سیر پیدایش تشیع در کشمیر

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 14 - 28 دقیقه)

کشمیر نام سرزمین کوچکی است که از سه بخش تشکیل شده است، بخشی از آن در اختیار چین، بخشی دیگر در اختیار پاکستان و بخشی سوم در اختیار هندوستان است و از مناطق مورد نزاع میان هند و پاکستان است. نام این سرزمین همواره به درگیری­های میان هند و پاکستان پیوند خورده است. هدف نگارنده از نگارش این نوشتار آشنایی با چگونگی پیدایش تشیع در کشمیر است. بر اساس مهم­ترین یافته­های این تحقیق، عالمان دینی همچون سیدمحمد مدنی، سیدحسین رضوی، ملاعالم انصاری و میرشمس الدین عراقی بیشترین نقش را در توسعه‌ی تشیع در کشمیر داشته­اند.
مقدمه
مذهب تشیع که به لحاظ تاریخی در عصر پیامبر اکرم‌صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم وجود داشته است، اگر چه در سده­های نخستین تاریخ اسلام در مظلومیت و غربتی تحمیل­شده بسر می­برد، امروزه در نقاط مختلف جهان گستردگی قابل توجهی دارد. کشورهای قاره‌ی پهناور آسیا بیشترین جمعیت شیعه را به خود اختصاص داده است که در این میان سهم کشورهایی همچون ایران و عراق بیش از دیگر کشورهاست.
سرزمین کشمیر یکی از نقاط دور افتاده بود که مردم آن زمین با تصوّف و معنویات گرایش زیادی داشتند امّا حقایق ناب و معارف الهی به آنها نرسیده بود، اما همین ساکنان این سرزمین امروزه به لطف مجاهدت برخی مجاهدان عرصه‌ی علم و تبلیغ مذهب شیعه را شناخته و بسیاری از آنها به این مذهب گرویده­اند.
آنچه در این نوشتار می­آید آشنایی با پیدایش تشیع در کشمیر و نقش عالمان برجسته در توسعه‌ی آن می­باشد.
1. مفهوم شناسی
مهم­ترین واژگان این تحقیق عبارت­اند از:
1-1. شیعه و تشیع
واژه «شیعه» در لغت به معنی «پیرو، طرفدار و گروهی است که بر امری یک سخن شوند و همچنین بر گروه یاران اطلاق می‌شود.[1]
تشیّع نیز در لغت به معنای ادعای پیروی کردن است، چنانچکه وقتی گفته می‌شود «تشیّع الرجل» به معنای این است که این فرد ادعای شیعه بودن دارد البته به مذهب شیعه نیز تشیع اطلاق می‌شود.[2]
شیعه در اصطلاح به مسلمانی گفته می‌شود که علی (علیه السلام) را پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خلیفه شرعی می‌دانند و عمل آنان را که در سقیفه بنی ساعده گردآمدند و ابوبکر را به خلافت و جانشینی برگزیدند، نمی‌پذیرند.[3]
ابن خلدون می‌گوید: «بدان که شیعه در لغت عبارت است از یاران و پیروان علی و فرزندانش اطلاق می‌شود.»[4]
شهرستانی نیز می­نویسد: «شیعه کسانی هستند که تنها علی (علیه السلام) را پیروی کرده و معتقد است به امامت و خلافت او، از طریق نص هستند و می‌گویند امامت از او خارج نمی‌شود مگر با ظلم.»[5]
2-1. کشمیر
کشمیر در دامنه کوه­های پر برف قرار دارد. مرغزارهای سرسبز، کشتزارهای با شکوه، چشمه‌سارها و آبشارهایی خروشان همواره الهام بخش ادیبان و شاعران این سرزمین بوده است.
به سبب زیبائی کشمیر، پادشاهان مغول آن را بهشت روی زمین خواندند. کوهها گرداگرد این سرزمین چون حصاری کشیده شده‌اند، یا اینکه ارتفاع وادی کشمیر از سطح دریا بین 1580 تا 1829 متر است، ولی هوای آن مانند مناطق کوهستانی سرد نیست؛ زیرا در واقع کوههای بلند و مرتفعی که دور تا دور منطقه را فراگرفته‌اند آن را از هوای سرد شمالی و باد تند و سوزان جنوبی محفوظ می‌دادند.[6]
یکصد سال قبل جاده‌ای که کشمیر را به جهان خارج متصل کند تقریباً وجود نداشت و تنها پیاده‌ها، قاطرها، فیلها و گاوهایی وحشی از گذرگاه کوهستانی عبور می‌کردند.[7]
کشمیر در قلب آسیا، شمال شبه قاره‌ی هند قرار دارد و از شمال و شرق با چین و از شمال غربی با افغانستان و از غرب با پاکستان و از جنوب با هند دارای مرز مشترک است و یک باریکه به نام واخان آن را از جمهوری تاجیکستان و ازبکستان جدا می‌سازد.
ایالت جامو و کشمیر که از نقطه نظر سیاسی به نام کشمیر معروف است، از پنج منطقه جداگانه تشکیل شده است. دره‌ی کشمیر یا وادی، جامو، لداخ، گلگت، بلتستان و کشمیر آزاد.
از اینها وادی، جامو و لداخ، که قسمت عمده ایالت کشمیر را تشکیل می‌دهند زیر اشغال هند است گلگت و بلتستان، کشمیر آزاد، زیر نظر پاکستان است. مساحت کشمیر همانطور که در 15 اوت 1947 نشان داده شده است 222880 کیلومتر مربع است. کشمیر از شمال به جنوب 640 کیلومتر و از شرق به مغرب 480 کیلومتر طول دارد.
پس از بروز جنگ میان هند و پاکستان بر سر آینده کشمیر در ژانویه 1947 یک خط آتش بس در کشمیر به وجود آمد که به تجزیه جغرافیایی کشمیر منجر شد. کشمیر هند منطقه‌ای به وسعت 138992 کیلومتر مربع است در حالی که کشمیر پاکستان 83787 کیلومتر مربع است. مرز چین با کشمیر پاکستان بلامنازع است.
حدود 37555 کیلومتر مربع از مناطق لداخ واقع در شمال شرقی سرزمین کشمیر نیز در جنگ 1962 به اشغال چین درآمده است و بعداً پاکستان نیز برابر 5180 کیلومتر مربع در اختیار چین قرار داده است.[8]
در مجموع می‌توان گفت کشمیر از سه منطقه تشکیل شده است که منطقه شمال شرقی در اختیار چین، شمال غربی در اختیار پاکستان و مناطق دیگر نیز در اختیار هند قرار دارد.
پنج رودخانه مهم «سند» «چناب» «راوی» «ساتلج یا از کوههای کشمیر سرچشمه می‌گیرد یا از این سرزمین می‌گذرند. بدین ترتیب، کنترل بر کشمیر الان بین دو کشور هسته‌ای مورد منازعه قرار گرفته است که هر آن امکان درگیری بین آنها وجود دارد که در صورت آن، نه فقط منطقه بی‌ثبات خواهد بود بلکه با توجه به قدرت هسته‌ای هر دو آنان، امنیت جهان در خطر خواهد افتاد.
به لحاظ جمعیتی، سرزمین کشمیر حدود بیست میلیون نفر جمعیت دارد که هندوها بیشترین آمار را به خود اختصاص داده­اند. حدود بیست درصد از این جمعیت نیز متعلق به شیعیان است.
2. ورود اسلام و تشیع در کشمیر
کشمیر جایی بود که از زمان قدیم روحانیون هندوها ـ که بنام برهمن­ها معروف‌اند ـ برای عبادت و ریاضت به آنجا می‌رفتند، از منابع تاریخی نیز بدست می‌آید که اولین نسل­های انسانی توسط همین برهمن‌های هندوها در کشمیر بوجود آمده است.[9]
آثار این ریاضت و رهبانیت بین عموم مردم کشمیر هم سرایت کرده بود. لذا برهمن‌ها همیشه بین عموم مردم و پیش حاکمان کشمیری در هر زمان یک موقعیت و جایگاه خاصی داشتند. حاکمان همواره سعی می‌کردند آنان را از خود راضی نگهدارند.
مردم کشمیر به این ریاضت و رهبانیت ـ که می‌توانیم در اسلام آن را تصوّف بنامیم ـ خیلی عشق می‌ورزیدند و برهمن‌ها را دوست می‌داشتند.
گرچه با اسلام آوردن رینچن شاه به­وسیله‌ی سید شرف الدین موسوی مذهب هندوها از کشمیر برچیده شد. امّا آثار این ریاضت‌ و رهبانیت بین مردم باقی ماند، از این رو وقتی میرسیدعلی همدانی یکی از مبلغان اسلامی از ایران (همدان) به کشمیر آمد او نیز از همان در تصوّف تبلیغ اسلام را شروع کرد که کشمیری‌ها به آن مأنوس بوده‌اند.
طبق نقل مورّخین و دانشمندان شیعیان، تشیع در کشمیر به همان اندازه پیشینه دارد که ورود اسلام در این سرزمین دارد.[10]
اما بخاطر کوتاهی شیعیان در تاریخ نویسی اطلاعات بیشتر آن در دست نیست که سبب شد اهل سنت، مبلغان نخستین تشیع ـ یعنی سیدشرف الدین موسوی، سیدعلی همدانی و سید محمد همدانی ـ را به مذهب و عقاید خود نسبت دهند.
3. نخستین مروجان تشیع در کشمیر
نخستین مروجان تشیع در کشمیر عبارت­اند از:
1-3. سیدمحمد مدنی
سید محمد مدنی از اهالی مدینه طیبه بودند به همین خاطر او را مدنی می‌گفتند، او نخستین بار در سال 796 هـ و در دوران حکومت سکندر وارد کشمیر شد.[11] بعد از مدتی ایشان برای انجام کاری به ماوراء النهر رفت و هنگام برگشت خانواده خودش را نیز به کشمیر آورده و منطقه مالموه پرگنه بأنگل[12] را برای زندگی انتخاب نمود. او برای تبلیغ و ترویج مذهب تشیع سعی فراوان نمود و توانست تعداد زیادی را به تشیع راهنمایی نماید. او علاوه بر علم، از کمالات روحانی و عرفانی هم برخوردار بودند. وقتی که سلطان سکندر از شایستگی علمی و کمالات روحانی و عرفانی او آگاه شد، از سیدمحمد تقاضا کرد که در نزدیکی ایشان سکونت گزیند. وی در نزدیکی قصر خود در نوشهر سرینگر ساختمانی برای سید محمد مدنی ساخت و برای مراجعین و خادمین وی نیز عبادت­گاهی بنام خانقاه ساخت.[13]
ایشان از بین علمای فضلاء وقت کشمیر فاضل‌ترین شخصیت به شمار می‌آمد و سلطان سکندر نسبت به ایشان احترام فوق العاده‌ای قائل بوده‌. سیدمحمد در سرینگر در سال 849 هـ دار فانی را وداع گفت و در محل مدین صاحب بخاک سپرده شد و آن جا تا امروز بخاطر مرقد ایشان بنام «مَدِین صاحب» مشهور است. سلطان زین العابدین بر مرقد او یک زیارتگاهی ساخت. در کنار این زیارتگاه مسجد و حمام نیز بنا کرد و امروز تمام مردم کشمیر برای زیارت مرقد ایشان از دور و نزدیک می‌آیند و علی مردان و فرزندش ابراهیم خان در دوران حکومت خود دوباره زیارتگاه ایشان را بازسازی کردند.[14]
2-3. سیدحسین رضوی قمی
دومین مبلغ تشیع در کشمیر، سید حسین قمی بوده که به کشمیر مسافرت نمود و در همان جا ساکن شد. وی در سال 821 هـ.ق از طریق پاکستان کنونی وارد کشمیر شد و «احچه بل» سوپور را برای سکونت اختیار نمود.
ایشان مثل اجداد، در میان علم و روحانیت به کمالاتی رسیده بود، از این رو، سلطان زین العابدین شیفته‌ی او گردید و از علم او بهره کافی برد. سلطان زین العابدین «باغ زینه گیر» در پرگنه سوپور کشمیر را بطور هدیه به سید قمی بخشید. ایشان حدود 50 سال به ترویج اسلام و نشر مذهب اهل بیت (علیهم السلام) در کشمیر تبت، بلستان کرگل و لداخ مشغول بود. سیدحسین قمی علاوه بر علم و اخلاق، کرامات زیادی را در کشمیر نشان داد. سلطان به خاطر علاقه فراوانی که به سید داشت در تشییع و تدفین او شرکت کرد و بر مزار او بنائی ساخت که هم اکنون زیارتگاه صدها هزار عاشقان اهل بیت (علیهم السلام) قرار گرفته است.
او دو پسر بنام حاجی محمدسعید و آقا سیداحمد داشت. حاجی محمدسعید از اینجا به مقام احمد پوره ما گام واقع در 30 کیلومتری در غرب سرینگر رفت و در همان جا چشم از جهان فرو بست و مرقد او نیز مرجع هرخاص و عام برای حاجت روائی است. و سادات احمد پوره از نسل همین آقای حاجی محمد سعید هستند.[15]
شمس العلما مولانا سید علی حائری مجتهد العصر از ذریه‌ی همین آقای حاجی محمدسعید بوده‌اند و در پنجاب زندگی می‌کرد. از ذریه آقا سید احمد هم یک شخصیت برجسته‌ای بنام سیدحسین رضوی در قرن 20م بروز کردند که مقام و جایگاهی که ایشان در حکومت دو گروه داشتند به غیر از او نصیب هیچ کس دیگری نشد، ایشان در سال 1933 (بکرمی)[16] به دنیا آمدند. و اولین نفر مسلمان‌اند که علاوه بر علوم عربی و فارسی درس اکیدمی انگلیسی هم فرا گرفته است و فقط در 25 سالگی ایشان نائب وزارت کشور شدند.[17]
سلسله سادات رضوی از دودمان سیدحسین قمی در طول تاریخ، علمای بزرگ را به جامعه تحویل داد که به تبلیغ و ترویج دین اسلام و مذهب اهل بیت (علیهم السلام) در کشمیر و در دیگر نقاط جهان پرداختند. عرفای نامدار مانند آیت الله سیدمرتضی کشمیری علم الهدی، آیة الله سیدعبدالکریم کشمیری، آیة الله سیداحمد کشمیری، آیة الله سیدعبدالرسول، حاج سیدحسن رضوی و حجة الاسلام و المسلمین سیدصادق­حسین رضوی که واقع در رکه شالنه (در جای که خانه‌ی بنده است) از این سلسله‌ی سادات می‌باشند.
سلسله‌ی سادات رضوی در دوران انقلاب اسلامی ایران نیز حامی جدّیِ نهضت امام خمینی در کشمیر بوده است.
3-3. ملا عالم انصاری
زمانی که سیدحسین قمی وارد کشمیر شد یاران و همراهان داشت که در کشمیر به تبلیغ پرداختند یکی از همراهان او ملا عالم انصاری بود. او با سید در سال 821 هـ وارد کشمیر شدند و نزدیک زینه گیر جایی که سیدحسین قمی ساکن شد در روستای بنام «علاقه پور» براته سوپور سکونت اختیار کرد.[18]
تشیع در این منطقه بخاطر کردار، اخلاق و سعی و تلاش ملا عالم انصاری رونق یافت. سلطان زین العابدین چون علم و عالم دوست بود از کمالات، علم و روحانیت ملا عالم انصاری متأثر شد.
علاقه‌ی زین العابدین به علمای دین به ویژه سیدحسین قمی و ملا عالم انصاری، در تبلیغ مذهب تشیّع، خیلی مؤثر واقع شد. ملا عالم انصاری در سال 894 هـ.ق در منطقه براته وفات کرد و همان جا به خاک سپرده شد.
در این روستا و در دیگر روستاهای همجوار تمام جمعیت آنها شیعه اثنی عشری بود. اما در سال 1289هـ و 1872م درگیری شدیدی بین شیعیان و سنی‌ها اتفاق افتاد که در اثر آن مردم این منطقه که فاصله زیادی به مناطق دیگر شیعه نشین داشتند، در برابر تهاجم و سخت‌گیری اهل سنت ناچار شده‌اند برای حفظ جان و آبرو خود، تغییر مذهب بدهند و یا در تقیه بمانند،[19] و در اثر خفقان شدید نتوانسته‌اند تا آخر عمر حتی نزد فرزندان اظهار عقیده کنند. لذا الان تمام جمعیت این منطقه سنی نشین است.
4. گسترش تشیع در کشمیر
پس از تلاش­های خالصانه‌ی نخستین مبلغان تشیع، این مذهب رونق خاصی در آن منطقه پیدا کرد. در این قسمت به نقش عالمان شیعی در گسترش تشیع خواهیم پرداخت.
1-4. نقش میر شمس الدین عراقی در ترویج تشیع در کشمیر
گرچه ، همان گونه که اشاره کردیم، پیش از میرشمس الدین عراقی علمای شیعی دیگری نیز کشمیر آمدند و تمام عمرشان را در تبلیغ و ترویج تشیّع صرف نمودند، اما تشیّع از منطقه آنان و یا از چند روستای دیگر پا را بیرون نمی‌گذاشت و در همان مناطق محدود می‌ماند و به علت عدم تبلیغ مستمر، شیعیان نیز همچون اهل سنت هیچ تمایزی با هندوها نداشتند، اما با ورود میرشمس الدین عراقی وضعیت شیعیان کاملاً فرق کرد و طولی نکشید که با تلاش و زحمت وی مذهب تشیّع، مذهب رسمی کشور اعلام شد و در مسجد جامع و در دیگر مساجد کشمیر خطبه به نام ائمه (علیه السلام) خوانده شد.[20]
او با یک برنامه ریزی دقیق و کارشناسی­شده در کشمیر برای ترویج اسلام و تشیّع، کار خود را ادامه داد، و افزون بر تبلیغ شخصی، مریدان خود را نیز به مناطق مختلف و دور افتاده کشمیر برای تبلیغ اعزام می‌کرد. او در هر محله، روستا، شهر، مساجد می‌ساخت. در نتیجه 24هزار خانواده هندو با همت ایشان با میل و اختیار خودشان دین اسلام را پذیرفتند.
میرشمس الدین عراقی در سال 882هـ از طرف سلطان حسین بایقرانی هراتی پادشاه خراسان، به عنوان سفیر او با هدایای گران قیمت از جمله جامه‌ی مخصوص سلطان حسین بایقراء نزد حسن شاه، پادشاه کشمیر آمد.[21]
میرشمس الدین گرچه به عنوان یک سفیر از طرف سلطان حاکم خراسان، به کشمیر آمده بود. اما دغدغه اصلی او تبلیغ دین ناب محمدی بود.
او علاوه بر یک عالم روحانی، یک روان­شناس فوق العاده بود. هنگامی که او به کشمیر آمد او با مشاهده تمدن و فرهنگ بومی کشمیر به­ویژه علما، دریافت که تصوّف در بین مردمان و علمای کشمیر یک جایگاه والا و مقدسی دارد. لذا هر کس که بخواهد در اینجا برای پیشبرد اهداف دینی قدم بردارد، لازم است از راه تصوّف وارد شود و در غیر این صورت امکان رسیدن به هدف بسیار اندک است. از این رو علمایی همچون سیدحسین قمی، سیدمحمد مدنی، ملا عالم انصاری که پیش از او به کشمیر آمده‌اند، چون با تصوّف ارتباطی نداشتند، نتوانستند همچون میرشمس الدین موفق باشند. میرشمس الدین با نزدیک شدن به جریان صوفیه، به شاگردان شیخ اسماعیل همدانی کبراوی، متصوّف برجسته‌ی آن زمان در کشمیر پیوست.[22]
دوستی بین شیخ اسماعیل، که سلطان حسن شاه پادشاه کشمیر به او لقب و عنوان شیخ الاسلام داده بود. میر شمس الدین عراقی باعث شد که مردم میرشمس الدین را صوفی و محقق برجسته‌ی بدانند.
شیخ اسماعیل آن چنان از علم و فضل و کمالات و ریاضت میرشمس الدین عراقی متأثر شده‌ که به گفته نویسنده‌ی تحفة الاحباب ـ کتابی جامع و تاریخی که در قرن 10 هـ درباره زندگی میرشمس الدین نوشته شده است ـ بر دست میر شمس الدین بیعت نموده است.[23]
1-1-4. فعالیت تبلیغی میرشمس الدین در کشمیر
میرشمس الدین عراقی، بعد از ورود به کشمیر با عموم مردم محلی روابط دوستانه و صمیمانه برقرار کرد و آنان را با تعالیم و معارف اهل بیت (علیه السلام) آشنا کرده و به مذهب تشیع دعوت می‌کرد.
اما از آنجا که میر شمس الدین عراقی پیش از این نیز هشت سال در کشمیر زندگی کرده بود،[24] از این رو آشنایی و آگاهی کامل از فرهنگ و تمدن کشمیری‌ها بدست آورده بود وی به طرز زندگی قبیله‌ای کشمیری‌ها پی برده بود که تصمیمات رئیس قبیله مورد پذیرش افراد قبیله واقع می‌گردد. دوم اینکه جامعه کشمیر جامعه‌ای بود که بخاطر سابقه عرفان و تصوّف خیلی با آن مأنوس هستند لذا وی فعالیت تبلیغی خود را در همین راستا انجام داد.
در فعالیت میر این خیلی واضح است که وی بیشتر تبلیغ تک تک افراد رؤسای قبیله و افراد پر نفوذ در دولت و سیاست را مورد توجه خود قرار می‌داد و آنان را به تشیع دعوت می‌کرد، از این رو می‌بینیم که بابا علی نجار، عارف و صوفی برجسته عصر آن، اولین نفر بود که با میرشمس الدین عراقی بیعت کرد. سپس موسی زینه و کاجی و غازی چک افراد با نفوذ در دولت و سیاست مذهب میرشمس پذیرفتند و با وی بیعت نمودند.[25]
موسی زینه در آن زمان نخست وزیر کشمیر بوده است و محبت و ارادت خاصی نسبت به میرشمس الدین پیدا کرده بود و خودش را برای هر نوع کمک در اختیار میرشمس الدین قرار داد. با سعی و تلاش میر جمعیت زیادی به تشیّع پیوست و مذهب تشیّع روز به روز توسعه و گسترش پیدا می‌کرد.
امّا در همین حال یک سری موانع و مشکلات برای فعلیت میرشمس بوجود آمد که میر مجبور شد کشمیر را ترک کند و به لداخ و اسکردو برود.
موانع تبلیغی میرشمس الدین عراقی
میرشمس الدین عراقی موانع متعددی را در پیش راه تبلیغ خود می­دید که برخی از آنها عبارت­بوند از:
الف. مخالفت بعضی از علمای و ملاّهای درباری
در کشمیر از همان زمان ورود اسلام برخی علما بویژه صوفیان اثر و نفوذ زیادی در دربار و بروی شاهان داشتند. لذا آنان از موقعیت و امکانات خوب دولتی برخوردار بوده‌اند. اما از زمانی که میرشمس الدین عراقی به کشمیر آمد چون او علاوه بر یک صوفی یک مبلّغ وارسته و نیز عالم به علوم غریبه بود، بین مردم جایگاه و مقام خاصی پیدا کرد. وی علاوه بر محبوبیت روز افزون میان اقشار ملت، میان دولت­مردان نیز نفوذ زیادی پیدا کرد، تا آنجا که بعضی از مسئولان کشور نیز پیرو او شده بودند. علما و صوفیان درباری با وجود میر موقعیت خودشان را در خطر دیدند، از این رو برای راندن وی دست به مخالفت و توطئه علیه میر زدند و نیز سید محمد بیهقی را علیه او تحریک کردند.
ب. درگیری با سیدمحمد بیهقی
پس از موسی رینه، سید محمد، بیهقی در سال 907هـ به نخست وزیری رسید.[26] وی برای منافع سیاسی خود، شدیداً با تبلیغات میرشمس مخالفت می‌ورزید. مخالفت سیدمحمد بیهقی، با میر شمس علت­های زیر داشته است. الف) رقابت سیاسی که او با شاگرد و مرید میرشمس بنام موسی رینه، داشت. ب) رد خواستگاری سید محمد، با دختر میر.
گرچه سید محمد، در ابتدا بخاطر فضای عمومی به حلقه دوستان میر پیوسته بود، اما رد پیشنهاد ازدواج سیدمحمد با دختر میر از سوی وی، این فاصله درونی را بیشتر کرد. به­ویژه پس از آنکه مخالفان میر آن را نزد او بزرگ جلوه داده، آن را توهین به سید محمد دانسته و او را علیه میرشمس عراقی تحریک کردند.
گرچه بعضی از مریدان و شاگردان، برای جواب مثبت به پیشنهاد ازدواج سید محمد، سیادت او را نیز پیش میر شمس الدین مطرح نمودند، اما میر باز هم قبول نکرد. بلکه سید محمد را فاسق و فاجر قلمداد کرده و گفت کسی که مرتکب کبائر و مروّج خمر و فسق و فجور بوده باشد هرگز دل من با او همراه نمی‌شود، گرچه رضوی­سید هم باشد.[27]
2-1-4. فعالیت­های فرهنگی میرشمس الدین عراقی
مهم­ترین فعالیت­های فرهنگی ایشان عبارت­اند از:
الف. ساخت خانقاه در زدی بل
میرشمس الدین عراقی زمانی که بار اول در سال 882هـ به کشمیر آمد در موضع زدی بل که حدوداً در فاصله 8 کیلومتری سرینگر، پای تخت کشمیر واقع است، بخاطر خوش آب و هوا بودن و فضای سرسبز می‌خواست در آنجا خانقاهی بسازد، اما چون تصمیم برای ماندن در کشمیر نداشت، لذا اقدامی برای ساختن آن نکرد. اما زمانی که او بعد از 12 سال برگشت، سلطان فتح شاه، پادشاه کشمیر موسی دینه از تصمیم قبلی میر باخبر شد و تمام آن زمین را به همراه خانه خود به میر بخشید.[28]
میر در آنجا سنگ بنای خانقاه را گذاشت و برای مصالح آن از دور و جنگلی از درختان صنوبر، چوب تهیه کرد، اما کار بنائی آن دو بخاطر مخالفت علمای متعصّب اهل سنت، و نیز درگیری میر با سیدمحمد بیهقی که منجر به ترک کشمیر شده بود، متوقف گردید. اما هنگامی که میر بعد از دو ماه پس از قتل سیدمحمد بیهقی به کشمیر برگشت کار ساخت خانقاه را از سرگرفت و خانقاهی با عظمت و جلالت، وسیع و عریض ساخت که بروی زمین نظیر نداشت و در اطراف خانقاه، حمامی ساختند که یکی از عجائب فن معماری بود. این حمام بدون سوزاندن هیزم تا مدتی زیاد گرم می‌ماند.
تاریخ این خانقاه به این نمو نوشته شده است.
بنیت هذه البقعه الموسومه المتبرکه الشریفه الشمیّنه النور بخشیه فی التاریخ سنة تسع و تحمأتة من الهجرة النبویة علیه الصلوة و التحیة[29]
ب. ساخت مسجد
یکی دیگر از کارهای معمول میرشمس الدین ساخت مساجد جای بتخانه‌ها بود او مساجد زیادی در کشمیر بنا کرد. اما اطلاعات زیادی در این باره در منابع نیامده است.
ج. ایراد خطبه به اسم دوازده امام در مسجد جامع
میر با فعالیت دینی و فرهنگی خود توانست شرایطی به وجود بیاورد که خطبه مسجد جامع و دیگر مساجد کشمیر به اسم امامان شیعه خوانده شود. ایراد خطبه به اسم دوازده امام دلیل کافی برای موقعیت فعالیت تبلیغی میرشمس است. چون با آنکه مبلّغان شیعی پیش از آن نیز به کشمیر آمده بودند اما این مسلم است که مذهب تشیّع در نهایت اقلیت بوده است. اما میر شمس توانست تشیّع را چنان گسترش بدهد که خطبه به اسم دوازده امام ایراد بشود.
اما این (خطبه به اسم دوازده امام) بعد از میرشمس الدین به وسیله‌ی میرزا حیدر ممنوع اعلام شد. از ترس تهدیدات و تخوینات میرزا حیدر هیچ کس از مردم این ممالک نام ائمه (علیه السلام) را بر زبان نمی‌توانستند بیاورند.
این خطبه علاوه بر مسجد جامع در مساجد دیگر کشور نیز ایراد می‌شد. در زمان دولت چک باز بطریقه­ای که در زمان حیات میرشمس الدین محمد عراقی خطبه می‌خواندند، در مسجد جامع و هم در جاهای دیگر خطبه اسم 12 امام می‌خواندند.[30]
د. اعزام مبلغین به مناطق دور افتاده
یکی از فعالیت­هایی که میرشمس الدین برای توسعه و گسترش اسلام انجام داد، اعزام مبلّغان به مناطق محروم و دور افتاده است. در منابع آمده است او هر جائی که بتخانه‌ای را خراب و ویران می‌کرد جای آن مسجد می‌ساخت و یکی از شاگردان خود را برای تبلیغ در آنجا مستقر می‌کرد. تا مردم آن منطقه از تعالیم اسلام بهره‌مند شوند.[31] وی حتی برای مخارج مسجد و مبلّغ نیز چاره‌ای می‌اندیشید.
قاضی نورالله شوشتری، که بعد از 73 سال کشته شدن میر، در سال 1005 به کشمیر آمد از جمعیت کشمیر چنین گزارش می‌دهد که ساکنان شهر بسیار با صفا و دوست­داشتنی شهاب الدین پور و نیز ساکنان با سوکه پرگنه مرکب از 210 روستا، شیعه هستند و شیعیان در روستاهای مختلف نیز یافت می‌شوند.[32]
از تحفة الاحباب نیز رقم 24 هزار خانواده شیعه شده تأئید می‌شود او درباره تعداد ختنه و سر تراشیدن نو مسلمانان را ختنه می‌کردند، حساب کردند دیدند در آن روز از 500 تا هزار نفر را ختنه کردند[33] این دلالت بر گسترش شیعیان در آن دوره می‌کند.
3-1-4. فعالیت علمی میرشمس الدین
میر شمس الدین عراقی علاوه بر توسعه و گسترش تشیّع، توجه خاصی نسبت به تربیت مبلّغان و شاگردان داشت. وی هزاران شاگرد داشت که شانه به شانه برای تبلیغ و ترویج دین اسلام ما ماندند، و فعالیت زیادی برای ترویج اسلام به همراه میرشمس الدین عراقی انجام دادند، اما فعالیت همه آنها در تاریخ ثبت نشده است. برخی از آنها عبارت­اند از: مولانا جنید، مولانا کمال، مولانا زیرک، مولانا بابا شمس گنائی، مولانا حاجی بایزید، مولانا خلیل الله، مولانا عثمان گنائی، موانا سیف، مولانا عبدالرحمن، مولانا میرحسین، ملابابا علی، ملا جوهر، ملا محمد امام، خواجه رفیق، مولانا سید افضل حافظ، محمود کیانی، ملاحسن عودی، ملادرویش محمد قاضی، محمد قدسی، مولانا سید احمد، مولانا سعید، مولانا سعد الله، دلو صوفی، مولانا حاجی علی صوفی جمال، تاج الدین خادم، مولانا محمد گنائی، مولانا ناصر، مولانا حفظ بصیر، مولانا امیر سید بدر، مولانا نصرت.[34]
4-1-4. وفات میرشمس الدین عراقی
درباره از دنیا رفتن میرشمس الدین عراقی بین مورّخان شیعه اختلاف وجود دارد. آیا میرشمس الدین عراقی بطور طبیعی از دنیا رفته و یا مخالفان او را به شهادت رساندند، از نکات مبهم زندگیِ اوست، ضمن آنکه در تاریخ وفاتش نیز بین علما اختلاف وجود دارد.
در کتابهای تاریخی شیعیان همچون تحفة الاحباب بهارستان شاهی، ملک حیدر چادوره نیز در این باره چیزی نیامده است. در خانقاه جبرئیل هم هیچ کتیبه‌ای وجود ندارد که بروی آن تاریخ وفاتش درج باشد ـ اما نامه که دست خانواده وی است در آن سال وفات او 932هـ نوشته شده است ـ و علما و محققان بعدی هم آن نظریه را تأیید می‌کنند. اکنون بین علمای متأخر معروف است که او در سال همان 932 هـ از دنیا رفته‌اند. همچنین در کتابی که احوال خانواده میرشمس عراقی را بیان می‌کند آمده است که ایشان شهید شده است. دکتر اکبر حیدری از آن کتاب به این نحو نقل می‌کند که ملاسعید اشرف خواهرزاده‌ی ملامحمدباقر مجلسی با خانم زینب النساء دختر پادشاه اورنگ زیب به کشمیر آمد او اشعاری را در قالب مرثیه بر وفات میرشمس سروده است از اینها برمی‌آید او شهید شده است:
چون شهادت یافته ید از شاه شهیدانش ارث
شد شهید به تیغ ناپاکی از شمر ارزل است
سائلی پرسید از تاریخ سال فوت او
گفتمش در اول شهر ربیع الاول است
سید انیس کاظمی نویسنده و شاعر برجسته‌ی کشمیری نیز اعتقاد دارد که میرشمس الدین به شهادت نائل آمده است.[35]
2-4. میرسید دانیال
میردانیال طبق تمام مورخان شیعه و سنی، فرزند میرشمس بوده است، او در سال 895 هـ.ق در سرزمین وحی، مکه معظمه به دنیا آمده است.
هنگامی که میرشمس الدین در اثر کینه و بغض سید محمد بیهقی از، کشمیر به لداخ رفته بود، کار ساخت و ساز خانقاه جدی بل به همراه بابا علی نجار با وجود کمی سنی به دوش وی گذاشته شده بود. بعد از به قتل رسیدن سیدمحمد بیهقی وقتی او برای عرض تبریک نخست وزیری نزد موسی رینه رفت. موسی رینه با آن که حاکم وقت کشمیر بود، فوراً از جای خود بلند شد و او را جای خود نشاند و تاج خود را بر سر ایشان گذاشت و علاوه بر مسئولیت ساخت و ساز خانقاه جدیبل اداره خانقاه میر سید علی همدانی را نیز به وی موکول کرد.[36]
بعد از میرشمس الدین عراقی، او کارهای زیادی برای ترویج شیعه در کشمیر انجام داد تا جائی که جان خود را نیز در این راه از دست داد.
هنگامی که میرزا حیدر با وعده­های اهل سنت بر کشمیر مسلط شد، عرصه حیات را بر شیعیان تنگ کرد و از هر طرف شیعیان را تحت تعقیب قرار داد، میردانیال نیز از کشمیر به اسکردو هجرت کرد، با وجود این، میرزا حیدر میردانیال را در اسکردو دستگیر کرد و به زندان انداخت، اما چون با کشتن میردانیال ممکن بود اوضاع سیاسی کشور بهم ریزد و قدرت میرزا حیدر نیز در آن صورت از بین خواهد رفت، از این رو، به بهانه‌ی سبّ بر خلفاء او را با دو گواه دروغین محاکمه کرد سپس با فتوای علمای درباری او را به اعدام محکوم کرد و به این ترتیب 24 صفر 957 هـ ق در شهاب الدین به قتل رساند.
به نظر می‌آید میرزا حیدر، علاوه بر تعصّب و جنون مذهبی که نسبت به شیعیان داشت، علت دیگری نیز برای کشتن میردانیال داشت و آن محبوبیت روز افزون حضرت میردانیال بود و این محبوبیت روز افزون اقتدار مرزا را به چالش کشیده یک تهدید بزرگ برای آن بود. لذا او میردانیال را بخوف شورش قید کرد و در همان جا به قتل رساند.[37] اما بعد از آن طولی نکشید که میرزا به هلاکت رسید.
جنازه میرسیددانیال توسط یکی از مریدان میرشمس الدین عراقی به نام دولت چک از اینجا به خانقاه میرشمس منتقل شد و در کنار میرشمس به خاک سپرد. تا چندی پیش یک کتیبه بر روی قبر وی نصب بود که بر روی آن اسامی ائمه معصومین حک شده بود.
نتیجه­گیری
نتایج به­دست آمده از این نوشتار عبارت­اند از:
1. امروزه کشمیر از سه منطقه تشکیل شده است که منطقه شمال شرقی در اختیار چین، شمال غربی در اختیار پاکستان و مناطق دیگر نیز در اختیار هند قرار دارد.
2. تشیع در کشمیر به همان اندازه پیشینه دارد که ورود اسلام در این سرزمین دارد.
3. مبلغان نخستین تشیع عبارت بودند از: سیدشرف الدین موسوی، سیدعلی همدانی و سید محمد همدانی.
4. گسترش تشیع در کشمیر وامدار بزرگانی همچون میرشمس الدین عراقی و میرسید دانیال است.
5. بر اثر تلاش­های خالصانه‌ی مبلغان تشیع در کشمیر، جمعیت فراوانی از مردم آنجا به مذهب تشیع گرویدند تا آنجا که در برهه­ای از تاریخ خطبه­هایی به اسم دوازده امام در مساجد آنجا ایراد گردید.

منابع
1- ابن خلدون، عبدالرحمن ابن محمد، مقدمه ابن خلدون ترجمه پروین گنابادی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1352ش.
2- الطاف، حسین، کشمیر بهشت زخم خورده، ترجمه فریدون دولتشاهی، انتشارات اطلاعات 1372ش.
3- حسن شاه، تاریخ حسن، ترجمه کشمیری، مترجم، احمد شمس الدین، ناشر جامو اپند، کشمیر آکادمی آف آرت کلچراپند، لینگویجز، سرینگر، 2002م.
4- دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، ماده‌ی حرف ک، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دور.
5- زبیدی، محمدمرتضی، تاج العروس، انتشارات اشراق العربی، دارالهدایه، 1404 هـ قرآن، 1984م.
6- رضوی، سید اعجاز حسین، تأثیرات انقلاب اسلامی ایران در کشمیر، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدرسه عالی فقه و معارف اسلامی، قم، 1385 هـ.ش.
7- رضوی، سید اطهر حسین، شیعه در هند، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ایران، چاپ اول، تابستان 1376ش.
8- شفیق، محمد یوسف، آینه کشمیر غیرمطبوعه.
9- شوشتری، قاضی نورالله، مجالس المؤمنین، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، تهران، 1377 ق.
10- شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، بیروت، دارالمعرفة.
11- کشمیری، محمد علی، تحفة الاحباب، مترجم، آخوندزاده، اپند سنز فچیترجی رود اردو بازار لاهور.
12- مجهول المؤلف، بهارستان شاهی، تنظیم دکتر اکبر حیدری، ناشر انجمن شرعی شیعیان جامو و کشمیر، 1982م.
13- محمد الدین، تاریخ اقوام کشمیر، گلشن یبلشرز، مدینه چوک گاو کدل سرینگر کشمیر، 2002م.
14- ناصری، سیدحمیدرضا، کشمیر، گذشته، حال، آینده، انتشارات تهران، 1379ش.
15- ددّمری، محمد اعظم، واقعات کشمیر، مترجم: احمد شمس الدین، جامو اپند کشمیر اسلامک سنتر سرینگر کشمیر.
16- همدانی، حکیم صفدر، تاریخ شیعیان کشمیر، امام حسین دیرچ اپند پبلشنگ سنتد سرینگر کشمیر.

[1]. زبیدی، سید محمدمرتضی حسینی، تاج العروس، ج1، ص302.
[2]. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه ده خدا، ماده تشیّع، ج10.
[3]. جمعی از مؤلفان، تاریخ تشیّع، ص6، به نقل از دائرةالمعارف الاسلامیه، ج2، ص57.
[4]. ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، مقدمه 1458، ص196، ج1.
[5]. شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل النحل، ج1، ص131.
[6]. شفیق، محمد یوسف، آینه کشمیر، ص20.
[7]. حسین، الطاف، کشمیر بهشت زخم خورده، ترجمه فریدون دولتشاهی، ص14.
[8]. ناصری، سیدحمیدرضا، کشمیر، گذشته، حال، آینده، ص22.
[9]. ددّمری، محمد اعظم، واقعیات کشمیر.
[10]. رضوی، سید اعجاز، تأئیدات انقلاب اسلامی ایران، ص13.
[11]. حسن شاه، تاریخ حسن، ترجمه کشمیری، مترجم: احمد، شمس الدین، ج1، ص1131.
[12]. در غرب 30 ک.م سرپنگر پایتخت کشمیر.
[13]. همدانی، حکیم صفدر، تاریخ شیعیان کشمیر، ص15.
[14]. همان.
[15]. محمد الدین، تاریخ اقوام کشمیر، ج1، ص169.
[16]. قبل از سال 1947م در کشمیر همین سنه رایج بود.
[17]. محمد الدین، تاریخ اقوام کشمیر، ج1، ص171.
[18]. همدانی، حکیم صفدر، تاریخ شیعیان کشمیر، ص191.
[19]. همان.
[20]. مجهول المؤلف، بهارستان شاهی، تنظیم دکتر اکبر حیدری، ص256.
[21]. شاه، حسن، تاریخ حسن، مترجم احمد، شمس الدین، ج1، ص526.
[22]. همان.
[23]. همدانی، حکیم صفدر، تاریخ شیعیان کشمیر، ص18.
[24]. ددّمری، محمد، اعظم، واقعیات کشمیر، مترجم: احمد شمس الدین، ص121.
[25]. همدانی، حکیم صفدر، تاریخ شیعیان کشمیر، ص19.
[26]. رضوی، سید اطهر حسین، شیعه در هند، ص277.
[27]. کشمیری، محمد علی، تحفة الاحباب، مترجم: آخوندزاده، محمد رضا، ص401.
[28]. مجهول المؤلف، بهارستان شاهی، تنظیم دکتر اکبر حیدری، ص19.
[29]. همان.
[30]. مجهول المؤلف، بهارستان شاهی، تنظیم دکتر اکبر حیدری، ص13و 257.
[31]. همدانی، حکیم صفدر، تاریخ شیعیان کشمیر، ص21.
[32]. شوشتری، قاضی نورالله، مجالس المؤمنین، ج2، ص118.
[33]. کشمیری، محمد علی، تحفة الاحباب، مترجم آخوندزاده، محمدرضا، ص51.
[34]. مجهول المؤلف، بهارستان شاهی، تنظیم دکتر اکبر حیدری، ص80.
[35]. رضوی، سید اطهر، شیعه در هند، ص279.
[36]. مجهول المؤلف، بهارستان شاهی، تنظیم دکتر اکبر حیدری، ص93.
[37]. ددّمری، محمد اعظم، واقعیات کشمیر، ص130.

شاهینه حسن


چاپ   ایمیل