وهابیت و ابن تیمیه حرانی

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 8 - 16 دقیقه)

یکی از کسانی که در طول چندین قرن موردتوجه خاص وهابیان قرار گرفته و برای او ارزش فراوانی از نظر علمی قائلند: تقی الدین احمد بن عبدالحلیم معروف به ابن تیمیه است. او کسی است که افکار وهابیان از او سرچشمه می گیرد صاحبان کتب تراجم درباره نسب او چنین گفته اند:وی احمد بن عبدالحلیم بن عبدالسلام بن عبدالله بن خضر، تقی الدین، ابوالعباس، ابن تیمه، الحرانی، الحنبلی، است.
احمد بن تیمیه در سال 661 ق. 5 سال پس از سقوط خلافت بغداد در حران از توابع شام دیده به جهان گشود و تحصیلات اولیه را تا 17 سالگی در آن سرزمین به پایان برد. حمله مغولان به اطراف شام، ترس عجیبی در دلها افکنده بود و این امر سبب شد که عبدالحلیم، پدر احمد، همراه خانواده و جمعی از بستگان، حران را به سوی دمشق ترک گوید و در آنجا اقامت کند.
تا سال 698 ق، چیزی از احمد شنیده نشد ولی از آغاز قرن هشتم به تدریج افکار شازوی ظهور و بروز کرد. خصوصاً موقعی که ساکنین حماه از وی خواستند آیه «الرحمن علی العرشِ استوی» را تفسیر کند، در تفسیر این آیه دچار لغزش شد و برای خداوند جایگاهی در فراز آسمانها که بر عرش و سریری متکی است تعیین کرد. انتشار پاسخ ابن تیمیه در دمش و اطراف آن، غوغایی به راه افکند و علما از جمله جلال الدین حنفی، قاضی وقت، محاکمه وی را خواستار شدند. قاضی او را احضار کرد ولی وی از حضور در محکمه سرباز زد.

ابن تیمیه، پیوسته افکار عمومی را با نظر دادن برخلاف آرای مشهور و رایج مسلمین متشنج می کرد تا این که درسال 705 در دادگاه محکوم به تبعید به مصر شد. وی در سال 707 از زندان آزاد شد ولی تا سال 712 به شام برگشت و در آنجا به نشر افکار و نظریات خود پرداخت، تا اینکه مجدداض در سال 712 محکوم به زندان شد و در 827 در زندان درگذشت.
برخی از سخنان عالمان بزرگ شام و مصر در مورد ابن تیمیه
سُبكی، محقق هم‌عصر ابن تیمیه، معتقد است «ابن تیمیه- در پوشش پیروی از كتاب و سنت و دعوت مردم به حق و هدایتشان به سوی بهشت- در عقاید اسلامی بدعت گذاشت و اركان اسلام را در هم‌ شكست.
ابن شاكر كتبی در شرح حال ابن تیمیه از رساله‌ای یاد می‌كند كه وی درباره‌ی فضایل معاویه و عدم جواز لعن یزید نوشته است.

ابن حجر هیتمی از دانشمندان اهل سنت: ابن‌تیمیه را فردی می‌داند كه: «خدا او را خوار و گمراه و كور و كر كرده است و پیشوایان اهل سنت بر فساد افكار و اقوال او تصریح دارند. سخنان ابن تیمیه فاقد ارزش بوده و او فردی بدعت‌گذار، گمراه و گمراه‌گر و غیر معتدل است.

انتقادات مستمر دانشمندان وقت موجب انزوای ابن تیمیه شد و مرامش به تدریج در طاق نسیان قرار گرفت. چندان‌كه دیگر كسی از افكار وی دم نمی‌زد،‌ گویی در جهان چنین كسی نبوده و چنین افكاری را عرضه نكرده است.

عصر ظهور وهابیت

آنجایی که افکار باطل ابن تیمیه در منطقه شامات که مهد علم و دانش بود با انتفادات و اعتراضات علما و دانشمندان مذاهب مختلف مواجه گردید و باعث انزوای ابن تیمیه گشته ، افکار و عقاید وی در بوته فراموشی سپرده شد .ولی در قرن 12ه.ق این افکار در منطقه نجد که عاری از تمدن و فاقد فرهنگ بود مجددا منتشر شد و پس از آن توسط قدرت سعودی و با پشتیبانی قدرت های استعماری به ترویج آن ها پرداخته شد.

طرح مجدد افکار ابن‏تیمیه توسطمحمّد بن‏عبدالوهاب دربدترین شرایط تاریخی و اوضاع بسیار نامناسبی صورت گرفت که امّت اسلامی از چهار طرف مورد تهاجم شدید استعمارگران صلیبی قرار داشت و بیش از هر زمان نیاز به وحدت کلمه داشت.
انگلیسی‏ها بخش عظیمی از هند را با زور و تزویر از چنگ مسلمانان خارج ساخته و با پایان دادن به شوکت امپراطوری مسلمان تیموری، خواب تسخیر پنجاب و کابل و سواحل خلیج فارس را می‏دیدند و لشگر آنان گام به گام به سمت جنوب و غرب ایران پیش‏روی می‏کرد.

فرانسوی‏ها به رهبری ناپلئون، مصر و سوریه و فلسطین را با قوّه قهریه اشغال کرده و در حالی که به امپراطوری مسلمان عثمانی چنگ و دندان نشان می‏دادند، در اندیشه نفوذ به هند بودند.

روس‏های تزاری که مدعی جانشینی سزارهای مسیحی روم شرقی بودند با حملات مکرّر به ایران و دولت عثمانی می‏کوشیدند قلمرو حکومت خویش را از یک سو تا قسطنطنیه و فلسطین و از سوی دیگر تا خلیج فارس گسترش دهند و بدین منظور اشغال نظامی ایران و دولت عثمانی و اروپا و قفقاز را در صدر برنامه‏های خود قرار داده بودند.
حتی آمرکایی‏ها نیز چشم طمع به کشورهای اسلامی شمال آفریقا دوخته و با گلوله باران شهرهای لیبی و الجزایر، سعی در رخنه و نفوذ به جهان اسلام داشتند.

برخی از فتاوای ابن تیمیه و رد آن

زیارت قبول

1) ابن تیمیه می گوید: تمام احادیثی که از پیامبر درباره زیارت قبرش وارد شده ضعیف بلکه جعلی است. (منهاج السنه ج2 ص 241)

عسقلانی از ابن تیمیه نقل می کند که او به طور مطلق از زیارت قبول انبیاء و اولیاء منع کرده و آن را حرام نموده است. همچنین ابن تیمیه در کتاب «التوسل و الوسیله» می گوید: همه احادیث زیارت قبر پیامبر ضعیف و غیرقابل اعتماد است. لذا صاحبان صحاح و سنن هیچ یک از این احادیث را نقل نکرده اند و تنها کسانی نقل کرده اند که دابشان نقل احادیث ضعیف است مانند دارقطنی، بزار و دیگران.

آوردن احادیث در مورد زیارت قبول در صحاح برخلاف حرف ابن تیمیه

1) از انس بن مالک نقل شده که پیامبر فرمود: نهیتکم عن زیاره القبور فزوروها فانها تذکر الموت

من شما را از زیارت قبول نهی کردم ولی الان قبور را زیارت کنید، زیرا شما را به یاد آخرت می اندازد. مستدرک حاکم ج1 ص 375.

2) مسلم از عایشه نقل می کند که پیامبر شب ها آخر شب به طرف بقیع می رفت و بر اهل بقیع این گونه سلام می کرد (السلام علیکم دارقوم مومنین) صحیح مسلم ج2 ص 363. کتاب الجنائز

3) حاکم نیشابوری از بریده نقل می کند که پیامبر قبر مادرش را با هزار ملائکه زیارت و هیچ روز مانند آن روز آن حضرت را گریان ندیدم. مستدرک حاکم ج 1 ص 531.

4) ابوهریره نیز می گوید: پیامبر قبر مادرش را زیارت کرد و به حدی گریه کرد که هر کس نزد او بود به گریه درآمد.

روایات در مورد زیارت قبر پیامبر اکرم در کتاب های اهل تسنن

1) عبداله بن عمر از پیامبر نقل کرده که فرمود: من زار قبری وجبت له شفاعتی) هر کس به زیارت قبر من آید شفاعتم بر او واجب می شود. سنن دار قطبی ج2 ص278- النفس الکبری، بیهقی ج5 ص245.

2) هر کس حج خانه خدا را به جای آورد ولی مرا زیارت نکند به طور حتم به من جفا کرده است. وفاء الوفاء ج4، ص 1342.

3) انس بن مالک از پیامبر نقل می کند: هر کس مرا در مدینه با اخلاص زیارد کند من شفیع او خواهم بود.

4) بکر بن عبدالله از پیامبر نقل می کند که فرمود: من اتی المدینه زائراً لی وجبت له شفاعتی یوم القیامه.

هر کس به جهت زیارت من وارد مدینه شود شفاعت من در روز قیامت بر او واجب است. المعجم الاوسط ج1 ص 201.

5) از امام علی نقل شده که فرمود: من زار قبر رسول الله کان فی جواره. هر کس قبر رسول خدا را زیارت کند در جوار او خواهد بود. نیل الاوطار ج5 ص 109.

اهل سنت و استجاب زیارت قبر رسول خدا

1) ابن قدامه مقدسی حنبلی می گوید: زیارت قبر پیامبر مستحب است.

2) ابواسحاق ابراهیم بن محمد شیرازی فقیه شافعی می گوید: زیارت قبر رسول خدا مستحب است. المهذب ج1ص232

3) شیخ عبدالرحمن شیخ زاده می گوید از بهترین مستحبات بلکه عملی که نزدیک به درجه واجبات به حساب می آید، زیارت قبر نبی ما و سید ما محمد(ص) است. مجمع الانهر فی شرح ملتقی الابحر ج1ص157.

4) شیخ محمد خطیب شربینی می گوید: اما زیارت قبر پیامبر از عظیم ترین تقرب ها برای مردان و زنان است. مغنی المحتاج ج1ص 365.

استغاثه به ارواح اولیا

ابن تيميه مي‏گويد: «اگر کسي به شخصي که از دنيا رفته، بگويد: مرا درياب، مرا کمک کن، از من شفاعت کن، مرا بر دشمنم پيروز گردان و امثال اين درخواست‏ها که تنها خدا بر آن قدرت دارد، از اقسام شرک است». الهدية السنيّة، ص 40.

روایات اهل تسنن در مورد استغاثه

1) ابن حجر عسقلانی در فتح الباری می گوید: ابن ابی شیبه به سند صحیح از طملک دینار، خزینه دار عهد چنین نقل می کند: در زمان عمر قحطی بر مردم عارض شد، شخصی کنار قبر رسول خدا آمد و به او استغاثه نمود و عرض کرد ای رسول خدا! برای امت باران بخواه، زیرا آنان هلاک شدند. فتح الباری ج2 ص 495.

2) در تاریخ ثبت است که صحابه شعارشان هنگام جنگ با مرتدین (از اهل چامه و تابعین مسیلمه کذاب) این بود یا محمداه یا محمداه لقیقه التوسل والوسیله ص 264.

3) سمهوری به سند از امام علی چنین نقل می کند: عربی بادیه نشین بعد از سه روز از دفن رسول خدا وارد مدینه شد خود را بر روی قبر پیامبر انداخت و خاک قبر را بر سر خود ریخت. وفاء الوفاء سمهوری ج4 ص1361

4) دارمی در سنن خود به سند صحیح از ابوالجوزاء اوس بن عبدالله نقل می کند

قحطی شدیدی به مدینه عارض شد مردم از وضع موجود نزد عایشه شکایت آوردند. عایشه دستور داد تا به سراغ قبر پیامبر رفته و از آن دریچه ای به سوی آسمان باز کنند تا سقفی بین قبر و آسمان مانع نباشد. آنان چنین کردند. راوی می گوید: بعد از این عمل آن قدر باران آمد که سبزی ها رشد نموده و شتران چاق شدند.

قسم، نذر و ذبح برای غیر خدا

از جمله موضوعات حرام یا شرک آلود نزد وهابیان قسم و نذر و ذبح کردن برای غیر خداست.

ابن تیمیه می گوید: علما اتفاق نموده اند که قسم به غیر خدا منعقد نمی شود و نیز می گوید قسم خوردن به غیر خدا مشروع نیست.

صنعانی می نویسد: همانا قسم به غیر خداوند شرکت کوچک است.

با این که خود خداوند درقرآن کریم در جاهای مختلف به چیزهای مختلف قسم خورده است مثلاً در سوره الشمس خداوند به هفت چیز از مخلوقاتش قسم خورده است (خورشید، ماه، روز، شب و ...)

روایات اهل تسنن درباره قسم خوردن به غیر خداوند

1) در حدیثی که احمد در مسندش نقل کرده در ذیل آن آمده که پیامبر به مخاطب خود فرمود: به جان خود سوگند! اگر به معروف سخن بگویی و از منکر نهی کنی بهتر از آن است که ساکت باشی. مسند احمد ج5 ص 225.

2) امام علی در نامه ای به معاویه چنین می نویسد: به جان خود سوگند! اگر به عقل خود نظر کنی- نه هوای نفست- هر آینه مرا مبراترین مردم خواهی دید از خون عثمان. نهج البلاغه 367.

3) مسلم در صحیح نقل می کند که شخصی نزد پیامبر آمد و عرض کرد ای رسول خدا! کدامین صدقه اجرش نزد خداوند عظیم تر است؟ پیامبر فرمود: آگاه باش قسم به پدرت که دراین حدیث پیامبر به پدر سوال کننده قسم خورده است. صحیح المسلم ج3 ص94.

از جمله اعمالی که به جهت آن، وهابیان مسلمانان را به شرکت نسبت داده اند، موضوع ذبح و نذر برای اموات و اولیای الهی است.

محمد بن عبدالوهاب می نویسد: پیامبر با مشرکان جنگید تا تمام اعمال از جمله قربانی کردن تنها برای خدا باشد. روایت شده که پیامبر حیوانی را به دست خود قربانی نمود وعرض کرد: بار خدایا این قربانی از طرف من و هر کسی که از امتم قربانی نکرده است باشد. مسند احمد ج3 ص 356. سنن ابی داود ج3ص99.

در روایتی وارد شد که امام علی به طور مستمر از طرف رسول خدا قوچ قربانی می کرد و می فرمود: رسول خدا وصیت کرده که دائماً از طرف او قربانی کنم. سنن ابی داود ج3ص94.

بریده روایت کرده که زنی از پیامبر سوال کرد آیا می توانم از طرف مادرم بعد از فوتش روزه گرفته و حج به جای آورم؟ پیامبر فرمود: آری. صحیح مسلم ج2 ص805.

برپایی مراسم جشن

1) شیخ عبدالعزیز بن باز می گوید: جایز نیست برای پیامبر و عید پیامبر مراسمی برپا شود و این عمل از بدعت های در دین است. زیرا پیامبر و خلفای راشدین و دیگران از صحابه و تابعین، این چنین عملی انجام نداده اند.

2) ابن فوزان می گوید: بدعت های این عصر زیاد است: از جمله برپایی جشن به مناسبت ولادت پیامبر در ماه ربیع الاول می باشد. البدعه ابن فوزان ص 25 و 37.

روایات اهل تسنن

با مراجعه به روایات نیز می توان به مشروعیت چنین مجالس پی برد:

1) مسلم در صحیحش از ابی قتاده نقل می­کند: همانا از رسول خدا در مورد علت استجاب روزه روز دوشنبه سوال شد؟ فرمود: بدان جهت است که من درآن روز متولد شده و در آن روز بر من قرآن نازل گشت.

2) حافظ بن ناصر الدین دمشقی می­گوید: به نقل صحیح وارد شده که در روز دوشنبه به ابولهب تخفیف عذاب داده می شود به جهت آنکه کنیزش شویبه را در میلاد پیامبر از روی خوشنودی آزاد کرد. مورد المعاری فی مولد الهادی.

از این رو موارد به طریق اولویت استفاده می کنیم که برپایی مراسم در مولد پیامبر و یادبود آن حضرت از طرف یک مومن ارزش عظیمی دارد.

ترمذی از پیامبر نقل می کند که درباره فضلش روز جمعه فرمود: وفیه خلق آدم. در آن روز است که آدم خلق شد. صحیح ترمذی ج491

دفاع از ابن ملجم

ابن تیمیه میگوید: آن کسی که علی را کشت، نماز به جای می آورد و روزه می گرفت و قرائت قرآن می کرد. علی را به اعتقاد این که خدا و رسولش او را دوست دارند به قتل رسانید. منهاج السنه ج7ص153.

سخن ابن تیمیه در حالی است که رسول خدا در حدیث صحیح السنه ابن ملجم را با تعبیر (اشقی الناس) شقی ترین مردم توصیح کرده است. مسند احمدج1، ص130، خصائص نسائی ص 39، طبقات ابن سعد ج3ص21.

دفاع از بنی امیه

ابن­تیمیه از بنی­امیه دفاع می­کند وآنان رامدح نموده است. و می­گوید همانا بنی­امیه متولی جمیع اراضی اسلام شدند ودولت در زمان آنان عزیزبود. مشکل الاثار ج 1ص351.

تفسیر شجره معلونه بنی امیه از بسیاری از اهل سنت وارد شده است. از قبیل حاکم نیشابوری، خطیب بغدادی، فخر رازی، خازن، سبوطی.

چنان که مطابق برخی روایات، پیامبر اکر مروان و پدرش را به طور خصوص لعن کرده است. مسند احمد ج2ص385.

انکار امر یزید به قتل امام حسین

ابن تیمیه می گوید: پس یزید امر به کشتن حسین وحمل سر او در مقابلش نکرد و هرگز چوب به دندان های او نکوبید. بلکه زیاد بود که چنین اعمالی را انجام داد. سوال فی یزید و معاویه ص 16.

ابن اعثم می نویسد: چون ابن زیاد امام حسین را به قتل رسانید یزید برای او یک میلیون درهم جایزه فرستاد. الفتوح، ابن اعثم. مجلد3ج5ص135.

ابن عساکر می نویسد: خبر خروج حسین به یزید رسید وی نامه ای به عبیدالله بن زیاد که عاملش در عراق بود نوشت و او را به جنگ و مقابله با حسین امر نمود و دستور داد که اگر به امام حسین دسترسی پیدا کرد او را به سوی شام بفرستد. تاریخ دمشق ج14ص208.

بنایی بر قبور

از جمله موضوعات مورد اختلاف مسلمانان با وهابیان، موضوع بنا و ساختن گنبد و بارگاه و گلدسته بر روی قبور است. ابن تیمیه می گوید: مشاهدی که بر روی قبور انبیاء و صالحین از عامه و اهل بیت بنا شده، همه از بدعت های حرامی است که در دین اسلام وارد شده است. منهاج السنه ج2ص435.

روایات اهل تسنن

1) بخاری در صحیح خود روایت کرده بعد از وفات حسن بن حسن بن علی همسر او تا یک سال قبه ای بر قبر او زد و به عزاداری پرداخت. صحیح بخاری، کتاب الجنائز حدیث62.

2) معلب نقل می کند: بعد از وفات عثمان بن مظعون و دفن او، پیامبر به کسی دستور داد تا سنگی بیاورد ولی او قادر بر حمل آن نبود، پیامبر آستین بالا زد و سنگ را بلند کرد و در کنار قبر عثمان بن مظعون قرار داد و فرمود: می خواهم بر قبر او علامت بگذارم. سنن ابی داود ج3ص211. السیره الحلبیه ج2ص95.

3) بخاری نقل می کند که بعد از وفات عبدالرحمن بن ابوبکر، عایشه دستور داد تا سر قبر او خیمه ای زده شود و کسی را نیز موکل بر آن قبر نمود. طبقات صیحح بخاری ج2ص119.

4) عمر امر کرد تا خیمه ای بر روی قبر زینب دختر جحش زده شود و کسی او را نهی نکرد. طبقات ابن سعد ج8ص 85

تبرک

فتاوای وهابیان در حرمت تبرک

ابن عثیمین می گوید: تبرک جستن به پارچه کعبه و مسح آن از بدعت هاست زیرا دراین باره از پیامبر چیزی نرسیده است.

بن باز می گوید: قرار دادن قرآن در ماشین به جهت تبرک، اصل و دلیلی برآن نبوده و غیرمشروع است.

روایات

1) انس می گوید: رسول خدا را دیدم که حلاق سر مبارکش را می تراشید و اصحاب دور وجودش طواف می کردند تا اگر دانه مویی از سرحضرت جدا شد بر دستان آن ها قرار گیرد. صحیح مسلم با شرح نووی ج95ص83، مسند احمد ج3ص591.

2) ابن سیرین نقل می کند: نزد انس بن مالک، عصایی از رسول خدا بود که بعد از وفاتش آن را با او بین پهلو و پیراهشن دفن نمودند. البدایه و النهایه ج6ص6.

3) ابن عمر را دیدم که دستش را بر جایگاه پیامبر در منبر کشیده و به صورت خود می مالید. طبقات ابن سعد ج1ص254.

4) ابن عساکر به سند خود از امام علی نقل می کند: بعد از دفن رسول خدا فاطمه بر بالای قبر پدرش ایستاد و مشتی از خاک قبر را برداشته و بر دیدگانش مالید. وفاء الوفاء ج4ص1405.

5) ضعیه می گوید: هرگاه عمر بر ما وارد می شد دستور می داد تا کاسه ای که از رسول خدا نزد ما بود به او دهیم، پس آن را از آب زمزم پر می کرد و از آن می آشامید و به قصد تبرک بر صورتش می پاشید. الاصابه ج3، ص 202، اسد الغابه ج4 ص 352.

6) عمر بن عبدالعزیز هنگام وفاتش دستور داد مو و ناخنی از پیامبر را آورده در کفش قرار دهند. طبقات ابن سعد ج5 ص 406.

منابع

وهابیت مبانی فکری و کارنامه عملی، آیت ا... سبحانی.

ابن تیمیه موسس افکار وهابیت، علی اصغر رضوانی

برپایی مراسم جشن وعزا، علی اصغر رضوانی.

زیارت قبور، علی اصغر رضوانی.

موارد شرکت نزد وهابیان، علی اصغر رضوانی.

محقق : مهدی آسترکی


چاپ   ایمیل