کفر من انکر السنة

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 12 - 24 دقیقه)

علماي إسلام در قديم و جديد اتفاق كرده اند كه أصول و أساس معتبر در إثبات احكام شرعي و بيان حلال و حرام در درجهء أول قرآن كتاب خدا است كه: )لاَ يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلاَ مِنْ خَلْفِهِ(42)(. [فصلت].

[باطل از هيچ سمت و سو در آن راه نمى يابد].

سپس سنت رسول الله (ص) كه از هوي و هوس صحبت نمى كند، بلكه وحي است كه خداوند بر او نازل فرموده است.
سپس إجماع علماي أمت إسلامي است.
و دلايل در اينمورد بسيار زياد است بطوريكه نمى توان آنها را در حصر و شمار آورد، بعضي از اين دلايل در كتاب خداوند، قرآن مجيد وارد شده اند و دستور به پيروي و اطاعت از رسول خدا (ص) مى دهند و مورد خطاب اين دستورات أمت رسول خدا (ص) در عصر او و كسانى كه بعد از او مى آيند، قرار مى گيرد.

زيرا او براي تمامي جهانيان فرستاده شده و آنها مأمورند تا روز قيامت تابع و پيرو او باشند، و او (ص) مفسر و بيان كننده قـرآن است، و مبهم آن با أقوال و كردار و تقريرات او بيان شده است.

و اگر سنت پيامبر (ص) نبود مسلمانان تعداد ركعات نماز، چگونگي آن، و واجبات نماز را نمى دانستند، و تفصيل و شرح أحكام روزه، و زكات، و حج، و جهاد در راه خدا، و أمر به معروف و نهي از منكر را نمى دانستند، و شرح أحكام معاملات از خريد و فروش، و محرمات از حلال و حرام، و واجبات را در مورد كيفرها و مجازاتهاي شرعي نمى دانستند.

و از جمله آياتي كه در اين باره نازل شده خداوند مى فرمايد: )وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ(132)(. [آل عمران].

[و از خدا و رسولِ(او) فرمان بريد تا مشمول رحمت قرار گيريد].

و مى فرمايد: )يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُـولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً(59)(. [النساء].

[اي مؤمنان، از خداوند اطاعت كنيد و از رسول(او) و صاحبان امرتان(هم) اطاعت كنيد هرگاه در چيزي اختلاف كرديد، اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد، آن را به خدا و رسول بازگردانيد. اين بهتر و نيك انجام تر است].

و مى فرمايد: )مَّنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ وَمَن تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا(80)(. [النساء].

[هركس از رسولِ(خدا) اطاعت كند، در حقيقت از خداوند فرمان برده است. و كسى كه روي گرداند، (بدان كه) تو را بر آنان نگهبان نفرستاده ايم].

چگونه ممكن است طاعت او و بازگردانيدن آنچه مردم در آن اختلاف كرده اند به كتاب خدا و سنت رسول الله (ص) باشد اگر احتجاج به سنت رسول الله (ص) نشود؟ يا اينكه تمام سنت محفوظ نباشد؟ و بنابراين قول بارى تعالي بندگان خود را بر چيزي ارجاع داده كه وجود ندارد! و اين از باطل ترين و پوچ ترين دروغها است، و از بزرگترين كفرها به خدا و سوء ظن به اوست.

خداوندمى فرمايد: )وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ(44)(. [النحل].

[و به تو قرآن نازل كرديم تا براي مردم روشن سازي، آنچه را كه بر آنان فروفرستاده شده است، و باشد كه انديشه كنند].

و همچنين مى فرمايد: )وَمَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ(64)(. [النحل].

[و كتاب را بر تو فروفرستاديم مگر(از آن روي) تا آنچه را كه در اختلاف ورزيدند، برايشان روشن سازي و(نيز براي) راهنمايي و بخشايش براي گروهي كه ايمان مى آورند].

پس چگونه خداوند بيان قرآن نازل شده را به رسـول الله (ص) واگذار مى كند، اگر سنت وجود نداشته باشد، يا اينكه حجت و ثابت نباشد!

مثال اين خداوند مى فرمايد: )قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُـولَ فَإِن تَوَلَّوا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُم مَّا حُمِّلْتُمْ وَإِن تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُـولِ إِلاَّ الْبلاَغُ الْمُبِينُ(54)(. [النور].

[بگو: از خداوند فرمان بريد و از رسول(او نيز) فرمان بريد. و اگر روي بگردانند، بر(عهده) او(پيامبر) تنها همان است كه به آن مكلّف شده است و بر(عهده) شماست آنچه تكليف يافته ايد. و اگر از او فرمان بريد راه خواهيد يافت. و بر(عهده) رسولِ(ما) جز پيام رساني آشكار نيست].

و مى فرمايد: )وَأَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ(56)(. [النور].

[و نماز را بر پا داريد، و زكات را بپردازيد، و از رسولِ(خدا) فرمان بريد، باشد كه مورد رحمت قرار گيريد].

و خداوند مى فرمايد: )قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ(158)(. [الأعراف].

[بگو: اي مردم، من فرستاده خداوند به سوي همه شما هستم، كسى كه فرمانروايي آسمانها و زمين از آنِ اوست، معبود(حقي) جز او نيست، زنده مى كند و مى ميراند. پس به خداوند و رسول او، آن پيامبر درس ناخوانده اي كه به خداوند و سخنان او ايمان دارد، ايمان آوريد و از او پيروي كنيد، باشد كه راه يابيد].

و در اين آيات دليل واضحي است كه هدايت و رحمت در إتباع و پيروي از رسول الله (ص) مى باشد.

و مى فرمايد: )فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَن تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(63)(. [النور].

[پس بايد آنان كه بر خلاف فرمان او رفتار مى كنند از آن برحذر باشند، كه بلايي به آنان برسد، يا عذابي دردناك گريبانگيرشان شود].

و خداوند مى فرمايد: )وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا(7)(. [الحشر].

[(در اينجا يك قاعدهء مهم مقرر داشته و آن تبعيت رهبر مسلمين از نصوص شريعت) و آنچه كه رسولِ(خدا) به شما بدهد، آن را بگيريد. و از آنچه كه شما را از آن باز دارد، باز آييد].

و آيات در اين موضوع و مطلب بسيار است و همهء آنها بر وجوب اطاعت رسول الله (ص) و بر پيروي از آنچه او آورده دلالت مى كنند، چنانكه قبلاً دليل بر وجوب إتباع كتاب خدا و تمسك به آن طاعت و أوامر و نواهي ذكر كرديم، و اين دو أصل و أساس ملازم و وابسته به هم هستند و از هم جدا شدني نيستند، هركس يكي از آن دو را انـكار كند ماننـد اينكه ديگري را انكار و دروغ دانسته، و اين به إجماع أهل علم و إيمان كفر و گمراهي و خروج از دايرهء إسلام مى باشد.

و أحاديث در وجوب اطاعت رسول خدا (ص) و اتباع و پيروي از آنچه آورده و تحريم معصيت او بطور متواتر وارد شده است ؛ و آنهم در حق كسيكه در زمان او بوده و بعد از او تا روز قيامت خواهد آمد.

و از جمله اين أحاديث، حديث أبى هريره t كه رسول الله (ص) فرمودند: ((من أطاعني فقد أطاع الله ومن عصاني فقد عصى الله)). [متفق عليه].

كسى كه از من اطاعت كند، مانند اينكه از خدا اطاعت كرده، و كسى كه از من نافرماني كند، مانند اينكه خدا را معصيت و نافرماني كرده است.

و همچنين أبوهريره روايت مى كند كه رسـول اكرم (ص) فرمودند: ((كل أمتي يدخلون الجنّة إلاَّ من أبى قيل يا رسول الله ومن يأبى قال: من أطاعني دخل الجنة ومن عصاني فقد أبى)). [البخاري].

همه أمت من داخل بهشت خواهند شد مگر كسيكه خود از دخول آن امتناع ورزد، گفته شد اي رسول الله چه كسي است كه از دخول آن امتناع مى ورزد؟ فرمود: كسى كه از من اطاعت كند داخل بهشت خواهد شد، و كسى كه از من نافرماني كند، او همان كسي است كه خود از دخول آن امتناع ورزيده است.

و أحمد و أبوداود و حاكم با إسناد صحيح از رسـول الله (ص) فرمودند: ((ألا إنّي أوتيت الكتاب ومثله معه، ألا يوشك رجل شبعان على أريكته يقول عليكم بهذا القرآن، فما وجدتم فيه من حلال فأحلوه، وما وجدتم من حرام فحرّموه)).

[أحمد، أبوداود، حاكم، با سند صحيح].

همانا به من قرآن، و مِثل و مانند آن (يعني: سنت رسول الله (ص)) داده شده است، همانا بزودي مردي سير خورده و تكيه زده بر متكا و بالشت خود كه بگويد: بر شماست كه فقط پيرو قـرآن باشيد، و هر چه در آن از حلال يافتيد، پس آنرا حلال بدانيد، و آنچه در آن از حرام يافتيد، آنرا حرام بدانيد() .

أبو رافع ازپدرش روايت مى كند كه رسول الله (ص) فرمودنـد: ((لا ألفين أحدكم متكئاً على أريكته يأتيه الأمر من أمري مما أمرتُ به أو نهيتُ عنه فيقول لا ندري، ما وجدنا في كتاب الله اتبعناه)).

[أبوداود وابن ماجه با سند صحيح].

نبينم كه يكي از شما بر بالشت خود تكيه زده و أمري از أوامري كه من به آن أمر كرده ام، و يا از آن نهي كرده ام بر او آيد و او گويد: نمى دانم! فقط آنچه در كتاب خـدا پيدا كرديم قبول خواهيم كرد.

و حسن بن جـابر از مقدام بن معدي كرب t روايت مى كند كه مى گويد: ((حرّم رسول الله (ص) يـوم خيبر أشياء ثم قال يوشك أحدكم أن يكذبني وهو متكئ يحدِّث بحديثي فيقول بيننا وبينكم كتاب الله فما وجدنا فيه من حلال استحللناه، وما وجدنا فيه من حرام حرمناه، ألا إنَّ ما حرّم رسول الله مثل ما حرّم الله)). [ترمذي وابن ماجه وحاكم].

رسول الله (ص) روز غزوه خيبر چيزهائي را حرام كرده، سپس فرمود: پيدا مى شود يكي از شما كه مرا تكذيب كند در حاليكه بر بالشت خود تكيه زده و از سخنان من صحبت مى كند، سپس مى گويد: بين ما و شما كتاب خدا است، هر چه در آن حلال يافتيم، آنرا حلال مى دانيم، و آنچه در آن حرام يافتيم، آنرا حرام مى دانيم، بدانيد كه همانا آنچه رسول الله (ص) حـرام كرده مانند آن چيزي است كه خداوند آنرا حرام فرموده است.

بعد از ذکر مقدماتی در اثبات وجوب عمل به سنت رسول مکرم ، ایشان(بن باز) مقدماتی را نیز برای اثبات کفر منکر عمل به سنت می آورند؛ ازجمله:
و إمام بيهقي در كتاب خود (سنن الكبري) از أيوب السختياني تابعي جليل روايت مى كند كه گفت: اگر سنت رسول را براي مردمي بسخـن و گفتار آوردي و او گفت ما را از اين واگذار و از قرآن سخن بگو، بدان كه آن شخص گمراه است.

و همچنين إمام أحمد مى گويد: تعجب كردم از أقوامي كه إسنـاد و صحت إسناد حـديث رسـول الله (ص) را دانستنه سپس مى روند و رأي سفيان را مى گيرند.

و خداوند مى فرمايد: )فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَن تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(63)((). [النور].

سپس گفت: آيا مى داني فتنه چيست، فتنه شـرك است، ممكن است اگر بعضي از گفتار رسول الله (ص) را رد كرده قبول نكند در قلب او گمراهي افكنده شود و هلاك گردد.

و إمام سيوطي رحمه الله در كتاب خود: (مفتاح الجنه في الاحتجاج بالسنه)(كليد بهشت در حجيت سنت رسول الله (ص)) چنين مى گويد:

(بدانيد ـ خدا شما را رحمت كند ـ هركس حجيت حديث رسول الله (ص) قولي و فعلي با شروط معروف آن در أصول دين را انكار كند (ص) كافر مى باشد، و از دايرهء إسـلام خارج است، و روز قيامت با يـهـود و نصـاري و با فرقـه ها و طائفه هاي گمراه و كافر محشور خواهد شد).

و أخبار از صحابه و تابعين و كسانيكه بعد از ايشان آمده اند از علماء و دانشمندان در تعظيم سنت و وجوب عمل به آن و تحذير از مخالفت آن بسيار زياد وارد شده است.

و أميد است آنچه در اينجا ذكر شد از آيات و أحاديث و أخبار، براي كسى كه حق طلب است كافي و قانع كننده باشد، و از خداوند براي خود و تمامي مسلمانان توفيق به آنچه رضايت آنرا دارد مسئلت دارم، و سلامت از أسباب خشم و غضب او، و اينكه تمامي ما را به راه مستقيم هدايت فرمايد، او شنوا و نزديك است.

وصلى الله وسلم على عبده ورسوله نبينا محمد وعلى آله وأصحابه وأتباعه بإحسان.

عبدالعزيز بن عبدالله بن باز

مفتي عام عربستان سعودي و رئيس كبار علماء

و رئيس دايرهء بحثهاي علمي وفتواى شرعي

-------------------------------------------

مطالب فوق برگرفته از کتاب (وجوب العمل بسنة الرسول (ص) وكفر من أنكرها) نوشته بن باز مفتی اعظم سابق عربستان و از لیدر های تکفیری وهابیت می باشد ، ایشان در این کتاب کفر منکر حدیث و سنت نبی مکرم (ص) را با قرآن و احادیث ثابت می کنند ، البته تا اینجا ما با ایشان هم عقیده ایم و منکر سنت را خارج از دین می دانیم لکن از آقایان خواهش می کنیم وقتی خودتان حکمی را ثابت     می کنید پایبند به ملازمات آن نیز باشید.

از جمله اتهامات وهابیت و حتی خود جناب بن باز به شیعیان ، متهم نمودن شیعیان به عدم اعتنا به سنت نبوی (ص) است و با انضمام این مطلب به مقدمات فوق الذکر کفر شیعه را ثابت می کنند.بحث از اینکه آیا شیعیان منکر سنت نبوی هستند یا نه به آینده موکول می نماییم (البته فرق است بین کسی که منکر سنت است با کسی که در عمل کاهل است ، هرچند به اثبات خواهیم رسانید شیعیان در عمل به سنت گوی سبقت را نیز از اهل سنت گرفته اند) و در این مقاله می خواهیم ببینیم اولین کسانی که منکر سنت نبوی شدند چه کسانی بودند؟

*حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ سُلَيْمَانَ قَالَ حَدَّثَنِي ابْنُ وَهْبٍ قَالَ أَخْبَرَنِي يُونُسُ عَنْ ابْنِ شِهَابٍ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ

لَمَّا اشْتَدَّ بِالنَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَجَعُهُ قَالَ ائْتُونِي بِكِتَابٍ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لَا تَضِلُّوا بَعْدَهُ قَالَ عُمَرُ إِنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ غَلَبَهُ الْوَجَعُ وَعِنْدَنَا كِتَابُ اللَّهِ حَسْبُنَا فَاخْتَلَفُوا وَكَثُرَ اللَّغَطُ قَالَ قُومُوا عَنِّي وَلَا يَنْبَغِي عِنْدِي التَّنَازُعُ

فَخَرَجَ ابْنُ عَبَّاسٍ يَقُولُ إِنَّ الرَّزِيَّةَ كُلَّ الرَّزِيَّةِ مَا حَالَ بَيْنَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَبَيْنَ كِتَابِهِ1



* أنبأ زكريا بن يحيى قال حدثنا إسحاق بن إبراهيم قال أنبأ عبد الرزاق قال حدثنا معمر عن الزهري عن عبيد الله بن عبد الله عن بن عباس قال لما حضر رسول الله صلى الله عليه وسلم وفي البيت رجال فيهم عمر بن الخطاب فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم هلم اكتب لكم كتابا لن تضلوا بعده أبدا فقال عمر إن رسول الله صلى الله عليه وسلم قد

غلب عليه الوجع وعندكم القرآن حسبنا كتاب الله فاجتمعوا في البيت فقال قوم قربوا يكتب لكم كتابا لن تضلوا بعده أبدا وقال قوم ما قال عمر فلما أكثروا اللغط والاختلاف عند رسول الله صلى الله عليه وسلم قال لهم قوموا الخ 2

* حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ أَخْبَرَنَا مَعْمَرٌ عَنْ الزُّهْرِيِّ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُتْبَةَ عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالَ

لَمَّا حُضِرَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَفِي الْبَيْتِ رِجَالٌ فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ هَلُمُّوا أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لَا تَضِلُّوا بَعْدَهُ فَقَالَ بَعْضُهُمْ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَدْ غَلَبَهُ الْوَجَعُ وَعِنْدَكُمْ الْقُرْآنُ حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ فَاخْتَلَفَ أَهْلُ الْبَيْتِ وَاخْتَصَمُوا فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ قَرِّبُوا يَكْتُبُ لَكُمْ كِتَابًا لَا تَضِلُّوا بَعْدَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ غَيْرَ ذَلِكَ فَلَمَّا أَكْثَرُوا اللَّغْوَ وَالِاخْتِلَافَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قُومُوا 3

*حدثنا علي بن عبد الله حدثنا عبد الرزاق أخبرنا معمر عن الزهري عن عبيد الله بن عبد الله بن عتبة عن ابن عباس رضي

الله عنهما قال

: لما حضر رسول الله صلى الله عليه و سلم وفي البيت رجال فقال النبي صلى الله عليه و سلم ( هلموا أكتب لكم كتابا لا تضلون بعده ) . فقال بعضهم إن رسول الله صلى الله عليه و سلم قد غلبه الوجع وعندكم القرآن حسبنا كتاب الله . فاختلف أهل البيت واختصموا فمنهم من يقول قربوا يكتب لكم كتابا لا تضلون بعده ومنهم من يقول غير ذلك فلما أكثروا اللغو والاختلاف قال رسول الله صلى الله عليه و سلم ( قوموا ) . قال عبيد الله فكان ابن عباس إن الرزية كل الرزية ما حال بين رسول الله صلى الله عليه و سلم وبين أن يكتب لهم ذلك الكتاب لاختلافهم ولغطهم 4

* و حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ رَافِعٍ وَعَبْدُ بْنُ حُمَيْدٍ قَالَ عَبْدٌ أَخْبَرَنَا و قَالَ ابْنُ رَافِعٍ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ أَخْبَرَنَا مَعْمَرٌ عَنْ الزُّهْرِيِّ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُتْبَةَ عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ

لَمَّا حُضِرَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَفِي الْبَيْتِ رِجَالٌ فِيهِمْ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ هَلُمَّ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لَا تَضِلُّونَ بَعْدَهُ فَقَالَ عُمَرُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَدْ غَلَبَ عَلَيْهِ الْوَجَعُ وَعِنْدَكُمْ الْقُرْآنُ حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ فَاخْتَلَفَ أَهْلُ الْبَيْتِ فَاخْتَصَمُوا فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ قَرِّبُوا يَكْتُبْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كِتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ مَا قَالَ عُمَرُ فَلَمَّا أَكْثَرُوا اللَّغْوَ وَالِاخْتِلَافَ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قُومُوا 5

* و حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ رَافِعٍ وَعَبْدُ بْنُ حُمَيْدٍ قَالَ عَبْدٌ أَخْبَرَنَا و قَالَ ابْنُ رَافِعٍ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ أَخْبَرَنَا مَعْمَرٌ عَنْ الزُّهْرِيِّ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُتْبَةَ عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ

لَمَّا حُضِرَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَفِي الْبَيْتِ رِجَالٌ فِيهِمْ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ هَلُمَّ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لَا تَضِلُّونَ بَعْدَهُ فَقَالَ عُمَرُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَدْ غَلَبَ عَلَيْهِ الْوَجَعُ وَعِنْدَكُمْ الْقُرْآنُ حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ فَاخْتَلَفَ أَهْلُ الْبَيْتِ فَاخْتَصَمُوا فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ قَرِّبُوا يَكْتُبْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كِتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ مَا قَالَ عُمَرُ فَلَمَّا أَكْثَرُوا اللَّغْوَ وَالِاخْتِلَافَ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قُومُوا6

* أخبرنا محمد بن عمر حدثني أسامة بن زيد الليثي ومعمر بن راشد عن الزهري عن عبيد الله بن عبد الله بن عتبة عن بن عباس قال لما حضرت رسول الله صلى الله عليه و سلم الوفاة وفي البيت رجال فيهم عمر بن الخطاب فقال رسول الله صلى الله عليه و سلم هلم أكتب لكم كتابا لن تضلوا بعده فقال عمر إن رسول الله قد غلبه الوجع وعندكم القرآن حسبنا كتاب الله7

*من مراسيل بن أبي مليكة أن الصديق جمع الناس بعد وفاة نبيهم فقال: إنكم تحدثون عن رسول الله صلى الله عليه وسلم أحاديث تختلفون فيها والناس بعدكم أشد اختلافا فلا تحدثوا عن رسول الله شيئا، فمن سألكم فقولوا بيننا وبينكم كتاب الله فاستحلوا حلاله وحرموا حرامه.8

* أخبرنا زيد بن يحيى بن عبيد الدمشقي قال أخبرنا عبد الله بن العلاء قال سألت القاسم يملي علي أحاديث فقال إن الأحاديث كثرت على عهد عمر بن الخطاب فأنشد الناس أن يأتوه بها فلما أتوه بها أمر بتحريقها ثم قال مثناة كمثناة أهل الكتاب قال فمنعني القاسم يومئذ أن أكتب حديثا.9

*وقد روى شعبة وغيره عن بيان عن الشعبي عن قرظة بن كعب قال: لما سيرنا عمر إلى العراق مشى معنا عمر وقال: أتدرون لم شيعتكم؟ قالوا: نعم تكرمة لنا قال: ومع ذلك أنكم تأتون أهل قرية لهم دوى بالقرآن كدوي النحل فلا تصدوهم بالأحاديث فتشغلوهم، جردوا القرآن وأقلوا الرواية عن رسول الله وأنا شريككم. فلما قدم قرظة بن كعب قالوا: حدثنا فقال: نهانا عمر رضي الله عنه.10

*ابن علية عن رجاء بن أبي سلمة قال: بلغني أن معاوية كان يقول: عليكم من الحديث بما كان في عهد عمر فإنه كان قد أخاف الناس في الحديث عن رسول الله صلى الله عليه وسلم.11

ملاحظه فرمودید اولین کسانی که ممانعت نمودند از سنت رسول الله کسانی بودند که به قول آقایان اهل سنت خلیفه رسول الله بودند، اینان می بایست سنت و سیره رسول الله را در بین امت اسلامی جاری وساری نمایند لکن بنابرچه اهدافی وبا چه نیتی از نشر احادیث و سنت نبوی ممانعت نمودند والله اعلم

حال سئوال ما از آقای بن باز و کسانی که با ایشان هم عقیده اند این است آیا شما که می فرمایید منکر سنت رسول الله کافر است (که البته ما هم با شما در این قسمت هم عقیده ایم )آیا به ملزومات این عقیده خود پای بند هستید و یا فقط این فتاوا و این سخنان برای این است که خون ومال و ناموس عده ای مسلمان را بر خود مباح بشمارید؟؟؟

آیا کسانی که به قول جناب بن باز کافر هستند(منکران احادیث نبوی) آیا می توانند خلیفه رسول الله باشند؟

و آیا ما وظیف داریم از آنان تبعیت نماییم آنگونه که عزیزان اهل سنت نقل می کنند علیکم بسنة خلفاء من بعدی و یا اینکه باید از سنت رسول الله تبعیت نماییم؟



--------------------------------------------------------------------------------
1بخاری ج1/ص48حدیث114

2سنن کبری للنسایی/ج3/ص433

3بخاری ،ج4/حدیث 5669 باب قول المریض قوموا عنی


4 بخاری /ج3 باب المرض النبی ووفاته /حدیث 4432

5 صحیح مسلم ، ج8 باب ترک الوصیة لمن لیس له شئ یوصی بها

6 مسند احمد ،ج6 مسند عبد الله بن عباس

7 طبقات ابن سعد ،ج2،ص244،باب ذکر الکتاب الذی اراد رسول الله ان یکتبه لامته

8 تذکرة الحفاظ للذهبی ،ج1،شرح حال ابی بکر

9 طبقات ابن سعد ،ج5،شرح حال قاسم بن محمد بن ابی بکر

10 تذکرة الحفاظ للذهبی ،ج1،باب عمربن خطاب

11 همان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


چاپ   ایمیل