. همچنين در زمينه شبهه‌هاي عمومي ريچاردسون عليه جهاد، تقيه و... مي‌توان به منابع زير مراجعه كرد:

مصطفي، آخوندي، «نظام دفاعي اسلام»، ص 72 و مرتضي، مطهري، «جهاد»، صص 66-68 و نعمت‌الله، صفري، «نقش تقيه در استنباط»، ص 201 و جعفر، سبحاني، «تقيه در شرايع پيشين و اسلام»، مجله کلام اسلامي، تابستان 1389، شماره 74.

[16]. از جمله در رساله عبرانيان، 8:13 چنين آمده است: «پس چون تازه گفت، اول را کهنه ساخت؛ و آنچه کهنه و پير شده است، مشرف بر زوال است. »

[17]. «يَنْزِلَ عِيسَى بْنُ مَرْيَمَ عَلَيْهِمَا الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ مِنَ السَّمَاءِ وَ يَقْتُلَ اللَّهُ الدَّجَّالَ عَلَى يَدَيْهِ» (مجلسى، 1403، ج‏24 :328 ).

[18]. اين مطلب از ظاهر برخي روايات نيز قابل اثبات است. به عنوان مثال: «يَا عِيسَى أَرْفَعُكَ إِلَيَّ ثُمَّ أُهْبِطُكَ فِي آخِرِ الزَّمَانِ... وَ لِتُعِينَهُمْ عَلَى اللَّعِينِ الدَّجَّالِ»، ( ک: ابن بابويه، 1395، ج1: ص 160).

[19]. به عنوان مثال در روايتي امام کاظم در ذيل آيه 83 سوره آل عمران فرمودند : در وقت ظهور، اسلام بر يهود و ترسايان و صابئين و زنديقان و مرتدان و کافران شرق و غرب زمين، عرضه مي­شود. هر کس مسلمان شد، مي­بايد نماز و روزه و ساير واجبات را به جاي آورد و هرکس ابا ورزيد کشته مي­شود. تا در روي زمين همه موحد باشند... صاحب اين امر، مثل پيامبر، جزيه نمي­پذيرد» (عياشى، 1380: ج 1، 183.(

[20]. مانند آيه 14سوره مائده: ... فَأَغْرَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَة... که ظاهر آن باقي ماندن و عداوت بين اهل کتاب تا روز قيامت است.

[21]. مانند اين روايت که از امام صادق است: «عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَال‏... قُلْتُ فَمَا يَكُونُ مِنْ أَهْلِ الذِّمَّةِ عِنْدَهُ قَالَ يُسَالِمُهُمْ كَمَا سَالَمَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ وَ يُؤَدُّونَ الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَ هُمْ صاغِرُون»‏؛ به امام صادق عرض كردم: با كافران ذمى چه مي­كند؟ فرمود: «مانند پيغمبر با آن‌ها صلح مى‏كند و آن‌ها نيز با ذلت تمام به وي جزيه مي­دهند...» (مجلسى، 1403، ج‏52: 376).

[22]. اين حديث؛ چنانکه مسلم و ديگر محدثين تقسيم­بندي کرده­اند؛ جزو احاديث اشراط الساعه مي­باشد و اشراط الساعه (وقايع پيش از قيامت) است و اشراط الساعه لزوماً با زمانه ظهور امام مهدي مترادف نيست.

[23]. متن حديث مورد استناد ريچاردسون چنين است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : «سَيَكُونُ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ الرُّومِ أَرْبَعُ هُدَنٍ، تَقُومُ الرَّابِعَةُ عَلَى يَدِ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ هِرَقْل يَدُومُ سَبْعَ سِنِينَ»، فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنْ عَبْدِ الْقَيْسِ يُقَالُ لَهُ الْمُسْتَوْرِدُ بْنُ غيلان (جيلان): يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَنْ إِمَامُ النَّاسِ يَوْمَئِذٍ ؟ قَالَ : «مِنْ وُلْدِ أَرْبَعِينَ سَنَةً كَأَنَّ وَجْهَهُ كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ، فِي خَدِّهِ الأَيْمَنِ خَالٌ أَسْوَدُ، عَلَيْهِ عَبَاءَتَانِ قَطَوانِيَّتانِ، كَأَنَّهُ مِنْ رِجَالِ بَنِي إِسْرَائِيلَ، يَمْلِكُ عِشْرِينَ سَنَةً يَسْتَخْرِجُ الْكُنُوزَ، وَيَفْتَحُ مَدَائِنَ الشِّرْكِ » (طبراني، 1404: باب الصاد، من اسمه الصعب رقم 7495).

[24]. اولين کتاب شيعي که اين حديث را نقل کرده «بشاره الاسلام» است که آن نيز از معجم طبراني نقل نموده است (ر ک: کاظمي، بي تا: 390).

[25]. ليست كتاب‌هايي که اين حديث يا مشابه آن را ذکر کرده­اند، در نشاني زير آمده است: (جمعي از نويسندگان، (معجم الأحاديث الإمام المهدي، ج 2: 126-128).

[26]. ارجاع کم امامان شيعه به دجال و در مقابل ارجاع بيش‌تر به عناصر ديگري همچون سفياني، کم­رنگ بودن ارتباط مستقيم دجال با ظهور امام عصر و نيز عدم اقبال علماي شيعي به اين موضوع گوياي جايگاه پايين اين بحث در مسائل آخرالزماني مذهب تشيع دارد.

 

نویسندگان:

مهدي يوسفيان ـ زهير دهقاني آراني

 


چاپ   ایمیل