حذف و تحریف آثار مهدویت در منابع اسلامی

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 5 - 10 دقیقه)

همان گونه که می دانیم، پس از درگذشت رسول خدا صلی الله علیه و آله نزدیک به دو قرن، از کتابت و تدوین احادیث رسول خدا صلی الله علیه و آله به شدت منع شد.بدون شک، اساسی ترین هدف این سیاست - که رگه های خفیف آن از عصر رسول خدا صلی الله علیه و آله آغاز و در زمان خلافت ابوبکر تقویت شد و سرانجام در زمان خلافت عمر، به صورت قانون لازم الاجراء و فراگیر در آمد و تا پایان دوران حاکمیت امویان ادامه یافت - این بود که مخالفان اهل بیت، بتوانند

با اجرای این سیاست، آثار حقانیت اهل بیت رسول خدا علیهم السلام و امامان دوازده گانه را که در تعداد بی شماری از احادیث رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده بود، نابود سازند. آنان گمان می کردند که با تداوم این سیاست، صحابه - که حاملان احادیث رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده اند - خواهند مرد و احادیث پیامبر نیز با آنان در میان خاک ها مدفون خواهد شد، اما غافل از این که دین حق، صاحبی دارد و خداوند، اجازه نخواهد داد که کسانی بتوانند دین او و آثار حقانیت اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله را نابود سازند. از این رو، با وجود تلاش همه جانبه و کم نظیر برای محو آثار حقانیت و فضایل اهل بیت، به خصوص فضایل و آثار حقانیت امیرالمؤمنین علیه السلام باز انبوهی از این آثار، دور از چشم عوامل حکومت وقت، از زبان صحابه و اهل بیت رسول خدا علیهم السلام به نسل های بعد انتقال یافت و سرانجام، در عصر تدوین حدیث، تدوین شد و در آثار اولیه ی امت اسلامی، ثبت و ضبط گردید. مخالفان اهل بیت علیهم السلام آن گاه که فهمیدند سیاست منع تدوین حدیث، آنان را به اهداف و خواسته هایشان نرساند، سیاست جعل و تحریف را در پیش گرفتند. هدف سیاست جدید، این بود که اولا، به فضایلی که در مورد اهل بیت علیهم السلام وارد شده بود،

دستبرد بزنند و آن را کم کنند و از معنای واقعی آن بیندازند. ثانیا، نمونه ی آن فضایل را برای دیگران نیز جعل کنند تا فضایل یاد شده، از انحصار اهل بیت رسول خدا علیهم السلام بیرون بیاید و جنبه ی عمومی به خود گیرد و در نتیجه، از اهمیت آن کاسته شود. در این که تاکنون دست های خیانت، چند بار به اسناد و مدارک اولیه ی امت اسلامی دستبرد زده اند و اسناد و مدارکی را جعل و یا تحریف کرده اند، بسیار دشوار است که بتوان آمار دقیقی ارائه داد، اما می توان حدس زد که صدها، بلکه هزاران بار، به اسناد و مدارک ارزنده ی امت اسلامی دست اندازی شده است. سومین سیاستی که مخالفان اهل بیت در پیش گرفتند، سیاست حذف بود. عالمان متعصب و سطحی نگر، و احیانا با حمایت حکومت ها، با اصرار و پشتکار، کوشیدند تا آن چه را که از فضائل اهل بیت در منابع اولیه ی اهل سنت، از حدیث و تاریخ و تفسیر و...، ثبت شده بود، حذف کنند. این سیاست، قرن ها است که از سوی عناصر متعصب و گریزان از حقیقت، ادامه دارد. (1)

با پدید آمدن ابزار چاپ و نشر و فراوانی نسخه های چاپی، امید می رفت که مخالفان آثار اسلامی و احادیث رسول خدا، سر عقل آمده و از این اقدام ناپسند خود ست بردارند، اما متاسفانه چنین نشد، و به نظر می رسد که مخالفان حقیقت، تصمیم دارند این کج راهه را در عصر گسترش علم و دانش نیز همانند گذشته ادامه دهند. سیاست حذف و تحریف، تنها به آثار حقانیت امیر المؤمنین علیه السلام محدود نشد، بلکه آثاری که حقانیت فرزندان معصوم امیرالمؤمنین علیهم السلام و از جمله پیشوای عدالت گستر گیتی، حضرت مهدی علیه السلام را نشان می داد، نیز مورد دستبرد سیاست حذف و تحریف قرار گرفت. کم نیست مواردی که جاهلان حقیقت گریز، اسناد و منابع اولیه ی امت اسلامی را مورد دستبرد قرار داده اند تا آثار مهدویت را حذف و یا تحریف کنند. در این مجال، نظر خوانندگان عزیز را به دو نمونه جلب می کنیم: نمونه ی نخست، کتاب فتوحات مکیه اثر مهم ابن عربی (560- 638 ه) عارف بزرگ اسلامی است. وی، باب سیصد و شصت و شش از کتاب خود را به زندگی حضرت مهدی علیه السلام اختصاص داده و به تفصیل، در این زمینه سخن گفته است. عبدالوهاب شعرانی حنفی (898-973) (2) که خود از دانشمندان محقق و از بزرگان علمای اهل سنت به شمار می رود، (3) در اثر خود به نام «الیواقیت و الجواهر» که آن را در اواسط قرن دهم هجری به رشته ی تحریر درآورده، مبحث شصت و پنجم کتاب خود را به زندگی حضرت مهدی علیه السلام اختصاص داده و در آن، مطلبی را از همان باب فتوحات مکیه ی ابن عربی درباره ی ولادت و نام اجداد حضرت مهدی علیه السلام نقل کرده است.

عین عبارت ابن عربی، طبق نقل شعرانی، چنین است: واعلموا انه لابد من خروج المهدی علیه السلام لکن لایخرج حتی تمتلئ الارض جورا و ظلما فیملؤها قسطا و عدلا. و لو لم یکن من الدنیا الا یوم واحد، طول الله تعالی ذالک الیوم حتی یلی ذالک الخلیفة. و هو من عترة رسول الله صلی الله علیه و آله من ولد فاطمة رضی الله عنه. جده الحسین بن علی بن ابی طالب. و والده حسن العسکری، ابن الامام علی النقی - بالنون - ، ابن محمد التقی - بالتاء - ، ابن الامام علی الرضا، ابن الامام موسی الکاظم ، ابن الامام جعفر الصادق، ابن الامام محمد الباقر، ابن الامام زین العابدین علی، ابن الامام الحسین، ابن الامام علی ابن ابی طالب، رضی الله عنه. یواطئ اسمه اسم رسول الله صلی الله علیه و آله. یبایعه المسلمون بین الرکن و المقام. یشبه رسول الله فی الخلق - بفتح الخاء - و ینزل عنه فی الخلق - بضمها - اذ لایکون احد مثل رسول الله صلی الله علیه و آله فی اخلاقه، و الله تعالی یقول: «و انک لعلی خلق عظیم » (4) ;

بدون تردید قیام مهدی علیه السلام تحقق خواهد یافت، لکن مهدی، دست به قیام نمی زند تا آن که جهان پر از ظلم و جور شود، تا پس از آن، با قیام خود، جهان را پر از عدل و داد سازد. و اگر از جهان باقی نماند جز یک روز، ایزد تعالی آن روز را طولانی خواهد کرد تا آن خلیفه فرا رسد. او، از عترت رسول خدا صلی الله علیه و آله از فرزندان فاطمه علیها السلام است. جدش، حسین بن علی ابن ابی طالب و پدرش (امام) حسن عسکری، فرزند امام علی النقی، فرزند (امام) محمد تقی، فرزند امام علی بن موسی الرضا، فرزند امام موسی کاظم، فرزند امام جعفر صادق، فرزند امام محمد باقر، فرزند امام زین العابدین علی بن الحسین، فرزند امام حسین، فرزند امام علی بن ابی طالب است. نام مهدی، همانند نام رسول خدا صلی الله علیه و آله است. مسلمانان، میان رکن و مقام، با او بیعت خواهند کرد. مهدی، از نظر صورت ظاهری، شبیه پیامبر است و از نظر خلق و خو و سیرت باطنی، در مرتبه ای پایین تر از رسول خدا صلی الله علیه و آله قرار دارد; زیرا، در سیرت باطن، کسی همانند رسول خدا نیست. ایزد، در مورد اخلاق رسول خدا می گوید: «و تو دارای اخلاق بسیار بزرگوارانه ای هستی » (5) همان طور که ملاحظه می کنید،

در اواسط قرن دهم هجری که شعرانی کتاب خود را می نوشته، این سند مهم، در کتاب فتوحات مکیه ی ابن عربی وجود داشته، و او عین عبارت ابن عربی را با دقت تمام، در کتاب خود نقل کرده است، اما اکنون اثری از این سند ارزنده در کتاب فتوحات مکیه نیست. به نظر می رسد دستان امانت! به کتاب فتوحات مکیه دست اندازی نموده و این سند مهم اسلامی را از میان برده اند. به جز شعرانی، عالم دیگری که مطلب یاد شده را از فتوحات مکیه نقل کرده، علامه محمد بن علی الصبان مصری (متوفی 1206 ه) است. (6) وی مطلب مورد نظر را در کتاب خود اسعاف الراغبین فی سیرة المصطفی و فضائل اهل بیته الطاهرین، از فتوحات مکیه ی ابن عربی نقل کرده است. عین نقل ابن صیان در اثرش اسعاف الراغبین که هم اکنون در حاشیه ی نور الابصار شبلنجی به چاپ رسیده، بعد از این، از نظر خوانندگان عزیز می گذرد. ابن صبان، از عالمان سنی سده ی دوازدهم هجری قمری است. اثر او نشان دهنده ی آن است که تا آن زمان، سند مورد نظر، در فتوحات مکیه ی ابن عربی وجود داشته است. نمونه ی دوم، سنن ابی داوود است. این کتاب، یکی از صحاح شش گانه ی اهل سنت است. مؤلف آن، ابوداوود سلیمان بن اشعث سجستانی است. در سال 202 متولد شده و در سال 275 در گذشته است. (7) وی، کتاب خود را همزمان با تولد حضرت مهدی علیه السلام یا اندکی پس از تولد ایشان، تالیف کرده است. در جلد چهارم سنن ابی داوود، کتابی وجود دارد به نام «کتاب المهدی » که احادیث مربوط به امامان دوازده گانه و حضرت مهدی علیه السلام در این کتاب جمع آوری شده است.

دانشمند بزرگ اهل سنت، سیوطی، در کتاب خود العرف الوردی فی اخبار المهدی (8) می نویسد: «این که ابوداوود، احادیث مربوط به خلفای اثناعشر را در ضمن «کتاب المهدی » ذکر کرده، می خواهد با این اقدام خود بگوید، مهدی، یکی از خلفای دوازده گانه ی رسول خدا است.» . به هر حال، اکنون 1150 سال است که از تالیف سنن ابی داوود می گذرد، و در تمام این مدت، کتاب مورد نظر، به نام «کتاب المهدی » شناخته می شده است، و هر کس از این کتاب مطلبی نقل کرده، با همین نام نقل کرده است تا این که اخیرا و در سال 1408 ق. سنن ابی داوود در کشور مصر تجدید چاپ شده، و در این چاپ، «کتاب المهدی » به «کتاب الهدی » تغییر نام یافته است. گرچه در احادیث این کتاب، تغییری حاصل نشده، ولی این احتمال وجود دارد، ناشری که در این چاپ، نام کتاب را تغییر داده، در چاپ های بعد، احادیث این کتاب را نیز حذف کند. پی نوشت ها: 1) علاقه مندان می توانند موارد بیش تری از تحریف و حذف در منابع امت اسلامی را در الغدیر و دراسات و بحوث فی التاریخ و الاسلام (مقاله ی «اعرف الکتب المحرفه ») اثر استاد جعفر مرتضی عاملی، بیابند. دانشمند یاد شده، بیست و هفت مورد از آثار اسلامی را نام برده و موارد تحریف را در هر یک مشخص کرده است. قابل ذکر است، ترجمه ی مقاله یاد شده در مجله ی معرفت، شماره 52، ص 84 آمده است. 2) الاعلام، زرکلی، ج 4، ص 180. 3) عبدالوهاب شعرانی جزء آگاه ترین عالمان مسلمان نسبت به کتابهای محیی الدین عربی است. وی فتوحات مکه را تلخیص نموده و نام آن را «لواقح الانوار القدسیه المنتقاة من الفتوحات المکیه » گذارده، سپس این کتاب را نیز تلخیص نموده و نام آن را «الکبریت الاحمر من علوم الشیخ الاکبر» گذاشته است. ر.ک: روح مجرد علامه تهرانی، ص 339; انتشارات حکمت، 1414 ه .ق. 4) الیواقیت و الجواهر فی بیان عقاید الاکابر، عبدالوهاب شعرانی حنفی، ج 2، ص 562، دار احیاء التراث العربی، بیروت - لبنان. 5) ترجمه از: بهاء الدین خرمشاهی. 6) الاعلام، زرکلی، ج 6، ص 297. 7) الاعلام، زرکلی، ج 3، ص 122، دارالعلم للملائین، بیروت - لبنان، چاپ دهم، 1992 م. 8) این کتاب، اکنون در ضمن جلد دوم «الحاوی الفتاوی » اثر دیگر سیوطی، ص 213 به بعد به چاپ رسیده است. و مطلب یاد شده، در صفحه ی 247 قرار دارد. غلام حسین زینلی


چاپ   ایمیل