چکیده مقاله :
معنویت امری است که بشر همیشه به آن تمایل داشته و سرخوردگی انسان از دنیای جدید موجب تشدید آن شده است. با افزایش گرایش به معنویت جریانهای معنویتگرایی بر اساس مبانی فکری و زیرساختهای نظری مدرنیته ظهور کردهاند که مدعی پاسخ به این نیاز و حل بحران¬های روانی آدمی برآمدهاند، غافل از اینکه معنویت و کسب آرامش روحی عمیق و پایدار از لوازم اصلی خداباوری است که ریشه در ایمان به وعده¬های الهی دارد. این نوشتار بر اساس ضرورت واکاوی کلامی این معنویت¬ها به روش تحلیلی ـ توصیفی به دنبال کشف نقصان¬های کلامی و اعتقادی این فرقه¬هاست تا ثابت کند معنویتهای نوظهور علیرغم برخورداری از جذابیتهای فریبنده و ادبیاتی نیکو از مهم¬ترین بنیادهای فکری یک نظام اعتقادی یعنی ایمان به وعده¬های الهی خالی است و به همین جهت نه¬تنها در قلب و روان پیروان خود اطمینان و دلگرمی ایجاد نمی کنند که همواره بر تشویش روانی و اضطراب خاطر آنان می¬افزاید. بنابراین جریان¬های معنویت¬گرای نوظهور نمی¬توانند پاسخ مناسبی به هوش معنوی انسان باشند. جنبه نوآوری تحقیق پیشروی رویکرد انتقادی به دلالت¬های کلامی جریان¬های معنویت گرای نوظهور می¬باشد. برمبنای یافته¬های این پژوهش ریشه فقر کلامی معنویتهای نوپدید را باید پس از غفلت از ایمان به وعده¬های الهی در مؤلفه¬های فکری معنویت برخاسته از مدرنیته که عبارتاند از نگاه یکسویه به انسان، فقدان انسجام درونی، تحریف، عقل گریزی، بحرانزدگی مبلغان و سرمایهداری و مادهگرایی جستجو کرد.