مدل خط‌مشی‌گذاری حکومت‌ اسلامی: تصویرپردازی از اتوپیای (آرمان‌شهر) حکومت واحد جهانی موعود

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 16 - 32 دقیقه)

207b

چکيده

«خط‌مشي»‌‌‌ها در واقع ترسیم کننده چهره حکومت‌ها هستند و به‌شدت تحت تأثیر شکل و ماهیت حکومت‌ها قرار دارند. مسئله اصلی این پژوهش «وجود تباین بین خط‌مشی‌های فعلی در کشورهای اسلامی با الگوی آرمانی اسلامی آن‌ها» است. رویکرد روش‌شناسی این پژوهش «ترکیبی» است و برای جمع‌آوری داده‌ها در فاز نخست (کیفی) پس از مطالعه ادبیات روایی و دینی با هيجده نفر از صاحب­نظران خط­مشی­گذاری و حوزۀ تخصصی مهدویت مصاحبه‌های نیمه‌ساختاریافته صورت گرفته و با استفاده از تکنیک نظریۀ داده­بنیاد مدل پارادایمی پژوهش استخراج شده است. مقولۀ محوری مدل پارادایمی، خط­مشی­گذاری مهدوی است. نتایج نشان می‌دهد خط‌مشی‌های توحیدی، خردسالارانه، کمال‌گرا و عدالت‌بنیان، جزء مقوله‌های محوری بوده و پیامدهایی، نظیر رضایت خدا و امت، رفاه و امنیت و عصرطلایی زندگی از نتایج این مدل است. همچنین حکومت واحد جهانی، وحدت ملل، مشروعیت الاهی و مقبولیت عامه و امت بالغ، از عوامل زمینه‌ای تأثیرگذار بر راهبردها هستند. همچنین نتایج گویای تأیید و برازش مناسب مدل ارائه شده است. پرداختن به بحث خط‌مشی‌گذاری، با توجه به اقتضائات عصر ظهور از جنبه‌های دانش‌افزایی این پژوهش است.

 

مقدمه

چنان‌که تصویرپردازی فعال از آینده جهان، یکی از مهم‌ترین دغدغه­های کشورهای توسعه­یافته است؛ تشکیل حکومت واحد اسلامی نیز، از اهداف بنیادین مکتب اسلامی و شاه‌کلید تشکیل تمدن اسلامی، دولت اسلامی خواهد بود. مؤلفه محرکه دولت اسلامی نیز، خط‌مشی‌گذاری و حکمرانی دینی است. بر اساس آیات قرآن (نور: 55)؛ قصص: 5 انبیاء: 105 و روایات معتبر و موثق شیخ صدوق، 1413: ج4، ص177؛ شیخ مفید، 1413: ج2، 1340 و (نهج‌البلاغه، خ91)؛ دستاور دولت جهانی و خط‌مشی‌گذاری دینی، امنیت، رفاه و عدالت برای امت واحد خواهد بود.

تصويرهاي آينده که از طريق ايده­ها در ذهن ملت­ها و دولت­ها شکل مي­گيرند، در شکل بخشيدن به آيندۀ جهان، دارای نقشی اساسی‌اند. اين تصويرها به گرايش­ها و تمايلات ملت­ها و دولت­ها شکل مي­دهند و سرانجام بر اقدامات آن­ها در جهت شکل بخشيدن به آينده تأثير مي­گذارند. دقيقاً به همين دليل است که از آينده­پژوهي به دانش خلق ايده­هاي آينده­محور به­عنوان ابزار «هدايت اجتماعي» تعبير مي­شود (کوسا، 2010: ص2). کارکرد اصلي اين علم در سطح جهاني، تصويرسازي از آيندۀ جهان است که ابزار اصلي مديريت بر آيندۀ جهان محسوب مي­شود. صاحب‌نظران معتقدند نقش و اهمیت دین و معنویت در سبک­های حکمرانی و خط­مشی­گذاری، امروز از یک دهۀ گذشته به مراتب بیش‌تر است (شرکات و همکاران، 2010: ص167). مهم‌ترین عنصر آینده­ساز در کشورهای معتقد به مهدویت نیز، «اعتقادات مذهبی و دینی» انسان­ها است که در فرهنگ جوامع گوناگون دارای ریشه عمیقی است و به اعتقاد برخی محققان تا سی سال آینده از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار بر آیندۀ جهان محسوب خواهد شد (نینا، 1985: ص24؛ بینبریج، 2004: ص1009 و تیلور، 2004: ص991). همچنین یافته­های محققان گویای ارتباط شفاف و نزدیک بین خط­مشی­گذاری و حکمرانی دینی و ساخت اجتماعی یک تمدن بزرگ است (فوکس، 2010: ص 522). امروزه اهمیت و نقش بسیار فزایندۀ اعتقادات دینی در آینده­پژوهشی و تصویرپردازی بر کسی پوشیده نیست؛ به­طوری‌که تلاش می­شود نقش دین در گرایش به آینده طی احکامی به سمت واقع­نگرتر شدن پیش رود (تان، 2004: ص1024). «خردورزی» از عوامل حیاتی موفقیت در ساخت آینده است (پورعزت، 1389: ص11). براین مبنا، کشوری در آینده موفق­تر است که بهتر بتواند ظرفیت خردورزی عموم را ارتقا دهد و آن را فعالانه برای اصلاح امور خود به کار گیرد. آینده آزمون ارزش­های ماست و ما از طریق تفکر دربارۀ آینده، در ارزش‌هایمان تجدیدنظر می­کنیم (لامبارو[1]، 2006: ص56). این مهم تحت تأثیر موقعیت و تاریخ و گذشتۀ ما قرار می­گیرد (برزگر، 1383: ص2ـ3). خط­مشی­ها نشان دهنده جهت­گیری­های بنیادین دولت­ها در عمل هستند. همچنین خط­مشی­گذاری، اساسی­ترین جلوۀ وجودی حکومت­ها در عرصۀ تصمیم­گیری و اجرا محسوب می­شوند. به ­دلیل دامنۀ فراگیر تصمیم­ها و خط­مشی­ها، هر اندازه این مهم با فطرت انسانی و پویایی­های محیط سازگار­تر باشد، کارآمدی و اثربخشی آن برای ادارۀ امور عمومی در حکومت­های اسلامی بیش‌تر خواهد بود. مدل­ها و نظریه­های مختلفی از ادبیات گذشته وجود دارد. این‌که می­توان عیناً از این مدل­ها و چارچوب­ها در خط­مشی­گذاری حکومت­های دینی و اسلامی (که یکی از ارکان آن­ها، پایبندی به آموزه­های اصیل وحیانی است) استفاده کرد؛ مسئله اصلی و ضرورت این تحقیق است. همچنین دستیابی به یک کهن‌الگوی سرآمد که بتوانیم به آن استناد کنیم و خط‌مشی‌های خود را با آن انطباق دهیم، از اهمیت بالایی برخوردار است. نوآوری این پژوهش نیز آن است که در عرصه خط‌مشی‌های دینی، با توجه به تصاویر روایی موجود ورود کرده است و می‌تواند مبنایی ایجاد کند تا از طریق آن بتوان معیارهایی برای خط‌مشی مطلوب تنظیم کرد تا در جهت حرکت به سمت حکومت اتوپیایی موعود گام‌هایی برداشته شود. حکومت اسلامی حکومتی است واحد که طبعاً تمام کشورها محاط در آن خواهند بود و کشورهای اسلامی و حتی غیر اسلامی، به سمت استقرار این حکومت حرکت خواهند کرد. هدف این پژوهش دستیابی به مدل نظری خط­مشی­گذاری در حکومت­ اسلامی و معتقد به مهدویت است که اهداف بالا را از طریق آن دنبال کنیم.

ادبیات نظری

  1. خط­مشی­گذاری

مطالعات «خط­مشی­گذاری» دارای پیشینه‌ طولانی و گذشته‌ کوتاه مدتی است؛ بدین معنا که قرن‌ها است اقدامات دولت‌ها، مرکز توجه بسیاری از آزمایش‌ها بوده است؛ اما تحلیل سیستماتیک آن­ها با استفاده از چارچوب ساختاری علوم سیاسی به کم‌تر از 60 سال قبل بر می‌گردد (هاولت، رامش و پرل، 2009: ص1). «خط‌مشی عمومی» عبارت است از چیزی كه دولت‌ها تصمیم دارند انجام دهند یا انجام ندهند (دای، 2013: ص3). خط‌مشی عمومی تصمیمی است كه در قبال یك مشكل عمومی اتخاذ می‌شود؛ اما خط‌مشی صرفاً اتخاذ تصمیم نیست، بلكه فرآیندی است شامل تمام اقدامات كه از زمان احساس مشكل شروع می‌شود و به ارزیابی نتایج اجرای خط‌مشی ختم می‌گردد (الوانی و شریف­زاده، 1393: ص2). ویلیام جنكینز (1978) در تعریف خط‌مشی به چند نكته مهم اشاره دارد. جنکینز خط‌مشی را این گونه تعریف کرده است:

مجموعه تصمیمات متعامل بازیگر یا گروهی از بازیگران سیاسی در مورد انتخاب اهداف و ابزار دست‌یابی به آن‌ها در شرایط مشخص؛ به شرط آن كه این تصمیمات قانوناً در چارچوب اختیارات بازیگران اتخاذ شده باشند (جنکینز، 1978: ص6).

او خط‌مشی‌گذاری را عملی با حضور جمعی از بازیگران می‌داند، نه یك تصمیم انفرادی. خط­مشی­گذاری واژه­ای است که با حکومت، دولت، جامعه و مسائل عمومی آن گره خورده و تداعی­کننده اقدامات دولت در ادارۀ درست امور عمومی است. در رویكردی كه به خط‌مشی‌گذاری عمومی می‌پردازد، به ساختار یا رفتار بازیگران سیاسی یا آنچه دولت‌ها باید یا مجبورند انجام دهند؛ توجه چندانی نمی‌شود، بلكه كانون اصلی آن به موضوعی معطوف است كه دولت‌ها واقعاً انجام می‌دهند (الوانی، 1387: ص19-20). متفكران اولیه این رویكرد، آن را «علم خط‌مشی» نامیدند. به اعتقاد هاولت و همکاران (2009) در بسیاری از تعاریف خط­مشی­گذاری، تلاش بر این است که محققان، این ایده را القا کنند که خط­مشی­گذاری، فرایندی فنی - سیاسی است که از تعیین و انطباق اهداف و ابزارهای موجود در میان فعالان اجتماعی شکل می­گیرد (هاولت، رامش و پرل، 2009: ص4-7). نویسندگان مدیریت و علوم سیاسی، خط‌مشی عمومی را به گونه‌‌های مختلف تعریف کرده‌اند؛ اما به طور كلی می‌توان گفت: خط­مشی عمومی، تصمیم دولت یا حكومت در مواجهه با یك موضوع، چالش یا یك مسئله‌ای عمومی است. همان‌طور كه هدف‌ها، نتایج مورد انتظار را مشخص می‌کنند و برنامه‌ها، راه رسیدن به آن‌ها را روشن می‌سازند؛ خط‌مشی‌ها راهنمای عملند و اولویت‌ها، بایدها و نبایدها را معین می‌کنند. خط‌مشی عمومی همچنین نشان دهنده خطوط كلی در فعالیت‌ها و اقدامات بخش عمومی است (الوانی، 1387؛ الوانی و شریف­زاده، 1393 و تسلیمی، 1392؛ هاولت، رامش و پرل، 2009؛ گیورگیان و ربیعی، 1381و قلیپور و غلامپور، 1389).

«خط­مشی­گذاری مهدوی» را می‌توان چنین تعریف کرد:

خط­مشی­گذاری مهدوی فرایند آمایش مسائل اساسی و عمومی امت واحد، تدوین خط­مشی­های مشروع و سعادت­بخش بر اساس حکمت عملی و خردسالاری مبتنی بر آموزه­های وحیانی، اخلاق و مشارکت­اجتماعی است و به واسطۀ کارگزارانی که اجتهاد مدیریتی دارند؛ اجرا و ارزیابی می­شود.

در این تعریف، چند نکته حائز اهمیت است: اولاً، خط­مشی­گذاری با مطالعۀ مشکلات و جستار دقیق بر مسائل فطری و حیات طبیعی «امت واحده» آغاز می­شود. این مسائل از طریق مشارکت عامه، علم امام معصوم، خردمندی کارگزاران و روش­های دیگر، قابل احصا و تبیین خواهد بود؛ ثانیاً، خط­مشی­های وضع شده، تماماً مشروعیت الاهی دارند؛ زیرا از ناحیۀ امام معصوم کنترل و هدایت می­شوند. امت، تنها مقبولیت آن را مشخص می‌کند و همچون عبد مؤمن به اجرای آن رضایت می‌دهد. این خط­مشی­ها، توحیدی است و با هدف افزایش سطح رفاه و سعادت­بخشی امت واحد وضع می­شوند؛ سعادتی که هم زندگی دنیوی آن­ها را با کمال و سرخوشی همراه می­سازد و هم حیات اخروی شان را؛ ثالثاً تمامی تصمیم­گیری­ها و خط­مشی­گذاری­های خرد و کلان، خردمندانه و دانش­بنیان خواهد بود. تصمیماتی که بر علم امام، خردمندی و مقام فرقان کارگزاران و مشارکت عمومی استوار است؛ رابعاً، در همۀ مراحل خط­مشی­گذاری، اصالت با مجریانی است که صاحب علم، تقوا، بصیرت، سعۀ صدر، شجاعت و در یک کلام دارای اجتهاد اجرایی هستند. وجود این کارگزاران، به اجرای موفقیت آمیز خط­مشی­ها و پس از آن، به ارزیابی و نظارت دقیق­تر بر آن­ها کمک خواهد کرد. با توجه به یافته­های این پژوهش پیشنهادهایی قابل طرح است.

  1. مدل‌های خط‌مشی‌گذاری عمومی

تصمیم گیرندگان در فرآیند خط‌مشی‌گذاری، كوشش می‌كنند با استفاده از مدل‌های مختلف به راه‌حل مطلوب دست یابند و آن را به سادگی مورد آزمون قرار دهند. مدل­های خط­مشی­گذاری تقریباً در تمامی منابع موجود (داخلی و خارجی) به صورت مشابه ذکر شده‌اند. مثلاً هاولت و همکارانش (2009)، به‌طور کلی مدل­ها را به چند دسته، شامل مدل­های «عقلایی»، «تدریجی» و «سطل زباله» تقسیم­بندی می­کنند (هاولت، رامش و پرل، 2009: ص142-158). الوانی و شریف زاده (1393). مدل­ها را در قالب استعاره خط­مشی بیان می‌کنند. مثلاً خط­مشی­گذاری به مثابه یک «بازده نهادی» (مدل نهادی)، خط­مشی­گذاری به مثابه «فعالیت سیاسی» (مدل فرآیندی)، خط­مشی به مثابه «کسب حداکثر منافع اجتماعی» (مدل عقلایی)، خط­مشی­گذاری به عنوان «انتخابی عقلایی در شرایط رقابتی» (مدل نظریۀ بازی­ها) (الوانی و شریف­زاده، 1393: ص19-63) (الوانی، 1387: ص42-86). توماس دای (2013) در کتاب «درک سیاست­گذاری عمومی»، مدل­های خط­مشی­گذاری عمومی را از منظر مدل­هایی همچون «نهادگرایی»، «فرایندی»، «تغییرات تدریجی»، «گروهی»، «نخبگان» و «نظریۀ بازی­ها» مورد تجزیه و تحلیل قرارداده است (دای، 1979: ص32-15). قلیپور و غلام­پور آهنگر (1389) در ذکر انواع مدل در کتاب خود با عنوان «فرایند سیاست­گذاری عمومی در ایران»، به بررسی مدل­هایی، نظیر «تعقل­گرایی»، «رضایت­بخش»، «ترکیبی» و «تغییرات تدریجی» پرداختند (قلیپور و غلامپور، 1389: ص81-91). لستر و استوارت (1380) در کتاب «فرایند خط­مشی­گذاری عمومی؛ رویکردی تکاملی»، به بررسی مدل­ها و مطالعات خط­مشی­عمومی پرداختند. آن­ها مدل­های نخبه­گرایی و جامعه مرکب را تحلیل کرده­اند (لستر و استوارت، 1380: ص59-82). الماسی (1393) نظریه­ها و مدل­هایی، نظیر «نظریۀ خواص»، «نظریۀ انتخاب منطقی» و «نظریۀ نظام» را معرفی کرده است (الماسی، 1393: ص81-110). دانش­فرد (1393) نیز به بیان مدل­های مختلفی، نظیر «مثلث آهنین»، «خوشه­های قدرت»، «پادشاه و پادشاه­سازان» پرداخته است (دانش­فرد، 1393: ص52-71).

روش­شناسی پژوهش

پژوهش حاضر با رویکردی «آمیخته» (کیفی و کمی) و ماهیتی «اکتشافی» انجام پذیرفته است. برای این پژوهش که در دو فاز متوالی انجام شده است؛ در فاز نخست (کیفی) تکنیک نظریه‌پردازی داده بنیاد، برای تحلیل داده‌ها مورد استفاده قرار گرفته است و در فاز بعدی (کمی) از تکنیک مدلسازی معادلات ساختاری برای تأیید و برازش مدل پارادایمی فاز نخست، استفاده شده است. مهم‌ترین ابزارهای این پژوهش، مصاحبه­های ساختاریافته از هیجده تن از خبرگان در فاز کیفی و پرسشنامه محقق‌ساخته در فاز کمی می­باشد. برای مصاحبه از هفت سؤال که منبعث از مطالعه ادبیات تحقیق بوده و به تأیید خبرگان رسیده بود؛ استفاده شده است. نتایج تحقیق به منظور پاسخ به سئوالات به شکل­گیری مدل خط­مشی­گذاری موعودگرا منجر گردیده که تحت آن مفهوم­شناسی خط­مشی، فرایند خط­مشی­گذاری و شکل حکومت (سئوال 1)، مسئله­شناسی در خط­مشی­گذاری (سئوال 2)، شکل سازمان­ها و بوروکراسی اداری (سؤال 3) و سبک حل مسئله، خط­مشی­گذاری و تصمیم­گیری (سئوال 4)، مطرح شده است. همچنین در قسمت بعد شاخص­های ارزیابی گزینه خط­مشی­ها (سئوال 5)، روش­های اجرایی خط­مشی­گذاری (سئوال 6) و راهبردهای ایجاد قرابت به عصر ظهور و بسترسازی آن در (سئوال 7) مطرح شده است. از مدل پارادایمی، 53 سؤال به صورت پرسشنامه بسته با طیف 5 گزینه‌ای لیکرت طرح شده است که جهت تأیید نهایی مدل ساختاری مرحله کیفی، به 178 نفر از استادان مدیریت، مدیریت اسلامی، آینده‌پژوهی و خط‌مشی‌گذاری؛ استادان حوزوی با تخصص آینده‌پژوهشی دینی و مهدویت و مجریان و خط‌مشی‌گذاران در قوه مقننه و شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم، به روش نمونه‌گیری نظری (نظریه داده‌بنیاد)، مراجعه شده است. تعداد مشارکت‌کنندگان در فاز کیفی، هیجده نفر از خبرگان و صاحب­نظران شناخته­شده و در دسترس از حوزه­های تخصصی خط­مشی­گذاری، مهدویت و آینده­پژوهی بوده که این افراد به روش نمونه­گیری نظری انتخاب شده­اند. به این ترتیب که از افراد مطلع خواسته می­شد، برای مصاحبه­های بعدی، افراد متخصص و آشنا به موضوع این تحقیق را معرفی کنند. به این ترتیب از این تعداد شش نفر از مشارکت‌کنندگان جزء خط‌مشی‌گذاران و یا استادان حوزه خط­مشی­گذاری عمومی، هشت نفر جزء متخصصان حوزه مهدویت و چهار نفر آینده­پژوهی دینی با تخصص مدیریت اسلامی و آیند­پژوهی مهدوی هستند. در خلال مصاحبه در پانزدهمین نفر به اشباع نظری رسیده‌ایم. در جدول زیر شماره مصاحبه‌شوندگان و گروه مربوط به هرکدام نشان داده شده است:

جدول 1. مشخصات مشارکت­کنندگان

گروه مشارکت‌کننده

شماره مصاحبه

مدت مصاحبه (دقیقه)

متخصصان حوزۀ آینده­پژوهی و مدیریت اسلامی

12-5-4-2

376

متخصصان و پژوهشگران خط‌مشی­گذاری

18-14-13-8-7-10

510

متخصصان حوزه مهدویت

17-16-15-11-6-3-2-1

568

مراحل کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم‌افزار Atlas.ti انجام پذیرفته است و برای اعتباریابی نتایج با توجه به دیدگاه‌های گل‌افشانی (2003)؛ جانسون (1997) و پاتون (2002) از سه روش کثرت‌گرایی شامل «کثرت‌گرایی در شیوه». (بازآزمون روش اجرای کار)، «کثرت‌گرایی در پژوهشگر» (آزمون قابلیت اطمینان بین کدگذاران) و «کثرت‌گرایی مشارکت‌کننده» (استفاده از مصاحبه‌شوندگان جدید برای آزمون قابلیت اطمینان مدل) برای تأیید اعتبار مدل کیفی پژوهش حاضر بهره گیری شده است. به‌منظور اعتبار کثرت‌گرایی در مشارکت‌کننده، فرایند پژوهشی و پروتکل اجرای تحقیق به صورت کامل برای پنج نفر از افراد جدید و با ویژگی‌های مشابه تکرار شد و نتایج مشابهی به دست آمد. برای محاسبه درصد اعتبار بازآزمون پژوهش در بین مصاحبه‌شوندگان جدید، کُدهای مشخص‌شده در دو آزمون با هم مقایسه شدند (86% نمره اعتبار بازآزمون شده است). برای محاسبه پایایی بازآزمون روش اجرای کار، از بین مصاحبه­های انجام‌گرفته چند مصاحبه به عنوان نمونه انتخاب‌ گشته و هرکدام از آن‌ها در فاصله زمانی کوتاه و مشخص دوباره کُدگذاری می­شود. سپس کُدهای مشخص‌شده در دو فاصله زمانی برای هرکدام از مصاحبه­ها با هم مقایسه می­شوند. عدد 83 % برای نمره پایایی بازآزمون نشان از اعتبار بالای فاز کیفی است.

برای محاسبه پایایی مصاحبه با روش توافق درون موضوعی دو کدگذار (ارزیاب)، از یک دانشجوی مقطع دکتری مدیریت درخواست شد به عنوان همکار پژوهش (کدگذار) در پژوهش مشارکت کند و سپس آموزش­ها و تکنیک­های لازم به منظور کدگذاری مصاحبه­ها به ایشان انتقال داده شد. سپس محقق به همراه این همکار پژوهش، سه مصاحبه را کدگذاری کرده و درصد توافق بین کُدگذاران که به عنوان سومین شاخص اعتبارسنجی تحلیل به کار می­رود. نمره حاصل (85 %) نشان از پایایی مناسب این روش می‌باشد.

برای تجزیه و تحلیل داده‌های حاصل از پرسشنامه و با توجه به تعداد نمونه (زیر 200 نفر) از مدلسازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی در نرم افزار Smart.Pls استفاده شده است. همچنین برای تعیین اعتبار ابزار پرسشنامه محقق ساخته در فاز کمی، از تحلیل عاملی اکتشافی بهره گرفتیم که نتایج گویای اعتبار مناسب تمامی گویه‌های پرسشنامه است و تمامی اعداد حاصل از تحلیل عاملی 53 سؤال‌ پرسشنامه، بیش از 4/0 بوده است.

  1. یافته­های پژوهش

فاز کیفی (مدل پارادایمی)

داده­های مصاحبه­ها، به دقت مطالعه، بررسی و تحلیل شد. در مجموع، فراوانی کل واژه‌های به‌کاررفته در 18 مصاحبه پژوهش برابر 25 هزار و 815 واژه بود. با استفاده از امکان سنجش فراوانی واژگان که در نرم‌افزار (Atlas. ti) وجود دارد؛ فراوانی واژه‌های به‌کاررفته در مصاحبه‌های پژوهش اندازه گرفته شده است. در ادامه به داده­هایی که مشابه یکدیگر بودند، مفاهیمی متناسب اختصاص داده شده است. به عنوان مثال با بررسی نقل‌قول زیر، مفهوم «خط­مشی­گذاری توحیدی (متعالی) و حاکمیت آموزه­های دینی» استخراج شدند:

در بحث مهدویت تأکید بر این است که اساس حاکمیت بر آموزه‌های دینی شکل می‌گیرد. بنابراین، قطعاً یک حکومت دینی خواهد بود و فاکتورهایی که در آن لحاظ می‌شود، تماماً فاکتورهای دینی است. نه فقط اسلام که بحث مهدویت را مطرح می‌کند، بلکه اغلب کسانی که جامعه‌ای آرمانی و موعود را بشارت می‌دهند، محوریت آن جامعه و اداره و مدیریت آن جامعه را بر عهدۀ یک رهبر دینی گذاشتند و آن را به عنوان محور مدیریت و حاکم جامعه معرفی کرده‌اند. ما معتقد هستیم که اصرار در خط­مشی­گذاری این نظام، بر پایبندی به آموزه‌های وحیانی است.

در نقل‌قول مذکور، از اشارات پاسخ­دهنده در مورد نوع حکومت، و سیستم­ تصمیم­گیری و خط­مشی­گذاری آن، برچسب «خط­مشی­گذاری توحیدی» استخراج‌شده است. بقیه مفاهیم طبق همین روال استخراج‌شده­اند. پس از بررسی داده­ها، برچسب­زنی به رویدادها و وقایع و سپس استخراج مفاهیم؛ هریک از این مفاهیم با یکدیگر مقایسه شدند تا شباهت­ها و تفاوت­هایشان مشخص شود. این کار برای تشکیل مقوله­ها صورت پذیرفت. به عنوان مثال، محقق با مقایسۀ مفاهیم مختلف، دریافت که مفاهیم «خط­مشی­گذاری اطلاعات محور» و «خط­مشی­گذاری غیرشهودی و عقلایی» به یک چیز اشاره دارند؛ این‌که خط­مشی­گذاری حکومت­های اسلامی در آیندۀ موعود به سازکارها و رویه­هایی نیازمند است که فراگرد خط­مشی­گذاری را طوری تنظیم کند که تصمیم­گیری و خط­مشی­گذاری اصولی و دانش­بنیان، جای خط­مشی­های سلیقه­ای و نامطمئن را بگیرد. با توجه به این مطلب، محقق از هر دو مفهوم مذکور، مقولۀ «خط­مشی­گذاری خردسالار» را استخراج کرده است. این مفهوم، در سطح بالاتری از مفاهیم مذکور است و هر دو مفهوم مذکور را پوشش می­دهد. دیگر مقوله­ها نیز به این‌گونه استخراج شده­اند. در مجموع 23 مقوله، 67 مفهوم و 159 کد اولیه شناسایی و استخراج شده‌اند.

با استفاده از رويكرد نظریۀ زمینه­بنیاد، مقوله محوری در نظریه خط‌مشی گذاری حکومت­اسلامی در آیندۀ موعود، شرایط علّی، شرایط مداخله‌گر (محیط دور)، شرایط زمینه‌ای (محیط نزدیک)، راهبردها و پیامدهای ناشی از اين راهبردها شناسايي شد. تجزیه‌ و تحلیل داده‌ها، طی سه مرحله کدگذاری باز (خلق مفاهیم و مقوله­ها)، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی (خلق نظریه) انجام گرفت. با تجزیه‌ و تحلیل داده‌های مصاحبه، در پژوهش حاضر چارچوب مدل خط­مشی­گذاری حکومت اسلامی در جهت آیندۀ موعود استخراج گرديد. در اين چارچوب، مقوله «خط­مشی­گذاری مهدوی» شامل خط­مشی­گذاری «توحیدی»، خط­مشی­گذاری «کمال­گرا»، خط­مشی­گذاری «خردسالار» و خط­مشی­گذاری «عدالت­بنیان» به عنوان مقوله محوري در نظريه فرايند خط‌مشی­گذاری حکومت موعود در نظر گرفته شد. دلیل انتخاب این مقوله­ها، به عنوان مقولۀ محوری این است که به راحتی می­توان مشاهده کرد که به نوعی در تمامی مصاحبه­ها، رد پایی از این مفاهیم دیده می­شود. به دیگر سخن، اغلب مشارکت­کنندگان اشاره کردند که خط­مشی­گذاری ناب که در این‌جا به «خط­مشی­گذاری مهدوی» تعبیر می شود؛ روش­ها و سازکارهای متفاوتی دارد که بعضاً با فراگرد فعلی خط­مشی­گذاری در حکومت­های اسلامی متفاوت است. عدالت­محوری، کمال­جویی، خردسالاری و دیدگاه توحیدی خط­مشی­گذاری مهدوی را از سیستم خط­مشی­گذاری فعلی متمایز می­کند. بنابراین، این مقولۀ «خط­مشی­گذاری مهدوی» و زیر­شاخه­های آن را می­توان به عنوان مقولۀ محوری برگزید، تا جامعیت و ظرفیت انتزاعی­تر بودن آن، برچسبی برای دیگر مقوله­ها باشد.

شکل 1: مدل پارادایمی خط‌مشی‌گذاری در حکومت واحد جهانی (اتوپیای اسلامی)

  1. فاز کمی پژوهش (برازش مدل)

در این مرحله پرسشنامه‌ای تهیه شده و پس از توزیع و جمع‌آوری آن، به تجزیه و تحلیل اطلاعات پرداخته ایم. فرضیه‌های اصلی که به دنبال پاسخ به آن‌ها هستیم، این است که اولاً، هر کدام از مقوله‌ها (شرایط علّی، مقوله اصلی، شرایط زمینه، شرایط محیطی، راهبردها و نتایج) با یکدیگر چه ارتباطی دارند و ثانیاً، ارتباط هر کدام از مؤلفه‌ها در درون هر مقوله چگونه است. برای این کار از 53 سؤال پرسشنامه، با توجه به مدل پارادایمی پنج فرضیه مختص ارتباط بین مقوله‌ها است و 23 فرضیه با توجه به تعداد مفاهیم مربوط به ارتباط مفاهیم گنجانده شده که در شش مقوله اصلی مطرح شده است. در جدول (5) نمونه‌ای از نتایج برازش مدل و همچنین اعداد بارهای عاملی اکتشافی مشاهده می‌شود:

جدول 5. خلاصه نتایج برازش اندازه­گیری مقوله اصلی و بارهای عاملی آن

کیفیت مدل

روایی همگرا

(AVE)

پایایی ترکیبی

آلفای کرونباخ

بارهای عاملی

معرف­ها

متغیر مکنون

629/0

811/0

857/0

906/0

896/0

TP1

خط‌مشی‌گذاری توحیدی

827/0

TP2

847/0

TP3

811/0

TP4

411/0

812/0

792/0

841/0

809/0

RP1

خط‌مشی‌گذاری خردسالار

857/0

RP2

841/0

RP3

872/0

RP4

507/0

815/0

897/0

805/0

807/0

EP1

خط‌مشی‌گذاری کمال‌گرا

823/0

EP2

879/0

EP3

421/0

741/0

920/0

798/0

812/0

JP1

خط‌مشی‌گذاری عدالت‌محور

824/0

JP2

827/0

JP3

853/0

JP4

871/0

JP5

در جدول شماره 5 مشاهده می­شودکه کلیه شاخص­های برازش مقوله اصلی، به­خوبی برآورده شده­اند. با توجه به این‌که بارهای عاملی معنادار هستند (مقادیر بالای 0.5) و همچنین میانگین واریانس استخراج شده از 5% بزرگ‌تر است و پایایی ترکیبی نیز از میانگین واریانس استخراج شده بزرگ‌تر است؛ می­توان نتیجه گرفت که روایی افتراقی برقرار است. کیفیت مدل نیز با توجه به مقادیر بزرگ‌تر از صفر، تأیید می­شود.

Description: G:\University\P.HD\Thesis of P.HD\1\تز\Dissertation\Articles\Analyze\سازه مقوله اصلی.png

شکل 2. سازه مقوله اصلی

نگاره 2 نیز گویای از تأیید ارتباط مفاهیم در مقوله اصلی است. همچنین ضریب R2 نشان از تأثیرپذیری هر کدام از این مفاهیم از مقوله اصلی دارد. خط‌مشی کمال‌گرا با 57 % ضریب اثرپذیری، بیش‌ترین تأثیر را از مقوله محوری به خود اختصاص داده است.

Description: G:\University\P.HD\Thesis of P.HD\1\تز\Dissertation\Articles\Analyze\مدل در حالت معناداری.png

شکل 3. مدل اندازه­گیری پژوهش در حالت معناداری

همان‌طور که در نگاره 3 قابل مشاهده است، تمامی اعداد از عدد معنادار (96/1) بیش‌تر شده است و تمامی فرضیه‌ها (ارتباط بین مقوله‌ها و ارتباط مفاهیم با مقوله‌ها) تأیید می‌شوند. در نگاره 4 که مدل پژوهش در حالت R2 است، ملاحظه می‌شود که 72 درصد از تغییرات مقولۀ پیامدها و نتایج مدل پارادایمی تحت تأثیر مقوله‌های راهبردها و دیگر مقوله‌ها است.

Description: G:\University\P.HD\Thesis of P.HD\1\تز\Dissertation\Articles\Analyze\مدل در حالت R2.png

شکل 4. مدل اندازه­گیری پژوهش در حالت R2

با توجه به این‌که نرم افزار پی ال اس همانند سایر نرم­افزارهای معادلات ساختاری دارای برازش نیست؛ بررسی کیفیت مدل­های اندازه­گیری و ساختاری، به­منظور پی بردن به برازش مناسب مدل­ها، لازم می­باشد که در جدول زیر نتایج آن گزارش شده است:

جدول 6. نتایج آزمون کیفیت مدل

ردیف

ابعاد

کیفیت مدل اندازه­گیری

کیفیت مدل ساختاری

کیفیت کل مدل

(GOF)

1

مقوله شرایط علّی

41/0

-

-

2

مقوله محوری (اصلی)

28/0

22/0

36/0

3

مقوله زمینه‌ای

32/0

24/0

37/0

4

مقوله محیطی

38/0

25/0

39/0

5

مقوله راهبردها

44/0

26/0

36/0

6

مقوله نتایج

37/0

31/0

33/0

با توجه به جدول (6) می­توان نتیجه گرفت که کیفیت مدل­های اندازه­گیری، ساختاری و کل مدل مورد تأیید است. همان­طور که مشاهده می­شود، مقادیر کیفیت مدل اندازه­گیری و ساختاری، از صفر (مقدار استاندارد) بزرگ‌تر بوده و همچنین مقادیر کیفیت کل مدل، از 30/0 (مقدار استاندارد) بزرگ‌تر می­باشند.

پیشنهادها

پیشنهادهای پژوهش حاضر این است که:

  1. سیستم­های خط­مشی­گذاری کشورهای اسلامی و دولت­ها، به سمت خط­مشی­گذاری مهدوی هدف­گذاری شود. این نظام منطقی (خط­مشی­گذاری مهدوی) می‌تواند به مثابه طراحی سیستم خط­مشی­گذاری مورد نظر حکومت­های اسلامی، به ویژه ایران قرار گیرد. سیستم خط­مشی­گذاری در این کشورها، پس از بازمهندسی و بازآفرینی، باید به گونه­ای طراحی شود که ضمن تعهد به حفظ خود، بتواند پاسخگوی شرایط و مقتضیات متفاوت باشد و هوشمندانه در سیری یادگیرنده و کمال­جویانه، به صورت اقتضایی با شرایط مواجه شود. بدیهی است مبانی ارزشی و اعتقادی حاکم بر سیستم، از عمده­ترین الزامات حفظ هویت آن محسوب می­شوند. بنابراین، نظام منطقی طراحی سیستم خط­مشی­گذاری این کشورها می­تواند بر این الزامات مبتنی باشد.

  2. کشورهای اسلامی و حکومت­های معتقد به مهدویت، برای دستیابی به آرمان­های مهدوی در خط­مشی­گذاری، باید آموزه­های وحیانی، نص صریح قرآن کریم و همچنین سنت نبوی و علوی را پایه­های خط­مشی­گذاری خود بدانند. خط­مشی­های آن­ها باید نشان­دهندۀ حضور عینی دین در عرصه­های اجتماعی باشد. توجه به ابعاد وجودی انسان در عرض تمرکز بر جنبۀ الاهیّت انسان موحد، تصمیم­گیری­ها و خط­مشی­گذاری­های الاهی را با مشارکت مردم، به تصمیمی ممتاز، سالم، بی­عیب و متعالی تبدیل خواهد کرد که برآورندۀ تمامی نیازهای فطری و شئون حیات مادی امت اسلامی خواهد بود.

  3. در این پژوهش بر اساس دیدگاه خبرگان مشخص شده است که هر اندازه جامعه و امت اسلامی و در رأس آن­ها کارگزاران و خط­مشی­گذاران حکومت اسلامی به سمت آموزه­های دینی و وحیانی گرایش یابند، خط­مشی­های کارآمدتر و اثربخش­تری تدوین خواهد شد که به سبب انطباق آن­ها با فطرت و نیاز اساسی جامعه، بالطبع اجرای آن نیز با کم‌ترین مشکلات مواجه خواهد شد. به سبب اخذ تصمیم­ها و تدوین خط­مشی­های عقلایی و خردسالارانه در کشورهای اسلامی، باید فضای اطلاعاتی بسیار شفاف داشته باشیم و حکومت­ها تلاش کنند آگاهی فردی و گروهی جامعه به مراتب افزایش یابد. در نتیجه شرایط چنین اقتضا می‌کند که کم‌تر از تصمیم­گیری­های شهودی و اشراقی استفاده شود و عمدتاً خردمندی و عقلانیت چراغ راه کارگزاران در حوزه خط­مشی­گذاری قرار گیرد. خط­مشی­ها زمانی کارامد و اثربخش خواهند بود که مبتنی بر فراگرد عقلانیت پاک انسان الاهی شکل گرفته باشد.

  4. خط­مشی­های کمال­گرا در کشورهای اسلامی، باید با موازینی همچون تربیت­گرایی، معنویت­گرایی، اخلاق­مداری، تهذیب­گرایی، تقرب­گرایی محک زده شوند. این نوع خط­مشی­گذاری در حکومت­های اسلامی گویای نوعی خط­مشی­گذاری با دیدی کاملاً نوگرایانه است. خط­مشی­های کمال­گرا در کشورها، توجه به ابعاد وجودی انسان را لازمۀ سیر معرفتی و حیاتی امت اسلامی می­دانند. نشاط معنوی امت اسلامی زمانی به دست می‌آید که اخلاق و ارزش­های کمال­جویانه کارگزاران و تصمیم­گیرندگان حکومت در خط­مشی­گذاری و اجرای دستورالعمل­ها دیده شود. مناسبات حکومت اسلامی در پرتو آیندۀ موعود می­تواند طوری برنامه­ریزی و اجرا ­شود که امت اسلامی مسئله­ای جز رشد و تعالی خود احساس نکند و شئون مادی و حیات طبیعی خود را تنها عرصه­ای موقت برای حرکت به سمت معارج و مدارج عالی انسانی بداند. ایجاد اشتیاق در مردم برای حرکت به سمت جامعۀ عدل مهدوی، در پرتو تصویرپردازی ناب از جامعۀ منتظر اتفاق می­افتد.

  5. خط­مشی­گذاران و کارگزاران حکومت­های اسلامی، باید تصویری واضح، روشن و محرکی از جامعۀ موعود داشته باشند تا بتوانند معیارهای تصمیم­گیری در عصر موعود را در جامعه کنونی خود نهادینه کنند. لذا ارائه تصویر زیبای جامعه و شهر عدل مهدوی، در کنار معرفی سبک خط­مشی­گذاری و تصمیم­گیری و اهداف حکومت حضرت حجت کمک می‌کند تا هدف­گیری و جهت­گیری برنامه­ها و خط­مشی­های فعلی کشورها و دولت­های اسلامی، به سمت مهدویت و تفکر ناب موعودگرایی آخرالزمانی سوق پیدا کند. تئوریزه کردن اصل «ولایت» و «امامت امت» نیز با کمک گیری از تصویرپردازی درست و دقیق از مدینۀ فاضلۀ موعود، به انقلاب فکری و تغییر نگرش به سمت خط­مشی­های ناب منجر خواهد شد.

  6. اجرای کارآمد و اثربخش خط­مشی­های حکومتی در کشورهای اسلامی نیازمند سازمان­های چابک و پویا است. از بین رفتن کژکارکردهای بوروکراسی، حذف سازمان­های زاید، متناسب­سازی اندازه دولت، ایجاد سازمان­های مردم­نهاد و اقتضایی؛ همگی از ویژگی‌های حکومت مهدوی است. در نتیجه اگر بخواهیم در جهت تحقق شهر عدل مهدوی حرکت کنیم، دیگر بوروکراسی­های عظیم­الجثه کارایی ندارند و به جای آن، دولت­ها باید به سمت اجرای خط­مشی­ها با ابزارهای جایگزین، نظیر سازمان­های ادهوکراسی[2] شبکه­های اجتماعی، خدمات الکترونیک پیش بروند.

نتیجه­گیری

مهم‌ترین دستاورد این تحقیق آن است که به خط­مشی­گذاران، سیاست­مداران، مدیران، کارگزاران، خبرگان و جامعۀ علمی مرتبط با مسائل خط­مشی­گذاری، این نکته را یادآور می‌شود که «تفکر ناب مهدویت»، هم رویکرد و بستری بکر، ناب و الاهی برای استقرار نظام ارزش و نگرشی مدیریتی بر مبنای خط­مشی­های مهدوی است و هم مدل­سازی خط‌مشی‌گذاری بر مبنای این تفکر باشد. بر اساس نتایج این پژوهش، «عدالت­محوری» از شقوق غیر قابل اجتناب خط­مشی­گذاری حکومت­های اسلامی مبتنی بر مهدویت است. عدالت و برابری مفهومی صرفاً انتزاعی و کلی نیست. عدالت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و جنبه­های رفتاری آن، می­تواند به‌طور کاملاً عینی در خط­مشی­ها و تصمیم­گیری­های کارگزاران متبلور باشد. «خط­مشی­گذاری کمال­گرا»، یافتۀ دیگر این پژوهش است. جامعۀ موعود قرآنی در پرتو «خط­مشی­گذاری کمال­گرا» باید مترصد انتخاب مسیرهای مفید و مناسب در خط­مشی­گذاری باشد، تا در آن حق افراد محترم شمرده شود و امکان رشد و کمال مکارم اخلاقی برای همگان فراهم گردد. یکی از مفاهیم مستخرج در این پژوهش، مفهوم اصیل خط­مشی­گذاری از منظر «خط­مشی­های مهدوی» است. با توجه به تعریف های ارائه شده در متون خط­مشی­گذاری، می­توانیم به استناد نتایج این پژوهش و رویکردهای احصا شده از خبرگان این تحقیق، تعریف خط­مشی­گذاری مهدوی را از سه منظر «معرفت­شناسی»، «هستی­شناسی» و «شناخت شناسی» ارائه کرد. از منظر «معرفت‌شناسی»، در خط­مشی­گذاری مهدوی شناخت افراد و کسب اطلاعات دربارۀ گزینه­های خط­مشی، از طریق جستارگری فردی و مشارکت گروهی انجام می­پذیرد. از نگاه «هستی‌شناسی»، خط­مشی­های مهدوی، خط­مشی­هایی مبتنی بر فطرت و برخاسته از متن آموزه­های وحیانی و سنت اهل بیت است. این خط­مشی­ها به منظور حل مسائل و معضلات مادی و اخروی مردم شکل می­گیرد و جز به سعادت دنیا و آخرت امت اسلامی به چیزی نمی­اندیشد و نهایتاً خط­مشی­های مهدوی از دید «روش‌شناسی»، به این مسئله می‌پردازد که چگونه پژوهشگر باید شناختنی را بشناسد.

منابع

  1. الماسی، حسن (1394). فرآیند خط‌مشی‌گذاری سبز؛ سیاست، تحلیل­ها و انتخاب‌، تهران، انتشارات سپاهان.

  2. الوانی، سیدمهدی و شریف‌زاده، فتاح (1395). فرایند خط­مشی‌گذاری عمومی، تهران، انتشارات علامه طباطبایی.

  3. الوانی، سید مهدی (1388). تصمیم گیری و تعریف سیاست‌های دولت، تهران، انتشارات مهربان.

  4. پورعزت، علی‌اصغر (بهار و تابستان1382)، «تصویرپردازی از آینده، استراتژی اقدام در نظام‌هاي اجتماعی»، سخن سمت، تهران، شماره 10.

  5. پورعزت، علی اصغر و الوانی سید مهدی (تير 1383). مبانی منطقي طراحی سيستم خط مشی‌گذاري دولتی برای تحقق عدالت حق‌مدار، فصلنامه دانشور رفتار، شماره5.

  6. دانش‌فرد، کرم الله (1394). فرایند خط مشی گذاری، تهران، انتشارات صفار.

  7. دانایی‌فرد، حسن و زنگویی نژاد، ابوذر (سال1388). «تئوری مدیریت شایستگی بر مبنای استراتژی داده بنیاد: ادراکی از نهج البلاغه»، فصلنامه دانشور رفتار، 18(1).

  8. ساباتیه، پل (1394). تئوری‌های فرایند خط مشی گذاری عمومی، مترجم: حسن دانایی فرد، تهران، انتشارات صفار.

  9. شریف القریشی، باقر (1380). سیستم دولت و اداره حکومت در اسلام، مترجم: عباس سلطانی، مشهد، آستان قدس رضوی.

  10. صدوق، محمد بن علی (1413ق). من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.

  11. قلیپور، رحمت الله و فقیهی، مهدی (1394). «سیاست‌ها و تحلیل خط مشی‌های عمومی»، تهران، انتشارات مهکامه.

  12. قلیپور، رحمت الله و غلامپور آهنگر، ابراهیم (1390). فرآیند سیاست‌گذاری عمومی در ایران، تهران، انتشارات مرکز پژوهش‌های مجلس.

  13. مفید، محمد بن نعمان (1413ق). الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید.

  14. مقیمی، سید محمد (1394). اصول و مبانی مدیریت از دیدگاه اسلام، تهران، انتشارات راه دانش.

  15. نبوی، سید حسن (1392). مدیریت اسلامی، قم، انتشارات بوستان کتاب.

  16. Dunn, William N. (1998). “Methods of the Second Type: Coping With the Wilderness of Conventional Policy Analysis”, Policy Studies Review, Vol (7), No (4); pp 720-737.

  17. Dye, T. (2013). “Understanding Public Policy (14th ed.)”, Englewood Cliffs, NJ: Prentice Hall.

  18. Fischer F. and Miller G. and Sidney (2007). “Handbook of Public Policy Analysis; Theory, Politics, and Methods”, CRC Press, Boca Raton London New York.

  19. Haynes, Jeffrey, (2015), “Religion, ‘soft power’ and foreign policy making in the USA, India and Iran”, Governance and International Relations journal, 11, 4; pp 1-21.

  20. Hogwood, B. W., & Gunn, L. (1984), “Policy Analysis for the Real World”, Oxford, UK: Oxford University Press.

  21. Howlett, M. & Ramesh, M. and Perl A. (2009), “Study Public Policy: Policy Cycles and Policy Subsystems”, Ontario: Oxford University Press.

  22. Inayatulliah, Sohail, (2002), “Framing the shape and time of the future”, Futures, 23, 465-253.

  23. Jenkins, W. (1978), “Policy Analysis: Apolitical and Organizational Perspective”. London: Martin Robertson.

  24. Novaky, E., (2007), “Responsibility for the Future”, Journal of Futures Studies, 12(2): 101 – 110.

  25. O’ Neill, L., J. (2004), “Faith and decision-making in the Bush presidency: The God elephant in the middle of America’s living-room”, Special Double Issue Journal, Vol. 6, No. 1, pp, 149-156.

  26. Osborne, Stephen P. (2010), “the (New) Public Governance: A Suitable Case for Treatment? In S.P.”, The New Public Governance, LONDON: Rout ledge.

  27. Parsons, Kurt R. (2007), “A Study of Religouce Faith and the Ethical Decision Making Prosses”, Submitted in partial fulfillment of the requirements for the degree of Master of Science in Leadership and Human Resource Development.

  28. Sardar, Ziauddin (2010), “The Namesake: Futures; futures studies; futurology; futuristic;

  29. Foresight:What’s in a name?”, Futures, 42, 177-184.

  30. Simon, C. A. (2007), “Public Policy: Preferences and Outcomes”, New York: Pearson Longman.

  31. Smith, K. B., & Larimer, C. W. (2009), “The Public Policy Theory Primer”, Boulder, CO: Westview.

  32. Schmidt, Vivien A. (2008), “Discursive Institiuationalism: The Explanatory Poewr of Ideas and Discourse”, Annual Review Political Sciense, 11: pp 303-326.

  33. Schwarz, J.O., (2007), “Assessing the future of futures studies in management”, Futures, 18 (8), 108-131.

  34. Tapio P. and Hietanen O., (2002), “Epistemology and public policy: using a new typology to analyses the paradigm shift in Finnish transport futures studies”, Futures, 34, 597-620.

  35. Taslimi, M. Saeed (2014), "Policy Analysis and Decision Process Analysis", Samt Publication, (in Persian).

  36. Vasconcelos, A., F. (2009), “Intuition, prayer, and managerial decision-making processes: a religion-based framework”, Management Decision, Vol. (47), No. (6), pp 930-949.

  37. Wilson, R. (2006), “Policy Analysis as Policy Advice. In M. Moran, M. Rein & R. E. Goodin (Eds)”, The Oxford Handbook of Public Policy (pp. 152-168). New York, NY: Oxford University.

  38. Dye, Thomas R. (1995), “Understanding Public Policy”, Eight Edition, New Jersy, Prentice Hall, Englewood Cliffs.

  39. Corbin, J., & Strauss, A. (2007). Basics of qualitative research: Techniques and procedures for developing grounded theory. Thousand Oaks, CA: Sage Publications.

  40. Creswell, J. (2012). Educational Research: Planning, Conducting, and Evaluating Quantitative and Qualitative Research (4th ed.). Pearson.

  41. Golafshani, N. (2003). Understanding Reliability and Validity in Qualitative Research. The Qualitative Report, 8(4), 597-607.

  42. Ghoshal, Sumantra (2005), "Bad Management Theories Are Destroying Good Management Practices", Academy of Management Learning & Education, Vol. 4, No. 1, 75-91.

  43. Johnson, B. (1997). Examining the validity structure of qualitative research. Education, 118(3), 282-292.

  44. Kvale, S. (1996). Interviews: An Introduction to qualitative research interviewing. Thousand Oaks, CA: Sage.

  45. Lincoln, Y., & Guba, E. (1985). Naturalistic inquiry. Beverly Hills, CA: Sage.

  46. Maykut, P., & Morehouse, R. (1994). beginning qualitative research: A Philosophic and practical guide. London: The Falmer Press.

  47. Patton, M. (2002). Qualitative evaluation and research methods. Thousand Oaks, CA: Sage Publications, Inc.

  48. Stenbacka, C. (2001). Qualitative research requires quality concepts of its own. Management Decision, 39(7), 551-555.

[1]. Lumbaro

[2] . دموکراسی واژه ای است یونانی و نقطه مقابل بروکراسی است و وجه مقررات دست و پا گیر است.

 

 

نویسنده:

رحمان غفاری

 


چاپ   ایمیل