شهيد صدر (آیت اللّه سید محمّد باقر صدر )

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 13 - 26 دقیقه)

آیت اللّه شهید محمّد باقر صدر اندیشوری سترگ، فقیهی نوآور، فیلسوفی گرانقدر، مفسری روشن، مجاهدی نستوه، رهبری فرزانه، مرجعی مصلح و شهیدی دلیر از کاروان شهیدان فضیلت بود که تحول نوینی را در اندیشه و خیزش اسلامی پدید آورد.در این نوشتار نگاهی گذرا بر زندگی و اندیشه‏های وی داریم.

آیت اللّه شهید صدر در 25 ذیقعده 1353 ه.ق در کاظمین به دنیا آمد، در چهار سالگی پدرش را از دست داد و تحت سرپرستی مادر و برادر گرامیش قرار گرفت، از کودکی نشانه‏های نبوغ و بزرگواری در او آشکار بود، به نقل معلّمان و همگنان دوران کودکی، نبوغ درسی و نیک سیرتی او زبانزد همگان بوده و همه را مجذوب خویش ساخته بود، بنابر نوشته ابوبراء(یکی از معلمان دوره ابتدائی شهید صدر)او در دوره تحصیلات ابتدایی، افزون بر فراگیری کامل دروس، هر کتاب علمی و فرهنگی را که به دست می‏آورد، دقیق مطالعه می‏کرد و در همین دوران از عهده نقد بر فلسفه مارکسیستی بخوبی برآمد.یکی از زبان‏شناسان معاصر شهید می‏گوید:«اگر مانع قانونی وجود نداشت به او دیپلم با درجه عالی می‏دادم و درب تمام دانشگاهها را بر روی او باز می‏نمودم».

 پس از فراغت از مدرسه، در یازده سالگی ضمن فراگیری«منطق»با نگارش رساله منطقی، پاره‏ای از آراء اهل منطق را به نقد کشاند، در دوازده سالگی نزد تنها برادر خویش‏ به آموختن معالم الاصول پرداخت و همان زمان بود که بر اندیشه‏های صاحب معالم خرده‏گیری کرد که نظیر آن را صاحب کفایه بر معالم وارد نموده است.وی بیشتر دروس سطح را بدون استاد مطالعه و تدریس نموده است.

ویژگی های علمی شهید صدر

-جامعیّت و تنوع رشته ها1

مکتب شهیدصدر دارای ابعاد و جوانب گوناگونی است و به تمام رشته‏های معارف اسلامی و انسانی می‏پردازد و تنها به علومی مانند فقه و اصول اکتفا نکرده است اگر چه عرصؤ فقه و اصول عرصؤ اصلی و گستردؤ موفقیت‏ها و ابتکارات علمی ایشان محسوب می‏شود. از جمله رشته‏هایی که این مکتب به تحقیق و پژوهش در آنها پرداخته، عبارت است از: فقه،اصول، منطق، فلسفه، عقاید، علوم قرآن، اقتصاد، تاریخ، حقوق، سیاست‏های پولی و بانکی، نظام تعلیم و تربیت در حوزه، روش‏های عمل سیاسی و نظام‏های حکومت اسلامی و دیگر رشته‏های معرفت انسانی و اسلامی این جامعیّت مکتب شهید محصول بهره‏مندی وی از ذهنی خلاّق و همه جانبه نگر است.چنین ذهن‏هایی را می‏توان از نوادری به شمار آورد که در برهه‏هایی از تاریخ علم و عالمان ظهور کرده و هریک در عصر خود نقطؤ عطف تاریخی تازه‏ای را در جهت گیری و استحکام جنبش‏های معرفتی ایجاد می‏کنند.آن شهید بزرگوار در علم و وسعت نظر و ذوق و استعداد فوق العاده، آیتی از نبوغ بود. این نبوغ کم نظیر از زمان طفولیت و سال‏های نخست حیات و نیز در مدت تحصیلات علمی او کاملا نمایان بود. اساتید و همدرسان و شاگردان آن شهید وهمؤ کسانی که مستقیم یا غیر مستقیم و از طریق کتب و مباحث ارزشمند شهید با وی ارتباط داشتند، این نبوغ را در می‏یافتند.

2- دقت در بحث و تحلیل و پرداختن به جوانب مختلف

یکی از نکات بسیار با اهمیّتی که هرنظریه‏ای را متّصف به صحّت ومتانت می‏کند، بررسی احتمالات و مسائل مختلف مرتبط با موضوع بحث و همچنین سیر منطقی متناسب با موضوع مورد نظر است.این ویژگی، خشت زیرین و سنگ بنای نظم فکری و معرفتی را در هرباب و مسأله‏ای تشکیل می‏دهد؛ به طوری که هرنظریه‏ای بدون این ویژگی ، ناپایدار بوده و کاستی هایش تاب نقد نیاورده و نابود خواهد شد.

این گونه دقت ورزی در مباحث علمی از مهم ترین امتیازهای تحقیقات شهیدصدر به شمار می‏رود و در همؤ نوشته‏های ایشان به بهترین وجهی مشهود است.او هیچ مسأله‏ای از مسائل علمی را مطرح نمی کرد ـ خصوصا در اصول و فقه ـ مگر این که صورت‏ها و احتمالات حیرت آوری را در مورد آن طرح کند که نمونه آن در حلقات الاصول و دیگر کتب ایشان قابل مشاهده است. مثلا در مباحث قطع نکات دقیق و تفریعات جدیدی را آورده است که قبل از ایشان کسی متذکر آنها نشده بود.

این مشخّصه علمی و این ویژگی در سخنان عادی شهید نیز وجود داشت؛ به طوری که به هر موضوعی هرچند ساده و معمولی که می‏پرداخت چنان آن را در قالب علمی و فنّی می‏ریخت و تمام احتمالات و شقوق آن را در هیأت و ساختار منطقی ارائه می‏کرد که شنونده تصور می‏کرد در مقابل تحلیل یک نظریؤ علمی محکم و ریشه دار همراه با استدلالهای منطقی آن قرار دارد .

ابتکار و نوآوری

حرکت علوم و پیشرفت معارف بشری بر پدیده نوآوری ـ که دانشمندان و پژوهشگران در هر حوزه معرفتی به آن می‏پردازند ـ متکی است. شهیدصدر فوق العاده در نوآوری و دگرگون سازی علوم و نظریات علمی توانمند بود، چه در عرصؤ دستاوردها و داده‏های علمی و چه در عرصؤ روش‏ها و استنتاج‏ها از آثار این ویژگی بود که او توانست افق‏های تازه‏ای را در معارف دینی باز کند که قبلا کسی بدان‏ها دست نیافته بود. او پیشرو این مسیر و فاتح دروازه‏ها و موءسس روش‏های آن و ترسیم کنندؤ علائم و راهنماهای این راه گسترده بود.این ابداع و نو آوری در مباحث اقتصادی او کاملا هویداست. وی موضوعات و مباحث جدیدی را در فقه مورد بحث و بررسی قرارداد و توانست نظام اقتصاد اسلامی را بازشناسی و تبیین کند و همچنین است نظریات جدید ایشان دربارؤ بانک اسلامی بدون ربا. در تمام این مباحث، شهیدصدر آغازگر راه نوی بود. مبتکری که در این زمینه‏ها به مباحث و تحقیقات موجود و کارهای انجام یافته نپرداخت بلکه همواره نظریات جدید و بی سابقه‏ای ارائه می‏داد .روش موضوعی او در تفسیر و در تاریخ نیز چنین است. استاد شهید توانست نشانه و مختصات این روش را کشف کند. این روش چنان که خود ایشان می‏گوید به ما این امکان را می‏دهد که دیدگاه نظری قرآن کریم و به دنبال آن دیدگاه نظری رسالت اسلامی را نسبت به هرموضوعی از موضوعات حیات و هستی تعریف و تعیین کنیم .او بر این روش تأکید داشت و در دو بحث «سنت‏های تاریخی در قرآن» و « نقش وحدت و تعدد زمان ائمه در تاریخ» آن را با موفقیت به کار بست .

پژوهش ممتاز شهیدصدر در زمینه مبانی منطقی استقراء نیز چنین است. وی گسست‏هایی را که سبب رنجوری منطق استقراء شده بودند، پیوست و تفسیر جدیدی از استقراء بر خلاف نظر ارسطو و برتراند راسل عرضه کرد که آن را «مذهب ذاتی» نامید. همان طور که توانست اثبات کند آن مبانی منطقی که تمام استدلال‏های علمی حاصل از مشاهده و تجربه مبتنی بر آن است همان مبانی منطقی است که استدلال‏های اثبات صانع بر آن استوار است. شهید با تأکید بر این حقیقت در انتهای کتابش چنین می‏گوید .

یک معادله قطعی وجود دارد و آن این که انسان یا استدلال علمی را در کل می‏پذیرد، که در این صورت استدلال در مباحث الهیّات نیز جزء آنهاست و یا استدلال علمی را در کل ردّ می‏کند که به ناچار باید تمام نتایج و دستاوردهای مسلّم علمی را تکذیب کند.با توجه به این نکته، علم و ایمان با ریسمانی به هم گره خورده که در هیچ حالتی نمی توان آنها را از هم جدا کرد .

درمورد نوآوری، باید گفت که هیچ یک از تألیفات و مباحث شهید از عنصر نوآوری خالی نیست. به ویژه مباحث فقهی و اصولی.وی ترتیب مباحث این دو علم را بازنگری و بازسازی کرد و روش‏های جدیدی در علم اصول تقدیم حوزه علمیه کرد؛ چنان که بعضی از آنها را در کتاب معالم الاصول ـ که مقدّمه علمی و بسیار جالب در مورد تاریخ علم اصول، پیدایش و تکامل آن است ـ بیان کرد .در خصوص ترتیب ابواب علم اصول باید گفت که ایشان با هدف قادر ساختن طلاّب، جهت فراگیری خوب و مرحله‏ای این مادؤ درسی، اصلاحات فراوانی انجام داد. فراگیری علم اصول بدین شکل که شهید ارائه داده، ثمراتش در درس خارج ظاهر می‏شود ..

نمونه‏های بسیاری وجود دارد که شهید به علم اصول اضافه کرده است. بحث‏های تفصیلی او در فقه و اصول مشتمل بر اضافات و نو آوری‏های فراوانی است؛ از جمله سخنان تازؤ او در بحث تعادل و تراجیح و افزودن فصل‏هایی به آن که برخلاف روال معمول و متعارف این بحث است. در مباحث فقهی نیز در کتاب الفتاوی الواضحه بحث زکات و خمس را از قسمت عبادات خارج کرد. خلاصه، در عرصؤ نوآوری ها، مکتب معارف اسلامی خصوصا در مباحثی مانند اقتصاد اسلامی و منطق استقرایی و تاریخ سیاسی ائمه(ع) وامدار این شخصیت نابغه است .

روش واقع گرایانه و نگرش مجموعه‏ای

این ویژگی در مباحث تفسیر موضوعی و نیز در مباحث اقتصادی او کاملا روشن است؛ موضوعات اقتصادی را به صورتی پیشرفته سامان آنها را تحت عناوین جدیدی قرار داد،و حال آن که معمولا این مباحث در ضمن ابواب پراکندؤ فقهی ،مثل مالکیّت زمین، ربا، مزارعه و مضاربه طرح می‏شد .او این روش را نه تنها در باب اقتصاد، بلکه می‏خواست در تمام شاخه‏های معرفت مانند تفسیر، تاریخ، سیره و... پیاده کند. خود او نمونؤ جالبی از اجرای این روش واقع بینانه را در مورد تاریخ زندگی ائمّه(ع) به کار بست .در این جهت گیری و گرایش جدید بنا به گفته شهید به تاریخ زندگانی هرامام براساس نگاه کلّی و مجموعه‏ای پرداخته می‏شود نه جزئی نگری؛ یعنی به ائمه(ع) به عنوان یک مجموعه مرتبط با هم نگریسته می‏شود و تمام این مجموعه با هم تحقیق و بررسی شده و سیمای کلی و اهداف مشترک و درون مایه اصیل آن کشف شده و پیوستگی اجزای این مجموعه و در نتیجه نقش واحد همؤ ائمه در رشد حیات اسلامی فهمیده می‏شود .این روش واقع نگر در تقسیم بندی ابتکاری وی در رسالؤ فقهی الفتاوی الواضحه و نیز در درس‏های تفسیر موضوعی قرآن ایشان در نجف اشرف، کاملا مشهود است. در درس‏های تفسیر تأکید زیادی بر این نکته داشتند که برای رسیدن به نصّ قرآن و فهم آن باید حرکت را از متن واقع آغاز کرد .دراین مورد می‏فرماید

تفسیر ازمتن واقع (واقعیّات خارجی و اجتماعی) شروع شده و به قرآن ختم می‏شود نه این که از قرآن شروع و به قرآن ختم شود، چه در این صورت، قرائت قرآن بر کنار از واقع و بریده از میراث تجربه بشری است. بلکه تفسیر باید از واقع شروع و به قرآن پایان یابد؛ چرا که قرآن منبع ماندگاری است که در پرتو آن، جهت گیری‏های الهی انسان با واقعیت‏ها پیوند می‏خورد .

هدف از اجرای این روش، همچنان که شهید در کتاب تفسیر موضوعی قرآن بدان تصریح می‏کند:رسیدن به نظریؤ قرآنی نبوت، نظریؤ قرآنی نظام اقتصادی، نظریؤ قرآنی در سنت‏های تاریخ و آسمان‏ها و زمین است .

تنظیم بحث وانتخاب راه مناسب برای استدلال در هرموضوعی

ازمشخّصات اندیشه صدر روشمندی علمی و فنّی او در پرداختن به هرموضوعی است که برای تدریس یا تحقیق انتخاب می‏کرد. از این رو می‏بینیم مباحث فقهی و اصولی ایشان از لحاظ روش و ترتیب فنّی بحث، نسبت به بحث‏های محقّقان گذشته کاملا فرق ایشان مطالبی را که دیگران به صورت متداخل و درهم مطرح کرده بودند، به خصوص در مسائل پیچیده‏ای که فهمش مشکل و خلط و اشتباه در آنها زیاد بود، جهات و جوانب آن را از هم جدا می‏کرد و جوهره آن مطلب را روشن می‏ساخت و به گونه‏ای علمی و عینی آن را تحلیل و تنظیم می‏کرد؛ به طوری که اهل فنّ نیز نظیر آن را در مباحث دیگران نمی یافتند.طریقه استدلال در هرموضوعی را نیز کاملا فرق می‏گذاشت. بدین صورت که در فلان موضوع آیا جای استفاده از برهان است یا محل به کارگیری استقراء و وجدان است؟ چنین نبود که در اثبات مدعای خود فقط به وجدانی بودن آن اکتفا کند بلکه در استفاده از وجدان نیز به شیوه خاصی که می‏توان آن را روش «انگیزش وجدانی» نام نهاد عمل می‏کرد؛

بدین معنا که وجدان، محقّق را نسبت به موضوع حساس و هوشیار می‏کرد. در خلال بحث از منبّهات وجدانی، این نکته در مباحث اصولی شهید کاملا پیداست، به عنوان مثال می‏توان به مبعداتی اشاره کرد که ایشان در مورد بشری بودن وضع لغات ـ بنابر نظریه‏های مشهور اصولیان و نه نظریه خود او ـ ذکر کرده است .

جمع بین روش منطقی و اقناع روانی

از ویژگی‏های اندیشه شهیدصدر گرایش منطقی و برهانی در اندیشیدن و در حلّ قضایای علمی توأم با اقناع روانی است و این که این دستاوردهای برهانی هماهنگ ومطابق وجدان بوده و تا حد زیادی قدرت اقناع و اطمینان روانی را نیز در بر داشته باشد. چنین نبود که صرفا نظریه‏ای را بدون دلیل نقل کند یا دلیل آن مصادره به مطلوب باشد، بلکه در هر فرضیؤ علمی ابتدا دلایل و براهین قانع کنندؤ آن را ذکر می‏کرد. آوردن برهان در هرموضوعی مثل مباحث لغوی یا عقلانی یا عرفی برای او دشوار نبود. این ویژگی آرا و نظریّات، این مکتب و دستاوردهای فکری آن را چنان صبغؤ علمی و منطقی داده که به آسانی نمی‏توان آنها را نقد کرد و آنها را قدرت اقناع بیشتر بخشیده و در ابطال نظریات و آرای دیگر تواناتر می‏سازد ..

همچنین ویژگی یاد شده، این مکتب را قادر به تربیت فکر و اندیشؤ پیروان خود کرده و پایه‏های آن را بر بنیان منطقی و علمی بنا می‏نهد و از مناقشات لفظی و درهم ریختگی و تداخل فهم‏ها که اغلب موجب سقوط تحقیقات و پژوهش‏های علمی و عقلی است، دور می‏سازد .درعین حال این فکر برهانی و منطقی چنین نبوده که همیشه متکی به ساختار و اصطلاحات کلیشه‏ای باشد؛ چون گاهی این اصطلاحات کلیشه‏ای باعث به خطا رفتن فکر محقق شده واز واقع دور می‏شود ونظریاتی را اتّخاذ می‏کند که وجدان سلیم آنها را ردّ می‏کند؛به ویژه در مباحث دارای ملاک درونی ووجدانی که نیازمند روش خاصّی در استدلال است .ملاحظه می‏کنید که او همواره از برهان و ا ستدلال به نتایج وجدانی منتهی می‏شود و دراین گونه مسائل نزد او برهان با یافته‏های وجدان سلیم هرگز متعارض نیست؛ بلکه به عکس، برهان را برای تحکیم و تقویت یافته‏های وجدان می‏آورد. مسأله را در ابتدا با حس درونی و وجدانی درک می‏کرد و سپس جهت تقویت علمی آن، از برهان و استدلال‏های منطقی استفاده می‏کرد. از این رو محقّق هرگز سختی و سنگینی برهان‏ها و عدم تطابق آنها با ذوق و وجدان را احساس نمی کند؛ یعنی همان مشکلی که بسیاری از فقها واصولی‏های متأثّر از روش‏های علوم عقلی، در آن قرار گرفته‏اند .به عنوان نمونه، می‏توان مطلبی را نقل کرد که شهید آن را در مناقشه با نظر سکّاکی در مورد حقیقت معنای مجازی ذکر کرده است؛ چون سکاکی منکر این است که مجاز، استعمال لفظ در غیر معنای موضوعء له باشد؛ بلکه مجاز را نیز استعمال لفظ در معنای حقیقی خود می‏داند، منتهی آن معنا بر مصداق ادعایی دیگر تطبیق داده می‏شود. شهیدصدر ادلّؤ برهانی بطلان این نظریه را با دلیل وجدان تأیید کرده است: وجدان حکم می‏کند به این که اعطای صفات معنای حقیقی به چیزی به صورت ادّعایی گاهی برخلاف قصد متجوّز می‏باشد؛ مثلا کسی که می‏خواهد در زیبایی یوسف مبالغه کند و بگوید: «یوسف ماه است» هرگز در ذهنش این نیست که یوسف مانند ماه گرد است و گرنه زیبایی او به عنوان یک انسان، از بین می‏رود؛ زیرا صفات ماه سبب زیبایی خود ماه است نه چیز دیگربراین اساس مطلبی که سکاکی در مورد مجاز گفته، بیان کاملی برای معنای مجازی نیست .این اندیشه بزرگ توانست براساس جمع بین ویژگی منطقی علمی استدلال از یک طرف و رعایت روش مندی صحیح و هماهنگ با هرعلم از طرف دیگر، در هریک از عرصه‏های معرفتی و علمی به روش علمی متناسب با طبیعت آن علم بدون تأثیر پذیری از روش‏های بیگانه با آن علم را به کار بندد.

جمع بین ذوق فنّی و احساس عقلایی

ذوق یک حسّ درونی در انسان است که براساس آن، زیبایی و هماهنگی امور را درک می‏کند. ذهنیت عقلایی نیز حس دیگری است که انسان با آن، طبایع و اوضاع و مرتکزاتی را درک می‏کند که منشأ احکام عرف و عقلا بوده و بسیاری از نظریات و افکار در مباحث مختلف مبتنی برآنهاست؛ مثل مباحث مربوط به قانون و قانون گذاری و

مباحث ادبی . این مباحث غالبا جای بحث و نظر دارد و نمی توان برای آنها استدلال منطقی یا ریاضی یا تجربی آورد؛ بلکه نیازمند ذوق فنیّ و احساس عقلایی وحس عرفی و ادبی است .درمکتب شهیدصدر می‏بینیم در هر علمی این عرصه‏ها با عرصه‏های دیگر کاملا متمایز شده اند. در عرصه اول، مسائل علمی را با تکیه برذوق واقع نگر و درک مستقیم عقلایی بررسی می‏کند؛ او توانست در این عرصه روش مناسبی را ایجاد کند و راه‏های استدلال ذوقی و عقلایی را تأسیس و قواعد و اصول آن را تقویت کند؛ به خصوص در آن بخش از مباحث فقهی که متکی بر برداشت‏ها و نظریه‏های عرف یا ارتکازهای عقلایی است، روش فقهی واقع گرایانه‏ای را برای استظهارهای فقهی ابداع کرده است که بر مبنای آن، استظهارها از صرف ادّعای محض یا مصادره به مطلوب خارج شده و به نظریّاتی مستدل و اقناع کننده و بر پایه‏ای واقع گرایانه تبدیل می‏گردد.

جا دارد به این نکته اشاره شود که بندرت می‏توان یافت که در یک شخصیّت علمی هم گرایش به برهان و استدلال منطقی و هم ذوق فنّی و حس عقلایی و عرفی با هم جمع شود؛ چه این که می‏بینیم علمایی که ممارست با علوم عقلی و برهانی دارند، گاهی نکات دقیق عرفی و ذوقی و عقلایی را رعایت نمی کنند و معمولا آرا و نظریاتشان مبتنی بر آن اصطلاحات برهانی است که بدان عادت کرده‏اند. به عکس بعضی از محققان علوم ادبی و امثال آنها را می‏بینیم که صنعت برهان و استدلال‏های منطقی را به خوبی اجرا نمی کنند. امّا مکتب شهیدصدر این امتیاز را دارد که بین این دو ویژگی ـکه کمتر با هم جمع می‏شوندـ تلفیق کرده و توانسته است بین این دو، کاملا سازگاری ایجاد کند و هریک را در جایگاه مناسب خود به کاربرد، بدون این که دچار لغزش یا ناهماهنگی شود .

اندیشه‏ها و نوآوریهای علمی

 

شهید صدر در افقهای گوناگون علوم اسلامی به کندوکاو، تعمیق، گسترش و یا نقد اندیشه‏های علمی گذشتگان پرداخت و در گستره دانشهای عقلی و نقلی به ابتکارات و نوآوریهایی دست یازیده است که برخی آنها را اجمالا ذکر می‏نماییم .

منطق و فلسفه:

بنای معرفت‏شناسی و نوآوری در مسأله استقراء

شهید صدر در آغاز، معرفت‏شناسی خویش را منطبق ارسطویی و فلسفه رایج حوزه‏ها دانسته و از آن دفاع می‏کرده است و بر همین اساس کتاب فلسفتنا را نگاشت ولی در سیر تکامل علمی خود به نظریه جدیدی به نام«مکتب توالد ذاتی»دست یافت که در کتاب الاسس المنطقیه للاستقراء به شرح آن پرداخته است .و از این رهگذر ضمن نقد آرای ارسطوییان در این موضوع، به حل مشکل استقراء، وانبوهی از مسائل منطقی و روش شناختی علمی نوین پرداخت.او با حل مشکل استقراء مسأله سرنوشت‏ساز فلسفه علماز راه اکزیومهایحساب احتمالی باب نوینی را در تحکیم مبانی و مسائل علوم اسلامی گشود که در ادامه بدان اشاره خواهیم نمود .و نیز او بداهت چهار مورد(محسوسات به حس ظاهری، متواترات، تجربیات و حدسیات)از بدیهیات اولیه ششگانه ارسطوییان را انکار کرده و آنها را نظری و قابل اثبات از طریق حساب احتمالات به شمار آورده است.

نقاد چیره‏دست فلسفه‏ها الحادی

او با تحقیق درباره فلسفه‏های مغرب زمین بویژه فلسفه مارکسیسم به نقد عالمانه آنان پرداخت، و در این زمینه کتاب فلسفتنا را به رشته تحریر درآورد که در اندک زمانی، پس از انتشار، شهرت جهانی یافت  ، نگارش این کتاب که ده ماه به طول انجامید؛گواه روشن گستردگی دانش فلسفی اوست.نکته‏ای که اهمیت تلاش فلسفی شهید را صد چندان می‏کند، این است که او در حوزه نجف که در آن تنها فقه و اصول رواج داشت، به مطالعه ژرف فلسفی و دیگر علوم اسلامی پرداخت و شاگردان خود را تشویق به یادگیری و مطالعه و مباحثه می‏کرد، روزی سرزده در جلسه مباحثه فلسفه چند تن از شاگردانش، حاضر گشت و آن را بهترین مجالس نزد خدا، توصیف کرد و گفت إنی اعتقد انه لا یوجد الآن مجلس أفضل عند اللّه من مجلسکم هذا الذی تتباحثون فیه فی المعارف الإسلامیة، فأحببت أن أحضر هذا المجالس الذی هو أفضل المجالس عند اللّه 1

شهید صدر در اواخر زندگی خویش شروع به تألیف کتاب فلسفی تطبیقی میان اندیشه‏های فلاسفه قدیم و جدید نمود و بحث نخست آن«تحلیل ذهن بشر»بود که شهادت فرصت اتمام آن را به وی نداد .

کلام

شهید صدر در استقراء خویش به روش نوینی در اثبات وجود خدا و نبوت پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم و بعضی از مباحث کلامی دست یافت و پاره‏ای از مبانی کلامی مورد پذیرش متکلمان و علمای اصول شیعه را مورد تردید قرار داد .

اصول فقه

آرا و نوآوریهای او در«اصول»آن گونه است که می‏توان او را، چون شیخ انصاری رحمة اللّه «مؤسس» 3 نامید.او در معالم الجدیده تاریخ علم اصول را بر اساس معیاری زیبا به سه دوره «تمهیدی»، «علمی»، و«کمالی علمی»تقسیم نموده که بر همین مقیاس می‏توانیم در مسیر تکامل علم اصول، مکتب اصولی او را چهارمین دوره علم اصول بدانیم 4 .بررسی آثار و نوآوریهای اصولی او گواهی روشن بر این مدعاست.او برای نخستین بار«استقراء»را در شمار عناوین اصولی قرار داد و بر پایه آن آرای نوینی را در مباحث«حجیت عقل عقلا»، «سیره متشرعه»، «حجیت خبر واحد»و...عرضه داشت.او با آگاهی از فلسفه تحلیلی زبان و روش تحلیل فلاسفه زبانی از طریق ترجمه کتابهای راسل، روش تحلیلی را بیش از پیش در اصول به کار گرفت و به ابتکارهای نوینی در مباحثی چون«وضع»، «معانی حرفیه»، «معانی اسمیه»، نائل آمد، وی در مبحث«حجیت قطع»نظر مشهور را که مستند به «قاعده قبح عقاب بلابیان»می‏باشد را پاسخ گفته و حجیت قطع را مستند به«منجزیّت احتمال»می‏داند ..

نوآوریهای شکلی شهید صدر رحمة اللّه در علم اصول

ظهور هر گونه ابزار فراتکنولوژی نوین و گسترش بی‏سابقه علوم در عصر حاضر، سعی دانشمندان علوم گوناگون در استفاده از یادگیری برای انتقال سریع مطالب به ذهن را آشکار می‏سازداز این قبیل است .ساده نمودن مفاهیم علمی، تنظیم منطقی و روانی مباحث، تدوین کتابهای ویژه گروههای سنی، تعیین مخاطبان و...امروزه دشوار نویسی و عدم رعایت نکته‏های جانبی نگارش(از نظر شکل و محتوا)و سردرگم کردن خوانندگان در معنای عبارت، سخت مورد نکوهش بوده و عامل تضییع عمر دانش‏پژوهان شمرده شده است .در این راستا شهید صدر دو ابتکار راهبردی را مطرح ساخته است .او مسائل اصولی کتابهای علمای اصول را در عین ژرفنگری فاقد ترتیب منطقی می‏دانست و با دقت فراوان مسائل علم اصول را به نظم منطقی درآورده و بر طبق آن، آثار اصولی خود را نگاشت .

فقه

درخشش او در«فقه»کمتر از«اصول»نیست، او فقه را با روش جدیدی، به افق‏های گوناگون زندگی فردی و اجتماعی بشر، بسط داد، و اگر زنده می‏بود با توجه به مبانی نو، آگاهیهای گسترده علمی، ذهن نقّاد و روشن او، انقلابی در«فقه»ایجاد می‏کرد .

فقه کنونی، به دلیل تقابل نظامهای مادی و الحادی با نظام اسلامی و دور نگه داشته شدن آن از حکومت(توسط ستمگران در سده‏های متمادی)و دیگر عوامل درون و برون فقهی، دچار مشکلات عدیده‏ای است که اگر در برطرف نمودن آن کوشش نکنیم، تداوم حیات آن مشکل می‏گردد.لذا شهید صدر در مقاله«الاتجاهات المستقبلیة لحرکة الاجتهاد عند الشیعه»بشرح پاره‏ای از آنها پرداخته و گزیده آن این است .هدف اصلی اجتهاد توضیح و تطبیق نظریه اسلام در دو حوزه زندگی فردی و اجتماعی بشر است که در این راستا اجتهاد تنها تطبیق شریعت بر حوزه زندگی فردی را دنبال نمود و به دلیل عزلت سیاسی تطبیق آن بر حوزه‏ زندگی اجتماعی به دست فراموشی سپرده شد.از این رو است که فقیه تصور می‏کند حوزه فعالیت او همان حوزه اول(تطبیق النظریه فی المجال الفردی و بالقدر الذی یتصل بسلوک الفرد و تصرفاته)است که این ذهنیت، زیانهای فراوانی را بر پیکره فقه وارد ساخت شهید صدر برای رهایی از این مشکل که سدّ بزرگی در راه قانونی و حقوقی شدن فقه شیعه است  اندیشه‏های زیر را در زمینه فقه ارائه داد .به نظر شهید صدر نظم عبارت است از«ایجاد روشی برای تنظیم زندگی اجتماعی در زمینه‏های اقتصادی، سیاسی، تربیتی و...بر مبنایی خاص، مانند نظام اقتصادی که ایجاد روشی است برای تنظیم حیات اقتصادی جامعه بر طبق عدالت .او عقیده داشت شریعت نظام(سیستم)هدفمند است که هر کدام از اجزاء و داده‏های آن جدا از دیگری نیست و تغییر هر کدام در سایر اجزاء مؤثر است و باید بدان، نگرشی نظام‏وار در دو حوزه زندگی بشر(فردی و اجتماعی)داشت تا بتوان روح اسلام را شناخت.«الاسلام کل لا یتجزأ و أن التطبیق الفردی للنظریة لا یمکن أن ینفصل بحال عن التطبیق الاجتماعی لها»

شهید صدر در انتزاع و ترسیم نظام اسلامی در ساختهای گوناگون کوشید و کتاب اقتصادنا را در شرح نظام اقتصادی اسلام نگاشت و با استفاده از استقراء و حساب احتمالات به ارائه نحوه اکتشاف ملاک نظام پرداخت.شایان ذکر است که بر مبنای شیوه استقرایی، اکتشاف نظام و ملاک آن در فتوای یک فقیه تنها ارزش آمرای داشته و با نگاه تأیید یا عدم تأیید نسبت به نظریه کلی پیشنهادی، بدان نگریسته می‏شود، بنابراین یک یا چند فتوای مخالف مادام که در تشکیل نظریه مخالف یا تضعیف نظریه پیشنهادی نقش نداشته باشد، اثری منفی در اجتهاد نظریه و نظام مورد نظر ندارد .

تقسیم احکام به ثابت و متغیر و نقش زمان و مکان در تغییر آن

رمز خاتمیت و تداوم پویایی دین، وجود احکام ثابت و متغیر و ترکیب متناسب این دو در پیوند با اهداف مشترک می‏باشد، شهید صدر نقش زمان و مکان را در تغییر موضوعات و احکام(بویژه منطقه الفراغ)مهم می‏داند، از این رو می‏گوید:«بایسته است هر چند صباحی رساله‏های عملیه مورد تجید نظر قرار گیرند»، و خود، این کار را با طرح نوینی در الفتاوی الواضحه انجام داد، او با قبول احکام متغیر و دخالت دادن زمان و مکان در تغییر آن و نگاهی نظام‏گونه به فقه به نظرات جدیدی دست یافت.مثلا احیا اراضی را در زمان معصوم علیه السلاّم که ابزارهای کشاورزی ابتدایی بود عامل تملک می‏دانست و در عصر کنونی که کشاورزی مکانیزه شده است تملک عامل را منظور نظر ولی امر می‏داند .یکی دیگر از باورهای شهید صدر این بود که پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم و ائمه علیه السلاّم دارای دو مقام بودند که بر اساس هر یک نصوص و روایاتی از ایشان صادر شده است .

الف-مقام تبلیغ و تشریع احکام

ب-مقام ولایت و امامت

احکام روایات در مقام نخست دائمی و ثابت و در مقام دوم موقت و متغیر است.به دیگر سخن احکام روایاتی که از جنبه مشروعیت شارع صادر شده باشد، دائمی و ثابت و احکام روایاتی که از ناحیه ولایت معصوم علیه السلاّم صادر شده باشد، موقّت و متحول است .ایشان معتقد است در مواردی که اجتهادهای متعددی وجود دارد، مجلس قانونگذاری منتخب مردم می‏تواند یکی را برگزیند .

اقتصاد

شهید محمّد باقر صدر با شناخت نظامها و سیستمهای اقتصادی معاصر و با آگاهی کامل از مبانی و تئوریهایشان، به نقد عالمانه و واقع گرایانه آنها پرداخت و بر مبنای نگرش کلی به شریعت و فقه، برای نخستین بار خطوط کلی نظام اقتصادی تشیّع را ترسیم کرده

ساختار کلی اقتصاد اسلامی را بر سه اصل«مالکیت مختلط»، «آزادی در محدوده مشخص»و«عدالت اجتماعی»بنیان نهاد و پاره‏ای از قواعد اقتصادی اسلام را با روش استقراء، استخراج نمود.مثلا قاعده«کار در ثروتهای طبیعی اساس و سبب مالکیت آنهاست»را از استقرای احکامی نظیر سببیت احیای زمین و معادن بر مالکیت  عامل آن استخراج نموده است .

تفسیر و تاریخ تفسیر

شهید صدر در تفسیر، روش تفسیر موضوعی قرآن را که مزیتهای آن بیش از تفسیر ترتیبی می‏باشد را انتخاب نمود و در زمینه سنتهای تاریخی در قرآن، مباحث ژرفی داشت، که به همین نام منتشر شده است.او در تاریخ تفسیر نیز نکات بدیعی را یادآور شده است .

تاریخ اسلام

وی از دوره جوانی به تحلیل قضایای تاریخ اسلام پرداخت و در هفده سالگی کتاب تاریخی فدک را به رشته تحریر در آورد، تحقیقات ژرف و گسترده او در این کتاب در آن سن و سال مایه حیرت و اعجاب همگان بود، شاید برای نخستین بار، با ذکر قراین و شواهدی ثابت نمود که خلیفه اول و دوم برای تداوم اندیشه سیاسی خود با انجام اقداماتی زمینه تسلط بنی‏امیه را فراهم ساختند .او در تاریخ اسلام و تشیع روش تحلیلی را برگزید و در این زمینه سه نکته اساسی را تحلیل نمود .

تعدادی از آثار و تألیفات شهید صدر

  1. فدک فی التاریخ، اولین چاپ آن 1374 ه.ق.
  2. غایة الفکر فی علم الاصول، 1374 ه.ق.
  3. فلسفتنا، 1379 ه.ق.
  4. اقتصادنا، (دو جلد)1381 ه.ق.
  5. الاسس المنطقیة للاستقراء، 1391 ه.ق.
  6. السبک الاربوی فی الاسلام، قبل از اسس چاپ شده است.
  7. المعالم الجدیدة للاصول، 1385 ه.ق.
  8. المدرسة الاسلامیة، در دو جزء 1-الانسان المعاصر و المشکلة الاجتماعیة 2-ماذا تعرف من الاقتصاد الاسلامی؟
  9. بحوث فی شرح العروة الوثقی، چهار جزء آن چاپ شده است، چاپ اولین جزء سال 1391 ه.ق.
  10. دروس فی علم الاصول، در سه حلقه که حلقه سوم آن در دو جلد است.
  11. بحث حول المهدی.
  12. بحث حول الولایة.
  13. الاسلام یقود الحیاة، که در شش حلقه به مناسبت پیروزی انقلاب اسلامی ایران تألیف نمود.
  14. لمحة فقهیة تمهیدیة من مشروع دستور الجمهوریة الاسلامیة فی ایران
  15. صورة عن اقتصاد المجتمع الاسلامی
  16. خطوط تفصیلیة عن الاقتصاد المجتمع الاسلامی
  17. خلافة الانسان و شهادة الانبیاء
  18. منابع القدرة فی الدولة الاسلامیة
  19. الاسس العامة للبنک فی المجتمع الاسلامی
  20. الفتاوی الواضحه، رساله عملیه شهید صدر بوده است که بنا بود در چهار جلد تهیه شود ولی موفق به اتمامش نشد.ضمیمه این کتاب دو رساله دیگر ایشان بنامهای المرسل، الرسول، الرساله، و نظرة عامه فی العبادات چاپ شده است.
  21. موجز أحکام الحج.
  22. اهل البیت تنوع ادوار و وحدة هدف

چاپ   ایمیل