روش شناسي تطبيقي احاديث مهدويت در مکاتب حديثي قم، بغداد و اصفهان

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 22 - 44 دقیقه)

171b

چکيده

باتوجه به متفاوت بودن روش‌ها در مکتب‌هاي حديثي، بررسي روش هرکدام از سه مکتب حديثي قم، بغداد و اصفهان مي­تواند ما را به مجموعه انديشه‌هايي که در مباني اخذ و نقل حديثي، ديدگاهي همسو يا متفاوت دارند؛ آشنا سازد. در اين مقاله سعي بر اين است كه روش شناسي احاديث مهدويت از ديدگاه اين سه مکتب بيان شود: از مکتب حديثي قم، کتاب کمال الدين و تمام النعمه شيخ صدوق؛ از مکتب حديثي بغداد، کتاب الارشاد شيخ مفيد و از مکتب حديثي اصفهان، کتاب بحارالانوار علامه مجلسي انتخاب شده است. از جمله اهداف، بازشناسي اصول و معيارهاي مولفان در گزينش، گزارش، تحليل و تبيين محتوايي و اعتبارسنجي روايات مهدويت است. ازاين­ رو، به بررسي تطبيقي و بيان وجوه اشتراک و افتراق اين سه کتاب پرداخته مي­شود.

 

مقدمه

باتوجه به متفاوت بودن مکاتب حديثي، در اين مقاله سعي شده به بيان روش مولفان: شيخ صدوق صاحب کتاب کمال الدين و تمام النعمه؛ شيخ مفيد صاحب کتاب الارشاد و علامه مجلسي صاحب تاريخ الحجه کتاب بحارالانوار در تاريخ مهدويت پرداخته شود؛ چرا که همه مولفان به صورت يکسان به ارائه گزارش‌هاي تاريخي و بررسي آن‌ها نمي‌پردازند و البته در اين زمينه عوامل متعددي تاثيرگذارند در حقيقت، تفاوت نگاه مورخان و مولفان در اين موضوع از تفاوت انگيزه­ها، اهداف، روش‌ها و در برخي موارد از تفاوت منابع مورد استفاده مولفان نشات مي­گيرد. در اين مقاله به بررسي اين موارد پرداخته مي­شود.

روش­هايي متفاوت براي نوشتن تاريخ وجود دارند كه عبارتند از: روش «روايي» «ترکيبي» و روش «تحليلي»؛ روش روايي که يکي از مهم‌ترين روش­هاي تاريخ­نگاري اسلامي است، روايات مختلف را درباره حوادث تاريخي با درج سلسله اسناد به طور کامل يا ناقص ذكر مي​كند. در روش ترکيبي، مورخ به جاي ذکر روايات مختلف و اسناد يک واقعه، از راه مقايسه، ترکيب و ايجاد سازگاري ميان آن روايات، واقعه مذکور را طي يک روايت توضيح مي​دهد و در روش تحليلي، مورخ در کنار نقل روايات غالبا ترکيبي، به تحليل، تبيين و بررسي علل و نتايج آن مي‌پردازد (سجادي و عالم زاده 1375: 43ـ 45). در اين مقاله، ديدگاه هر کدام از اين سه مولف در مقوله تاريخ مهدويت و روش بهره‌گيري آن‌ها مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.

ضمن توجه به پژوهش‌هايي که با عنوان « مهدويت در مکتب حديثي قم، بغداد، اصفهان» صورت گرفته است؛ هيچ پژوهشي که به صورت تطبيقي يا جداگانه به بررسي روايات مهدويت پرداخته باشد، مشاهده نشده است؛ اما درباره روش علامه مجلسي در بحارالانوار، شيخ مفيد در الارشاد و شيخ صدوق در کمال الدين و تمام النعمه؛ آثاري نگاشته شده است. در اين قسمت به اقتضاي رعايت اختصار، به برخي از اين موارد اشاره مي‌شود: مباني و روش‌هاي فقه الحديثي علامه مجلسي در بحارالانوار از عبدالهادي فقهي زاده؛ آشنايي با بحارالانوار از احمد عابدي؛ شيخ مفيد و تاريخ نگاري اسلامي از قاسم خانجاني و مقاله روش شيخ صدوق در کمال الدين و تمام النعمه از عاطفه زرسازان. ليکن هر کدام از اين آثار به روش کلي پرداخته‌ و به طور خاص روش احاديث مهدويت را مورد بررسي قرار نداده‌‌اند. لذا در اين پژوهش ابتدا ويژگي‌هاي سه کتاب کمال الدين و تمام النعمه، الارشاد، تاريخ الحجه بحارالانوار را طرح و سپس وجوه افتراق و اشتراک روش مولفان را بيان مي‌كنيم.

گذري بر سه کتاب کمال الدين و تمام النعمه، الارشاد، تاريخ الحجه بحارالانوار

کتاب «کمال الدين و تمام النعمه»، نوشته ابوجعفر محمد بن علي ابن بابويه قمي، ملقب به شيخ صدوق (م381) است. اصطلاح «کمال الدين و تمام النعمة» از اين آيه شريفه قرآن کريم گرفته شده است: Gاَليَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِينَکُمْ وَاَتمَمْتُ عَلَيْکُمْ نِعْمَتي وَرَضِيتُ لَکُمُ الاِسْلامَ دِيناF (مائده: 3) و چون کمال دين در ولايت و امامت حضرت علي7 است و کمال امامت نيز در وجود مسعود دوازدهمين وصي پيامبر اکرم6 تحقق مي​يابد؛ شيخ صدوق نام کتاب خود را «کمال الدين و تمام النعمة» گذاشت. کتاب از يک مقدمه نسبتا طولاني و 58 باب و 647 حديث تشکيل شده است. مقدمه کتاب، حدود يک پنجم حجم کتاب را تشکيل داده و شامل مباحث کلامي در اثبات درستي عقيده اماميه در امر غيبت و حضور امام مهدي4 و پاسخ به شبهات مذاهب کيسانيه، واقفيه و زيديه است. سپس به ذکر انبيا و حجج الاهي که داراي غيبت بوده‌اند، مي‌پردازد و به دنبال آن از معمران تاريخ ياد مي‌کند.

کتاب «الإرشاد في معرفة حُجَج الله عَلَي العباد» معروف به «الارشاد» نوشته شيخ مفيد عالم و فقيه بزرگ شيعه در قرن چهارم و پنجم است. ايشان در اين کتاب با استفاده از رواياتي که در اختيار داشته به نگارش تاريخ زندگاني ائمه: پرداخته است. شيخ مفيد کتاب الإرشاد را در سال ۴۱۱ هجري، يعني دو سال قبل از وفاتش نگاشته است. ايشان در کتاب الارشاد همانند يک کتاب تاريخي عمل كرده و به بيان حوادث تاريخي پرداخته است.

کتاب «بحارالانوار»، مشهورترين‌ و مفصل‌ترين‌ اثر علمى‌ محمد باقر مجلسي است كه‌ مجموعه‌اي‌ گسترده‌ از احاديث‌ اماميه‌ را در بردارد و «دايرة المعارف‌ بزرگ‌ احاديث‌ شيعه‌» لقب‌ گرفته‌ و شامل يک مجموعه بزرگ روايى و تاريخى است. حجم زيادي از مطالب بحارالانوار را مباحث تاريخي تشکيل مي­دهد. تاريخ ائمه: از جمله مباحثي است که علامه مجلسي آن را با موضوع­بندي و باب­بندي بسيار مناسب، در 297 باب بيان کرده است. علامه مجلسي تاريخ الحجه را در 1297 روايت در 31 باب به ترتيبي كه در ادامه خواهد آمد، بيان داشته است.

در ذيل ابتدا موضوعات ذکر شده در سه کتاب را به صورت اجمالي مرور کرده، سپس به نقد و بررسي مطالب کتاب پرداخته مي‌شود. به منظور درک بهتر موضوعات مختلف اين كتاب‌ها و سنجش مواردي که بدان پرداخته‌اند، کليه موضوعات در جدول ذيل احصا شده است:

تاريخ مهدويت

الارشاد شيخ مفيد

بحارالانوار علامه مجلسي

کمال الدين و تمام النعمه شيخ صدوق



خلافت (وجوب خليفه الاهي، وجوب خليفه هر عصر)

امامت (عصمت، وجوب شناخت)



اخباري درباره پيامبر6، سلمان فارسي، ساعده ايادي، تبع، عبدالمطلب، ابوطالب، راهب بزرگ شام، يوسف يهودي و زيد بن عمر



علل نياز به امام



منکران امام دوازدهم

تاريخ ميلاد (باب 35)

ولادت با سعادت حضرت ولى عصر4

ميلاد قائم (باب 42)


و سرگذشت مادر بزرگوارش

درباره مادر قائم (باب 43)


نام‌ها، لقب‌ها، و كنيه‏هاى حضرت و وجه تسميه آن­ها


نهي شدن از بردن نام مخصوص امام زمان 4

نهي از تسميه قائم (باب 56)

شمايل و اوصاف ظاهري حضرت ولي عصر4 (فصل 4)

صفات بارز و نسب امام زمان4



آياتى كه در روايات تأويل به‌ظهور امام زمان4


دلايل امامت (باب 36 و باب 37)

اخباري که در خصوص امامت امام دوازدهم به طور اجمال و تفصيل رسيده است

تصريح به امامت امام زمان4 از قول خداوند و از پيغمبر اكرم6 حضرت اميرالمومنين7، امام حسن و حسين8 و امام سجاد و امام باقر و امام صادق و امام کاظم و امام رضا و امام جواد و امام هادي و امام حسن عسکري: راجع به قائم آل محمد4

نصوص برقائم (خداي تعالي، پيامبر، اميرالمومنيين، فاطمه زهرا، امام مجتبي، امام حسين، امام سجاد، امام باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا، امام جواد، امام هادي، امام عسكري:) (باب 23 تا باب 38)

اخبار كاهنان به‌ظهور امام زمان4



گفتار شيخ الطائفه راجع به اثبات غيبت امام زمان4

غيبت (اثبات و حکمت، مشاکله با انبيا)

نقد فرق و پاسخگويي به شبهات آنان (کيسانيه، ناووسيه، واقفيه، زيديه و خطابيه)


سنن پيغمبران در وجود مبارك حضرت و تطبيق غيبت ايشان با غيبت حضرت

غيبت پيامبران (ادريس، نوح، صالح، يوسف، موسي و عيسي:)


اخبار معمّرين تاريخ بشر و دفع استبعاد مخالفين غيبت طولانى آن حضرت‏

حکايت در مورد معمرين و درباره طول عمر

معجزات و خوارق عادات حضرت ولي عصر4 (باب 39)

معجزات حضرت


احوال سفراى امام زمان4

كسانى كه به‌دروغ ادعاى بابيت و سفارت كردند


كسانى كه آن حضرت را ديده‏اند

كسانى كه آن حضرت را ديده‏اند

افرادي که حضرت قائم4 را ديده اند


باب نوزدهم خبر سعد بن عبد اللَّه اشعرى و تشرف وى به حضور امام زمان4



علت غيبت امام زمان4

علت غيبت


فضيلت انتظار فرج و مدح شيعيان در زمان غيبت و آنچه شايسته است در آن زمان انجام شود

ثواب انتظار فرج (باب 55)


كسانى كه در غيبت كبرا ادعاى ديدن حضرت را كرده‏اند


علائم ظهور

علامات ظهور حضرت ولى عصر4 مانند آمدن سفيانى و دجال

نشانه‌هاي ظهور قائم4

و سفياني و دجال

آيين امام در هنگام ظهور و مدت دولت الاهيه او (باب 35) و مدت دولت

روز قيام آن حضرت و علائم آن و آنچه بعد از قيام پديد مى‏آيد و چگونگى ظهور و مدت دولت ايشان.


بياني از سيرت و طريقه فرمانروايي حضرت (باب 40)

سيرت و اخلاق حضرت و احوال ياران وى

برخي اموري که در هنگام دولت حضرت رخ خواهد داد (باب 40)

آنچه طبق روايت مفضل بن عمر در روزگار آن حضرت در جهان روى خواهد داد.

‏--------------------

در مورد رجعت

مدت امامت و روز جهان گشايي قائم4

جانشينان مهدى موعود4 و اولاد او و آنچه بعد از وى روى مي‌دهد


توقيعاتى از امام زمان4

توقيعات وارده از قائم4 (باب 45)



نوادر کتاب (باب 58)

مقايسه و تحليل

به نظر مي‌رسد با توجه به موضوعاتي که شيخ صدوق در کتابش قيد کرده، اين کتاب در زماني نوشته شده که پس از مدتي منکران امام زمان4 از فرقه‌هاي مختلف فزوني يافته و نياز به اثبات امام از طريق مباحث کلامي و روايات از شيعه و عامه و حتي ساير كتاب‌ها به وجود آمد و لذا ابن بابويه کتاب کمال الدين را نوشت تا هم براي شيعيان مردد در خصوص امام زمان4 و هم براي منکران از عامه قانع کننده باشد؛ مخصوصا در بحث غيبت که شبهه‌هاي فراواني را كه در مورد امام غايب و نحوه غيبت بوده است، پاسخ داده و طولاني بودن عمر را با موارد بسيار تاريخي اثبات كرده است. وي در اين کتاب اصل را برآوردن روايات گذاشته و از مباحث کلامي نيز بهره برده است (آزادي، 1391: 165).

کتاب الارشاد شيخ مفيد کتابي است تاريخي و روان که خود روايات را گزينش کرده است. اين كتاب به اجمال به دنبال نشان دادن امتياز‌ها و برجستگي‌هاي دوران زندگي امامان: بوده و خود بيان کرده که اين اجمال گويي از نظر بي اطلاعي يا سهو و اشتباه نبوده؛ بلکه آنچه را در اين کتاب آورده، براي معرفي شخصيت خاندان عصمت كافي ديده است (ارشاد، 1413: 2).

موضوعات مطرح شده در هر دو کتاب داراي ارزش فراوان حديثي و کلامي هستند؛ ولي متاسفانه از انسجام و نظم برخوردار نبوده و لذا در اين کتاب‌ها يافتن يک موضوع به سختي صورت مي‌گيرد و فهرست‌هايي که براي آن‌ها ذکر شده؛ اغلب ناقص و نارسا هستند.

علامه مجلسي به طور مفصل به بحث تاريخ مهدويت پرداخته است. وي با استفاده از دو کتاب كمال الدين و تمام النعمه و ارشاد شيخ مفيد[3] و منابع متعدد ديگر، حدود هزار و 297 روايت را در 31 باب دسته بندي و تنظيم كرده است كه يافتن حديث براي مخاطب آسان باشد.

وجوه افتراق روش تاريخي

  1. مکاتب حديثي

مقصود از مکتب‌هاي تاريخ‌نگاري، نوع ديدگا‌ه‌ها، انديشه‌ها، مقاصد و نيز مواد، مضامين و موضوعات مورد توجه مورخ است. شناخت و تحليل مکاتب حديثي باعث شناخت زيربناهاي فکر حاکم بر حوزه‌هاي حديثي شيعي و جايگاه آن در نوع داوري نسبت به صحت و سقم معناي احاديث است. از جمله مکاتب حديثي گوناگون مي‌توان به مکتب حديثي قم، بغداد و اصفهان اشاره كرد که هر کدام مشخصات خاص خود را دارد. در ذيل به برخي از اين ويژگي‌ها، اشاره​اي گذرا صورت مي​گيرد:

الف. مکتب حديثي قم

قم از اواخر قرن اوّل هجري به عنوان کانون حضور شيعيان و علاقه­مندان به خاندان پيامبر اکرم6 قلمداد مي​شد. تعابيري همچون «قُم بَلَدُنا و بَلَدُ شيعَتُنا» (قمي، 1404، ج1: 9)، يا «أهْلُ قُم أنْصَارُنا» (مجلسي، 1421، ج57: 214)، يا «و اِنَّ لَنا حَرَماً و هُوَ بَلْدَةُ قم» (همان: 216)، يا «إنّ البَلايا مَدْفُوعَةٌ عن قُمّ و أهْلِها» (همان: 213) و يا «لَولا القُمّيّونَ لَضَاع الدّينُ» (همان: 217)؛ گوياي جايگاه علمي و معنوي اين شهر است. تبحّر محدثان قم در فنّ حديث موجب گرديد که آنان مرجع مطمئني در تصحيح كتاب‌ها و جوامع حديثي باشند و همچنين به عنوان مشايخ حديث، براي برخي از شخصيت‌هاي مبرّز علمي شيعه نقش استادي اجرا كنند. ابوعمرو کشّي نزد محمد بن قولويه قمي و شيخ مفيد نزد جعفر بن محمد بن قولويه قمي و در نزد شيخ صدوق تلمّذ کرده‌اند. درباره تأليفات برخي از محدثان مبرّز قم، ارقام حيرت آوري نقل شده است، مثلاًً شيخ صدوق تأليفات پدرش، علي بن بابويه قمي را قريب يکصد اثر ذکر مي​کند (آقا بزرگ تهراني، 1985، ج1: 185). اين در حالي است که آمار تأليفات روايي خود وي را حدود سيصد اثر نقل کرده­اند! (حلي، بي‌تا: 147).

يکي از مشخصه‌هاي اصلي مکتب حديثي قم، نص گرايي و پرهيز از اجتهاد و عقل گرايي، گرايش شديد به عمل بر طبق ظاهر احاديث و پرهيز از دخالت دادن عقل و اجتهاد در فهم و نقّادي معناي احاديث است. محدّثان مکتب قم به تحليل مسائل، به‌خصوص در مسائل کلامي بر اساس مباني متّخَذ از عقل علاقه​اي نشان نمي­دادند. «نصّ گرايي» يا گرايش «اهل الحديث» در مکتب قم، در عصر غيبت صغرا و پس از آن، دنباله رو و استمرار گرايش سنّت گراي دوره حضور ائمه: بوده است. اين محدثان همّت خود را بر جمع آوري احاديث و ضبط و حفظ آن مصروف مي​داشتند (صدوق، 1413، ج 5: 74).

ب. مکتب حديثي بغداد

شروع به کار اين حوزه حديثي را نيز مي​توان به اواسط قرن دوم هجري مربوط دانست. از زماني که منصور، خليفه عبّاسي، پايتخت خود را با تأسيس بغداد، از کوفه بدان جا منتقل كرد و گروه­هايي از شيعيان، به علل مختلف راهي بغداد شدند و در آن جا سکنا گزيدند، حديث شيعي نيز به اين ناحيه راه يافت. درباره گرايش‌هاي موجود در حوزه حديثي بغداد، مي​توان ادعا كرد که با توجه به وجود درگيري‌هاي فکري بين شيعيان و مخالفانشان در بغداد و تأثيرپذيري حوزه حديثي بغداد از کوفه، نوعي عقل گرايي در قرن دوم و سوم در اين حوزه حديثي پيدا شد. و در قرن چهارم، گرايش‌هاي بارز عقل گرايي و اجتهاد در احاديث فقهي در حوزه بغداد به‌روشني ظاهر گرديد و اين رويكرد با تلاش‌هاي شيخ مفيد و سيدمرتضي در اواخر قرن چهارم و اوايل قرن پنجم هجري، به اوج خود رسيد؛ به نحوي که در انتهاي قرن چهارم، حوزه حديثي بغداد کاملاً داراي مشرب عقل گرايي شد و در مقابل حوزه حديث گراي قم قرار گرفت (جباري، 1382: 59).

ج. مکتب حديثي اصفهان

مكتب جبل عامل، در زمان صفويه به اصفهان منتقل شد. دولت صفويه از علماي جبل عامل براي هجرت به اصفهان دعوت كرد؛ لذا جمعي از بزرگان و فقهاي جبل عامل به ايران مهاجرت كردند. برخي فقهاي اين دوره از اين قرارند: محقق كركي، شيخ بهائي، شيخ حر عاملي، علّامه محمدتقي مجلسي، علّامه محمدباقر مجلسي، سيد محمّدباقر داماد و صدرالمتألهين. بعضي ويژگي‌هاي اين دوره عبارتند از: 1. فقه داخل اجتماع و حكومت سياسي شد و فقها مسئوليت اجتماعي و سياسي پيدا كردند. 2. دايرة المعارف­هاي اسلامي و فقهي تدوين شدند، مانند بحارالانوار، وسائل الشيعه، الوافي. بحارالانوار حدود 110 جلد است كه نه تنها بزرگ­ترين، بلكه اولين دايرة المعارف جهان اسلام است و در واقع پيش از آن، هيچ دايرة المعارفي به اين وسعت و عظمت نگارش نشده است (کريمي نيا، 4: 1389).

باتوجه به همين ويژگي‌هاست که علامه در زمان صفويه فرصت فوق العاده­اي مي­يابد و مي­تواند كتاب‌هاي مختلف را براي تدوين اين دائرة المعارف از مناطق مختلف جمع آوري كند؛ چنان که در مصادر علامه آمده است كه وي براي يك تاريخ مهدويت از كتاب‌هاي بسياري استفاده و روايت‌هاي گونه­گون را جمع آوري کرده است که در ادامه در مصادر بيان مي‌شود.

  1. روش تاريخي (روايي، تحليلي، ترکيبي)

مورخان در نگارش رويدادهاي تاريخي از روش­هاي گوناگون بهره برده­اند. عمده­ترين روش­هايي که بيش‌ترين نگارش­هاي تاريخي، به­ويژه در قرون آغازين اسلامي، برپايه آن­ها سامان يافته­؛ عبارتند از: روش­هاي «روايي» «نقلي»، «تحليلي» و «ترکيبي».

الف. روش روايي

در روش روايي، روايات مختلف درباره يک حادثه تاريخي با درج اسناد آورده مي‌شود. درواقع اولين خصوصيت اين روش آن است که اسناد روايت کامل يا ناقص ذکر مي‌شود و ارزش روايات به اسانيد آن وابسته است. دومين ويژگي اين روش آن است که هر دسته از اخبار دربارۀ واقعه‌اي، بدون توجه به پيوستگي آن با وقايع ديگر ذکر مي‌شود (دوري، 1983: 57).

بر اين اساس، مي‌توان روش شيخ صدوق و علامه مجلسي را به روش روايي شبيه دانست؛ هرچند هردو نفر در ذيل برخي روايات نکاتي را ذکر کرده‌اند؛ مانند اين‌که شيخ صدوق در برخي موارد رجال روايات خود را جرح و تعديل مي​كند. به عنوان مثال: در نقد روايتي که با اعتقادات اماميه سازگاري ندارد، يکي از رجال سند به نام «احمدبن هلال» را مورد جرح قرار مي‌دهد و مي‌گويد او نزد مشايخ ما مجروح است؛ و يا در مورد بحث غيبت مواردي را ذکر کرده‌اند؛ كه شيخ صدوق با «قال مصنف هذاالکتاب» مواردي را تذکر مي‌دهند.

علامه مجلسي در تاريخ مهدويت خود در کتاب بحارالانوار از روش روايي استفاده كرده است؛ ليکن علامه صرفاً به روايت نپرداخته و ذيل روايات با اقوالي چون بيان، توضيح، اقول و تذييل (مجلسي، 1421، ج20:30؛ ج 210:68ـ 337 و....)؛ تحليل و نظر خود را عنوان مي‌کند که اين تحليل خيلي اوقات، راهگشاي مسائل تاريخي مي‌باشد و يا موانع فهم حديث را برطرف مي‌کند و همچنين مواردي که فهم الفاظ مشکل حديث، تعارض حديث، تقيه را باعث مي​شود (همان، ج21: 87 ـ223)؛ تذکر مي‌دهد.

ب. روش ترکيبي

مراد از «روش ترکيبي» آن است که مورخ به جاي ذکر روايات مختلف، از راه مقايسه و ترکيب و ايجاد سازگاري ميان آن‌ها واقعه مذکور را طي يک روايت توضيح دهد. در حقيقت روش ترکيبي به دوره تاليف تاريخي مربوط است. البته در روش ترکيبي، مورخ بايد بر مسائل تاريخي احاطه داشته باشد تا بتواند از ترکيب روايات به حقيقت و واقعيت نزديک گردد و اين باعث مي‌شود تا بعضي روايات حذف گردند (ابن قلانسي، 1983: 13).

ج. روش تحليلي

در اين روش مورخ در کنار نقل روايات غالباً ترکيبي، به تحليل، و بررسي علل و نتايج آن مي‌پردازد. به نظر مي‌رسد روش شيخ مفيد در تاريخ نگاري به اين تعريف نزديک باشد. شيخ مفيد روايات مورد نظر خويش را برگزيده، پس از حذف اسناد در بيش‌تر موارد و يکدست و پيوسته كردن آن‌ها که لازمه روش ترکيبي است؛ تاريخ نويني از تاريخ مهدويت بيان كرده است؛ ضمن آن‌که در قالب انديشه خويش در برخي موارد به دستيابي به علل و عوامل رويدادهاي تاريخي و سپس بررسي و بيان آن پرداخته است (زرين کوب، 1362: 117).

  1. بررسي هويت متن و اعتبار مضامين

آگاهي از روش هر مورخ در بررسي هويت متن موثر است. اگر بخواهيم اعتبار متن را بررسي کنيم، بايد به متن نگاه نقد گونه داشته باشيم. لذا با دو سوال اساسي مواجه مي‌شويم: 1. اين متن چيست؟ (هويت متن) آيا اصلا اين متن از فلان شخص است؛ 2. مضامين اين متن چه قدر درست است؟ (اعتبار مضامين).

هويت متن سه کتاب کمال الدين و الارشاد و بحار علامه آشکار است و مشخص است که بي‌ترديد هر کدام از اين کتاب‌ها به مولف خود منتسب هستند. آنچه جاي بحث است، اعتبار مضامين آن​ها است که به چه شکل و چگونه مي‌باشد. در ذيل باتوجه به روش روايي دو مولف علامه مجلسي و شيخ صدوق، مي‌توان «امکان سنجش روايت» و «تمييز دقيق ميان متن روايت‌ها» را دو ويژگي حائز اهميت نوشته‌هايشان برشمرد.

الف. امکان سنجش روايت: علامه مجلسي و شيخ صدوق با عاريه گرفتن روش محدثين در تاريخ، به نحوي امکان نقد بيروني را فراهم و سلسله سند ارائه مي­کند؛ که اين خود مجالي براي شناخت اعتبار مضامين ايجاد مي‌کند (پاکتچي، 1391: 28).

ب. تمييز دقيق ميان متن روايت ها: شيخ صدوق و علامه مجلسي وقتي يک واقعه را از منابع مختلف نقل مي‏کنند، روايت‌هاي مختلف را با هم مخلوط نمي­کنند؛ يعني هر واقعه و داستاني را از واقعه ديگر مجزّا نقل مي‏کنند و نظر شخصي خود را در روايت‌ها وارد نمي‌كنند؛ لذا امکان ارزيابي و بررسي متن روايت وجود دارد.

هرچند اين دو ويژگي براي شناخت احاديث راهي پيش​رو مي‌گذارد؛ تکيه هر دو به سند است؛ درحالي که بررسي سندي احاديث به تنهايي کافي نيست و لازم است ملاک‌هاي متني يا نقد تحليلي نيز با اين شيوه صورت بگيرد.

به بيان ابوريه، عالماني که به حديث ژرف مي­نگرند، از وراي نقد اسناد، نقد ديگري مشهور به «نقد تحليلي» هم دارند که شامل متن، روايات، معاني، لغت، احکام عقل و شرع و موضوع تعارض اخبار و آثار است. از همين روي، بر بسياري از احاديث، و‌لو با سند صحيح، خدشه وارد کرده‌اند و چه بسا حديث‌هايي که در اسناد آن به جز راويان موثق و مطمئن وجود نداشته نباشند، در عين حال خود حديث، واهي و معلول باشد. بنابراين، احراز صحت حديث تنها به واسطه بررسي راويان امکان پذير نيست (ابوريه، 1413: 414).

در واقع، با وجود موضوعاتي مانند نقل به معنا در حديث، اخبار جعلي، اسرائيليات يا آرا و افکار تحريف شده اهل کتاب و سياست حاکمان در مواجهه با اخبار معصومان، نقد تحليلي ضروري مي​نمايد. از جمله کساني که نقد تحيلي به کار برده است، مي​توان شيخ مفيد را عنوان کرد. هرچند شيخ صدوق و علامه مجلسي با روش روايي به نقل سند مي‌پردازند؛ در جاي خود، آن‌ها نيز از تحريف و جعلي بودن و مواردي چون تقيه خبر داده و نکاتي بيان کرده‌اند که در وجوه اشتراکات در همين مقاله بيان مي‌گردد.

  1. منابع و اعتبارسنجي مصادر حديثي

براي شناخت احاديث مهدويت، بايد از منابعي بهره برد که به آن زمان نزديک هستند. در واقع، در مطالعات تاريخي هرچه منبع مورد استفاده به زمان وقوع حوادث نزديک‌تر باشد، اتقان و صحت بيش‌تري دارد. هدف نگارش، شهرت و مقبوليت کتاب همه از معيارهايي است که اعتبارسنجي يک کتاب و مصدر حديثي را براي ما مشخص مي‌کند؛ معيارهايي چون شخصيت علمي مولف، تخصصش در تاليف آن موضوع، ويژگي‌هاي شخصيتي چون دقت، ضبط و منطقي بودن. در ذيل گذري برمنابع سه کتاب داريم:

الف. منابع شيخ صدوق

ابن بابويه در کتاب خود از منابع متعددي استفاده کرده است که برخي از اين منابع عبارتند از: «سيره ابن اسحاق به روايت يونس»، «المبتدأ والمبعث والمغازي و الوفاه و السقيفه و الرده»، تاليف ابان بن عثمان احمر بجلي (متوفاي 170ق)، « التنبيه في الامامه»، تاليف ابوسهل اسماعيل بن علي بن اسحاق نوبختي (متوفاي 311ق)، کتاب سليم بن قيس هلالي و «المعمرون و الوصايا»، نوشته ابوحاتم سجستاني (متوفاي 250 ق).

استفاده از منابع در کتاب کمال الدين، حدود 15 درصد حجم کتاب را به خود اختصاص داده و مابقي کتاب، از منابع مشافهه‌اي است که شيخ صدوق از مشايخ خود دريافت کرده است. اين کتاب داراي 621 روايت است كه 88 راوي نقل شده و بيش‌ترين روايات از 12 راوي مي‌باشد. از مجموع اين راوي​ها، پنج راوي از نقش بسيار مهم‌تري برخوردار هستند که 55 درصد روايات از آن‌ها نقل شده است و اينان عبارتند از: علي بن بابويه، محمدبن وليد قمي، مظفر علوي عمري سمرقندي، محمدبن متوکل و ابوالعباس بن اسحاق طالقاني. اين راويان از افراد نسبتا شناخته شده و مورد اعتماد شيخ صدوق بوده‌اند. مثلا علي بن بابويه که پدر شيخ صدوق و محمدبن وليد قمي که استاد شيخ صدوق مي‌باشد؛ هر دو شيخ قميين، فقيه و از افراد مورد اعتماد و از کساني هستند که بيش‌ترين روايات از آن‌ها نقل شده است. در واقع مي‌توان گفت پيکره اصلي کتاب را روايات اين دو فرد تشکيل داده است، چرا که 237 روايت از 621 روايت از اين دو نفر نقل شده که در مجموع 38 درصد تعداد احاديث را به خود اختصاص داده است (آزادي، 1391: 161).

مي‌توان گفت اکثر روايات کمال الدين قابل اعتماد هستند؛ هرچند براي اطمينان قطعي بايد روايات را يک به يک مورد بررسي قرار داد.

ب. منابع شيخ مفيد

شيخ مفيد در دوره​اي بوده که رشد و تکامل علوم اسلامي در اوج پيشرفت و منابع دست اول موجود بوده است؛ لذا توانسته به منظور هر چه پربارتر شدن نوشته‏هاي تاريخي خويش از منابع بهره جويد. ازاين رو برخي معتقدند كه ايشان در نقل حوادث تاريخي از يك يا چند منبع مشخص، يا از يك طريق، يا شكل معيني بهره نگرفته است.

وي گاهي از برخي منابع ياد کرده است؛ اما چگونگي استفاده و حتي در برخي موارد‌، مقدار استفاده ايشان كاملاً مشخص نيست.[4] گاهي اوقات فقط به ذکر نام برخي از مشايخ و راوياني مي‌پردازد که از آن‌ها مطالب و گزارش‏هاي تاريخي خود را گرفته است. اين نكته كمكي نمي‏كند تا بتوان منابع مربوط به آن موضوع را دقيقاً شناخت؛ زيرا در اين موارد، مشخص نيست كه ايشان از كتاب آنان استفاده كرده يا نه و يا از كدام‌ يك استفاده كرده است و چه بسا از كتاب كساني ديگر كه از آنان روايت نقل كرده، استفاده كرده باشد (خانجاني، 1392: 6).

ج. منابع علامه مجلسي

علامه مجلسي از عالماني است که سعي كرده است از منابع کهن بهره برده و به جمع آوري آن‌ها مشغول گردد. فراواني منابع و تنوع موضوعي که علامه از آن بهره برده است، باعث جامعيت کتاب وي گرديده است. به نقل از علامه شعراني:

مؤلف بحارالانوار به دستيابي بر گنج‌هاي علمي موفق شد که معمولا براي شخص ديگري ميسر نمي‏شود؛ زيرا کتاب‌هاي علماي قديم و نسخه‌هاي خطي که بسيار کمياب هستند و در هر زمان و هر شهري يافت نمي‌شوند، نزد او گرد آمدند. علامه مجلسي نيز فرصت را غنيمت دانسته و همه اين آثار را در اين کتاب گردآوري كرده تا پراکنده و نابود نگردند (مجلسي، 1403، مقدمه: 53).

اقدام وي در زمينه منعکس کردن آثار فراوان در بحارالانوار موجب شد که محتواي تعدادي از آثار، صرفا از رهگذر کتاب او به دست آيندگان برسد.

علامه در مقدمه کتاب بحارالانوار برخي از منابع و كتاب‌هايي را که از آن استفاده كرده است، ذكر و چنين بيان مي​كند: «هرگاه از کتاب‌هايي غير از آن چه ذکر شده چيزي نقل کنم، نام آن را در جاي خود ذکر مي­کنم» (مجلسي، 1403، ج1: 24). وي در مقدمه کتاب بحارالانوار بحثي با عنوان «توثيق المصادر» دارد و تمامي منابع حديثي اين کتاب را نام برده­ و ميزان اعتماد خود را به اين کتاب تبيين کرده‏ است. علامه مجلسي براي نوشتن تاريخ الحجه در کتاب بحارالانوار از كتاب‌هاي مختلف روايي، تفسيري، تاريخي، رجالي در بحار استفاده كرده است. علامه از 51 منبع روايي استفاده كرده كه از کتاب کمال الدين و تمام النعمه (324 روايت)، الغيبه نعماني (321 روايت)، الغيبه طوسي (320 روايت)، مختصر بصائر الدرجات (84 روايت)، الکافي (77 روايت) بيش‌ترين استفاده را برده است. علامه از كتاب‌هاي تفسير، هم از كتاب‌هاي شيعه و هم از كتاب‌هاي اهل سنت بهره برده است. علامه براي تبيين احاديث از كتاب‌هاي فهرست نگاري و رجالي هم بهره برده است؛ داستان‌ها و روايت‌ها، نکاتي که براي شناخت كتاب‌ها و اشخاص رهگشا مي‏باشد (مجلسي، 1421، ج 51: 307 و ج 51: 608).

علامه مجلسي فقط به منابع شيعي تکيه نكرده و از منابع سني هم استفاده كرده است و علل نقل از آن‌ها را نيز عنوان كرده است. وي در اين زمينه مي‌نويسد:

ماگاه به كتاب‌هاي مخالفين خود (اهل سنت) نيز براي تصحيح الفاظ خبر و بيان معاني آن‌ها مراجعه مي‌کنيم؛ مانند کتاب‌هاي لغت از قبيل صحاح جوهري، قاموس فيروزآبادي، نهايه جزري، الفائق و مستقصي الامثال زمخشري (مجلسي، 1421، ج1: 22ـ23).

علامه مجلسي در هر دسته از مصادر روايي، تاريخي، تفسيري، رجالي و ادبي سعي كرده از منابعي که داراي بالاترين اعتبار است، استفاده كند؛ كتبي که از جهت قدمت به قرن‌هاي اوليه متعلق است و هم از منظر اعتبار شخصيت علمي مولفان، نويسندگان اين كتاب‌ها شخصيت‌هاي ويژه علمي هستند. وي از برخي كتاب‌ها که آن­ها را اشتمال بر اشتباهات و آميختگي مي‌داند؛ کم‌تر نقل مي‏کند. در بحث روايي از سه کتاب الغيبه طوسي، الغيبه نعماني و کمال الدين شيخ صدوق بهره برده است که هر سه مولف از عالمان بزرگ شيعه و كتاب‌هايشان نيز مشهور مي‏باشند و از اعتبار بالايي برخوردارند و در رجال و تفسير و ادب وتاريخ هم از كتاب‌هاي معتبر بهره برده است. علامه مجلسي از برخي كتاب‌ها روايت فراواني نقل نكرده و علت آن را نيز در مقدمه بيان داشته­ است؛ مانند کتاب مشارق الانوار، تاليف حافظ رجب برسي. علامه مجلسي درباره اين کتاب مي­فرمايد:

من به خاطر اشتمال برخي اشتباهات و آميختگي­ها، بر رواياتي که او در نقل آن‌ها منفرد است اعتماد نمي­کنم... بلکه صرفا از آن­ها اخباري را برمي­گزينم که از اصول معتبر اخذ شده‌اند (همان: 14).

ايشان از کتاب «سليم بن قيس» در تاريخ الحجه يک روايت بيش‌تر بيان نکرده‌ است. شيخ مفيد درباره کتاب «سليم بن قيس» مي‌فرمايد: «اصل اين کتاب ثابت است؛ ولي دچار دستبرد شده و شايسته اعتماد نيست».

  1. تحليل مصادر و اعتبار سنجي سه کتاب

در بحث اعتبار سنجي سه کتاب، آنچه حائز اهميت است، اين که مولف و كتاب‌ها همه معتبر و مورد وثوق باشند و هر چه منبع مورد استفاده به زمان وقوع حوادث نزديك‌تر باشد، از اتقان و درستي بيش‌تري برخوردار است. بسياري از منابع به مرور زمان از ميان رفته است و امروزه در دسترس ما نيست. از اين رو، ناگزير بايد از آثاري استفاده كرد كه از آن منابع بهره برده‏اند.

دو مولف کتاب کمال الدين و تمام النعمه و الارشاد، به ترتيب شيخ صدوق و شيخ مفيد به زمان ائمه نزديک‌تر هستند و اين دو مؤلف از منابع کهن استفاده كرده‌اند. به دليل بيان روايت‌هاي ترکيبي منابع مورد استفاده شيخ مفيد، اين منابع را به طور دقيق نمي‌توان بازشناسي كرده و منابع شيخ صدوق هم در حدود 15 درصد حجم کل کتاب را به خود اختصاص داده است و مابقي کتاب، از منابع مشافهه​اي بوده که شيخ صدوق از مشايخ خود دريافت کرده است. ليکن علامه مجلسي با اين كه به قرن يازدهم متعلق مي‌باشد؛ تاريخ الحجه ايشان داراي چند حسن مي‌باشد:

  1. ايشان در مقدمه، تمام منابعي را که از آن‌ها استفاده كرده، بيان كرده است و اگر جايي در مقدمه نام کتاب را عنوان نکرده‌ در متن کتاب ذکر كرده است.

  2. وي در مقدمه بحثي دارد به عنوان «توثيق المصادر» كه به اعتبار سنجي كتاب‌ها مي‌پردازد و در آن اطلاعات کتاب شناسي و رجالي ارزشمندي ارائه مي‏کند. وي در صحت انتساب اين کتاب‌ها به مولفان آن‌ها بحث کرده و ميزان اعتماد خود را بر نسخه‌هاي فراهم شده از آن آثار و چگونگي نقل مطلب از آن‌ها بيان کرده است.

  3. ذکر منابع توسط مولف، شناسايي متن را ممكن مي​سازد؛ لذا علامه مجلسي در تاريخالحجة بيش‌ترين روايت خود را از كتاب‌هاي معتبري چون کتاب کمال الدين و تمام النعمه (324 روايت)، الغيبه نعماني (321 روايت)، الغيبه طوسي (320 روايت)، مختصر بصائر الدرجات (84 روايت)، الکافي (77 روايت)، الارشاد (57 روايت) نقل كرده است و از کتاب‌هايي مانند کتاب سليم که نسبت به آن ترديدهايي وجود دارد، يک روايت بيش‌تر عنوان نکرده است.

وجوه اشتراک روش تاريخي

  1. نزديکي هدف مولفين

همه مولفان به صورت يکسان به ارائه گزارش‌هاي تاريخي و بررسي آن‌ها نمي‌پردازند. در اين زمينه عوامل متعددي تاثير گذارند و نوع نگاه مورخ را تعيين مي‌کنند. در حقيقت تفاوت نگاه مورخان و مولفان در اين موضوع از تفاوت انگيزه‌ها، اهداف، روش‌ها و در برخي موارد منابع مورد استفاده مولفان نشات مي‌گيرد. سؤال محتمل در اين زمينه، اين است که شيخ صدوق و شيخ مفيد و علامه مجلسي چه هدفي ازجمع آوري احاديث مهدويت داشته‌اند؟ براي پاسخ به سوال مذكور سعي شده انگيزه و هدف اينان را به طور جداگانه ذکر کرد که البته درمقدمه کتاب خود اين مهم را بيان کرده‌اند.

الف. انگيزه علامه مجلسي

علامه مجلسي در مقدمه کتاب بحارالانوار چنين بيان مي‏کند:

از هر چشمه​اي شربتي نوشيدم...چون نيک انديشيدم، فهميدم بايد دانش را از چشمه صافي بجويم که سرچشمه آن وحي و الهام است: يک رشته آن قرآن مجيد و ديگري آثار اهل بيت: ‌است. لذا در اخبار آل محمد6 به فحص و بحث پرداختم و اخبار آنان را کشتي نجات امت يافتم (مجلسي، 1421، ج1: 3).

ب. انگيزه شيخ صدوق

انگيزه شيخ صدوق را مي‌توان در سه نکته بيان كرد: 1. مواجهه شيخ صدوق با شبهات متعدد مردم نيشابور درباره امام زمان4، طول عمر و غيبت ايشان؛ 2. پرسش‌هاي يک فيلسوف شيعي به نام شيخ نجم الدين قمي در مسئله غيبت و طولاني شدن آن و انقطاع اخبار که سبب تحيرش شده بود که پاسخ‌هاي شيخ صدوق او را قانع مي‌سازد؛ 3. شيخ صدوق در مدت اقامتش در نيشابور شبي در رويا امام عصر4 را مي‌بيند که به وي مي‌فرمايد: چرا درباره غيبت کتابي تاليف نمي‌کني تا اندوهت را زايل سازد؟ شيخ صدوق عرض مي‌کند: يابن رسول الله! درباره غيبت پيش‌تر، رساله‌هايي تاليف کرده‌ام. امام عصر4 در پاسخ وي شاکله کتاب جديد و مستقلي را براي غيبت ترسيم مي‌کنند که همان کتاب جاودان «کمال الدين و تمام​النعمة» است.

ج. انگيزه شيخ مفيد

شيخ مفيد، اين کتاب را به درخواست يکي از شيعيان نگاشته است. وي در آغاز کتاب مي‌نويسد:

من بنا به درخواست شما در اين کتاب نام ائمه هدا: و تاريخ زندگاني آن‌ها و محل قبر و حرم آن بزرگواران را آورده‌ام. همچنين به بخشي از روايات، درباره ‌شان و مقام آن امامان معصوم نيز اشاره دارم تا عقيده شما به دين از روي آگاهي و شناخت باشد (مفيد الف، 1413: مقدمه).

تحليل و بررسي

آنچه در هدف و انگيره بين سه مولفان اين کتاب به نظر يکسان مي‌آيد، دو نکته است: 1. اعتقاد به تشيع و دوازده امام و دفاع از حريم اهل بيت:؛ 2. ذکر روايت‌هايي درمورد اهل بيت و جلوگيري از از بين رفتن آثار شيعي.

  1. مرجعيت قرآن در فهم حديث

«قرآن» معيار اصلي سنجش محتواي احاديث و مهم‌ترين مأخذ و مرجع مورد استفاده در دستيابي به فهم صحيح از روايات است. سه مولف، از آيات قرآن در موارد متعددي براي رسيدن به فهم صحيح از حديث استفاده كرده و در بسياري از موارد، آيات قرآن را شاخص فهم حديث شناسانده­اند. براي نمونه شيخ صدوق در باب اين‌که اطاعت ائمه واجب است، چنين بيان مي‌کند:

ائمه حجت‌هاي خداوند بر خلق هستند. اطاعت از ائمه واجب است و دليل آن قول خداي سبحان است: Gأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُوْلِي الْأَمْرِ مِنْكُمْF؛ و نيز اين سخن خداي تعالي است: Gوَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْF؛ و اگر آن را به رسول خدا و به اولي الامر ارجاع مي‌دادند، اهل پي‌جويي و استنباط آن را مي‌فهميدند؛ و اولي الامر همان اوصيا و ائمه پس از پيامبرند و خداوند اطاعت از آن‌ها را قرين اطاعت رسولش ساخته و طاعت از آن‌ها را نيز بر بندگان لازم کرده است؛ چنان‌كه اطاعت از رسول را بر بندگان واجب ساخته و آن را در رديف اطاعت از خود عنوان كرده است (صدوق، 1383، ج1: 49).[5]

در جاي ديگر شيخ صدوق در تاييد گفته خود آياتي را ذکر مي‌کند. به نظر وي، علت نياز عالَم به امام براي بقاي خود اين است که خداي تعالي هيچ قومي را عذاب نکرد، مگر آن‌که به پيامبرشان دستور داد که از ميان آن‌ها بيرون برود (صدوق، 1383، ج1: 209). وي در تصديق گفتار خود به آياتي اشاره دارد: Gحَتىَّ إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَ فَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِن كلِّ زَوْجَينْ‏اثْنَينْ‏وَ أَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ ءَامَنَ وَ مَا ءَامَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌF؛ تا آن گاه كه فرمان ما در رسيد و تنور فوران كرد، فرموديم:

در آن [كشتى‏] از هر حيوانى يك جفت، با كسانت؛ مگر كسى كه قبلًا در باره او سخن رفته است و كسانى كه ايمان آورده‏اند، حمل كن و با او جز [عدّه‏] اندكى ايمان نياورده بودند.» Gقَالُواْ يَالُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَن يَصِلُواْ إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ الَّيْلِ وَ لَا يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ إِلَّا امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبهَا مَا أَصَابهمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَ لَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍF (هود: 81)؛ گفتند: اى لوط! ما فرستادگان پروردگار توييم. آنان هرگز به تو دست نخواهند يافت. پس، پاسى از شب گذشته خانواده‏ات را حركت ده و هيچ كس از شما نبايد واپس بنگرد! مگر زنت كه آنچه به ايشان رسد به او [نيز] خواهد رسيد. بى‏گمان، وعده‏گاه آنان صبح است. مگر صبح نزديك نيست؟Gوَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنتَ فِيهِمْ...F (انفال: 33) و [لى‏] تا تو در ميان آنان هستى، خدا بر آن نيست كه ايشان را عذاب كند، و تا آنان طلب آمرزش مى‏كنند، خدا عذاب‏كننده ايشان نخواهد بود (زرسازان، 1392: 17).

شيخ مفيد نيز در شرح و تبيين معناي حديث به معارف قرآن تمسک مي‌جويد. براي نمونه بيان‌مي‌کند: زماني که قائم قيام کند، ستمگري به‌کلي نابود مي‌گردد و راه‌ها امن مي‌شود و زمين برکات خود را ابراز مي‌دارد و هر حقي به صاحبش برمي‌گردد و تمام متدينين عالم به دين اسلام مي‌گروند و به ايمان به خدا اعتراف مي‌کنند چنان‌كه حق تعالي فرموده است:

Gوَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَF؛ تمام موجودات آسماني و زميني، خواه ناخواه مسلمان مي‌شوند و شما هم به او بازگشت مي‌کنيد»؛ و درميان مردم حکومت داوودي و محمدي را رواج مي‌دهد. به ظاهر و باطن حکومت مي‌کند و در ادامه مي‌فرمايد: سلطنت ما آخرين سلطنت است... Gوَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَF (مفيد، 1413: 419 و 423).

علامه مجلسي نيز بر مبناي اين حديث: «از پيغمبر6 پرسيدند: آيا شيعه از وجود قائم در مدت غيبتش، بهره‏مند مى‏شود؟حضرت فرمود: آرى، به خداوندى كه مرا به پيغمبرى مبعوث گردانيده است؛ آن­ها از وجود او منتفع مي­شوند و از نور ولايتش در طول غيبت استفاده مي­كنند؛ چنان‌كه از آفتاب پشت ابر استفاده مي‌برند»؛ علامه در توضيح روايت مذكور به آيه 33 سوره انفال استناد مي‏کند و مي‌فرمايد: «اگر آن‌ها نبودند مردم به‌وسيله اعمال زشت مستحق انواع عذاب الاهى بودند؛ چنان‌كه خداوند فرموده است: Gوَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ...F (مجلسي، 1421، ج21: 344).

علامه حدود 66 آيه از قرآن را که روايت‏هاي مختلف تأويل آن را امام زمان4 دانسته‌‌اند، از کتاب­هاي مختلف تفسيري در باب پنجم از تاريخ الحجه بيان كرده که نمونه​اي از آن عبارت است از: از کتاب تفسير قمي در ذيل آيه هشتم سوره هود Gوَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى‏ أُمَّةٍ مَعْدُودَة....F آمده است: منظور از «امة معدوده» اصحاب قائم آل محمد6 است که سيصد و سيزده نفر هستند (مجلسي، 1421: ج51: 44).

  1. پايبند بودن به عقل و به‌کارگيري آن در شرح احاديث (عقل باوري يا عقل محوري)

عقل باوري

«عقل» دليل و حجت باطني انسان معرفي شده است؛ هرچند عقل در نگاه همگان و به‌ويژه از منظر عالمان ديني از جايگاه يکساني برخوردار نبوده است؛ بين اين مولفان در اين سه کتاب موارد عقلي و کلامي ديده مي‌شود؛ يعني هر سه مولف، بخشي از تاريخ مهدويت را با نگاه عقلي جست‌وجو كرده‌اند.

شيخ صدوق که از مکتب حديثي قم است؛ هرچند ويژگي اين مکتب را نص گرايي مي‌داند و شيخ صدوق به اخبار و آثار متکي و پايبند بوده؛ اين بدان معنا نيست که اصلا به دليل عقلي و کلامي نپرداخته باشد؛ بلکه کتاب کمال الدين ايشان چندان هم از مباحث عقلي و کلامي بي بهره نيست و براي اثبات امام از طريق مباحث کلامي و روايات به پاسخ منکران و فرقه‌هاي مختلف پرداخته است؛ مباحثي چون وجوب اطاعت از خليفه، وجوب عصمت امام و وجوب شناخت حضرت مهدي4 (صدوق، 1382، ج1: 9ـ 17).

بحارالانوار نيز که دايرة المعارف علوم نقلي شيعه است، از مسائل عقلي بيگانه نيست (نورالدين، 1388: 253). علامه مجلسي درآثار خود بر نقل به تنهايي اکتفا نكرده و ادله عقلي را نيز بيان و براي عقل شش معني ذکر كرده است (مجلسي، 1403، ج1: 99). علامه مجلسي معتقد است که عقل بايد در ذيل وحي حرکت کند و غير از مباحث اوليه که عقل مستقل عمل مي‌کند؛ در مابقي موارد، عقل بايد در کنار وحي و در ذيل نور وحي حرکت کرده و به فهم و تبيين آن بپردازد. علامه در جلد هفتم بحارالانوار برخي از مباني شيعه در اعتقاد به ائمه: از جمله ضرورت احتياج به امام، تعيين امام از طريق نص لزوم شناخت امام و نيز وجوب اطاعت امام را اثبات مي‌كند.

ايشان براي اثبات وجود امام زمان و طولاني بودن عمر ايشان، از کتاب کشف الغمه اربلي، ادله عقلي، علاوه بر ادله نقلي عنوان كرده است: «پاسخ کسي که از راه طول زمان غيبت، منکر مهدي4 شده است به دو گونه است: نقلي و عقلي.........» (مجلسي، 1421، ج21: 77).

شيخ مفيد نيز در معرفت آدمي و در برداشت از آثار و اخبار و گزينش آن‌ها، نقش بسيار زيادي براي عقل در نظر گرفته است.

ايشان در استفاده از عقل تا آن‌جا پيش مي‌رود که در دوران غيبت امام زمان4 که مسلمانان به امام معصوم دسترسي ندارند، در صورت نبودن نص شرعي، حکم عقل را قابل استناد مي‌داند؛ چنان‌که در حل اختلاف دعاوي، داوري عقل را نافذ و موثر مي‌شمارد و در اصل اثبات امامت نيز عقل را دليل مي‌داند (خانجاني، 1392: 107).

  1. اختلاف و تعارض (توجه به تقيه)

اختلاف اخبار و تعارض به تنافي و ناسازگاري در مفاد و مدلول خبرها و روايات اطلاق مي‏شود که خود اسباب و عوامل متعددي دارد (دلبري، 1386: 35-40). اگر در سخنان معصومين: تناقضي توهم شود، از باب علل مختلف مي­باشد، چنان‌كه امام علي7 مي‌فرمايند: بدانيد که سخن شاخه­ها و حالت­هاي گوناگوني دارد، ...و کلام تحت تأثير حالت‌هاي گوناگون است (مسعودي، 1384: 189). لذا اختلاف و تعارض از دانش­هاي مهم حديثي است که شناخت آن براي عالمان و دانشوران ضروري مي​نمايد.

از جمله عوامل پيدايش تعارض در روايات وجود شرايط «تقيه» است. واژه تقيه از ماده «‌و ـ ق‌ـ ي‌» مصدر يا اسم مصدر به معناي پرهيز، نگاهداري و پنهان کردن است. مفسران، متکلمان و فقهيان، از اين واژه تعاريفي اصطلاحي کمابيش نزديكي بيان كرده‌اند. شيخ مفيد تقيه را به معناي پنهان کردن حق و اظهار نکردن اعتقاد به آن در برابر مخالفان، براي پرهيز از زيان ديني يا دنيوي معنا کرده است (مفيد، 1413: 137).

شيخ صدوق، شيخ مفيد و علامه مجلسي هر سه به تقيه اعتقاد دارند و اين نكته در نوشته هايشان آشکار است كه البته شايد در تعريف‌هاي آن‌ها تفاوت‌هايي ديده شود. در ادامه براي هر مولف يک مثال مطرح مي‌کنيم:

کسي در باب تقيه سوالات گوناگوني مطرح مي​كند؛ از جمله اين‌که چرا امام شما از شاگردان و مسترشدين خود نهان است؟ اگر مي‌گويند براي حفظ جان خود است؛ مي‌گوييم بر مسترشدين هم رواست که در طلب او تقيه کنند، علي‌الخصوص که مسترشد در خوف و رجا باشد؛ شيخ صدوق به اين سؤال، چنين پاسخ مي​دهد: امام از مسترشدين خود نهان نشده است، بلکه او براي حفظ جان خود از ستم ستمگران نهان شده است. اما اين سخن او که اگر تقيه بر امام روا باشد بر ماموم رواتر خواهد بود، به او مي‌گويم: اگر مقصود تو اين است که بر ماموم رواست که اگر بر جان خود بهراسد از ستمکار تقيه کند و از او بگريزد؛ همچنان که بر امام رواست سوگند كه چنين امري جايز است و اگر مقصود تو اين است كه مأموم مي‌تواند به دليل تقيه امام به امامت او معتقد نباشد در صورتي كه اخبار امامت امام را شنيده و قطع عذرش شده باشد، چنين امري جايز نيست زيرا خبر صحيح مانند مشاهده است و در امور قلبي تقيّه معنا ندارد و جز خدا كسي نمي‌داند كه در درون قلب‌ها چه مي‌گذرد؟... (صدوق: 1383، ج1، 221).

روايتي در کتاب الارشاد آمده است: «عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ صَالِحٍ قَالَ لَمَّا مَاتَ أَبِي وَ صَارَ الْأَمْرُ إِلَيَّ كَانَ لِأَبِي عَلَى النَّاسِ سَفَاتِجُ مِنْ مَالِ الْغَرِيمِ» شيخ مفيد ذيل اين روايت فرموده است: مراد از «غريم» حضرت امام زمان است و از مدت‌ها پيش همين کلمه را شيعه به عنوان رمز براي تقيه به کار مي‌برده است.

علامه مجلسي در شرح روايت ذيل واژه «حتي يلحن» را از باب تقيه مي‌داند: امام7 مي‌فرمايند:

قَالَ إِنَّا وَ اللَّهِ لَا نَعُدُّ الرَّجُلَ مِنْ شِيعَتِنَا فَقِيهاً حَتَّى يُلْحَنَ لَهُ فَيَعْرِفَ اللَّحْنَ؛ حتي يلحن…؛ با رمز و ايما و تعريض از جهت تقيه و مصلحت سخن گفته شود و شيعيان ما اين نکته را مي‏دانند (مجلسي، 1421، ج87: 21).

نمونه ديگر روايتي است که خود ائمه ما را به تقيه امر مي‏کنند:

كُونُوا كَالنَّحْلِ فِي الطَّيْرِ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ مِنَ الطَّيْرِ...؛ مانند زنبور عسل ميان پرندگان يعني آنچه از دين حق در دل خود داريد، براي دشمنان ظاهر نگردانيد که شما را مي­کشند؛ چنان‌كه زنبور عسل آنچه در شکم دارد، براي پرندگان آشکار نمي‏سازد و گرنه او را نابود خواهند ساخت (همان: 223).

نتيجه گيري

  1. سه کتاب «کمال الدين و تمام النعمه» «شيخ صدوق؛» کتاب الارشاد «شيخ مفيد» و «تاريخ الحجه» علامه مجلسي در کتاب بحارالانوار درباره تاريخ مهدويت است. از جمله وجوه اشتراک سه مولف، مي­توان موارد زير را برشمرد: همسويي و همساني هدف و انگيزه؛ قرآن را معيار اصلي سنجش محتواي احاديث قرار دادن؛ اهتمام در به کارگيري موارد عقلي و کلامي و نيز به حالت‌هاي گوناگون کلام معصومين و مواردي چون تقيه.

  2. از جمله وجوه افتراق سه مولف، مکاتب حديثي گوناگون است (مکتب حديثي مختلف قم، بغداد و اصفهان) با ديدگاه‌ها و انديشه‌هاي مختلف و روش‌هاي متفاوت روايي و تحليلي. روش علامه مجلسي و شيخ صدوق را مي‌توان «روش روايي» دانست و روش شيخ مفيد را به سبب حذف اسناد و يکدست و پيوسته كردن روايات و در برخي موارد پرداختن به علل و عوامل رويدادهاي تاريخي «روش تحليلي» مي​توان عنوان كرد.

  3. هرچند شيوه علامه مجلسي و شيخ صدوق روايي است؛ اين دو مولف فقط به نقل روايت نپرداخته‌اند؛ چنان‌كه علامه ذيل روايت با اقوالي چون «بيان، اقول و توضيح » و شيخ صدوق با «قال مصنف هذا الکتاب» تحليل و ديدگاه خود را عنوان مي‌کنند که اين ديدگاه‌ها خيلي اوقات راهگشاي مسائل تاريخي است، يا موانع حديث را برطرف مي‌کند.

  4. هر سه مولف در استفاده از منابع خود سعي كرده‌اند از منابعي که اتقان و صحت بيش‌تري دارند و از نظر مولف معتبر و مشهور و مورد اعتماد باشند، بهره ببرند. شيخ صدوق و شيخ مفيد به زمان ائمه نزديک‌تر هستند و از منابع کهن استفاده كرده​اند؛ ليکن منابع مورد استفاده شيخ مفيد را به دليل بيان روايت‌هاي ترکيبي از سوي ايشان به طور دقيق نمي‌توان بازشناسي كرد و منابع شيخ صدوق نيز حدود 15 درصد حجم کل کتاب را به خود اختصاص داده است و مابقي کتاب، از منابع مشافهه​اي است. ليکن علامه مجلسي به قرن يازدهم هجري متعلق است و تمامي منابعي که از آن استفاده كرده، بيان كرده است و به راحتي مي‌توان تعداد روايت‌هاي مورد استفاده از يک کتاب را برشمرد که اين، امکان شناسايي متن را به ما مي‌دهد.

منابع

قرآن كريم

  1. آزادي، پرويز (1390). بررسي جايگاه اهميت و اعتبارسنجي کتاب کمال الدين و تمام النعمه، مطالعات قرآن و حديث، سال چهارم، شماره دوم، مشهد.

  2. آقا بزرگ تهراني (1985م). طبقات اعلام الشيعة، بيروت، بي‌نا.

  3. ابن قلانسي، حمزة بن اسد (1983م). محقق: زكار، سهيل، دمشق، دارحسان.

  4. پاکتچي، احمد (1391). نقد متن، تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق7.

  5. جباري، محمدرضا (پاييز و زمستان 1379). شناخت و تحليل مکتب حديثي قم از آغاز تا قرن پنجم هجري، مطالعات اسلامي، شماره 49-50.

  6. ـــــــــــــــــ (پاييز و زمستان 1382). نگاهي به مكاتب حديثي شيعه در سده‌هاي اوليه، مجله شيعه شناسي، سال اول، شماره 3-4.

  7. حلي، محمد بن يوسف (بي تا). خلاصة الاقوال، قم، نشر رضي.

  8. خانجاني، قاسم (1392). شيخ مفيد و تاريخ نگاري، تهران، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.

  9. دلبري، علي (1386). مباني رفع تعارض اخبار، مشهد، انتشارات دانشگاه علوم اسلامي رضوي.

10.دوري، عبدالعزيز (1983م). بحث في نشاه علم التاريخ عند العرب، بيروت، دارالمشرق.

11.زرسازان، عاطفه (1292). روش شيخ صدوق در کمال الدين و تمام النعمه، مجله حديث پژوهي، ‌شماره9.

12.زرين کوب، عبدالحسين (1362). تاريخ در ترازو، تهران، اميركبير.

13.سجادي، سيدصادق؛ عالم زاده، هادي (1375). تاريخ نگاري در اسلام، تهران، انتشارات سمت.

14.صدوق، محمدبن علي (1383). کمال الدين و تمام النعمه، قم، دارالحديث.

15.ــــــــــــــــــــ (1413ق). الاعتقادات، قم، مصنفات کنگره مفيد.

16.صدوق، محمود (1413). اضواء علي السنه المحمديه، قم، مؤسسه انصاريان.

17.عابدي، احمد (1378). آشنايي با بحارالانوار، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.

18.قمي، شيخ عباس (بي تا). سفينةالبحار، تهران، فراهاني.

19.کريمي نيا، محمدمهدي (1389). آشنايي با مهم ترين مکاتب و دوره‌هاي فقهي شيعه مجله معرفت، ش93.

20.مجلسي، محمدباقر (1421). بحارالانوارالجامعة لدرراخبار الائمة الاطهار، تحقيق: شيخ محمود درياب، بيروت، دارالتعارف.

21............................... (1375). بحارالانوار (مهدي موعود)، ترجمه: علي دواني، تهران، دارالکتب الاسلاميه.

22.مسعودي، عبدالهادي (1384). روش فهم حديث، تهران، انتشارات سمت.

23.مفيد، محمدبن نعمان الف (1413ق). الارشاد في معرفه حجج الله علي العباد، ترجمه محمد خراساني، قم، كنگره شيخ مفيد.

24............................. ب (1413ق). تصحيح الاعتقاد، تحقيق: حسين درگاهي، قم، الموتمرالعالمي لالفيه الشيخ المفيد.

25.نورالدين، حيدر (بهار 1388). نقش عقل در معرفت از ديدگاه علامه مجلسي، شماره 39. پژوهش‌هاي فلسفي- کلامي.

[1].استاديار گروه علوم قرآن و حديث، پرديس فارابي دانشگاه تهران این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

[2]. دانشجوي دکتري دانشگاه قرآن و حديث (پرديس تهران) این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

[3]. علامه در باب 14 بحار، بخش معمرين را از کتاب کمال الدين وتمام النعمه شيخ صدوق بهره برده است.

[4]. مانند کتاب الغيبه نعماني که اسم کتاب را بيان داشته است (شيخ مفيد، 1413: 409).

[5]. موارد ديگر: (ر.ک: کمال الدين و تمام النعمه: 186، 192 و 232).

 

نویسندگان:

علي راد ـ مريم نساج


چاپ   ایمیل