امير المومنين در نهج البلاغه مي فرمايد: «و الزموا السواد الاعظم فان يد الله علي الجماعه فان الشاذ من الناس للشيطان كما ان الشاذ من الغنم للذئب الا من دعا الي هذا الشعار فاقتلوه ولو كان تحت عمامتي هذه» مي فرمايد: همراه جماعت باشيد كه خدا بالاي سر جماعت است و از افتراق و جدائي بپرهيزيد براي اين كه هر گوسفندي كه از گله جدا شود طعمه گرگ مي شود. كسي هم كه از جماعت و از سواد اعظم جدا بشود نصيب شيطان مي شود. (در انقلاب اسلامي هم ديديم اشخاصي بودند اين سخن امير المومنين عليه السلام را نشنيدند وبا 36
شیعه و اندیشه تقریب
تجربه نشان داده که هیچگاه دشنام گفتن به مقدسات دیگران موجب هدایت گمراهان نمی شود بلکه برعکس آنان را به لجاجت و مقابله به مثل وادار می کند. از این رو اهل بیت(ع) به شیعیان یادآور می شدند که خداوند از دشنام گفتن –– حتی نسبت به بتهای مشرکان- نهی فرموده است. خداوند می فرماید : « به معبود کسانى که غیر خدا را مىخوانند دشنام ندهید، مبادا آنها(نیز) از روى(ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند »[أنعام/۱۰۸] بنابراین پرهیز از دشنام یک اصل قرآنی و اسلامی است.
اهل بیت(ع) نیز بر این اصل تأکید کرده اند از
حافظۀ تاریخی بشر ظهور نظریاتی را در خود ثبت نموده است که هر یک به میزانی اجتماع را متأثر ساخته و تحولاتی ایجاد کرده است. این نظریات که البته نگاه ما به بخش علوم انسانی آن متمرکز است، برای تأثیرگذاری محتاج رعایت و پایبندی به اصول علمی بوده اند و میان این پایبندی و زمان بقای آن نظریه ها،
رابطۀ مستقیمی به دیدۀ کاوشگر درمی آید.
جدا از موضوعات مقطوع متصل به وحی الهی، هرگز نمی توان انتظار داشت یک نظریه بدون اشکال باشد و هیچ نقدی بدان روا نباشد. از "جمهوریت افلاطون" گرفته تا جدیدترین
تقريب ميان طوايف اسلامى و كم كردن فاصله ها، از آرزوهاى ديرينه و والاى بزرگان اسلام است كه وضع اسفبار جامعه اسلامى در قرن اخير، چنين انديشه اى را در دل آنان پديد آورده است، زيرا به روشنى احساس مى كنند كه تفرقه و چنددستگى آنان را از رسيدن به جايگاه واقعى خود در نظام بين المللى بازداشته است، و با در دست داشتن ثروتهاى كلان و جمعيت فزون، از بسيارى از مزاياى زندگى محروم هستند و خاك و سرزمين آنها جولانگاه قدرتهاى بزرگ استو هر بخشى از آن را قدرتى در غرب اداره مى كند، هرچند به ظاهر، نام استقلال را يدك
وحدت اسلامى و همزيستى دينى و مسالمت آميز مسلمانان يكى از اولويت هاى دينى و از دغدغه هاى اصلى و هميشگى اهل بيت(ع) بوده است. براى اطلاع دقيق و همه جانبه از اين امر لازم است كه ابتدا سيره و سخنان آن بزرگان در باب جايگاه، مبانى و محورهاى مشترك آن روشن تر شود و البته پرداختن بدان در جاى خود ضرورى است،
اما رسالت اين نوشتار تنها گزارش و بررسى چگونگى و راهكارهاى رسيدن به اين مهمّ از نگاه امامان شيعه است. پر واضح است كه تحكيم وحدت مسلمانان، با توجه به تنوع سياسى، اجتماعى و فكرى جامعه در آن
نزديك به يك قرن است كه مسئلة تقريب مذاهب به يكي از محورهاي گفتوگو در بين مصلحان، متفكران و نيز متعصبان مذاهب گوناگون اسلامي تبديل شده است. بسياري از متفكران و مصلحان مسلمان از سر دلسوزي و خردمندي، و البته عدهاي نيز از سر مصالح سياسي، شعار تقريب را سر دادهاند، از آن سوي، مخالفِت مخالفانِ تقريب نيز از سر اعتقاد و شور ديني است، گرچه گروهي اندك نيز از روي مصالح سياسي بر طبل تفرقه ميكوبند.
ميتوان اين انديشهها و آثار ناظر به تقريب را در چند جريانِ كليتر دستهبندي كرد. اين كار
کتاب، سنت، اجماع و عقل استفاده از فقه اهل بیت(ع) در الازهر از هنگامی آغاز شد که آیت الله بروجردی کتاب مبسوط شیخ طوسی و کتاب مختصر النافع محقق حلی را برای علمای دانشگاه الازهر مصر ارسال کرد. اگرچه در مباحث گوناگونن کلامی، شیعه و سنی اختلافاتی با همدیگر دارند، اما مشترکات فراوانی در فقه، آنها را به همدیگر پیوند میزند.
مهمترین مشترکات این دو مذهب در مباحث مرتبط با فقه و اصول و مبانی اجتهاد عبارتاند از: توحید و ربوبیت تشریع الهی، نبوت و واحد بودن دین و شریعت، خاتمیت دین، جامعیت
«وحدت اسلامی» در شرایط کنونی جهان ضرورت نخست دنیای اسلام است. هر چند در همه زمانها مسلمانان دارای دشمنان مشترکی بودهاند که وحدت و همدلی میان آنها را ایجاب میکرده، اما امروز توطئههای رنگارنگی که بر علیه مسلمانان طراحی میشود، ضرورت وحدت را دو چندان نموده است.
وحدت و پرهیز از تفرقه از دستورهای اکید قرآن کریم و پیشوایان دینی ماست. دستور اعتصام به ریسمان الهی «واعتصموا بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا...»،(1) برادری مؤمنان با یکدیگر «انما المؤمنون اخوة...»(2) و مشترک بودن اعتقادات دینی مسلمانان و