چکیده
وجود «امام»، مصداق و مظهر کامل لطف الاهی برای مکلفان، حافظ و مجری احکام شریعت، مقتدای امت و فلسفه آفرینش است.
چگونگی تحقق اهداف و آثار یاد شده از طریق امام غایب، پرسشی است که از دیر زمان مطرح بوده و از سوی پیشوایان معصوم و عالمان امامیه به آن پاسخ داده شده است. اما – تا آن جا که نگارنده آگاهی دارد ـ تاکنون اثری که همه ابعاد این مسئله را محققانه بررسی کرده باشد، نگارش نیافته است. نوشتار حاضر آثار امام غایب را در دو قلمرو «تکوین» و «تشریع» مورد پژوهش قرار داده است. نقش فاعلی و غایی امام در نظام آفرینش، حفظ شریعت، هدایت باطنی، رهبری علمی و سیاسی با واسطه، عنایتهای ویژه، ارتباط از طریق دعا و زیارت؛ موضوعاتی است كه این نوشتار به آنها پرداخته است.
مقدمه
اعتقاد به غیبت دوازدهمین و آخرین جانشین رسول اکرم و پیشوای امت اسلامی؛ یعنی حضرت حجت ابن الحسن العسکری، یکی از باورهای قطعی شیعیان اثناعشری است. پشتوانه این اعتقاد، روایات بسیاری است که از امامان معصوم در اینباره آمده است (ر.ک: کلینی، 1388: ج1، ص533-535؛ صدوق، 1416: ج1، ص66-78؛ نعمانی، بیتا: ص57-109؛ الارشاد، 1413: ص345-350؛ طوسی، 1429: ص53-228؛ مجلسی، بیتا: ج51، ص207-215 و متخب الاثر، ج2، ص236-260). از سوی دیگر، وجود امام، مصداق و مظهر کامل لطف الاهی برای مکلفان، حافظ و مجری احکام شریعت، مقتدای امت و فلسفه آفرینش است. چه بسا برای کسانی این دو باور مذهبی ناسازگار بنماید و این پرسش مطرح شود که امامی که در پس پرده غیبت به سر میبرد، چگونه میتواند همچون امام حاضر، اهداف امامت را جامه عمل بپوشاند و به فلسفه امامت عینیت بخشد؟ اینگونه افراد بر این باورند كه لطف بودن وجود امام برای مکلفان، اسوه و الگوی عملی بودن برای رهپویان طریق بندگی و بالندگی، حفظ و اجرای احکام شریعت و تحقق فلسفه آفرینش به واسطه امام؛ آن گاه ممکن و معقول است که امام در میان مردم حضور داشته و مکلفان بتوانند از طرق عادی با او ارتباط برقرار کنند.
این پرسش، در عصر حضور امامان معصوم و حتی در زمان پیامبر مطرح بوده و در پاسخی کلی که به آن داده شده، امام غایب به «خورشید پشت ابر» تشبیه شده است؛ بدان معنا که گرچه موجودات زمینی و از جمله انسان، به طور کامل آن را ملاحظه نمیكنند؛ اما از آن محروم نیستند و بهرههای وافری از آن میبرند. در روایتی از جابربن عبدالله انصاری آمده است:
فردی از پیامبر اکرم پرسید: آیا شیعه در زمان غیبت قائم، از او بهره میبرد؟ پیامبر فرمود: آری؛ سوگند به آن که مرا به پیامبری برگزیده است، از او بهره میبرند. همان گونه که مردم از خورشید پشت ابر بهرهمند میشوند، شیعیان نیز از نور ولایت امام غایب بهرهمند میگردند (مجلسی، بیتا: ج52، ص93-95).
در روایتی دیگر آمده است:
سلیمان بن مهران اعمش از امام صادق پرسید: مردم چگونه از حجت خدا که غایب و مستور است، بهره میبرند؟ امام فرمود: همان گونه که از خورشيد مستور به ابرها، بهرهمند میشوند (همان، ص92).
در توقیعی که از ناحیه مقدسه به دست محمد بن عثمان (دومین نایب خاص امام عصر) برای اسحاق بن یعقوب صادر شده، آمده است: «وجه انتفاع به من در دوره غیبتم، مانند انتفاع به خورشید است، هنگامی که ابرها آن را از دیدگان پنهان کردند» (صدوق، 1416: ج2، ص485 و مجلسی، بیتا: ج52، ص92).
در هر حال، مسئله غیبت امام و چگونگی بهرهمندی از وجود او و تحقق آرمانها و وظايف امامت، يكي از مسائل مهم کلامي در باب امامت است که حتي قبل از وقوع آن، چنانکه بيان گرديد، مورد توجه بوده، و امامان اهل بيت در این باره مطالبی بیان کردهاند. پس از وقوع غیبت، این مسئله اهمیت و حساسیت بیشتری یافت، بهویژه آن که مخالفان شیعه نیز آن را دستاویزی برای مخالفت خود با مذهب شیعه قرار دادند. در مقابل، عالمان برجسته شیعه به تحقیق در این مسئله و پاسخگویی به پرسشهایی پرداختند که در اينباره مطرح ميشد. در اين زمينه کتابها و رسالههایی نيز نگارش يافته، است.
از آنجا که فلسفه امامت و آثار وجودی و هدایتی امام معصوم به دو قلمرو «تکوین» و «تشریع» مربوط میشود، در اين نوشتار به بررسي و تبيين آثار تكويني و تشريعي امام غايب میپردازیم:
الف) آثار تکوینی امام غایب
مقصود از «آثار تکوینی امام غایب» آثار وجودی امام معصوم در قلمرو عالم آفرینش به طور عام و عالم طبیعت به صورت خاص است. این مطلب، دارای دو جلوه «فاعلی» و «غایی» است. «جلوه فاعلی امام در عالم تکوین» این است که او بر اساس مشیت حکیمانه خداوند، واسطه آفرینش و تدبیر موجودات است، و «جلوه غایی امام در عالم تکوین»، آن است که وجود او غایت و غرض حکیمانه خداوند در آفرینش عالم به شمار میرود. برآیند این دو جلوه یا نقش تکوینی امام در نظام آفرینش که در روایات مطرح شده است، «امان بودن» امام برای عالم میباشد؛ چنانکه امام عصر در توقیع خود به اسحاق بن یعقوب، پس از بیان اینکه مردم از وجود او در دوران غیبت همانگونه بهرهمند میشوند، که از خورشید در پس ابرها؛ فرموده است: «إنّی لأمان لأهل الارض، کما ان النجوم أمان لأهل السماء؛ من برای اهل زمین امان هستم؛ همانگونه که ستارگان برای اهل آسمان امان میباشند» (صدوق، 1416: ح2، ص485).
اینکه اهل بیت معصوم پیامبر اکرم مایه امن و امان برای اهل زمین هستند، در احادیث بسیاری از طرق گوناگون از رسول اکرم آمده است. قاضی نور الله شوشتری، هشت نفر از صحابه راوی حدیث امان را نام برده است (شوشتری، بیتا: ج9، ص294-308). آنان عبارتند از: امیرالمؤمنین، عبدالله بن عباس، سلمه بن اکوع، جابر بن عبدالله انصاری، منکدربن عبدالله قرشی، انس بن مالک، ابوسعید خدری و ابوموسی اشعری. حدیث امان، در منابع شیعه نیز از شماری از صحابه پیامبر و نیز برخی از امامان اهل بیت روایت شده است[2].
- نقش فاعلی امام در جهان
نقش تکوینی و فاعلی امام در نظام آفرینش، مانند نقش تکوینی و فاعلی هر موجود دیگری، بر اساس قانون علیت، قابل تبیین است. فاعلیت یک موجود در عالم تکوین، یا بالذات است یا بالغیر. فاعلیت بالذات، مخصوص خداوند است و فاعلیت بالغیر، به غیر خداوند، یعنی موجودات امکانی مربوط است.
فاعلیت، دارای دوگونه «ایجادی» و «اعدادی» است. «فاعلیت ایجادی»، نقش افاضه و هستی بخشی دارد؛ خواه بالذات باشد و خواه بالغیر و «فاعلیت اعدادی» نقش زمینهسازی و فراهم ساختن شرایط برای تأثیرگذاری فاعل ایجادی، یا تأثیرپذیری قابل از فاعل ایجادی را ایفا میکند. فاعلیت انسان در مورد برخی از افعال او، مانند فکر کردن، اراده کردن، تحریک قوای بدنی از نوع فاعلیت ایجادی است و فاعلیت او نسبت به مصنوعاتی که نتیجه تفکر، اراده و تحریک قوای بدنی او است، مانند ساختن خانه یا ماشین، و دوختن لباس، فاعليت اعدادی است.
امام، از آن حیث که انسان است، مانند سایر افراد بشر نسبت به افعال خود، دارای هر دو گونه فاعلیت ایجادی و اعدادی است؛ اما این معنای از فاعلیت مورد بحث کنونی ما نیست، بلکه مقصود این است که او در پیدایش و تدبیر عالم، نقش فاعلی ایجادی دارد. این نقش فاعلی، تابع مقام ومرتبه وجودی او در سلسله مراتب موجودات و نسبت وجودی و رتبی او با مبدأ هستی (خداوند متعال) میباشد. بر اساس روایات، مقام و مرتبه وجودی اهل بيت پيامبر اکرم، پس از مقام و مرتبه وجودی آن حضرت است و بر دیگر اولیای الاهی برتری دارد. آنان وسایط رسیدن فیض وجود و کمالات وجودی به دیگر موجودات، حتی انبیا و اولیای خداوند میباشند. در عباراتی از زیارت جامعه کبیره که به گفته علامه مجلسی، صحیحترین زیارتها از حیث سند و فصیحترین آنها از جهت لفظ و بلیغترین آنها از نظر معناست.[3] آمده است:
بکم فتح الله و بکم یختم، و بکم ینزل الغیث و بکم یمسک السماء أن تقع علی الارض الا باذنه و بکم ینفس الهم و یکشف الضر؛ خداوند به واسطه شما ]اهل بیت[ جهان را آغاز کرد و به واسطه شما پایان میدهد و به واسطه شما باران نازل میکند و آسمان را بر فراز زمین نگاه میدارد، مگر آنگاه که مشیت الاهی به فروپاشیدن نظام تعلق گیرد و به واسطه شما ناگواریهای روحی و جسمی را برطرف میسازد.
روشن است که موارد یادشده، از باب ذکر نمونه است و خصوصیتی ندارد.
بنابراین، حوادث و رخدادهایی مانند وزش باد، پیدایش ابر، نزول برف، گرما بخشی آتش، رویش گیاه، میوه دادن درختان و دیگر رخدادهای طبیعی، به واسطه اهل بیت معصوم رسول اکرم (و به طریق اولی پیامبراکرم) تحقق مییابند. جمله «بکم یمسک السماء أن تقع علی الارض»، بیانگر نقش فاعلی اهل بیت: در «کلیت» نظام خلقت است، و جملههای «و بکم ینزل الغیث و بکم ینفس الهم و بکم یکشف الضّر»، گویای نقش فاعلی آنان در حوادث «جزئی» عالم میباشد.
قرآن کریم، تصریح کرده است که فرشتگان مدبران امور عالم میباشند: فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا (نازعات: 5). از آنجا که «سببیت» فرشتگان در مرتبهای بالاتر از اسباب طبیعی و در طول آنها میباشد؛ با نظام سببی و مسببی عالم طبیعت منافات ندارد. بر این اساس، پیامبر اکرم، و اهل بیت خاص آن حضرت نیز در مرتبهای بالاتر از اسباب طبیعی و فرا طبیعی، در برقراری نظم عالم و رخدادهای آن، نقش سببی و فاعلی دارند و سببیت و فاعلیت آنان، با سببیت و فاعلیت اسباب طبیعی و فرا طبیعی منافات ندارد؛ چنانکه سببیت همه این اسباب به اذن و مشیت و حول و قوه خداوند است: قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ (نساء: 78)، و همه اسباب، اعم از طبیعی و فرا طبیعی، جنود پروردگار یکتا میباشند: وَمَا یعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ (مدثر: 31).
در عبارتی دیگر از زیارت جامعه کبیره آمده است: «وَ الحَقُّ مَعَكُم وَ فیكُم وَ مِنْكُم وَ إلَیكُم: حق، در شما، با شما، از شما و به سوی شما است». «حق» در مقابل باطل است. مقصود از «حق» در اینجا، حق در مقام فعل است که دارای دو مظهر تکوینی و تشریعی است و بالذات مخصوص خداوند متعال است؛ اما محور حق بالغیر در حوزه تکوین و تشریع، پیامبر اکرم و اهل بیت معصوم آن حضرت میباشند؛ یعنی حق در آنان، با آنها، از آنان و به سوی آنان است. دلالت این عبارت از زیارت جامعه کبیره بر نقش فاعلی و غایی امامان معصوم، آشکار است (طباطبایی، بیتا: ص75).
نقش غایی امام در جهان
«امام» به عنوان نمونهای عالی از انسان کامل، علاوه بر این که به اذن و مشیت و حول و قوه خداوند، در نظام آفرینش نقش فاعلی دارد، دارای نقش غایی است. توضیح آن که خداوند متعال، از آن نظر که همه کمالات وجودی را بالذات دارا است، برای افعال او غایتی ورای وجودش نمیتوان تصور کرد؛ زیرا غایت، نوعی کمال وجودی است که فاعل در اجرای فعل خود به سوی آن توجه دارد (همان). اما از آن جا که خداوند، حکیم است، افعالی که از او صادر میشود، متناسب با ظرفیت و قابلیت وجودی آنها، دارای غایاتی میباشد كه البته این غایات به خداوند باز نمیگردد، بلکه خود موجودات مسیر تکامل را طی میکنند و موجودات کاملتر، غایت موجودات نازلتر میباشند. بر این اساس، جماد در سیر تکاملی خود میتواند تا مرز عالم نبات حرکت کند و رسیدن به این مرحله، حد نهایی کمال و غایت وجودی او است؛ چنان که رسیدن به مرز حیوان حد نهایی عالم نبات، و رسیدن به مرز عالم انسان، حد نهایی عالم حیوانی است.
انسان موجودی است که کمالات موجودات مادون خود (حیوان، نبات و جماد) را داراست و علاوه بر آن، از کمالات انسانی برخوردار است. بدین سبب، انسان را به جسم نامی حساس متحرک بالاراده و ناطق، تعریف کردهاند. «جسمانیت»، کمال وجودی جماد، «نمو»، کمال وجودی نبات است. «ادراک حسی» و «حرکت ارادی غریزی»، کمال وجودی حیوان و «نفس ناطقه» (ادراک حقایق کلی) نیز کمال وجودی ویژه انسان است.
افراد انسان، در برخورداری از نفس ناطقه که کمال وجودی انسان است، مشترکند؛ ولی نفس ناطقه دارای دو گونه کمال است: «کمال اولی» و «کمال ثانوی». کمال اولی انسان، در همه افراد یکسان است؛ اما کمالات ثانویه آنها دارای مراتب و درجات بسیاری است که بر اساس آنها، افراد از نظر کمالات و جودی متفاوت میباشند. کمالات ثانویه انسان با دو معیار «ایمان» و «عمل صالح» مشخص میشود. ایمان و عمل صالح، صفات الاهی را در انسان متجلی میسازد. از اینرو، تخلق به اخلاق خداوندی، ملاک کمال و تعالی انسان به شمار میرود. بنابراین، انسان کامل کسی است که صفات کمال الاهی را در خود متجلی و متبلور ساخته، و کاملترین انسان، کسی است که در این زمینه بر دیگران برتری داشته باشد. او پیامبر گرامی اسلام است و پس از او، خاندان معصوم وی قرار دارند و پس از آنان، پیامبران الاهی و جانشینان آنان میباشند.
در روایات بسیاری تصریح و تأکید شده است که زمین، هیچگاه از حجت خداوند خالی نخواهد بود و اگر لحظهای حجت خدا بر زمین نباشد، زمین اهلش را فرو خواهد برد و ساکنانش نابود خواهند شد. در این روایات، گاهی کلمه «حجت» به کار رفته و گاهی کلمه «امام» که البته مقصود، یک چیز است؛ زیرا امام، همان حجت خداوند بر زمین است که گاهی در جایگاه پیامبر الاهی، بشر را رهبری میکند و گاهی در جایگاه وصی و جانشین پیامبر الاهی.
صدر المتألهین معتقد است كه این احادیث، بر دو مطلب دلالت میکنند: یکی اینکه مردم، در مسائل و مصالح دینی و دنیایی خود، به امام و حجتی از جانب خداوند نیاز دارند و بدون وجود امام و حجت الاهی، زندگی مادی و معنوی آنان، دچار اختلال و فساد و تباهی خواهد شد. دیگر این که حیات و بقای زمین، به وجود امام و حجت الاهی وابسته است؛ زیرا وجود «امام»، علت غایی وجود زمین است؛ در نتیجه چون وجود معلول، بدون وجود علت غایی محال است، وجود زمین نیز بدون وجود امام و حجت الاهی محال خواهد بود؛ زیرا امام7 فرموده است:
لو أن الإمام رفع من الأرض ساعة، ماجت بأهلها کما یموج البحر بأهله؛ اگر امام، لحظهای از زمین برداشته شود، زمین مانند دریایی که با امواجش اهلش را فرو میبرد، ساکنانش را فرو خواهد برد (کلینی، 1388: ج1، ص137).
نبود امام ـ حتی برای یک لحظه ـ در صورتی باعث نابودی ساکنان زمین خواهد شد که وجود امام که انسان کامل است، علت غایی آن باشد؛ چون وجود معلول، بدون وجود علت غایی، حتی در یک لحظه نیز محال است؛ اما اگر تنها فلسفه وجود امام، هدایت مردم در مسائل و مصالح دنیایی و دینی آنان باشد، نبود امام در یک لحظه، چنان پیامدی نخواهد داشت[4].
تبیین علیت غایی امام برای جهان؛ چنان که صدرالمتألهین شرح کرده است، این است که موجودات از نظر کمال و نقص وجودی، دارای مراتب گوناگونی هستند. پایینترین مرتبه وجود، به مواد عنصری و زمینی مربوط است که در عین این که از لطافت وجودی، بسیار فاصله دارد، قابلیت تحول و تکامل وجودی برای رسیدن به لطافت و کمال وجودی را داراست. اراده حکیمانه خداوند بر این تعلق گرفته است که این مواد عنصری، مسیر تکامل را طی کرده و به غایات خود، یعنی مراتب کمال وجودی نایل شوند.
بر این اساس، در مسیر تکامل موجودات که بر اساس علیت غایی تحقق مییابد، هر موجودی که دارای مقام وجودی بالاتری است، غایت وجود پایینتر از خود میباشد. بدین ترتیب، زمین را برای گیاه آفرید و گیاه را برای حیوان و حیوان را برای انسان خلق كرد. از آنجا که انسانها نیز دارای مراتب کمال و نقص متفاوت هستند؛ کاملترین انسان را غایت وجود دیگر افراد انسان قرار داد که در حقیقت، غایت دیگر موجودات پایینتر از انسان نیز میباشد و او همان «انسان کامل» و «صاحب مقام امامت» (امام) است.
بنابراین، زمین و آنچه در آن است، به سبب امام آفریده شده است و هرگاه چیزی برای چیز دیگری آفریده شده باشد، چنانچه موجود دیگر (غایت) وجود نداشته باشد، شیء اول هم وجود نخواهد داشت. پس اگر امام که غایت آفرینش زمین و موجودات زمینی است، وجود نداشته باشد، زمین و موجودات زمینی وجود نخواهد داشت[5]؛ و این است معنا و مفهوم احادیثی كه عنوان میسازند چنانچه حجت خدا بر زمین وجود نداشته باشد، زمین اهل خود را نابود خواهد ساخت.
ملا محسن فیض کاشانی نیز درباره این که غایت اصلی و نهایی آفرینش عالم، «انسان کامل» است و اینكه این انسان كامل خلیفه خداوند بر زمین و حجت الاهی برای بشر میباشد؛ بیان جامع و دقیقی دارد (فیضکاشانی، 1426: ج1، ص504-509).
ب) آثار تشریعی امام غایب
مقصود از «آثار تشریعی امام در عصر غیبت»، آثار وجودی آن حضرت در ارتباط با شریعت اسلام و هدایت و رهبری امت اسلامی، بهویژه شیعیان و معتقدان به امامت ایشان است. این آثار عبارتند از:
- لطف امامت
وجود امام؛ چنانکه در مباحث کلی امامت به تفصیل بیان شده است،[6] مصداق و مظهر «لطف» خداوند نسبت به مکلفان است. معنای «لطف» از منظر متکلمان اسلامی، آن است که خداوند به مقتضای حکمت خود نسبت به مکلفان، کاری انجام میدهد که بدون سلب اختیار از آنان، آنها را به اجرای تکلیف برمیانگیزد و از مخالفت با پروردگار بر حذر میدارد. بدون شک، وجود امام در میان مکلفان چنین تأثیری دارد.
بدیهی است، تحقق کامل لطف امامت، درگرو آن است که امام، در میان مردم به صورت عادی زندگی کند؛ مردم بتوانند او را مشاهده و به طور عادی با او ارتباط برقرار کنند و نیز امام از اقتدار سیاسی لازم برخوردار باشد و زمام رهبری سیاسی واجتماعی جامعه اسلامی در دست او باشد. تحقق این مطلب، بدون اطاعت و مساعدت مردم ممکن نخواهد بود؛ چنانکه بسیاری از پیامبران الاهی در تمام، یا قسمتی از دوران نبوت خویش، به دلیل فراهم نبودن شرایط اجتماعی، زعامت و رهبری سیاسی و اجتماعی مردم را در دست نداشتند. رسول اکرم در دوره حضور در مكه، به دلیل فراهم نبودن شرایط، نتوانست لطف نبوت و رهبری خویش را به صورت کامل تحقق بخشد. که این شرایط برای اکثر امامان اهل بیت نیز فراهم نگردید.
تفاوت امام دوازدهم با امامان دیگر در این است که چون ایشان آخرین پیشوای الاهی است و از طرفی، حضور او به صورت عادی در میان مردم با قیام علیه ستمگران و تبهکاران همراه است و بر پایی حکومت عدل جهانی مأموریت ویژه اوست؛ لذا اهل تقیه و مدارا با ظالمان و جائران نمیباشد و بدین دلیل، جانش در معرض خطر جدی قرار دارد. از طرفی، تحقق مأموریت مزبور، دارای شرایط ویژهای در مقیاس جهانی است که تاکنون تحقق نیافته است. بدین دلیل و به دلایل دیگری که در بحث فلسفه غیبت بیان شده است، غیبت برای آن حضرت امری ضروری است. از اینرو، امکان بهرهگیری هدایتی و معنوی از وجود امام عصر نسبت به امامان دیگر کمتر است؛ با اینحال، لطف بودن امام برای مکلفان به کلی منتفی نیست؛ زیرا اولاً، همانگونه که در روایات بیان شده است، امام به صورت ناشناس در مناطق مختلف و در میان مردم حضور مییابد و از نزدیک، گفتار و رفتار آنان را مشاهده میكند. بدیهی است این حقیقت برای کسانی که به این مقوله ایمان دارند، نقش مقربیت و برانگیزندگی نسبت به اجرای تکالیف الاهی، و نقش پرهیزدهندگی و برحذر داشتن از معصیت را دارد.
ثانیاً، امام که مورد لطف و عنایت ویژه خداوند است، از علم گستردهای نسبت به حقایق و حوادث عالم، بهویژه به افعال و احوال مکلفان برخوردار است و اعمال آنان در هر شب و روز به امام عرضه میشود[7].
بدون شک، چنین اعتقادی نسبت به امام، با لطف بودن او نسبت به مکلفان ملازم است. عبارت معروف محقق طوسی که «وجوده لطف و تصرفه لطف آخر و عدمه منّا؛ وجود امام لطف است و تصرف او در امور جامعه ]= زعامت سیاسی و اجتماعی[ لطفی دیگر است و عدم آن ]لطف زعامت و رهبری سیاسی و اجتماعی[ از جانب ما است ]نه از سوی خدا و از سوی امام[»؛ ناظر به همان مطلبی است که بیان گردید. ممكن است این اشكال مطرح شود كه با اعتقاد به خداوند متعال و نیز اعتقاد به این که ارواح پیامبر اکرم و امامان پیشین زندهاند و از افعال و احوال ما آگاهند، لطف مزبور حاصل خواهد شد، و وجود امام غایب در این باره خصوصیتی ندارد.
در پاسخ به اشكال مذكور میتوان گفت: تأمل در حالات روانی انسان و نیز شواهد تجربی، گویای آن است که حتی انسانهای با ایمان، در ارتكاب گناه، از فردی از جنس خودشان که در میان آنان زندگی میکند و از افعال و احوال آنها آگاه است و آنان را مشاهده ميكند؛ احساس شرم و حياي بيشتری دارند. انسانهایی که از مراتب والایی از ايمان برخوردارند و همواره خود را در محضر خداوند احساس ميکنند، همين باور و اعتقادشان بزرگترين لطف نسبت به تکلیف الاهی خواهد بود؛ هرچند چنین انسانهایی اندکند. هنگامي که درباره لطف امامت سخن گفته ميشود، بايد واقع بين بود و وضعيت روحي، رواني و ذهني انسانهای معمول را مورد نظر قرار داد. آنان در خودداری از کارهای ناروا نسبت به همنوعان که آنها را مشاهده کرده، از گفتار و رفتارشان آگاهند، حساسيت و اهتمام بيشتری دارند.
متکلمان امامیه، از دیر زمان، لطف بودن وجود امام در عصر غیبت را به بیانی که گذشت یا بیانهایی مشابه، تقریر و تبیین کردهاند.
- حفظ شریعت
یکی از دلایل عقلی ضرورت وجود امام معصوم پس از پیامبر اکرم، وجوب «حفظ شریعت» است. بر اساس برهانهای ضرورت نبوت و شریعت، بشر همواره به شریعت آسمانی نیاز داشته و خواهد داشت. از آن جا که شریعت اسلام، آخرین شریعت الاهی است، شریعت مورد نیاز بشر از زمان بعثت پیامبر اکرم تا قیامت همانا «شریعت اسلام» است. بنابراین، حفظ آن لازم و ضروری خواهد بود. حفظ شریعت اسلام به طور کامل، در گرو آن است که حافظ آن از ویژگی عصمت علمی و عملی برخوردار باشد و این مطلب، جز با وجود پیشوایی معصوم در میان بشر تحقق نخواهد یافت (کلینی، 1388: ج1، ص150 -151 و مجلسی، بیتا: ج24، ص304- 324).
ج) هدایت باطنی (ایصال به مطلوب)
هدایتگری تشریعی امام دارای دو جلوه «ظاهری» و «باطنی» است. جلوه ظاهری آن، تبیین معارف و احکام شریعت است و جلوه باطنی آن، تصرف تکوینی در قلبهای مستعد و رساندن آنان به منزل مقصود است. در شماری از روایات، امامان اهل بیت، به عنوان «تجلی نور خداوند» در زندگی مؤمنان معرفی شدهاند (همان).
نور هدایت آنان، فضای معنوی زندگی بشر را روشن میسازد؛ جلوه ظاهری و بیرونی این هدایت، با تبیین معارف و احکام دین، موعظه و ارشاد، امر و نهی، سیاست و تدبیر، تحقق مییابد (که همگی در قلمرو هدایت تشریعی قرار دارند و از مقوله ارائه طریق میباشند) و جلوه باطنی و درونی آن بر قلبهای مستعد مؤمنان تأثیر میگذارد و آنان را به سوی کمال مطلوب سوق میدهد.
هدایتگری ظاهری و باطني امام را ميتوان با هدايتگری ظاهری و باطني قرآن کريم مقايسه کرد؛ زيرا هدایتگری قرآن کریم نیز در دو رویكرد ظاهری و باطنی تحقق مییابد. قرآن در سطح ظاهری، کلیات معارف و احکام الاهی را بیان میکند؛ از گذشته و آینده گزارش میدهد و عبرتهای امتهای پيشين و فرجام نيكان و بدان را يادآور ميشود و در سطح باطنی، در روح و جان مؤمنان نفوذ میکند و آن را متحول میسازد و آنان را به تلاش عاشقانه برمیانگيزد و به سوی کمال مطلوب ومتناسب با ظرفيت روح و روان آنان، سوق ميدهد؛ چنانکه فرموده است:
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِی تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ یهْدِی بِهِ مَنْ یشَاءُ؛ خداوند نیکوترین سخن را نازل کرده است؛ آن، کتابی است همگون که بخشهایش یکدیگر را تأیید و تکمیل میکنند. اندام کسانی که ترس خدا را در دل دارند، از آیات وعید آن به لرزش میافتد؛ آن گاه، بدنها و دلهایشان در پرتو ياد خدا آرامش ميیابد، این، هدایت الاهی است که هرکس را که بخواهد ]و صلاحیت آن را دانسته باشد[ با آن هدایت میکند (زمر: 23).
هدایت ظاهری قرآن، عمومی و همگانی است: هُدًى لِلنَّاسِ (بقره: 185)؛ ولی هدایت باطنی آن به پرهیزكاران اختصاص دارد: هُدًى لِلْمُتَّقِینَ (بقره: 2) و هر دو هدایت، تجلی هدایت خداوند است؛ چنان که امیرالمؤمنین فرموده است: «فَتَجَلَّی لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِی کِتَابِهِ مِنْ غَیرِ أَنْ یکُونُوا رَأَوْهُ؛ خداوند در کتابش برای بشر تجلی کرده است، بدون آنکه بتوانند او را ]با دیدگان ظاهری[ ببینند (سیدرضی، 1369: خ147). امام صادق نیز فرموده است: «لَقَدْ تَجَلَّى اللَّهُ لِخَلْقِهِ فِی كَلَامِهِ وَ لَكِنَّهُمْ لَا یبْصِرُونَ»؛ هر آینه، خدا برای خلقش در کلامش تجلّی کرده است؛ ولی آنان ]با دیدگان ظاهری[ او را نمیبینند (مجلسی، بیتا: ج89، ص107).
هدایت ظاهری و بیرونی امام، همانند هدایت ظاهری و بیرونی قرآن، عمومی و همگانی است؛ ولی هدایت باطنی و درونی امام، همانند هدایت باطنی و درونی قرآن، ویژه کسانی است که به امام ایمان آورده وتسلیم او میباشند و آنان، همان پرهیزكاراناند.
امام باقر درباره هدایت درونی امام فرموده است: «نور الامام فی قلوب المومنین انور من الشمس المضيئة بالنهار»؛ نور امام در قلبها، روشنایی بخشتر از نور خورشید تابناک در روز است (کلینی، 1388: ج1، ص150). نور خورشید، جسمانی است و نور امام، روحانی. به همان میزان که وجود روحانی بر وجود جسمانی برتری دارد، نور امام نیز بر نور خورشید برتری دارد. خورشید اگر چه در روز نور افشانی میکند؛ همه فضا از نور آن برخوردار نمیشود، بلکه فقط فضایی که در معرض خورشید باشد از نور خورشید بهره میگیرند. همه دلها نیز از نور روحانی امام بهرهمند نیستند، بلکه دلهایی از نور امام برخوردار میشوند که حجابها را بر طرف میسازند. نخستین و ضخیمترین این حجابها، حجاب «عداوت» است. محبت به خاندان پیامبر، اساسیترین شرط برخورداری از هدایت درونی امام است؛ چنان که امام باقر در ادامه فرمود:
وهم و الله ینورون قلوب المومنین و یحجب الله عزوجل نورهم عمن یشاء فتظلم قلوبهم، و الله لایحبنا عبد و یتولانا حتی یطهر الله قلبه و لا یطهر الله قلب عبد حتی یسلم لنا و یکون سلمالنا؛ سوگند به خداوند، امامان، دلهای مومنان را روشن میسازند و خداوند، نور آنان را از هر کس که بخواهد باز میگیرد؛ در نتیجه قلوب آنان تاریک میشود. سوگند به خدا، هیچ کس محبت و ولایت ما را بر نمیگزیند، مگر این که خداوند قلب او را پاکیزه سازد و خداوند، قلب کسی را پاکیزه نمیسازد، مگر این که او تسلیم ما شود و با ما به روش مسالمت آمیز رفتار کند (همان).
د) رهبری با واسطه
جلوهای ديگر از هدايت و رهبری فکری و معنوی شيعه توسط امام عصر در عصر غیبت؛ رهبری امت از طریق عالمان و مجتهدان وارسته شیعه است. عالمان پرهیزكار شیعه، به نیابت از امام عصر به پاسخگویی مسائل عقیدتی و شرعی شیعیان میپردازند و راه دیانت و معنویت را به آنان نشان میدهند. اینروش، به عصر غیبت اختصاص ندارد؛ امامان دیگر در عصر حضور نیز شیعیان را به رجوع به عالمان مورد وثوق خود تشویق و توصیه میکردند. در واقع اينگونه نبود که همه افراد به صورت مستقيم به امام معصوم رجوع کنند و احکام دین را بيواسطه از امام دریافت کنند.
براین اساس، فقیه پارسا و باکفایت که در عصر غیبت، زعامت سیاسی شیعه را بر عهده دارد، جلوه دیگری از رهبری امام غایب در عرصه حیات سیاسی جامعه شیعی است. بنابراین، اگر چه امام معصوم، به طور مستقیم رهبری سیاسی جامعه اسلامی را در دست ندارد؛ این امر مهم را مهمل نگذاشته و برای آن چارهانديشي کرده است.
ه) عنایتهای ویژه
علاوه بر آثار تکوینی و تشریعی وجود امام عصر در دوران غیبت کبرا، افرادی در شرایطی ویژه، از عنایتهای معنوی و مادی امام بهرهمند شده و خواهند شد. این بهرهمندیهای خاص، گونههای متفاوتی دارد؛ گاهی در ارتباط با کشف حقایق از اسرار عالم یا حل مسئله یا مشکلی در زمینه معارف و احکام الاهی است که انسانهایی برجسته، مانند شیخ مفید، مقدس اردبیلی و سید بحرالعلوم از آن بهرهمند گردیدهاند و گاهی از امور مادی، جسمانی و مربوط به زندگی دنیوی است، مانند شفای بیماری جسمانی، یافتن راه، نجات از خطرهای ناشی از راهزنان یا درندگان. تفصیل این مطلب در حکایتهای مربوط به تشرف خدمت امام زمان بیان شده است[8].
بدیهی است، اینگونه عنایتهای مادی ومعنوی از سوی امام نسبت به مؤمنان، به حضور امام و وجود رابطه عادی میان مؤمنان و امام منوط نمیباشد؛ زیرا همگی از مقوله تصرفات تکوینی یا تشریعی امام است که دارای دو شرط فاعلی و قابلی است. شرط فاعلی آن، به امام مربوط است که عبارت است از ظرفیت و کمال وجودی فوق العاده امام و شرط قابلی آن مربوط به افرادی است که اینگونه عنایتهای ویژه را از امام دریافت میکنند.
و) ارتباط از طریق دعا و زیارت
ارتباط از طریق دعا، دو سویه است: از یک سو، امام زمان برای شیعیان دعا میکند، و از سوی دیگر، شیعیان برای امام دعا میکنند. دعای امام زمان در حق شیعیان بر آن مبناست که آن حضرت نسبت به سرنوشت شیعیان بیتفاوت نیست، بلکه همانگونه که در توقیع شریف خود به شیخ مفید فرموده است، هیچگاه از مراعات حال شیعیان غافل نبوده و یادشان را فراموش نمیکند؛ زیرا اگر چنین بود، شداید و ناملایمات طاقت فرسا بر آنان وارد میشد و دشمنان آنان را ریشهکن میکردند: «إِنَّا غَیرُ مُهمِلِینَ لِمُرَاعَاتِكُم وَ لَا نَاسِینَ لِذِكْرِكُم وَ لَو لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ. بِكُمُ اللَّأوَاءُ وَ اصطَلَمَكُمُ الْأَعدَاءُ» (طبرسی، 1403: ج2، ص497).
دعای امام در حق شیعیان بر دو گونه «عام» و «خاص» است. دعای عام، به سرنوشت عمومی مردم مربوط است و دعای خاص، به سرنوشت افرادی خاص؛ که شرایط برخورداری از آن را دارا هستند.
اما دعای شیعیان برای امام وزیارت آن حضرت، انواع بسیاری دارد و در کتابهای ادعیه و زیارات نقل شده است؛ مانند دعای « اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن...» و دعای فرج: « اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْـخَـفـآءُ وَ انْـکَـشَـفَ الْـغِـطآءُ...» و دعای عهد: «اَللّـهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِی الرَّفیعِ ...» و دعای پس از نماز صبح: «اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلای صَاحِبَ الزَّمَانِ...» زیارت آل یاسین و دعای پس از آن: «سَلامٌ عَلى آلِ یسَّ اَلسَّلا مُ عَلَیكَ یا داعِىَ اللَّهِ وَ رَبّانِىَّ آیاتِهِ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا بابَ اللَّهِ و َدَیانَ دینِهِ...»؛ دعای ندبه، زیارت امام در روزهای جمعه و دعاها و زیارتهای دیگر.
این دعاها و زیارتها، بر معارف ناب و عالي در زمينه توحيد، نبوت و امامت و معاد مشتمل است و در غنای معرفتي و رشد علمي و معنوي و تهذيبنفس و تکامل اخلاقي انسان نقش تعيين کننده و برجستهای دارد.
نتیجهگیری
وجود امام عصر در زمان غیبت، دارای دو گونه اثر «تکوینی» و «تشریعی» است. آثار تکوینی وجود امام همه انسانها؛ اعم از مؤمن و کافر، شیعه و غیر شیعه و بلکه مخلوقات را شامل میشود. آثار تشریعی وجود امام، یعنی آنچه به هدایت ظاهری (حفظ شریعت) مربوط است، نیز همگانی است؛ ولی آنچه به هدایت باطنی مربوط است، به ایمان و تسلیم بودن در برابر دستورات الاهی و پذیرش اوامر و نواهی امام مشروطه است. البته ممکن است کسانی که به امامت علمی و زعامت سیاسی امامان اهل بیت معتقد نیستند؛ ولی به ولایت باطنی و تکوینی آنان اعتقاد دارند، نیز از هدایت باطنی امام، متناسب با ظرفیت و قابلیت خود بهرهمند گردند.
امامت علمی و عمومی و زعامت سیاسی امام عصر، در دوران غیبت، به صورت مستقیم امکان پذیر نیست؛ ولی این مهم در زمینه امامت علمی به واسطه عالمان و فقیهان پارسا، و در زمینه زعامت سیاسی از طریق فقیه عادل و با کفایت انجام میگیرد؛ چنانکه در عصر حضور این شیوه به کار گرفته میشد.
منابع
قرآن کریم
ربانی گلپایگانی، علی (1396). امامت اهل بیت از دیدگاه قرآن و روایات، قم، انتشارات رائد.
ـــــــــــــــــــ (تابستان و پاییز1390). برهان حفظ شریعت و وجود امام عصر، فصلنامه انتظار موعود، قم، شماره35.
ـــــــــــــــــــ (تابستان 1388). نقش فاعلی امام در نظام آفرینش، فصلنامه انتظار موعود، شماره29.
ـــــــــــــــــــ (زمستان 1388). نقش غایی امام در نظام آفرینش، فصلنامه انتظار موعود، شماره31.
ـــــــــــــــــــ (1386). امامت در بینش اسلامی، قم، بوستان کتاب.
سیدرضی، محمد (1369). نهج البلاغه، قم، نشر امام علی.
شوشتری، قاضی نورالله (بیتا). احقاق الحق و اذهاق الباطل، قم، مکتبه آیت الله مرعشی.
شیخ صدوق، محمد (1416ق). کمال الدین و تمام النعمه، قم، موسسه النشر الاسلام.
شیخ طوسی، محمد (1429ق). الغیبه، تهران، دار الکتب الاسلامیه.
شیخ کلینی، محمد (1388ق). الکافی، تهران، مکتبه الاسلامیه.
شیخ مفید، محمد (1413ق). الارشاد فی معرفه ححج الله علی العباد، قم، کنگره جهانی شیخ مفید.
صافی گلپایگانی، لطف الله (1428ق). منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، قم، مکتبه آیت الله صافی.
صدر المتالهین، محمد (1383). شرح اصول کافی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
طباطبایی، محمدحسین (بیتا). نهایة الحکمه، قم، دار التبلیغ الاسلامی.
طبرسی، احمد (1403ق). الاحتجاج، مشهد مقدس، نشر المرتضی.
عراقی، محمود (1384). دارالسلام، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران
فیض کاشانی، محسن (محمد) (1426ق). علم الیقین فی اصول الدین، قم، انتشارات بیدار.
مجلسی، محمدباقر (بیتا). بحار الانوار، تهران، المکتبه الاسلامیه.
نعمانی، محمد (بیتا). الغیبه، تهران، مکتبه الصدوق.
نهاوندی، علی اکبر (1386). عبقری الحسان، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران.
نوری طبرسی، حسین (1384). نجم الثاقب، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران.
[1] . استاد حوزه علمیه قم این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
[2] . برای آگاهی از متن و منابع «حدیث امان» در آثار شیعه و اهل سنت (ر.ک: امامت اهل بیت از دیدگاه قرآن و روایات، ص221 -226).
[3] . «انما اصح الزیارات سندا و اعمها موردا و افصحها لفظا و ابلغها معنا و اعلاها شأنا» (بحار الانوار، ج102، ص131).
[4] . «دل هذا الحدیث علی ان وجود النبی او الامام لیس بمجرد ان الخلق محتاجون الیه فی اصلاح دینهم و دنیاهم و ان کان ذلک امرا مترتبا علی وجوده ضروره، بل انما قامت بوجوده الارض و من فیها لکون وجوده الکونی علة غائیة لوجودها، فلا تقوم الارض و من فیها لحظة الا بوجود الانسان الکامل و ذلک لقوله «ساعة»ای لحظة اذ علی ذلک التقدیر لم یلزم من فرض عدمة ساعة بطلان الارض و اهلها» (شرح اصول کافی، ج۲، ص۵۰۲).
[5] . شرح اصول الکافی، ج2، ص487 -488. برای آگاهی از ادله قرآنی و روایی نقش غایی امام در نظام آفرینش (ر.ک. فصلنامه انتظار موعود، شماره 31، مقاله: نقش غایی امام در در نظام آفرینش).
[6] . برای مطالعه بیشتر در اينباره، به کتاب «امامت در بینش اسلامی» اثر نویسنده، ص67 -90 رجوع کنید.
[7] . اصول کافی، ج1، ص171، کتاب الحجة، باب عرض الأعمال علی النبی و الأئمة.
[8] . ر.ک: علامه مجلسی، بحار الانوار، ج53، ص199-337؛ میرزا حسین نوری، نجم الثاقب؛ شیخ محمود عراقی، دارالسلام؛ شیخ علی اکبر نهاوندی، العبقری الحسان و آیت الله لطفالله صافی گلپایگانی، متخب الاثر، ج3، ص337-393.
نویسنده:
علی ربانی گلپایگانی