«وحدت اسلامی» در شرایط کنونی جهان ضرورت نخست دنیای اسلام است. هر چند در همه زمانها مسلمانان دارای دشمنان مشترکی بودهاند که وحدت و همدلی میان آنها را ایجاب میکرده، اما امروز توطئههای رنگارنگی که بر علیه مسلمانان طراحی میشود، ضرورت وحدت را دو چندان نموده است.
وحدت و پرهیز از تفرقه از دستورهای اکید قرآن کریم و پیشوایان دینی ماست. دستور اعتصام به ریسمان الهی «واعتصموا بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا...»،(1) برادری مؤمنان با یکدیگر «انما المؤمنون اخوة...»(2) و مشترک بودن اعتقادات دینی مسلمانان و یکی بودن کتاب آسمانی و قبله گاه آنان همگی از وحدت حقیقی بین مسلمانان حکایت دارد. چنان که پیامبر با هجرت به مدینه و زمانی که مسلمانان متشکل از دو گروه مهاجر و انصار بودند و طبعا زمینه اختلاف بین آنان فراهم بود، میان آنان عقد اخوّت بست و بدین وسیله با ایجاد پیوند برادری زمینه هر گونه اختلاف و دو دستگی را از بین برد.
معالاسف تلاش دشمنان اسلام و مسلمین برای ایجاد تفرقه در طول تاریخ از یک سو و ساده لوحی برخی از مسلمانان از سوی دیگر سبب افزایش شکاف بین پیروان مذاهب اسلامی شده است.
______________________________
1. آل عمران: 103
2. سوره حجرات: 10
در صدر اسلام که با رحلت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله جامعه دچار تشتّت و اختلاف شد و امر خلافت از مسیر اصلی خویش منحرف گشت، امیرمؤمنان علی علیهالسلام به منظور حفظ مصالح اسلام و مسلمین، ایجاد وحدت و جلوگیری از افزایش اختلاف بین مسلمانان را وجهه همت خویش قرار داد و برای تثبیت جامعه نوپای اسلامی از هیچ کوششی فروگذار ننمود.(1)
دشمنان کینهتوز اسلام در طول تاریخ به منظور دستیابی به اهداف خود «وحدت اسلامی» را به عنوان مانعی جدّی هدف قرار داده و به گروه گروه کردن مسلمانان پرداخته و ایجاد اختلاف و دشمنی و دامن زدن به اختلافات جزیی و در پارهای موارد با نفوذ دادن عوامل خود تا جنگ و خونریزی و قتل و غارت دنبال کردند. شهرهای مختلف اسلامی از قرون اولیّه تاکنون نمونههای تلخی از این نزاعها و کشمکشها را در کارنامه خود دارند.
در سدههای اخیر هم که استعمارگران هر مانعی را از پیش روی خود بر میداشتند، به قطعه قطعه کردن ممالک اسلامی پرداخته و شعارهای فریبنده ملی گرایی و تقسیم مسلمانان به عرب، ترک، فارس و... آنان را از یکدیگر جدا کرده، مرزهای کاذبی بین آنان ترسیم نمودند، شوکت و قدرت آنان را شکسته و با تکه تکه کردن آنان یکی پس از دیگری بر سرنوشتشان مسلط شده و حاکمان سرسپرده را بر گردهشان سوار کردند. حاکمان وابسته که به منظور حفظ تاج وتخت خود از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند، از عوامل مهم تفرقه و جدایی مسلمانانند، آنان برای حفظ مقام و موقعیت خود، نه تنها قدمی در راه وحدت اسلامی بر نمیدارند، بلکه ذخایر مسلمین را نیز به حلقوم استعمارگران میریزند تا چند روزی بیشتر اجازه حکمرانی پیدا کنند. یک نمونه بارز آن در دوران ما، شکستن حرمت ارتباط و دوستی با رژیم غاصب صهیونیستی دشمن قسم خورده مسلمانان است. برخی از سران خیانتکار کشورهای اسلامی با ارتباط پنهان و
______________________________
1. نهج البلاغه، خطبه 74 و نامه 78
آشکار با این رژیم، وحدت و یکپارچگی جهان اسلام را در این زمینه بر هم زده و در صف متّحد کشورهای اسلامی رخنه ایجاد کردند و مسأله مهم مبارزه با رژیم نژادپرست اسرائیل را، که از اصول مشترک مسلمانان بود، به مسألهای مورد اختلاف مبدّل ساختند. قبح ارتباط با این رژیم غاصب را شکستند و راه نفوذ دشمن در جبهه مسلمین را گشودند. دشمنان اسلام از هیچ عاملی مانند تفرقه و جدایی مسلمانان بهرهبرداری نمیکنند. آنچه امروز در عراق، افغانستان و لبنان میگذرد، از نمونههای بارز و آشکار این سیاست است.
غیر از دولتهای وابسته، آخوندهای درباری نیز از عوامل دیگر تفرقه و جداییاند. آنان نیز اختلافات موهوم یا جزیی مسلمانان را تئوریزه نموده و آتش کینهای که توسط دشمنان بین پیروان مذاهب برافروخته شده، شعله ور میسازند. آنان که همواره بازیچه دست قدرت طلبان بودهاند، تلاش فراوانی میکنند تا شیعیانو پیروان اهل بیت را کافر و سنّیان محبّ اهل بیت را ناصبی معرفی کنند. در این میان فرقههای دروغینی که به دست استعمارگران ایجاد شده، نقش تعیین کننده داشتهاند.
در یکصدسال اخیر مصلحان دلسوزی ظهور کردند و به سهم خود قدمهایی در جهت ایجاد وحدت برداشتند. سیدجمال الدین اسدآبادی، میرزا محمدحسن شیرازی، شیخ محمد حسین کاشف الغطاء، سید عبدالحسین شرف الدین، سیدمحمد حسین بروجردی، شیخ عبدالمجید سلیم و شیخ محمود شلتوت، از جمله منادیان وحدت شیعه و سنیاند که قدمهای مثبتی در این عرصه برداشتند.
ظهور امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی و تأسیس جمهوری اسلامی به عنوان پایگاهی مستحکم و منادی وحدت مسلمانان «نهضت بیداری اسلامی» را وارد مرحله جدیدی کرد. بسیاری از مسلمانان در اقصی نقاط جهان از خواب غفلت بیدار شده و به ندای وحدت امام لبیک گفتند. حرکت فزاینده بیداری اسلامی منافع استکبار جهانی و ایادی او را در منطقه با تهدید جدی روبرو ساخت. متأسفانه انتظاری که از عالمان و فرهیختگان و نخبگان جهان اسلام میرفت، آنگونه که شایسته جایگاه آنان در جوامع اسلامی بود، برآورده نشد. از آنجا که عموم مردم پیرو رهبران مذهبی و اجتماعی خویش هستند، اگر عالمان و اندیشمندان اسلامی اهل ایثار و فداکاری بوده و وحدت اسلامی را با جدیت دنبال میکردند، امید میرفت که ملتها نیز پیوند بیشتری با یکدیگر پیدا کرده، اختلافات به حداقل برسد؛ گرچه نمیتوان موانع مهمی که دراین عرصه وجود دارند مثل دولتهای سرسپرده و آخوندهای درباری در کشورهای اسلامی را نادیده
حکومت اسلامی » شماره 37 (صفحه 8)
گرفت.حتی در دهه اخیر آرمان وحدت اسلامی در کشور ایران نیز از سوی گروههایی که قدرت درک واقعیات دنیای امروز را ندارند، با چالش روبرو شده است. ذلت و نکبت میلیونها مسلمان و سلطه بیگانگان بر سرنوشت ملل مسلمان نادیده گرفته شده و بر طبل اختلافات تاریخی و جزیی و کم اهمیت کوبیده میشود.
بر این گروه نادان، احزاب و جریانات سیاسی را نیز بیفزایید که برای رسیدن به امیال سیاسی خود بر اختلافات قومی و مذهبی دامن زده و با رهبران اقوام و قبایل و مذاهب در شهرهای مرزی کشور وارد معامله شده و با طمع کسب آرای انتخاباتی منافع ملی و مصالح کلی کشور را نادیده گرفتند.
دسته دیگر مدعیان ولایت اهل بیت پیامبرند که با اهانت به مقدسات مذاهب دیگر، تنور مجالس و محافل خود را گرم کرده و از هر فرصتی به اختلافات دامن میزنند در حالی که اگر واقعا پیرو اهل بیت پیامبر بودند، تنها سیره امیرمؤمنان علی علیهالسلام در حفظ وحدت جامعه اسلامی و گذشتن از حق مسلّم خود به خاطر مصالح مهم دنیای اسلام برای آنان کافی است. در نقطه مقابل نیز مدعیان پیروی از سنت پیغمبرند که با ارتزاق از دلارها و ریالهای بیگانگان به انکار حقایق مسلم تاریخی پرداخته و حرمت اعتقادات اکثریت شیعه را در این کشور پاس نمیدارند. کسانی که از بیشترین آزادیها که یک اقلیت مذهبی ممکن است از آن برخوردار باشد، بهرهمندند و نیک میدانند که همکیشان آنان در کشورهای اسلامی یک دهم آزادی آنان را به شیعیان نمیدهند.
در چنین شرایطی که نخبگان و عالمان نسبت به وحدت اسلامی حساسیت لازم را ندارند و عموم مردم را به درستی ارشاد و هدایت نمیکنند و عوامل تفرقه نیز فضا را برای اقدامات خود خالی میبینند، تحقق کامل وحدت اسلامی دشوار مینماید.
باری، اگر وحدت اسلامی به حکم عقل و شرع ضرورت دارد و برای ایستادگی در برابر دشمنان اسلام و مسلمین گریزی از آن نیست، باید به اصولی چند پایبند بود که به برخی از آنها اشاره میشود:
1. تکیه بر اشتراکات مذهبی
مسلمانان دارای یک کتاب آسمانی، یک پیامبر و یک قبلهگاه هستند و اعتقادات دینی آنان یکسان است. عقل و شرع اقتضا میکنند که بر مشترکات فراوان تکیه شود و از برجسته کردن اختلافات جزیی پرهیز گردد. مسلمانان از هر فرقه و مذهبی میتوانند با شعار توحید و زیر
پرچم «لا اله الاّ الله» گرد هم آیند و در عین کثرت و تعدد، وحدتی مثال زدنی خلق نمایند.
2. پرهیز از دامن زدن به اختلافات
وجود اختلاف بین پیروان مذاهب گوناگون امری طبیعی است، بحث و تبادل نظر علمی درباره آنها هم مسألهای عادی است، اما اختلافات بیش از آن که در اصول باشد، در فروع است و نمیتواند و نباید مانع وحدت امت اسلامی شود. مطرح کردن مسائل اختلافی و دامن زدن به آنها در بین پیروان مذاهب و در فضاهای غیرعلمی، نه تنها مشکلی از مشکلات امروز مسلمانان را حل نخواهد کرد، بلکه روز به روز فاصله آنها را از یکدیگر بیشتر خواهد نمود.
3. حفظ حرمت یکدیگر
افزون بر مقدسات مشترکی که همه مسلمانان از آن برخوردارند، یکسری اعتقادات هم از مختصات هر مذهب است. نباید پیروان مذاهب اسلامی مقدسات یکدیگر را مورد هتک و اهانت قرار دهند و به تحریک یکدیگر بپردازند. اگر پیروان اسلام حرمت یکدیگر را نگاه ندارند، یکی از نتایجش آن است که دشمنان قسم خورده اسلام مقدسات مشترک همه مسلمانان مثل قرآن کریم، رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله و اماکن مقدس آنان را مورد اهانت قرار میدهند. به راستی چرا در دو دهه اخیر دامنه اهانت به مقدسات مسلمانان گسترش یافته؟ چرا هر از چند گاهی در گوشهای از دنیا مقدسات مسلمانان مورد هتک قرار میگیرد؟ و پس از مدتی تعدادی از مسلمانان از خود حساسیت نشان داده و مسأله به فراموشی سپرده میشود؟ آیا جز این است که راه هتک حرمت مسلمانان گشوده شده و مسلمانان حساسیت لازم را از خود نشان نمیدهند؟ اگر در نخستین حلقه از این حلقات عکس العمل مناسب نشان داده میشد، حلقات دیگر این زنجیره ادامه نمییافت. اگر مسلمانان مقدسات یکدیگر را محترم شمرده و اختلافات خود را کاهش دهند، چنین فرصتی برای دشمنان مشترک مسلمانان فراهم نمیشد. تأسفبارتر آنکه برخی بیش از آنچه نسبت به هتک مقدسات اسلامی از خود حساسیت نشان دهند، نسبت به مسائل عادی مذهبی و اختلافاتی که بین پیروان مذاهب اسلامی وجود دارد، از خود حساسیت نشان میدهند. از کنار اهانت به قرآن به سادگی میگذرند، اما به هنگام طرح یک پرسش در خصوص مسألهای از مسائل تاریخی سینه چاک میکنند!
4. گفتگوی رهبران مذاهب اسلامی
تفاهم و همدلی علمای برجسته مذاهب اسلامی و کاستن از سوء تفاهمات و تشویق پیروان مذاهب به همدلی و وحدت و وادار کردن دولتمردان خود به اتحاد با کشورهای اسلامی به جای اعتماد به دشمنان اسلام، اصل مهم دیگری است که در این عرصه قابل توجه است. این امر بدون گفتگوی مستمرّ و ارتباط سالم علمی و فرهنگی مداوم امکانپذیر نیست. قطعا برای جهان اسلام «گفتگوی بین مذاهب اسلامی» بر «گفتگوی بین ادیان و تمدنها» تقدم دارد. اگر دنیای اسلام در مرحله نخست قدمهایی بردارد، در عرصه گفتگوی بین ادیان و فرهنگها و تمدنها نیز توفیقات بیشتری کسب خواهد کرد. حج بهترین فرصتی است که میتواند ارتباط و همفکری عالمان و نخبگان جهان اسلام را فراهم سازد. هیچ دین و دولتی از چنین ظرفیت و فرصتی که اسلام در اختیار پیروانش قرار داده، برخوردار نیست. اجتماع دو میلیون انسان از اقوام و ملل و مذاهب گوناگون در موسم حج بهترین نماد و جلوه وحدت اسلامی است که نباید به سادگی از کنارش گذشت. حضور رهبران مذهبی در این مراسم استثنایی و ملاقات با یکدیگر و تبادل نظر در مسائل اساسی جهان اسلام و کاستن از اختلافات نقش بسزایی در وحدت امت اسلامی خواهد داشت.
5. تعمیق روابط کشورهای اسلامی
تعمیق روابط دولتهای اسلامی و کاهش اختلافات و تنشها یکی دیگر از اصول لازم الرعایه در این عرصه است. هر چند وابستگی بسیاری از دولتهای اسلامی به قدرتهای بزرگ، روابط حسنه بین کشورهای اسلامی را با مشکل روبرو ساخته، اما نزدیکتر شدن دولتهای اسلامی به یکدیگر و تأکید بر منافع مشترک بر محور تعالیم اسلامی، زمینه سوء استفاده دشمنان اسلام را از جدایی بین کشورهای اسلامی کاهش خواهد داد. این مهم میتواند با فعالتر شدن
عالمان و نخبگان کشورهای اسلامی و دعوت تودههای مردم به وحدت و همدلی و در نتیجه واداشتن دولتهای اسلامی به تعمیق روابط با یکدیگر تحقق یابد.
امید است که در پرتو رعایت اصول یاد شده مسلمانان حرکت به سمت ایجاد امت اسلامی وتشکیل جبهه متحد کشورهای اسلامی را آغاز کنند. آنچه در دنیای امروز متداول است که با تشکیل اتحادیهها، اهداف مشترک خود را پیش میبرند، میتواند میان کشورهای اسلامی نیز تحقق یابد. مسلمانان با جمعیتی یک و نیم میلیاردی و برخورداری از امکانات کمنظیر، توانایی تبدیل شدن به یک قطب نیرومند بین المللی را دارند. با تشکیل قطب نیرومند دنیای اسلام، همه اجزای این پیکره احساس قدرت نموده و از تعرض بیگانگان در امان خواهند بود.
چرا امروزه قدرتمندترین کشورها هم جرأت تعرض به یکی از اعضای اتحادیههای موجود در جهان را ندارند، ولی کشورهای اسلامی به بهانههای مختلف در معرض تعرض و تجاوز کفّار و مشرکاناند؟ امام خمینی با طرح «دولت اسلامی با جمهوریهای آزاد و مستقل»، آرمان خود را در عصر کنونی در ارتباط با کشورهای اسلامی ترسیم کردند.(1) حرکت به این سمت و سو قطعا موازنه قدرت را در جهان به نفع مسلمانان و مستضعفان تغییر خواهد داد. ان شاءالله
______________________________
1. صحیفه امام، ج21، ص448
پایان مقاله