ضرورت تشكيل حكومت اسلامي

شیعه و حکومت بازدید: 599
(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 8 - 15 دقیقه)

ضرورت تشكيل حكومت اسلامي

آيا تشكيل حكومت يك ضرورت اجتماعي است كه هرگز بي نياز از آن نيستيم؟ يا اين كه حكومت مولود شرايط ويژه اي است و چون آن شرايط تغيير بكند از حكومت بي نياز مي شويم؟[1] جامعه شناسان مي گويند تشكيل دولت و حكومت در همه شرايط، يك ضرورت اجتماعي است و نمي توان بي نياز از آن بود و نياز به تشكيل حكومت از مسائل جديد حيات اجتماعي انسان نيست، اين ضرورت مربوط به تمامي دوران هاي گذشتة زندگي مدني و اجتماعي بشر بوده است. از نظر افلاطون «ارتقاي به سطح والاي زندگي فرد، بدون دولت امكان پذير نيست و ارسطو اين حقيقت را از مظاهر طبيعي حيات بشري شمرد و مي گويد: «دولت از مقتضيات طبع بشري است؛ زيرا انسان بالطبع موجود اجتماعي است و كسي كه قائل به عدم لزوم دولت است، روابط طبيعي را ويران مي كند و خود يا انساني وحشي است يا از حقيقت انسانيت خبر ندارد»[2]. ابن خلدون از متفكرين اسلامي، نيز فطري بودن زندگي اجتماعي را براي انسان دليل بر ضرورت تعاون و تشكيل حكومت و پيروي از يك مركزيت سياسي مي داند. مسئله ضرورت تشكيل حكومت براي ايجاد نظام و عدالت و ارتقاي زندگي انساني با ديد عقلي و نيز از ديدگاه شرع و اسلام از قضايايي است كه تصور دقيق آن ما را از توسل به استدلال بي نياز مي سازد.[3]علامة طباطبايي در بحث «ولايت و زعامت در اسلام» مسئلة ضرورت تشكيل دولت اسلامي را از نقطه نظر فلسفة اجتماعي اسلام مورد بحث قرار داده است[4]و هم چنين امام خميني ـ رحمة الله عليه ـ در لزوم تشكيل حكومت اسلامي مي فرمايد: «احكام اسلامي اعم از قوانين اقتصادي، سياسي و حقوق تا روز قيامت باقي و لازم الاجرا است، هيچ يك از احكام الهي نسخ نشده، از بين نرفته است. اين بقا و دوام هميشگي احكام، نظامي را ايجاب مي كند كه اعتبار و سيادت اين احكام را تضمين كرده، عهده دار اجراي آن ها شود؛ چه اجراي احكام الهي جز از ره گذر برپايي حكومت اسلامي امكان پذير نيست. در غير اين صورت، جامعه مسلماً به سوي هرج و مرج رفته، اختلال و بي نظمي بر همة امور آن مستولي خواهد شد».[5] به نظر اكثر فقها، خداوند در هر مسئله اي حكمي دارد، به اين معنا كه در اسلام، تمامي رفتارهاي انسان براي آن حكمي در نظر گرفته شده است و از آن جا كه برپايي حكومت نيز، گونه اي از رفتارهاي انسان است، ناچار بايد تحت عناوين احكام اسلامي (واجب، حرام و ...) جاي گيرد.[6] دلايل تشكيل حكومت در جامعة اسلامي زماني كه در منابع فقه اسلامي به جست و جوي اين حكم مي پردازيم، با دلايل گوناگون مواجه مي شويم كه نشان گر «وجوب» برپايي حكومت در جامعة اسلامي است كه به چند دليل اشاره مي كنيم: 1- قرآن: بررسي آيات مربوط به احكام و ابعاد حكومت نشان مي دهد كه بر پايي حكومت در جامعه اسلامي، امري است كه نيازي به اثبات ندارد و هيچ ترديدي هم در آن وجود ندارد؛ زيرا اجراي احكام، متوقف بر وجود حكومت است و يا بيان گر تكاليف مردم.[7]به عنوان مثال مي توان به موارد زير اشاره كرد: وجوب اطاعت از ولي امر، وجوب اجراي حدود، وجوب تهيه و تدارك قواي نظامي براي جنگ با دشمنان خدا و هم چنين احكام مربوط به قضاوت. اين نمونه ها، نشان گر اين است كه برپايي حكومت اسلامي در جامعه جزء ضروريات عقلي است و با توجه به اين كه حفظ نظام جامعه از واجبات مورد تأكيد شرايع الهي است و بي نظمي امور مسلمانان نزد خدا و خالق امري قبيح است و روشن است كه حفظ نظام و سد طريق اختلال، جز به استقرار حكومت اسلامي در جامعه تحقق نمي پذيرد، لذا هيچ شك و شبهه اي در وجوب اقامه حكومت باقي نمي ماند.[8] آياتي كه به اين موارد اشاره دارد، چنين است:

چاپ