نظریه پیدایش تشیع در زمان پیامبر اسلام

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 20 - 40 دقیقه)

فرقه ‏های اسلامی،برای اثبات اصالت مذهب شان،ریشه ‏های پیدایش خود را در زمان رسول خدا صلی اللّه علیه و اله و سلم جست‏جو می‏کنند.در مورد پیدایش تشیع، نظریات مختلفی را دانش‏مندن و تاریخ‏ نگاران مطرح کرده ‏اند که پیدایش‏ تشیع در عصر پیامبر اسلام صلی اللّه علیه و اله و سلم یکی از آن‏هاست.این نظریه را بیشتر علمای شیعه مطرح ساخته‏اند و چند تن از علمای اهل سنت و شرق‏شناسان‏ نیز آن را تایید کرده‏ اند.احادیث پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم درباره علی علیه السّلام و تفسیر چند آیه و حوادث تاریخی،عمده استدلالاتی است که در اثبات این نظریه آورده‏ می‏شود.
در زمان پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم عده‏ای خاص با عنوان«شیعه»علی علیه السّلام معروف‏ بودند.هم‏چنین پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم عنایتی ویژه به آن حضرت داشتند که باعث‏ شد تا گروه خاصی از علی علیه السّلام تبعیت کنند.پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم در تفسیر آیه‏ای‏ که درباره علی علیه السّلام و شیعیان آن حضرت فرموده،این گروه هرچند اندک‏ شیعه در زمان پیامبر اسلام صلی اللّه علیه و اله و سلم معرفی شدند؛هرچند در این دوره،شیعه‏ فرقه اسلامی نیست.

واژگان کلیدی

شیعه،تشیع،عصر پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم علی علیه السّلام.

مقدمه

براساس دیدگاه غالب شیعیان و برخی از پژوهش‏گران سنی و شرق‏شناسان،تشیع در عصر رسول خدا صلی اللّه علیه و اله و سلم جریانی اصیل و با ریشه تاریخی بوده است.این نظریه بخش مهمی از کلام سیاسی شیعه را تشکیل می‏دهد که از میان دانش‏مندان شیعه،کاشف الغطا(م. 1373 ق)،1محمد رضا مظفر(م.1383 ق)،2محمد حسین زین عاملی،3محمد جواد مغنیه،4 عبد اللّه نعمه،5عبد الباکی گلپینارلی(م.1982 م.)تاریخ‏نگار ترک‏تبار6مستندات آن را در آثار خود آورده‏اند.

این دسته از تاریخ‏نگار و نویسندگان،درباره زمان پیدایش بر این باورند که تشیع‏ از زمان پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم آغاز شده است؛گرچه فعالیت آن به منزله یک حزب و مذهب اسلامی، بعد از رحلت رسول اکرم صلی اللّه علیه و اله و سلم و به پیروی از علی علیه السّلام بوده و از این حیث بیشتر شناخته‏ شده‏اند.

به اعتقاد محمد حسین کاشف الغطاء،بذرهای تشیع با بذرهای اسلام در یک زمان‏ کاشته شدند7و محمد حسین مظفر نویسنده شیعی دیگر،بر این باور است که دعوت به‏ تشیع از زمانی آغاز شد که رسول خدا صلی اللّه علیه و اله و سلم مردم را به«لا اله الا اللّه»دعوت فرمود.وی‏ به این سخن رسول خدا استناد می‏کند که فرمود:

این برادر،وارث،وزیر و وصی من و جانشین بین شماست،حرف او را بشنوید و اطاعتش کنید.8

محمد حسین زین عاملی نویسنده شیعی دیگر،معتقد است که در میان صحابه‏ رسول اللّه صلی اللّه علیه و اله و سلم این چهار نفر،شیعه علی بودند:ابو ذر غفاری،سلمان فارسی،مقداد بن اسود و عمار بن یاسر.9

(1).اصل الشیعه و اصولها،تحقیق علاء آل جعفر ص 20؛چاپ اول:موسسه امام علی،قم 1415 ق.

(2).السقیفه،تحقیق دکتر محمود مظفر،ص 28-60،چاپ سوم:موسسه انصاریان،قم 1415.

(3).شیعه در تاریخ،ترجمه محمد رضا علایی،ص 34،چاپ دوم:بنیاد پژوهش‏های آستان قدس رضوی،مشهد 1375.

(4).الشیعه فی المیزان،ص 24،چاپ چهارم:دار التعاریف للمطبوعات،بیروت 1399 ق.

(5).روح التشیع،ص 30،دار البلاغه،بیروت،بی‏تا.

(6).مذاهب اسلامی و تشیع در مسیر تاریخ،ص 26-31،چاپ دوم:انتشارات انصاریان،قم 1411 ق.

(7).اصل الشیعه و اصولها،ص 184.

(8).تاریخ الشیعه،ص 14-18،چاپ دوم:دار الزهراء،بیروت 1987؛تاریخ طبری،تحقیق نخبه من العلماء الاجلاء، ج 2،ص 62،موسسه الاعلمی للمطبوعات،بیروت،بی‏تا.

(9).شیعه در تاریخ،ص 45.

سخن تاریخ » شماره 3 (صفحه 6)

عبد اللّه نعمه در این زمینه می‏گوید:

شیعه به عنوان یک فرقه و مذهب در سقیفه بروز کرد.اما به عنوان یک قضیه در عهد رسول،زاده شد.1

سعد الاشعری قمی(م.299 یا 301 ق)و نوبختی(م.310 ق)از جریان شیعه در زمان‏ پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم یاد کرده‏اند و آن را نخستین فرقه اسلامی می‏دانند.2

ابو حاتم رازی(م.322 ق)نیز دراین‏باره می‏گوید:

شیعه نام گروهی بود که در زمان پیامبر خدا صلی اللّه علیه و اله و سلم دوست و هم‏راه صمیمی‏ امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السّلام بودند و به این نام شناخته می‏شدند؛مانند سلمان، ابوذر،مقداد بن اسود،عمار یاسر و دیگران.رسول خدا صلی اللّه علیه و اله و سلم درباره اینان که شیعه و یاران علی علیه السّلام خوانده می‏شدند،فرمود:«بهشت مشتاق چهار نفر است:سلمان،ابوذر، مقداد و عمار.»از آن پس تا زمان ما،به هرکس که به برتری علی معتقد باشد، شیعه اطلاق می‏شود.3

از میان دانش مندان اهل سنت،محمد کرد علی(م.1953 م)نیز معتقد است که در میان صحابه رسول اللّه صلی اللّه علیه و اله و سلم شیعیان علی علیه السّلام وجود داشتند و آنان سلمان فارسی،عمار یاسر،ابوذر غفاری،حذیفه بن یمان،حزیمه بن ثابت،ابو ایوب انصاری،خالد بن‏ سعید بن عاص و قیس بن سعد بن عباده‏اند.4

او در این زمینه می‏گوید:

عده‏ای از صحابه در عصر پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و اله و سلم به شیعه علی معروف بودند.5

شوبرت آلمانی دراین‏باره چنین می‏کند:

رسول اکرم صلی اللّه علیه و اله و سلم به علی علیه السّلام فرمود:«بهترین خلق خدا،تو و شیعیان تو هستید و محل وعده من و شما،کنار حوض کوثر است.وقتی که مردم برای حساب می‏آیند شما«غرّ المحجلین»(فرزانگان برجسته و بزرگ)خوانده می‏شوید.»1

(1).روح التشیع،ص 30.

(2).المقالات و الفرق،تصحیح دکتر محمد جواد مشکور،ص 15؛مرکز انتشارات علمی و فرهنگی،تهران 1361 ش. نوبختی،فرق الشیعه،تصحیح و تعلیق سید محمد صادق آل بحر العلوم،ص 17.المکتبه المرتضویه،نجف 1355 ق. برای اطلاع بیشتر نک،علی آقا نوری،خاستگاه تشیع و پیدایش فرقه‏های شیعه در عصر امامان،ص 119، پژوهش‏گاه علوم و فرهنگ اسلامی،قم 1385 ش.

(3).کتاب الزینة فی الکلمات الاسلامیة و العربیة،تصحیح عبد اللّه سلوم سامرایی،ص 259،دار الحریه،بغداد 1392 ق.

(4).خطط الشام،ج 6،ص 245،مکتبه انوری،دمشق 1983.

(5).همان.

سخن تاریخ » شماره 3 (صفحه 7)

سید محمد باقر صدر(م.1400 ق)اعتقاد دارد که پیامبر اسلام صلی اللّه علیه و اله و سلم برای رساندن اسلام‏ به کمال مطلوب،شخصا باید به طرح و برنامه‏ریزی بعد از خودش می‏پرداخت.ایشان با این مقدمه چنین ادامه می‏دهد:

می‏توانیم تشیع را نتیجه منطقی دعوتی بدانیم که پیامبر بر حسب طبیعت پیدایش آن و شرایط زمانی آن،دعوت را بر عهده داشت.2

کسانی که از چنین نظریه و نگرشی دفاع می‏کنند،بر این عقیده‏اند که قدمت تشیع با قدمت اسلام مساوی است.3صاحبان این دیدگاه،معتقدند که تشیع به منزله یک جریان‏ اصیل و به معنای اعتقاد به امامت و رهبری منصوص علی علیه السّلام بعد از پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم و هم‏گامی با آن امام،نه تنها هم‏زاد ظهور اسلام که اساسا جزیی از رسالت پیام‏آور آن بود.4

طبق این نظریه،پیامبر اسلام صلی اللّه علیه و اله و سلم در همان آغاز پیدایش اسلام و در واقعه«یوم الدار»، طبق دستور آیه
و انذر عشیرتک الاقربین؛

5«خویشان و عشیره نزدیک خود را انذار بده»، افراد طایفه خود را به میهمانی دعوت کرد و از آنان خواست که اسلام بیاورند و خطاب به‏ آنان فرمود:

ایکم یوازرنی علی هذا الامر علی ان یکون اخی و وصیی و خلیفتی فیکم؛«کدام یک از شما مرا در این کار یاری می‏دهد تا برادر،وصی و جانشین من در میان شما باشد.

کسی جز علی علیه السّلام از آن جمع،داوطلب نشد و پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم درحالی‏که گردن علی علیه السّلام را گرفته بود،خطاب به میهمانان خود فرمود:

ان هذا اخی و وصیی و خلیفتی فیکم فاسمعوا له و اطیعوه؛6«این برادر،وصی و جانشین من در میان شماست؛پس سخن او را بشنوید و از او اطاعت کنید.»7

(1).چرا شیعه شدیم(راز شیعه شدن چهارده شخصیت)،نک:ترجمه محمد محمدی اشتهاردی،ص 188، نشر مطهر،تهران 1381.

(2).نشأه التشیع و الشیعه،تحقیق عبد الجبار شراره،ص 21،چاپ سوم:مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه،1417 ق.

(3).نک:داوود الهامی،سیری در تاریخ تشیع،ص 13-15 انتشارات مکتب اسلام،1375.سید محمد حسین‏ طباطبایی،شیعه در اسلام،تصحیح و ترتیب و پانوشت محمد علی کوشا،ص 29؛چاپ سوم:نشر قدس‏ رضوی،1383.تاریخ الشیعه،ص 18-19.

(4).برای نمونه نک:اصل الشیعه و اصولها،ص 183؛محسن امین عاملی،اعیان الشیعه،تحقیق حسن امین ص 19- 20؛دار التعاریف للمطبوعات،بیروت،بی‏تا.کامل شیبی،الصله بین تصوف و تشیع،ص 54-65؛کار الاندلس، بیروت 1982.تاریخ الشیعه،ص 18؛احمد وائلی،هویة التشیع،ص 27،چاپ سوم:دار الصفوه،بیروت 1414 ق.

(5).سوره شعراء،آیه 214.

(6).تاریخ طبری،ج 2،ص 63.

(7).همان،ص 62.

سخن تاریخ » شماره 3 (صفحه 8)

سید محمد باقر صدر،پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم به فکر آینده اسلام بعد از خود بود.وی درصدد اثبات‏ این ادعا،با استدلالات عقلی و تاریخی برمی‏آید و چنین می‏نویسد:

پیغمبر اسلام صلی اللّه علیه و اله و سلم در برابر آینده اسلام در زمان بعد از خودش،موضعی مثبت در پیش گرفت و برای آن اقدام نمود و به امر خداوند متعال،شخصی را برگزید و روح‏ دعوت را در اعماق وجودش تزریق کرد.سپس او را از جهت عقیدتی و رهبری ویژه، آماده ساخت تا مرجعیت فکری و رهبری سیاسی اسلام در او شکل گیرد و بعد از پیامبر اسلام صلی اللّه علیه و اله و سلم به کمک پایگاه مردمی آگاه یعنی مهاجران و انصار،رهبری اسلام‏ و بازسازی عقیدتی امت را به عهده گیرد و آن را تا جایی ادامه دهد که امت‏ شایستگی یابد تا خود،مسئولیت‏های رهبری را پذیرا شود و بدین‏سان،این راه را تنها راهی می‏یابیم که ممکن بود سلامت آینده اسلام را تضمین کند و نگذارد اسلام در مسیر پیشرفت و گسترش خود،دچار انحراف گردد و پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و اله و سلم نیز چنین کرد.1

در واقع پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم تنها مرجع دینی و سیاسی-اجتماعی،بودند و سخن آن حضرت‏ در همه منازعات و گفت‏گوها میان مسلمانان منزله«فصل الخطاب»بود؛حضور آن حضرت مانع بروز هرگونه اختلافات جدی می‏شد،به نحوی که هیچ‏کس نمی‏توانست‏ آشکارا در برابر کلام حضرت مخالفت کند.با این حال،در جریان مبارزات مسلمانان‏ و نبردهای با کافران و مشرکان در زمان حیات رسول خدا صلی اللّه علیه و اله و سلم نیز گرایش‏های مختلفی‏ وجود داشت که گاه آثار و نشانه‏های آن در صحنه‏های سیاسی و نظامی نمودار می‏شد. در اثر تحولات و حوادث گوناگون،به تدریج حب و بغض‏هایی در میان یاران‏ پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم پدیدار گشت و گروه‏های کوچکی به شکل غیر رسمی پدید آمدند.عده‏ای‏ از صحابه بزرگ از همان اوایل بعثت،مجذوب امیر مومنان شدند و به نام«شیعه‏ علی علیه السّلام»شهرت یافتند.پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و اله و سلم نیز اسم شیعه را بارها به آنان اطلاق نمودند و آنها را با عنوان«شیعه علی علیه السّلام»خطاب می‏کردند.2بشارت‏های پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم به شیعیان‏ علی علیه السّلام ما را به این نتیجه رهنمون می‏سازد که اصطلاح شیعه در زمان پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم نیز متداول بود و گروهی به این نام شهرت داشته‏اند و در آن زمان هسته اولیه تشیع را تشکیل می‏دادند.

(1).نشأة الشیعة،ص 58-63.

(2).نک:جلال الدین سیوطی،الدّر المنثور،ص 379؛انتشارات کتاب‏خانه آیت اللّه نجفی،قم 1404 ق.مناوی، کنوز الحقائق،ص 98؛قندوزی،ینابیع الموده،ج 1،ص 302،چاپ اول:انتشارات اعلمی،بیروت 1418.

سخن تاریخ » شماره 3 (صفحه 9)

روایت بسیاری از زبان پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم در آثار شیعیان و اهل سنت،گزارش شده که به وجود گروهی به نام شیعه علی علیه السّلام در عصر رسالت اشاره دارد.این دسته از روایات،در لابه‏لای‏ متون مختلف حدیثی و تاریخی پراکنده است‏1و چه بسا با توجه به اختلاف اسباب ورود آنها،با تعابیر مختلفی صادر شده،اماجملگی از این امر حکایت می‏کند که اصطلاح شیعه‏ علی علیه السّلام،البته به معنای خاص آن و بیشتر به معنای لغوی و نه فقط به معنای اصطلاح‏ فرقه‏ای آن در زمان پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم،نه تنها ناشناخته نبود،بلکه در اشاره به یک گروه یا روش‏ ارزشی نیز مطرح بوده است.برای نمونه،سیوطی در ذیل آیه
اولئک هم خیر البریة،

با سلسله اسنادی که به جابر بن عبد اللّه انصاری می‏رسد،از زبان پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم چنین نقل می‏کند:

و الّذی نفسی بیده،انّ هذا و شیعته هم الفائزون یوم القیامة؛

سوگند به کسی که جانم به دست اوست،این شخص(حضرت علی علیه السّلام)و شیعیانش‏ در قیامت همان رستگارانند.2

شواهد حدیثی و جای‏گاه شیعه

روایات فراوانی در منابع روایی اهل سنت و شیعه از زبان رسول اکرم صلی اللّه علیه و اله و سلم نقل شده که به‏ شیعه علی علیه السّلام و جای‏گاه آنان اشاره دارند؛از جمله طبرانی ابن حجر و متقی هندی از قول‏ حضرت علی علیه السّلام چنین نقل کرده‏اند:

دوستم پیامبر خدا صلی اللّه علیه و اله و سلم به من فرمود:«ای علی،تو و شیعیانت به زودی به پیش‏گاه‏ خدا وارد خواهید شد؛درحالی‏که همگی از او راضی و موردپسند او هستید و دشمنان تو بر او وارد خواهند شد؛درحالی که خشم‏گین هستند و دست آنها به‏ گردنشان بسته شده است.3

در جای دیگر پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم فرمود:

ای علی،تو و شیعیانت به حوض‏[کوثر]وارد خواهید شد؛درحالی‏که همگی‏ چهره‏های نورانی دارید و از او راضی هستید و دشمنان تو بر آن وارد خواهند شد؛ درحالی‏که سیه‏روی،لب‏تشنه و سرافکنده باشند.4

(1).به منظور آگاهی از تعابیر و منابع این روایات بنگرید به برخی از منابع سنی:در المنثور،ج 6،ص 379؛ ابن حجر،الصواعق المحرقه،ص 232،چاپ دوم:مکتبه قاهره،1385 ش.هم‏چنین از منابع شیعی نک:المعجم‏ المفهرس لاحادیث بحار الانوار،ج 7،واژه شیعه.

(2).دّرّ المنثور،ج 6،ص 379؛ینابیع الموده،ص 302.

(3).صواعق المحرقه،ص 232؛کنز العمال،ج 13،ص 156،حدیث 36483؛طبرانی،المعجم الاوسط،ج 4،ص 187.

(4).نک:کنوز الحقائق،ص 3.ینابیع الموّده،ص 302؛ترمزی،مناقب المرتضویه،ص 101 چاپ بمبئی.

سخن تاریخ » شماره 3 (صفحه 10)

حضرت علی علیه السّلام در حدیثی طولانی از زبان پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم چنین می‏فرماید:

رسول خدا صلی اللّه علیه و اله و سلم در روز خیبر به من فرمود:«یا علی،اگر[بیم‏]آن نبود که عده‏ای از امت من درباره تو مطالبی‏[غلومیز]بگویند،هم‏چنان‏که مسیحیان درباره‏ عیسی بن مریم گفتند،قطعا امروز درباره تو سخنی می‏گفتم که‏[پس از این‏]بر هیچ‏ گروهی از مسلمانان گذر نکنی،مگر این‏که خاک کفشت و باقی‏مانده آب وضویت را جهت شفای خود برگیرند.برای تو بس است که تو از منی و من از تو؛میراث من از آن تو و میراث تو از آن من است؛جایگاه تو در نزد من،هم‏چون جایگاه هارون‏ نسبت به موسی است،جز آن‏که پس از من پیامبری نیست؛تو رساننده آیین منی و بر سیره من‏[با دشمنان‏]می‏جنگی؛تو در قیامت نزدیک‏ترین مردمان به من و فردا جانشین من بر حوض کوثری؛نخستین فرد از پیروان من که وارد بهشت شود،تویی‏ و قطعا شیعیان تو سیراب شده از کوثر،با چهره‏هایی پاک و سفید در اطراف‏ من بر جای‏گاه‏های رفیعی از نور تکیه زده‏اند؛آنان را شفاعت می‏کنم و فردا در بهشت همسایگان من خواهند بود؛درحالی‏که دشمنان تو سیه‏روی،لب‏تشنه و سرافکنده باشند.»1

روایت دیگر را سبط ابن جوزی از ابی سعید خدری،هم‏چنین ابی هریره در حدیثی از رسول اللّه صلی اللّه علیه و اله و سلم نقل کرده‏اند در این زمینه به همین مقدار بسنده می‏شود.2

شواهد حدیثی در تفسیر

طرف‏داران این نظریه،دلیل دیگری می‏آورند و آن روایاتی هستند که در ذیل تفسیر بعضی از آیات قرآن وارد شده و علی علیه السّلام و شیعیانش را مصداق آن آیات معرفی می‏کنند.از جمله در تفسیر آیه
ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریة

3«کسانی که‏ ایمان آوردند و اعمال نیک انجام دادند»،آمده که آنان بهترین مخلوقات خدا هستند و (1).نک:خوارزمی،المناقب،تحقیق شیخ مالک محمودی،فصل سیزدهم،ص 76 و فصل چهاردهم،ص 96، موسسه نشر اسلامی،قم 1414؛و ینابیع الموده،باب سیزدهم،ص 63،و باب چهارم،ص 130 و بخش بیست و چهارم.

(2).نک:هیثمی،مجمع الزوائذ،ج 9،ص 173؛دار الکتب العلمیه،بیروت 1408؛خطیب بغدادی،تاریخ بغداد،تحقیق‏ مصطفی عبد القادر عطاء ج،12 ص 289،چاپ مصر،ابن جوزی،تذکرة الخواص،ص 54؛منشورات المطبعه‏ الحیدریه،نجف 1383.مناقب خوارزمی،ص 206؛ابن عساکر،تاریخ دمشق،تحقیق علی شیری ج 42،ص 332؛ انتشارات دار الفکر،بیروت 1415.بلاذری،انساب الاشراف،تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی،ج 2 ص 186؛ چاپ اول:انتشارات دار الفکر،بیروت 1417.تاریخ الشیعه،ص 5-8؛سیری در تاریخ تشیع،ص 11؛موضع اوهام‏ جمع و تفریق،ج 1 ص 43،چاپ حیدرآباد.

(3).سوره بینه،آیه 7.

سخن تاریخ » شماره 3 (صفحه 11)

پیامبر خدا صلی اللّه علیه و اله و سلم و شیعیانش را در حالی‏که رستگاران معرفی کرده و آنان را خشنود از خداوند و خداوند را خشنود از آنان دانسته،مصداق این آیه به شمار آورده‏اند.1

هنگامی‏که این آیه شریفه نازل شد،بسیاری از اصحاب پرسیدند:«یا رسول اللّه صلی اللّه علیه و اله و سلم، «خیر البریه»کیانند؟»پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم فرمودند:«علی علیه السّلام و شیعیانش.»2

به گفته ابن عباس،چون آیه یاد شده نازل شد،رسول خدا صلی اللّه علیه و اله و سلم به علی علیه السّلام فرمود:

هم انت و شیعتک یوم القیامه راضین مرضیین؛

3

آنها(خیر البریه)تو و شیعیانت هستید که خدا از آنها راضی و آنان از خدا خشنودند.

در همین زمینه،پیامبر به حضرت علی علیه السّلام فرمود:

الم تسمع قول اللّه:«انّ الّذین آمنوا و عملوا الصّالحات اولئک هم خیر البریة»؟ هم انت و شیعتک و موعدی و موعدهم الحوض اذا جاءت الامم للحساب‏ تدعون غرّا محجّلین؛

4.آیا نشنیدی کلام خداوند را که فرمود:«به تحقیق آنان که ایمان آورده و کار نیک‏ انجام داده‏اند،بهترین آفریدگانند».تو و شیعیانت بهترین آفریدگان هستید که وعده‏ من و شما،کنار حوض کوثر است.وقتی همه امت‏ها برای حساب محشور شدند، شیعیان تو«پیشانی سفیدان»خوانده می‏شوند.

ابن عساکر در تاریخ خود،از جابر بن عبد اللّه و سیوطی در کتاب خود،نقل می‏کند رسول‏ خدا صلی اللّه علیه و اله و سلم فرمود:

قسم به کسی که جان من در دست اوست!این مرد(علی بن ابی طالب)و شیعه‏ او در روز قیامت رستگارانند.پس آیه
«ان الذین امنوا و عملوا الصالحات..»

نازل شد.

در برخی از منابع دیگر اهل سنت نیز چنین آمده است:

...یا علی،آیا نشنیده‏ای قول خداوند متعال را«به درستی که کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند،به حقیقت بهترین اهل عالماند-الی آخر»؛آنان شیعیان‏ (1).سیری در تاریخ تشیع،ص 11؛شیعه در اسلام،ص 33؛هر دو به نقل از در المنثور،ج 6 ص 379.

(2).دّرّ المنثور،ج 6،ص 379.

(3).همان

(4).محمد عماد الدین طبری،بشاره المصطفی،تحقیق جواد قیومی،ص 42؛مناقب خوارزمی،ص 178.

سخن تاریخ » شماره 3 (صفحه 12)

تو هستند و وعده‏گاه من و شما کنار حوض‏[کوثر]خواهد بود در وقتی که خلایق‏ برای حساب جمع شوند.شما را«غرا المحجلین»(سفیدرویان)ندا کنند.1

بعضی از محدثان بزرگ اهل سنت،این احادیث را نقل و تأویل کرده‏اند؛از جمله ابن‏ ابی الحدید(م 656 ق)می‏گوید:

منظور از شیعه که در روایات متعدد،به آنان وعده بهشت داده شده است،کسانی‏ هستند که به برتری علی علیه السّلام بر همه خلق هستند.بدین‏گونه،عالمان معتزلی ما در تصانیف و کتاب‏هایشان نوشته‏اند:در حقیقت ما شیعه هستیم و این حرف اقرب‏ به سلامت و اشبه به حق است».2

ابن حجر نیز می‏گوید:

منظور از شیعه در این احادیث،شیعیان نیستند،بلکه منظور،خاندان و دوستداران‏ علی علیه السّلام هستند که به بدعت سب اصحاب مبتلا نیستند.3

علامه مظفر در پاسخ او می‏گوید:

عجیب است که ابن حجر گمان کرده،مراد از شیعه در این‏جا اهل سنت هستند و من نمی‏دانم این به دلیل مترادف بودن دو لفظ شیعه و سنی است یا به این دلیل که‏ این دو فرقه یکی هستند یا اهل سنت بیشتر از شیعیان،از خاندان پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم پیروی‏ کرده‏اند و آنان را دوست می‏دارند!4

مرحوم کاشف الغطاء نیز در این زمینه می‏گوید:

با نسبت دادن لفظ شیعه به علی علیه السّلام می‏توان مراد را فهمید؛زیرا[افراد]غیر از این‏ صنف،شیعه دیگران هستند.5

به نظر صاحبان این دیدگاه،معنای شیعه در احادیث و سخنان پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم روشن است و آنان با این تأویلات،خواسته‏اند از پذیرش حقیقت بگریزند.به‏علاوه مصداق شیعه در همان عصر پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم مشخص بوده است و عده‏ای از اصحاب،در همان زمان به«شیعه‏ (1).حاکم حسکانی،شواهد التنزیل،تحقیق شیخ محمد باقر محمودی،انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران ج 2،ص 460؛در المنثور،ج 6،ص 379؛مناقب خوارزمی،ص 266.

(2).ابن ابی الحدید،شرح نهج البلاغه،تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم،ج 2،ص 226،دار الحیاء التراث العربی،بیروت، بی‏تا.

(3).الصواعق المحرقه،ص 232.

(4).تاریخ الشیعه،ص 14.

(5).اصل الشیعه و اصولها،ص 187.

سخن تاریخ » شماره 3 (صفحه 13)

علی»مشهور بودند.1براساس احادیث موجود،پیش از همه،رسول خدا صلی اللّه علیه و اله و سلم نام شیعه را بر پیروان علی علیه السّلام گذاشته‏اند و حوادث دیگری مانند سقیفه،جنگ جمل،حکمیت و واقعه‏ کربلا،بر گسترش این واژه و آموزه‏های تشیع تأثیر داشته است.

البته مهم‏ترین یا تنها استفاده خدشه‏ناپذیر ازاین‏روایات،آن است که بانی اسلام‏ بذرهای نخستین و عنصر قوام‏بخش تفکر شیعی را که همان پیروی از راه و رسم و اعتقادات علی علیه السّلام بوده و اساس تشیع نیز به آن شناخته شده،سفارش فرموده است.

بررسی شواهد تاریخی

برای روشن‏تر شدن موضوع،باید حوادث و قراینی درباره موقعیت حضرت علی علیه السّلام در عصر پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم بیان شود.مطالعه سیره و سخنان پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم و چگونگی معاشرت آن‏ حضرت با امام علی علیه السّلام از آغاز دعوت خویشان،«یوم الانذار»و بیان حدیث مشهور به‏ «حدیث دار»در آغاز دعوت و احادیث مشهور ثقلین،منزلت و حوادث تاریخی دیگر،به‏ روشنی حکایت از این دارد که پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم در پی تربیت و معرفی فردی شایسته بودند.با کنار هم قرار دادن همه این وقایع تاریخی،به نتیجه منطقی می‏توان دست یافت.

علی علیه السّلام نزدیک‏ترین و صمیمی‏ترین یار حضرت محمد علیه السّلام بود.برای پیامبر در قحطسالی مکه،به صورت محافظ عمل کرده بود و پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم هم پیش از هجرت‏ و هم در مدینه،آن حضرت را به منزله برادر پذیرفته بودند.2او نخستین مرد مسلمان‏3 و خدیجه نخستین زن مسلمان به شمار می‏آمدند.حضرتت علی علیه السّلام همسر فاطمه علیها السّلام،تنها دختر باقی‏مانده پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم بود و محمد صلی اللّه علیه و اله و سلم نوادگانش حسن و حسین علیه السّلام را بی‏نهایت‏ دوست می‏داشت.

(1).سعد بن عبد اللّه اشعری دراین‏باره می‏گوید:«نخستین فرقه،شیعه است».

(2).سیره ابن هشام،تحقیق محمد محیی الدین عبد الحمید،ج 1 ص 162 به بعد انتشارات محمد علی صبیح و فرزندان، مصر 1383 ق.انساب الاشراف،ص 89؛ابن حبیب محبر،ص 70 چاپ حیدرآباد 1942.

(3).بنا به گفته ابن اسحاق،وقتی پیامبر به نبوت مبعوث شد،علی علیه السّلام ده سال داشت و نخستین کسی بود که هم‏راه‏ خدیجه و پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم به نماز ایستاد سیره ابن هشام،ج 1،ص 162؛انساب الاشراف،ج 1،ص 90،نویسندگان‏ اندکی به سبب این که علی علیه السّلام کم‏سن بود،ابو بکر را اولین مرد مسلمان ذکر می‏کنند؛نک:ابن عبد البر، استیعاب،تحقیق علی محمد بجاوی،ج 3 964 به بعد دار الجیل،بیروت 1412.این منابع اندک،احادیث‏ فراوانی را با اسنادهای مختلف ارائه می‏دهد که علی علیه السّلام نخسین مرد مسلمان و نخستین فردی بود که با پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم به نماز ایستاد؛درحالی‏که ابو بکر نخستین مردی بود که اسلام خود را آشکارا(پس از آشکار شدن‏ دعوت پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم در سومین سال بعثت)اعلام کرد.

سخن تاریخ » شماره 3 (صفحه 14)

به نظر می‏رسد که این تمایزات و فضایل و سجایای شخصی،مقامی یکتا و ممتاز بر دیگر اعضای خانواده و اصحاب را برای علی علیه السّلام به وجود آورده باشد و گروهی را برایش‏ فراهم سازد که در دوستی،خود را با کمال اشتیاق و توجه ویژه،حتی در طول زندگی‏ پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم بر او وقف کنند.شاید به این دلیل،شیعه مدعی وجود تشیع حتی در زمان‏ زندگی پیامبر اسلام صلی اللّه علیه و اله و سلم است.

سعد الاشعری و نوبختی قدیم‏ترین اصحاب ملل و نحل،آشکارا بیان می‏کنند که تشیع، در مفهوم توجه و ستایش خاص از امتیازات شخص علی علیه السّلام،در زمان حضرت محمد صلی اللّه علیه و اله و سلم‏ ظاهر شده بود.1به‏علاوه،در این نگرش،فضایل علی علیه السّلام برای احراز خلافت،با حوادث‏ زیادی که در زمان پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم صورت گرفت و آن حضرت،عنایات خاصی را به علی علیه السّلام‏ نشان داد،تقویت می‏گردد.

شایستگی علی علیه السّلام برای خلافت

برای توضیح رشد اعتبار و مطلوبیت علی علیه السّلام برای احراز خلافت و اهتمام رسول خدا صلی اللّه علیه و اله و سلم‏ در تثبیت این معنا برای آن حضرت،به چند مورد اشاره می‏شود از وجود تشیع در آن‏ عصر حکایت دارد:

1.وقتی ابتدای رسالت،آیه
«و انذر عشیرتک الاقربین»؛

«به قبیله‏ات،به نزدیک‏ترین‏ خویشانت اخطار کن»2نازل شد،آن حضرت تمام فرزندان عبد المطلب را گرد آورد و آنان‏ را از دعوتش آگاه ساخت و با روشن ساختن شرح وظایف به منظور انجام دادن امور بعدی، از آنها تقاضای حمایت و کمک کرد.همگی آنها،به جای یاری پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم،آن حضرت را استهزا نمودند به‏جز علی علیه السّلام که کودکی سیزده ساله بود و حمایت و جانب‏داری بی‏دریغ‏ خود را از آن حضرت اعلام نمود.3

2.امتیاز مخصوص ایجاد برادری مذهبی بین علی علیه السّلام و حضرت محمد صلی اللّه علیه و اله و سلم هم پیش‏ از هجرت و هم در مدینه،آن‏چنان اصل شناخته شده تاریخی است که هیچ‏یک از تاریخ‏ نگاران آن را انکار نکرده‏اند.4

(1).المقالات و الفرق،ص 15؛فرق الشیعه،ص 17-21.

(2).سورهء 26،آیهء 214

(3).مجمع الزوائد،ج 9،ص 113؛تاریخ طبری،ج 2،ص 62؛مسند احمد،ج 1،ص 111؛هم‏چنین به تفسیرهای‏ طبری و ابن کثیر ثعلبی ذیل آیه 214،سوره شعرا مراجعه شود.

(4).مناقب خوارزمی،ج 2،ص 75؛انساب الاشراف،ص 91 به بعد

سخن تاریخ » شماره 3 (صفحه 15)

3.مقام و رتبه علی علیه السّلام،هنگامی‏که وی از سوی پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و اله و سلم به پرچم‏داری در بدر و خیبر و دیگر غزوات منصوب گردید،در نظر اصحاب،فزونی یافت.1

4.انتصاب علی علیه السّلام،به منزله وزیر پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم در مدینه،در اثنای اردوکشی به تبوک، سند دیگری از ارزش و اعتبار علی علیه السّلام است.2در این موقعیت،پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم‏حدیث معروف‏ «نسبت تو به من مانند نسبت هارون است به موسی،با این تفاوت که پیامبری بعد از من‏ نخواهد بود»3را می‏فرمایند.تاریخ‏نویسان و محدثان این حدیث را درباره واقعه تبوک،اکثر ذکر کرده‏اند.وقتی پیامبر اسلام صلی اللّه علیه و اله و سلم شباهت‏های شخصی و رسالتش با دیگر پیامبران‏ سابق را بارها یادآوری می‏کند،هیچ‏گونه مشکلی در پذیرش این حدیث وجود ندارد.قرآن‏ در چند آیه به این موضوع اشاره می‏کند که موسی از خدا چنین مسألت می‏کند:«از اهل بیت من یکی را وزیر و معاون من فرما؛برادرم هارون را وزیر من گردان و به او،پشت‏ مرا محکم کن و او را در امر رسالت با من شریک ساز».4ازاین‏رو،مقایسه حضرت‏ محمد صلی اللّه علیه و اله و سلم با موسی بدون وجود هارون،ناقص است و بی‏شک هیچ‏کس جز علی علیه السّلام‏ نمی‏توانست مانند هارون برای ایشان خدمت کند.

5.ابلاغ سوره برائت حادثه مهم دیگر است.5در سال نهم هجرت،حضرت‏ محمد صلی اللّه علیه و اله و سلم،ابو بکر را به امیر الحاجی مردم به حج فرستاد.پس از عزیمت ابو بکر به مکه، سوره برائت به پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم نازل شد تا آن را به مردم،به ویژه به مشرکان ابلاغ کند.وقتی، مردم از آن حضرت پرسیدند که آیا او این سوره را به سوی ابو بکر می‏فرستد تا از جانبش‏ آن را ابلاغ نماید پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم پاسخ دادند:

نه،من آن را نخواهم فرستاد مگر به دست شخصی از میان خاندانم»(رجل من‏ اهل بیتی)

آن‏گاه علی علیه السّلام را فراخواند و وی را امر کرد تا شترش را بردارد و به سرعت عازم مکه‏ شده،پیام قرآنی را از سوی او به مردم ابلاغ کند.6در صحت این وقایع که اکثر (1).سیره ابن هشام،ج 3،ص 793؛استیعاب،ج 3،ص 1089.

(2).سیره ابن هشام،ج 4،ص 947.

(3).همان؛ابن کثیر،البدایه و النهایه،تحقیق و تعلیق علی شیری،ج 4،ص 12؛دار احیاء التراث العربی،بیروت،بی‏تا. تاریخ طبری،ج 2،ص 359؛صحیح بخاری،ج 4،ص 209 و ج 5،ص 129؛صحیح مسلم،ج 7،ص 120، انتشارات دار الفکر،بیروت،بی‏تا.

(4).سورهء طه،آیات 29-32.

(5).سورهء توبه.

(6).سیره ابن هشام،ج 4،ص 987.بیشتر محدثان و تاریخ‏نگاران این موضوع را تکرار کرده‏اند.

سخن تاریخ » شماره 3 (صفحه 16)

نویسنده مذاهب اسلامی آنها را ثبت کرده‏اند و متن روایات نیز موجه به نظر می‏رسد، هیچ‏گونه تردیدی نیست.حتی شخص بیش از حد محتاط و شکاک،این احادیث را نمی‏تواند انکار کند.

تبیین کلی وجود شیعه در عصر پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم

با استفاده از روایات و نیز قراین تاریخی که بیان شد،گروهی به نام شیعه علی علیه السّلام را در زمان پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و اله و سلم می‏توان ثابت کرد و در مرحله بعد،روایات پیشین را به مصداق این‏ گروه در زمان پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم ناظر دانست،و نه نوعی پیوستگی و ناظر به زمان پس از وفات‏ آن حضرت.این شیوه را به دو شکل می‏توان بیان کرد:

نخست،از عبارات علامه طباطبایی چنین استفاده می‏شود:

الف)طبق حدیث«یوم الدار»،پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم از همان آغاز رسالت خود وعده داد که‏ حضرت علی علیه السّلام را به سمت جانشینی و خلافت خود منصوب نماید.

ب)پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم حتما درصدد تحقق این وعده بوده‏اند.

ج)بی‏شک آن حضرت این وعده را برای عده‏ای از دوستان فداکار خود بیان می‏کند که‏ منابع روایی شیعه و اهل سنت از آن مملو است و اوج این روایات را در جریان غدیرخم‏1 می‏توان دید.

(1).وقتی حضرت محمد صلی اللّه علیه و اله و سلم از حجة الوداع برمی‏گشت،در روز هجدهم ذی الحجه سال دهم هجرت در این محل‏ توقف کرد تا به حاجیانی که از مکه هم‏راهش بودند و می‏خواستند در این نقطه تقسیم شوند و به مقصدهای‏ خود برگردند،پیام دهد.به دستور پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم،جای‏گاه و یا منبر مخصوصی از شاخه‏های درختان ساختند.پس از برگزاری نماز ظهر،پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم بر فراز منبر رفتند و آخرین خطابیه عمومی خود را در مقابل بزرگ‏ترین اجتماع، سه ماه قبل از رحلت،ایراد فرمودند.آن حضرت درحالی‏که علی علیه السّلام را با دستش بلند کرده بود،از پیروانش‏ پرسید:

«آیا من برتر(اولا)از شما،از جان و دارایی‏تان نیستم؟»

جمعیت یک‏صدا بانگ برآوردند:

«آری،ای پیامبر خدا چنین است»!

آن حضرت سپس اعلام کرد:

«من کنت مولاه فهذا علی مولاه»؛«هرکس را که من مولا(آقا،رهبر،سرپرست،اولا به تصرف در جان و مال،یاور)او هستم،علی مولای اوست».«اللّهم وال من و الاه و عاد من عاداه»؛خداوند،کسی که او را دوست‏ دارد،دوست بدار و آن‏کس که او را دشمن دارد،دشمن بدار.تا آن‏جا که به صحت خود واقعه مربوط می‏شود، این حدیث شریف را حتی نویسندگان معتبر و متعصب سنی که خود آن را ثبت کرده‏اند،هرگز مورد سؤال یا انکار قرار نداده‏اند.برجسته‏ترین شخصیت از میان آنها عبارتند از:امام احمد بن حنبل ،ترمذی،نسایی،ابن ماجه، اغلب دیگر نویسندگان سنن،ابن اثیر در کتاب اسد الغابه،حدیث را ذکر کرده‏اند.حدیث غدیر به اندازه‏ای فراوان-
سخن تاریخ » شماره 3 (صفحه 17)

هـ)بی‏شک بیان فضایل علی علیه السّلام از طرف پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم،عده‏ای از دوستان و شیفتگان‏ خالص پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم را واداشت تا علی علیه السّلام را نیز دوست داشته،به دورش گرد آیند و از وی پیروی کنند؛هم‏چنان‏که در نقطه مقابل،عده‏ای را به بغض و حسد و کینه‏ورزی‏ دچار کرد.

و)از همین جا دو خط در اسلام پدید آمد که یکی طبق نصوص پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم،پیروی از علی علیه السّلام را واجب و دیگری آن را غیر لازم می‏دانست و بلکه از راه عناد با حضرت علی علیه السّلام‏ در می‏آمد.خط اول شیعه نامیده می‏شدند.

ز)بدین ترتیب می‏توان چنین نتیجه گرفت که با وجود این مصداق در زمان پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم‏ روایاتی که در آن لفظ شیعه به کار رفته،به زمان حیات پیامبر ناظر است.1

بیان دوم را می‏توان چنین توضیح داد:

الف)جوهره اصلی تشیع،همان اعتقاد بر حق بودن حضرت علی علیه السّلام برای امر خلافت است.

ب)پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم این موضوع را به مردم گوشزد کرد و مسأله خلافت آن حضرت را از راه‏های مستقیم و غیر مسنقیم،به مردم ابلاغ کرد.

ج)با توجه به اموری هم‏چون انس نداشتن قبایل عرب آن زمان با مسأله تعیین‏ جانشین،توهم دخالت دادن دامادی پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم در امر جانشینی،جوان بودن حضرت‏ علی علیه السّلام،توهم افزون‏طلبی بنی هاشم و ربط دادن مسأله به تعصبات قبیله‏ای و مخالفت‏ سنگین قریش با جانشینی حضرت علی علیه السّلام به علت کشته شدن تعدادی از سران آن به‏ دست آن حضرت،موجب شد که این مسأله با مخالفت‏های شدید اعراب مواجه شود؛به‏ گونه‏ای که پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم همواره ناچار به ذکر فضایل و مناقب او بودند؛نه دامادی پیامبر و قنقل شده و آن‏چنان صدها تن از روات،از میان همه مذاهب اسلامی،تصدیق کرده‏اند که هرگونه تردید در مورد آن بیهوده است.

ابن کثیر،یکی از هواداران ثابت‏قدم مذهب تسنن،هفت صفحه تمام را به این موضوع اختصاص داده و اسناد مختلف فراوانی را که حدیث غدیر از آنان نقل می‏شود،جمع‏آوری کرده است.وی هم‏چنین یادآور می‏شود که‏ طبری،تاریخ‏نویس معروف،در دو جلد اثر ناتمام،تحت عنوان کتاب الفضائل با تفصیلات کامل،گفت‏وگوی‏ پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم را در غدیرخم به حمایت از علی علیه السّلام نوشته و با مدارک فراوان،این مطلب را نقل کرده که حدیث‏ شریف غدیرخم را دست‏کم 110 نفر از اصحاب،84 نفر از تابعین،355 نفر از علما،25 نفر از تاریخ‏نگاران،27 نفر از محدثان،یازده نفر از مفسران و پنج نفر از فلاسفه روایت کرده‏اند.بعدها اکثر آنان را اهل تسنن از میان‏ افراد خود به حساب آورده‏اند.

هرویتز و گلدزیهر،در مطالعاتشان درباره حدیث غدیر،قدیم‏ترین مدرک این حدیث را اشعار کمیت(م 126 ق./ 743 م.)می‏دانند و بی هیچ تردیدی آن را معتبر می‏شمرند.

(1).نک:شیعه در اسلام،ص 28-33.

سخن تاریخ » شماره 3 (صفحه 18)

هاشمی بودن حضرت علی علیه السّلام.از این‏جا می‏توان سرّ فراوانی ذکر فضایل در سخنان‏ پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم را به درستی دریافت.هم‏چنین می‏توان دغدغه پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم در ابلاغ جانشینی‏ حضرت علی علیه السّلام در روز غدیر را به خوبی درک کرد.

د)هم‏چنان‏که مخالفان،به وسیله دسته‏بندی‏های مختلف و به طرق متعدد به مخالفت‏ می‏پرداختند،موافقان نیز به شدت از این خواسته پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم دفاع می‏کردند.اینان به‏ پیروی از خط پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم دور حضرت علی علیه السّلام جمع شدند و از سوی پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم به منزله‏ شیعه علی شناخته شدند.

هـ)از این‏جا این نکته را می‏توان دریافت که چرا پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم عده‏ای کم همچون‏ سلمان،مقداد،ابو ذر و عمار را شیعیان علی علیه السّلام نامیده‏اند.

و)پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم به منظور تقویت هرچه بیشتر این جبهه کوچک،با اموری هم‏چون‏ معرفی بهشت مخصوص جای‏گاه شیعیان و نیز رضایت خداوند از این عمل،به تشویق و ترغیب آنان پرداختند.

ز)در نقطه مقابل،مخالفان سرسخت علی علیه السّلام منافق نامیده شده‏اند؛زیراآنان در ظاهر،خود را مسلمان نشان می‏دادند،اما در باطن،با دستورهای پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم که مهم‏ترین آنان مسأله‏ جانشینی بود،مخالفت می‏ورزیدند.از این‏جا،محتوای روایاتی هم‏چون«لا یحبّ علیا منافق و لا یبغضه مومن‏1؛علی علیه السّلام را هیچ منافقی به حساب نمی‏دارد و او را هیچ مومنی مبغوض‏ نمی‏شمارد»و نیز«لا یحبک الا مومن و لا یبغضک الا منافق»2را به خوبی می‏توان درک کرد.

ح)طرف مقابل این خط که در یک‏سو،مدافعان سرسخت و در دیگر سو،مخالفان‏ خشم‏گین و متعصب قرار داشتند،به قدری نمود داشت که عده‏ای از اصحاب،هم‏چون‏ ابو ذر آن را علامتی برای شناخت منافقان به حساب می‏آورده‏اند.او می‏گوید:

ما در زمان پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم منافقان را به وسیله بغض و کینه‏ای که به حضرت علی علیه السّلام‏ داشتند می‏شناختیم.3

ط)از همه این مقدمات چنین نتیجه‏گیری می‏شود که کلمه شیعه علی علیه السّلام در زمان‏ پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم‏امری شناخته شده بود و در عبارات آن حضرت که این واژه به کار رفته است، با مصادیق موجود در آن زمان مطابقت دارد.

(1).تاریخ دمشق،ج 42،ص 280.

(2).مجمع الزوائد،ج 9،ص 133.

(3).حاکم نیشابوری،مستدرک،تحقیق اشراف یوسف عبد الرحمن المرعشی ج 3،ص 129؛مجمع الزوائد،ج 9، ص 132،جاحظ العثمانیه،تحقیق و شرح عبد السلام محمد هارون،ص 309،دار الکتب العربی،مصر.

سخن تاریخ » شماره 3 (صفحه 19)

از این‏جا روشن می‏شود که در صورت پذیرش این نظریه که آن را اکثر شیعه و نیز جمعی از عالمان اهل سنت و شرق‏شناسان می‏پذیرند،نظریات دیگر در مورد پیدایش‏ تشیع را به مراحل مختلف حیات تشیع می‏توان حمل کرد شاید این سوال مطرح شود که‏ بعضی از آموزه‏های مکتب تشیع و مسائل فقهی مربوط به این مذهب،در آن زمان وجود نداشته است؛از جمله مهدویت،غیبت و غیره.دراین‏باره باید گفت:طبیعی است که در فرایند تکاملی هر مکتبی،با توجه به نیازها و موقعیت‏های زمانی،موضوعات و یا مفاهیم‏ جدیدی،طرح و یا برجسته می‏شود.این پرسش از این نویسندگان به جاست که:مگر آموزه‏های مکتب اسلام،یک‏پارچه و در یک زمان نازل شد و یا باورهای اساسی کلامی و فقهی اهل سنت،در یک مقطع زمانی خاص شکل گرفت که از تفکر شیعی نیز چنین‏ انتظاری باشد؟

سخن تاریخ » شماره 3 (صفحه 20)

فهرست منابع

1.قرآن کریم.

2.نهج البلاغه.

3.الاستیعاب،ابن عبد البر،تحقیق علی محمد البجاوی،دار الجیل،بیروت،1412

4.أسد الغابه،ابن الأثیر،دار الکتاب العربی،بیروت،لبنان

5.أصل الشیعه و أصولها،شیخ کاشف الغطاء،تحقیق علاء آل جعفر،مؤسسهء الإمام‏ علی علیه السّلام قم،چاپ اول،1415 ش.

6.أعیان الشیعة،السید محسن الأمین،تحقیق و تخریج:حسن الأمین،دار التعاریف‏ للمطبوعات،بیروت،بی‏تا.

7.انساب الأشراف،احمد بن یحیی بن جابر بن داود بلاذری،تحقیق سهیل زکار و ریاض‏ زرکلی،دار الفکر،چ اول،بیروت،1417-1996 م

8.البدایة و النهایة،ابن کثیر،تحقیق و تدقیق و تعلیق علی شیری،دار إحیاء التراث العربی، بیروت-لبنان،سال چاپ،1408،1988 م.

9.تاریخ الشیعه،شیخ محمد حسین مظفر،دار الزهراء، چ دوم،بیروت لبنان،1987

10.تاریخ الطبری،ابو جعفر بن جریر طبری،تحقیق نخبة من العلماء الأجلاء، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات،بیروت،لبنان،بی‏تا

11.تاریخ بغداد،الخطیب البغدادی،تحقیق مصطفی عبد القادر عطا،دار الکتب العلمیة، بیروت-لبنان،چاپ اول،71417،1997 م

12.تاریخ مدینة دمشق،ابن عساکر،تحقیق علی شیری،دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع،بیروت-لبنان،1415

13.تذکرة الخواص،ابن جوزی،منشورات المطبعة الحیدریة،نجف،1383

14.چرا شیعه شدیم(راز شیعه شدن چهارده شخصیت)،علامه محمد حسن قبیسی‏ جبل عاملی،ترجمه محمد محمدی اشتهاردی،نشر مطهر،تهران،1381

15.خاستگاه تشیع و پیدایش فرقه‏های شیعه در عصر امامان،علی آقا نوری،پژوهشگاه‏ علوم و فرهنگ اسلامی،قم،1385 ش.

16.خطط الشام،محمد علی کرد،مکتبه النوری،دمشق،1983

سخن تاریخ » شماره 3 (صفحه 21)

17.الدر المنثور فی التفسیر بالماثور،جلال الدین سیوطی،منشورات مکتبه آیة اللّه‏ مرعشی نجفی،قم،1404 ق.

18.روح التشیع،عبد اللّه نعمه،بیروت،دار البلاغه،بی‏تا.

19.السقیفه،شیخ محمد رضا المظفر،تحقیق الدکتور محمود المظفر،مؤسسهء انصاریان، بهمن-قم،چ سوم،جمادی الثانی 1415

20.سیری در تاریخ تشیع،داود الهامی انتشارات مکتب اسلام،بی‏جا،1375

21.السیرة النبویه،ابن هشام الحمیری،تحقیق محمد محیی الدین عبد الحمید،:مکتبة محمد علی صبیح و أولاده،مصر،1383،1963 م

22.شرح نهج البلاغه،ابن أبی الحدید،تحقیق محمد أبو الفضل إبراهیم،دار الحیاء التراث‏ العربی،بیروت،بی‏تا

23.شواهد التنزیل،الحاکم الحسکانی،تحقیق:الشیخ محمد باقر المحمودی،مؤسسة الطبع و النشر التابعة لوزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی،طهران/مجمع إحیاء الثقافة الإسلامیة،1411،1990 م،قم.

24.الشیعة فی المیزان،محمد جواد مغنیه،دار التعارف للمطبوعات،بیروت-لبنان،چ چهارم، 399،979 م

25.شیعه در اسلام،علامه سید محمد حسین طباطبائی،تصحیح و ترتیب و پانوشت‏ محمد علی کوشا،نشر فدس رضوی،چاپ سوم،1383.

26.شیعه در تاریخ،محمد حسین زین عاملی،ترجمه محمد رضا عطائی،بنیاد پژوهش‏های اسلامی آستان قدس رضوی،مشهد،چ دوم،1375

27.صحیح مسلم،مسلم النیشابوری،ناشر:دار الفکر،بیروت-لبنان،بی‏تا،طبعة مصححة و مقابلة علی عدة مخطوطات و نسخ معتمدة.

28.الصله بین الصله و التصوف،کامل شیبی،دار الاندلس،بیروت،1982 م.

29.الصواعق المحرقه،ابن حجر هیتمی مکی،مکتبه قاهره،چ دوم،1385 ش.

30.العثمانیه،الجاحظ،تحقیق و شرح عبد السلام محمد هارون،دار الکتاب العربی،مصر

31.الغدیر،شیخ امینی،دار الکتاب العربی،بیروت-لبنان،1397،1977 م

32.فرق الشیعه،ابی محمد الحسن بن موسی نوبختی،تصحیح و تعلیق سید محمد صادق‏ آل بحر العلوم،المکتبه المرتضویه،نجف،1355-1936

سخن تاریخ » شماره 3 (صفحه 22)

33.فرق الشیعه،حسن بن موسی نوبختی،ترجمه و تعلیقات محمد جواد مشکور،شرکت‏ انتشارات علمی و فرهنگی،تهران،1381.

34.کتاب الزینه فی الکلمات الاسلامیه العربیه،ابو حاتم رازی،(بخش سوم)تصحیح‏ عبد اللّه سلوم سامرایی،دار الحریه،بغداد،1392 ق.

35.مجمع الزوائد،الهیثمی،دار الکتب العلمیة،بیروت-لبنان،1408،1988 م

36.المحبر،محمد ابن حبیب،لیستنستاتر،حیدرآباد،1942 م.

37.مذاهب اسلامی و تشیع در مسیر تاریخ،عبد الباکی گولپینارلی،انتشارات انصاریان، چ دوم،قم،1411 ق

38.المستدرک،الحاکم النیشابوری،تحقیق،إشراف یوسف عبد الرحمن المرعشلی

39.مسند احمد،الإمام احمد بن حنبل،دار صادر،بیروت-لبنان،بی‏تا

40.المقالات و الفرق،سعد بن عبد اللّه بن ابی خلف الاشعری القمی،تصحیح دکتر محمد جواد مکشور،مرکز انتشارات علمی و فرهنگی،تهران،1361 ش.

41.المناقب،الموفق ابن احمد بن محمد المکی الخوارزمی،تحقیق:الشیخ مالک‏ المحمودی،مؤسسهء النشر الإسلامی،قم،1414

42.نشأه التشیع و الشیعه،سید محمد باقر الصدر،تحقیق عبد الجبار شراره،مرکز الغدیر للدراسات الإسلامیه،چ سوم،1417،1997 م

43.هویة التشیع،دکتور الشیخ أحمد الوائلی،دار الصفوه،بیروت،لبنان،چ سوم،1414، 1994 م

44.ینابع الموده؛شیخ سلیمان قندوزی،منشورات موسسه الاعلمی للمطبوعات،بیروت، چ اول،1418 ق.
نویسنده : تورگوت آتام


چاپ   ایمیل