بررسی آمار شیعیان کشور افغانستان وتاجیکستان

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 13 - 25 دقیقه)

افغانستان کشوری است که به دلیل واقع شدن در مسیر چند سویه جنوب، غرب و آسیای مرکزی به «قلب آسیا» معروف است و از موقعیت ویژه ای برخوردار است.و از سمت شمال با کشور تاجیکستان،ازبکستان،ترکمنستان و از سمت جنوب و جنوب شرقی با کشور پاکستان و در گوشه شمال شرقی و شرق با کشور چین و ازطرف غرب با کشور ایران همسایه است.مساحت افغانستان 652 هزار کیلومتر مربع می باشد. تاکنون آمارهای بسیار متفاوتی از جمعیت افغانستان ارائه شده است، اما متوسط آمارها، جمعیت افغانستان را بین 15 تا 20 میلیون نفر نشان می دهد.اسلام دین رسمی کشور و 99% مردم پیرو آن می باشند و 1% دیگر پیرو ادیانی همچون هندو و مسیحیت می باشند. 

بدون شک، افغانستان در دو دهه اخیر از بحرانی ترین کشورهای منطقه و جهان محسوب می شود. موقعیت استراتژیک این کشور و دخالت بیگانگان، سیمای ناهمگون قومی، شکاف های مذهبی، ظهور جریانات تندرو مذهبی، بخصوص دیدگاه ارتجاعی طالبانی را می توان به عنوان زمینه های بحران ذکر کرد که منجر به ناامنی و جنگ در افغانستان شده است.

به دنبال سیاست های جنگ سرد، افغانستان به عنوان میدانی برای رقابت شوروی (سابق) و آمریکا درآمد. در سال 1979 که اتحاد جماهیر شوروی نیروهای نظامی خود را برای نجات و حمایت رژیم کمونیستی به افغانستان روانه کرد، این کشور در دام یک جنگ ده ساله افتاد. در این میان، آمریکایی ها بر آن شدند با سرازیر کردن تسلیحات به سوی مبارزان، افغانستان را به «ویتنام روس ها» تبدیل کنند. زمانی که آخرین سربازان شوروی افغانستان را ترک کردند، مجاهدین افغان کابل را تصرف کردند و جنگ افغانستان را به مرحله جدیدی کشاندند.

تفرقه و اختلاف بین گروه های مسلّح و بروز جنگ شدید باعث تخریب کلی شهر کابل گردید و افغانستان را در شرف از هم پاشیدگی قرار داد. نیروهای نوظهور طالبان سه سال بعد وارد صحنه شدند و با حمله آمریکا به افغانستان، از صحنه سیاسی حذف شدند.در حال حاضر، گذشته از امنیت، مهم ترین مشکل و مسئله اجتماعی افغانستان بحران هویّت ملّی است؛ زیرا افغانستان دارای یک جامعه چند پارچه است. تنوّع و ناهمگونی اقوام و فقدان همکاری های وحدت بخش موجب شده است روند ملّیت سازی در این کشور نتواند بحران را پشت سر بگذارد. از این رو، هنوز هویّت ملّی مشترک تعریف شده و قابل قبولی برای همه مردم شکل نگرفته و هویّت های پراکنده قومی جایگزین هویّت ملّی شده اند

مذاهب اقوام افغانستان

1 .مذهب حنفی

اکثریت مردم افغانستان پیرو مذهب سنّی حنفی اند که جمعیت آن ها بین 65 تا 75% از کل جمعیت افغانستان تخمین زده می شود. مهم ترین اقوام پیرو مذهب حنفی را پشتون ها، تاجیک ها و ازبک ها تشکیل می دهند.

1 .پشتون ها: این قوم عمدتا در شرق و جنوب افغانستان زندگی می کنند. جمعیت آن ها 40 تا 50% برآورد شده است. اینان به زبان پشتو صحبت می کنند که از زیرشاخه های زبان هند و اروپایی است. پشتون ها در چند سده اخیر، حاکمیت سیاسی را به طور انحصاری در اختیار خود داشته اند و گروه طالبان از همین قوم می باشند.

2 .تاجیک ها: این گروه از اقوام آریایی اند که در مناطق گوناگون افغانستان پراکنده اند و جمعیت آن ها بین 20 تا 30% برآورد شده است. تاجیک ها به زبان فارسی صحبت می کنند و به رغم انحصار حاکمیت سیاسی پشتون ها، به طور محدود در ساختار قدرت سیاسی سهیم بوده اند.

3 .ازبک ها: این عده از اعقاب ترکان زردپوست آسیای مرکزی اند که عمدتا در نواحی شمالی افغانستان زندگی می کنند. زبان این قوم ازبکی است که از زیرشاخه های زبان ترکی می باشد. ازبک ها همواره از اقوام محروم کشور بوده اند.

2 .مذهب شیعه

شیعیان افغانستان به دو فرقه تقسیم می شوند: 1. جعفری؛ 2. اسماعیلیه. شیعیان اسماعیلی بسیار اندکند و در «بدخشان» زندگی می کنند. جمعیت اصلی شیعیان را شیعیان اثنی عشری تشکیل می دهند که از هزاره ها، قزلباش ها و عده ای از تاجیک ها و پشتون ها ترکیب یافته اند. شیعیان به زبان فارسی صحبت می کنند و جمعیت اصلی شیعیان را هزاره ها تشکیل می دهند، به طوری که در افغانستان شیعه مترادف با هزاره می باشد.

در مورد جمعیت شیعیان، اختلاف نظرهای فراوانی وجود دارد. دلیل این امر نبود یک حکومت مرکزی مقتدر است که بتواند مستقل از فشارها و نفوذهای قبیله ای و قومی عمل کند و نیز نیروی آموزش دیده و تجهیزات لازم را برای این کار فراهم کند. در دو دهه اخیر، به دلیل جنگ های پیاپی و عدم ثبات سیاسی، فرصتی برای این کار به وجود نیامده است. با این حال، جمعیت شیعیان بین 25 تا 30% برآورده شده است, که هزاره ها بین 20 تا 25% آن را تشکیل می دهند.

مذهب شیعه در افغانستان هیچ گاه در قانون اساسی به رسمیت شناخته نشده و تنها مذهب رسمی کشور حنفی بوده است و شیعیان همواره از سوی حکّام و دولت مردان نادیده انگاشته می شده اند.

در دوران کنونی، اوضاع بسیار متفاوت است و شیعیان در کنار اهل سنّت با هم زندگی می کنند و تا حدّ زیادی نگرش های منفی مذهبی نسبت به یکدیگر از بین رفته اند.

در اینجا به توضیح مختصری درباره هزاره ها به عنوان جمعیت اصلی شیعیان و یکی از اقوام مهم کشور افغانستان می پردازیم:

3. هزاره ها

هزاره ها از نژاد زردند که از دیرباز در کوه پایه های مرکزی و در مناطقی که در قرن سیزدهم میلادی در تصرف آنان بود سکونت داشته اند اما زبان آنان فارسی است. هزاره ها غالبا در ناامنی اقتصادی به سر برده اند. آنان از دهه 1880 به بعد، متحمّل شرایط سخت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی شدند و قیام آنان علیه برتری طلبی پشتون ها به طور وحشیانه ای در اواخر قرن نوزدهم سرکوب شد. هزاران تن از آنان کشته و زنان و کودکانشان به اسارت رفته و به ناچار دست به مهاجرت های دست جمعی به سوی ایران که اکنون در مشهد به «خاوری» معروفند و پاکستان زده اند. آنان که در داخل کشور ماندند، به خاطر از دست دادن زمین های حاصلخیز خود، به ناچار به شهرها، بخصوص به کابل، به عنوان کارگران غیرماهر و خدمتگزاران منازل مهاجرت کردند.همه این مسائل موجب شدند هزاره ها دارای موقعیت اجتماعی خوبی نباشند

شروع جنگ بر ضد دولت کمونیستی کابل در قالب گروه های سیاسی سرآغاز بسیاری از تحولات بود و آن ها را جزو نخستین گروه های مجاهدین قرار داد که در سال 1358 ش تمام سرزمین هایشان را آزاد ساختند.

پیشینه تشیّع در افغانستان

در مورد زمان ورود تشیّع و گسترش آن در افغانستان اختلاف نظر وجود دارد که در اینجا به دو نظریه اصلی در این باره اشاره می کنیم:

الف. ورود تشیّع در عهد صفوی

عده ای بر این اعتقادند که در عصر حکومت صفویان و بخصوص دوران پادشاهی شاه عبّاس، مذهب شیعه وارد افغانستان شده است. این نظریه ابتدا توسط ومبری در سال 1895 ارائه شد. وی در مورد شیعه شدن هزاره ها چنین می گوید: «شاه عبّاس آن ها [هزاره ها] را مجبور کرد مذهب شیعه را بپذیرند.» مدتی بعد شرمن نیز نظریه مشابهی ارائه کرد: «مذهب شیعه تنها می تواند از طریق غرب، از ایران تنها ملت مهم شیعه در جهان اسلام وارد هزاره جات شده باشد. هزاره ها مانند فارس ها، شیعه اثنی عشری هستند ... تا ظهور صفویه، شیعه مذهب دولتی نشده و ایرانیان کاملاً به آن نگرویده بودند ... بدین ترتیب، می توان نتیجه گیری کرد که مذهب شیعه چندی بعد از ظهور صفویه، یعنی حوالی قرن شانزدهم و یا بعد از آن به میان هزاره ها راه یافته است.»

ب. همزمانی ورود اسلام و تشیّع به افغانستان

مطابق این نظریه، پیدایش تشیّع در هزاره جات مربوط به دوران حکومت حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می باشد. در عصر خلافت ایشان بود که مردم «غور» (هزاره جات) اسلام را پذیرفتندو حضرت علی علیه السلام پرچمی برای رئیس غور فرستاد و او را به امارت آن کوهستان ابقا نمود. بدین صورت، محبت خاندان پیامبر در قلب مردم غور (هزاره جات) راسخ گردید.وبنابراتفاق نظراکثرمورخان همین نظریه پذیرفته وقابل قبول می باشد،صفویان باعث گسترش و تقویت آن شدند.

توزیع جمعیت شیعیان

1. شیعیان هزاره جات

هزاره جات، که در قلب افغانستان واقع شده، شامل استان های بامیان، غزنی، ارزگان، غور، جوزجان، سمنگان و قسمتی از بلخ است. هزاره جات از نظر جغرافیایی، طوری قرار گرفته که استان بامیان در قلب و مرکز آن واقع شده است و سایر نواحی در اطراف آن قرار دارند.

در افغانستان، موقعیت جغرافیایی و محل زندگی شیعیان شدیدا متأثّر از مسائل مذهبی بوده است. بسیاری از شیعیان که اکنون در قلب افغانستان و ارتفاعات مرکزی زندگی می کنند، از روی میل و علاقه آنجا را برای زندگی انتخاب نکرده اند، بلکه فشار حکومت مرکزی، بخصوص سیاست کوچ اجباری، آن ها را از دامنه کوه ها به داخل ارتفاعات سوق داده است که از نقطه نظر دفاعی، به خاطر گردنه های صعب العبور مناسب به نظر می رسد اما شرایط زندگی در آنجا بسیار سخت است.

2. شیعیان کابل

شیعیان در کابل به دو دسته عمده قومی تقسیم می شوند:

اول قزلباش ها که از زمان تصرف کابل توسط نادر شاه در همانجا ساکن شدند و در بعضی از مقاطع، نقش مهمی در جریانات تاریخی داشته اند. عموما قزلباش ها به سبب قرابت صوری و شکلی به پشتون ها، کمتر مورد آزار و اذیت واقع شده اند و موقعیت اقتصادی نسبتا خوبی دارند.

دوم هزاره ها که به دلیل شرایط دشوار زندگی در هزاره جات، سرکوب مضاعف حکومتی و کمبود عمومی تسهیلات اولیه مانند بیمارستان و مدرسه به کابل مهاجرت کرده اند و در شغل های رده پایین مشغول به کار بوده اند. به لحاظ جمعیت، گفته می شود: در هنگام فتح کابل در زمان مجاهدین، نیمی از جمعیت کابل متعلّق به هزاره ها بوده است.

3. شیعیان شمال

ناحیه ترکستان افغانستان یا همان «ساحه شمال» از مناطقی است که می توان گفت: 50% جمعیت آن، بخصوص در استان های بلخ و جوزجان، متعلّق به شیعیان است. البته حضور شیعیان در استان بلخ نمود بیشتری دارد؛ بیشتر ساکنان مزار شریف و نواحی اطراف آن راشیعیان تشکیل می دهند. در سال 1377 طالبان با تصرّف «مزار شریف»، دست به قتل عام گسترده زدند. «روضه سخی»، که منسوب به حضرت علی علیه السلام می باشد، در این شهر قرار دارد و مردم به شدت معتقدند که قبر حضرت علی علیه السلام در مزار شریف است و شیعه و سنّی برای زیارت مشتاقانه به آنجا می آیند.

زبان و ادبیات افغانستان

زبان شیعیان افغانستان فارسی دری است؛ چنان که اصطخری می نویسد: زبان غور چون زبان اهل خراسان فارسی بوده است. زبان مردم غور و غزنی و بامیان و بست و قندهار فارسی بوده است. شعرای مناطق یاد شده تماما به فارسی شعر گفته اند.

البته زبان فارسی، زبان اختصاصی شیعیان نیست بلکه تاجیک ها نیز در افغانستان به زبان فارسی صحبت می کنند. زبان فارسی در افغانستان دارای گویش های متفاوتی است که مهم ترین آن ها هزارگی، کابلی، هراتی و بلخی می باشد. بیشتر شیعیان، که هزاره هستند، با گویش هزارگی صحبت می کنند. گویش هزارگی از زبان مغولی و ترکی تأثیر پذیرفته است.

آداب و رسوم مذهبی و اجتماعی

1. منقبت خوانی

3. اعیاد و مناسبت ها

1. عید فطر: مردم این روز را با خواندن نماز عید و پوشیدن لباس های نو و رفت آمد به خانه یکدیگر گرامی می دارند.

2. عید قربان: مردم این روز را با دادن نذورات گرامی می دارند.

3. عید برات: در این روز، که میلاد قائم آل محمّد علیه السلام است، مجالسی برای گرامی داشت آن برپا می دارند که همواره با مدّاحی و مقالات ادبی همراه است.

4. عید اموات: معمولاً یک یا دو شب قبل از عید فطر و عید قربان، عید مردگان و گذشتگان اعلان می شود و در آن روزها معمولاً مجلس ختم قرآن و روضه خوانی برگزار می کنند و از دعوت شدگان پذیرایی می کنند و ثواب آن را به روح مردگانشان اهدا می کنند.

5. عید نوروز: این روز را با خلافت ظاهری حضرت علی علیه السلام مصادف می دانند و برای چند روز مجالس برگزار می کنند میان شیعیان، آداب خاصی دارد.

شیعیان افغانستان و سیاست

همزمان با تغییر نام خراسان به «افغانستان» و جلوس احمد شاه درانی بر تخت سلطنت، سیاست های خصمانه ای از طرف وی و سایر حکّام بعدی درباره شیعیان مشاهده شدند. این سیاست ها در طول زمان، دارای شدت و ضعف بودند، اما به عنوان اصول کلی سیاست های حکّام افغانستان پذیرفته شدند.

تا پیش از 1892 م شیعیانی که در هزاره جات زندگی می کردند تا حدی از دولت مرکزی مستقل بودند، اما در سایر مناطق شیعه نشین تبعیض ها و ظلم های فراوانی صورت می گرفت. سیاست تسخیر اراضی شیعیان به بهانه های گوناگون، از غم انگیزترین حوادث این سال ها می باشد. همزمان با به قدرت رسیدن عبدالرحمن در سال 1880 م تحوّلات جدیدی رخ دادند. عبدالرحمن هزاره ها را خطری جدّی برای خود می دانست. او در نظر داشت هزاره جات را، که تا آن وقت مستقل بودند، تحت تصرف خویش درآورد.

پس از مدتی عبدالرحمن با اعزام مأموران حکومتی، مالیات ها را افزایش داد. مردم نیز ابتدا قبول کردند و مردان خود را برای سربازی به کابل می فرستادند، اما پس از مدتی ظلم و تعدّی سربازان حکومتی در هزاره جات خشم مردم را برانگیخت. مردم با ارسال مراسلات، شکایات خود را به گوش عبدالرحمن رسانیدند، اما وی ترتیب اثر نداد. سرانجام، مردم دست به قیام عدالت خواهانه زدند که منجر به جنگی سه ساله شد.

یکی از مورّخان کشور می نویسد: «چون آتش جنگ هزاره ها به غایت ملتهب گردید و شراره اش پیش گرفت، هواخواهان دولت را کاری شگفت روی داد. در این وقت، میراحمد شاه فتوای تکفیر هزاره ها (شیعیان) را صادر کرد و در اطراف و اکناف ولایت انتشار داد.»

پس از انتشار فتوای تکفیر شیعیان، تمام مردم افغانستان خود را برای جنگ با شیعیان آماده کردند و از هر طرف، نیرو به سمت هزاره جات روانه کردند و تا توانستند، کشتند و غارت کردند. این خون ریزی در تاریخ افغانستان بی سابقه است و بی رحمانه ترین کشتار جمعی است. آنان زنان و فرزندان شیعیان را نیز به اسارت گرفتند و آن ها را به فروش رساندند.

سرانجام پس از سالها، در دولت مجاهدین شیعیان توانستند در قدرت سیاسی سهم گیری نمایند، اما ظهور طالبان مشکلات جدیدی برای افغانستان و بخصوص شیعیان به وجود آورد که بار دیگر شاهد قتل عام شیعیان هستیم؛ این بار توسط طالبان که شیعیان را کافر می دانستند.

طالبان در 17 مرداد 1377 ش پس از تصرف مزار شریف، شروع به قتل عام گسترده شیعیان کردند. نماینده حقوق بشر در گزارش خود چنین می نویسد: «طالبان در ظرف شش روز اول سلطه شان بر مزار شریف، سه هزار نفر از هزاره ها را در منازلشان یا بر روی خیابان ها به قتل رسانیده اند. تعداد مجموع کشته ها پنج تا هشت هزار نفر تخمین زده می شد.»

اکنون پس از نابودی طالبان، وضعیت شیعیان بهتر می نماید. آنان توانسته اند در دولت کنونی چند وزارتخانه به خود اختصاص دهند. در این روزها، که قانون اساسی در حال تدوین و تصویب است، شیعیان فعّالانه بر رعایت حقوق تمام اقلیّت های مذهبی، قومی و عدالت اجتماعی تأکید می ورزند.

نویسنده خانم خزایی

 

 

جمهوری تاجیکستان

جغرافیای طبیعی و انسانی تاجیکستان

جمهوری تاجیکستان با 100/143 کیلومتر مربع وسعت، از شرق با چین، از شمال و شمال شرقی با قرقیزستان و ازبکستان و از جنوب با افغانستان هم مرز می باشد.

تاجیکستان از ذخایر آبی غنی برخوردار می باشد. از برف های دائمی و یخچال های کوهسار آن، رود خانه های پرآب به سوی دشت جاری می گردد. تعداد رودهای کوچک و بزرگ به 947 می رسد. شبکه رودخانه های تاجیکستان به سه حوزه اصلی رودخانه بزرگ جیحون و سیحون و زرافشان مربوط می باشد.

تعداد دریاچه های سرزمین تاجیکستان نسبت به دیگر کشورهای آسیای میانه بیشتر و حدود 1300 دریاچه کوچک و بزرگ است .

آب و هوا: قاره‌اي، تابستان گرم، زمستان ملايم، در مناطق پامير نيمه خشك تا قطبي. به عبارت دیگر جمهوری تاجیکستان دارای آب و هوای بری است که در آن تفاوت بین گرمای شب و روز و تابستان و زمستان قابل ملاحظه است.
منابع طبيعي: بيش از 1300 درياچه با مجموع وسعت 705 کيلومتر مربع، منابع فراوان آب، اورانیوم، جیوه، نقره، طلا، تنگستن، آنتیموان، روی، زغال سنگ.
مناطق کوهستانی و کوهپایه ای: 59/92% از کل مساحت کشور
مناطق زراعی: 89. % از کل مساحت کشور
مناطق کویری: 52/6% از کل مساحت کشور

جمعیت

نفوس این جمهوری در سال 1999، حدود 6 میلیون نفر اعلام شد، که 28% شهرنشین و 72% ساکن روستا می باشند.

ترکیب اقوام در این کشور به صورت ذیل است:

تاجیکان: 4/68%، ازبک ها: 8/24% و بقیه روس ها، تاتارها، ترکمن ها، قرقیزها و ... هستند.

زبان اصلی دولتی تاجیکستان زبان فارسی تاجیکی است و زبان روسی به عنوان زبان دوم این کشور می باشد.

خط رسمی تاجیکستان در حال حاضر سیریلیک است.

واحد پولی سامانی و هر سامانی معادل هزار روبل است و هر 65/2 سامانی در ماه ژوئن سال 2001 با یک دلار معاوضه شد.

اکثریت مردم تاجیکستان (90%) مسلمان و بقیه پیرو ادیان مسیحی و تعداد کمی کلیمی می باشند.

وضعیت مذهبی مردم

مذهب اکثر مردم تاجیکستان سنی و از شاخه های حنفی می باشند و ابوحنیفه را تحت عنوان امام اعظم می شناسند. گروه کوچکی از شیعیان اسماعیلی در کوه های پامیر در منطقه بدخشان زندگی می کنند. تعدادی مسلمان شافعی مذهب نیز در تاجیکستان زندگی می کنند. اهل سنت تاجیکستان به اهل بیت و ائمه شیعه و به ویژه برای امام علی علیه السلام و امام حسین علیه السلام و امام جعفر صادق علیه السلام احترام خاصی قائلند و بسیاری آرزوی زیارت مرقد امام رضاعلیه السلام را دارند. در حال حاضر گروهی از اهل تسنن خود را به خاندان اهل بیت علیهم السلام منسوب می دانند. این گروه را صوفی می نامند و رهبران آنان لقب «ایشان » دارند.

مسلمانان بدخشان تاجیکستان پیروان مذهب اسماعیلیه به رهبری آقاخان می باشند. شرق و جنوب شرقی تاجیکستان محل اقامت این دسته از تاجیکان است. در حال حاضر 90% شیعیان ساکن بدخشان شیعه اسماعیلی و 10% نیز اثنی عشری هستند.

گروهی از اقلیت های مسیحی، زرتشتی و یهودی در تاجیکستان وجود دارند. مسیحیان دارای کلیسا و گورستان معروفی در دوشنبه هستند. اکثریت آن ها را روس ها و مهاجران آلمانی تبار تشکیل می دهند. قبل از جنگ های داخلی در تاجیکستان، در شهر دوشنبه 15000 یهودی زندگی می کردند که به دنبال تغییرات سیاسی و اجتماعی تاجیکستان این سرزمین را ترک گفته، به اسراییل مهاجرت نمودند. در حال حاضر در دوشنبه حدود 5000 یهودی باقی مانده است.

تشکیلات و رهبران مذهبی

امروزه با استقلال کشورهای آسیای میانه، انجام فرایض دینی آزاد شده است، منتها سیاست دولت تاجیکستان بر جدایی دین از سیاست استوار است. در زمان اتحاد جماهیر شوروی، رسیدگی به امور مذهبی مسلمانان 5 جمهوری آسیای مرکزی به اداره روحانی مرکزی در ازبکستان محول گردید. مرکز این اداره در شهر تاشکند بود و زبان رسمی آن ازبکی اعلام شده است. در راس این اداره مفتی قرار داشت و نماینده این اداره در هر یک از 5 جمهوری را قاضی می گفتند که در راس «اداره قاضیات » انجام وظیفه می کرد.

رهبر اسماعیلیان بدخشان کریم آقاخان است که رهبر تمام اسماعیلیان در سطح جهان می باشد. تا قبل از استقلال تاجیکستان، اسماعیلیان ارتباطی با رهبر خود نداشتند. لیکن در سال های 3-1992 که تاجیکستان در جنگ های داخلی غوطه ور بود و وضع اقتصادی کشور اسف بار شده بود و ارتباط ناحیه کوهستانی بدخشان با پایتخت قطع شده بود و خطر قحطی و مرگ و میر در منطقه قوت داشت، کریم خان به کمک پیروان خود در کوه های پامیر می رود و با گشودن راه ها، مواد غذایی را به آن ها می رساند. این حرکت موجب بیشتر شدن علاقه اسماعیلیه به رهبر خود گردیده.

علاقه مردم به اهل بیت علیهم السلام و نزدیکی به فرهنگ ایران

به علت 70 سال سلطه کمونیسم بر آسیای مرکزی و تاجیکستان و تبلیغات آن ها، اعتقادات مذهبی در میان مردم رنگ باخته است. البته افراد سالخورده و میان سال از روحیه مذهبی و فرهنگ اسلامی برخوردارند و فرهنگ ایرانی در تمام شؤون زندگی فردی و اجتماعی و خصوصیات اخلاقی آن ها متجلی است. به رغم تمام تبلیغات گسترده بر ضد اسلام و آیین آن توسط حکومت کمونیستی، بعضی از مراسم مذهبی مانند ازدواج، تدفین وختنه توسط تمام اهالی مسلمان آسیای مرکزی حتی کادرهای بالای حزب کمونیست انجام می شد. امروزه با استقلال این جمهوری ها و آزادی انجام فرایض دینی، علاقه زیادی به قرآن و کتب مذهبی در میان تاجیکان به چشم می خورد. مردم این جمهوری از نظر مذهبی وابستگی عمیقی به ایران دارند و آداب و سنن مذهبی آنان در اغلب موارد منطبق با آداب و سنن مذهبی در ایران است. نام علی علیه السلام در تاجیکستان نام مقدسی است و بیشترین نامی که برای فرزندان ذکور انتخاب می شود، علی می باشد. آنان برای فرزندان ذکور دوقلو تنها نام های حسن و حسین، و برای اناث، فاطمه و زهرا را استفاده می کنند. مراسم نام گذاری فرزندان و درج نام آنان در پشت جلد قرآن مجید، مراسم ازدواج، مراسم تدفین، برگزاری مراسم فوت، ختم و شب هفت و چهلم و سال و نوع عزاداری زنان و غیره به شکل اسلامی ایرانی است.

فعالیت های ادیان و مذاهب

مسیحیت

مسیحیان از مراکز واتیکان، کانادا، امریکا، سوئد، فنلاند، نروژ و دیگر کشورهای غربی پشتیبانی می شوند. با توجه به آن که حدود 80% مردم زیر خط فقر زندگی می کنند، گروه های مسیحی از این موقعیت استفاده کرده، با مقداری کمک به سرعت در بین مردم نفوذ می کنند. بعضی از کمک های آن ها از این قرار است:

- منازلی را که بر اثر جنگ ویران شده، بازسازی و یا تعمیر می کنند.

- به افراد نیازمند غذای رایگان می دهند.

- در بین افراد نیازمند آرد، شکر و روغن توزیع

اسماعیلیه

درباره اسماعیلیان در بدخشان مطالبی مطرح گردید، لیکن درباره فعالیت های آن ها باید گفت: به دلیل آنکه «آقاخان » رهبر آن ها در انگلستان و فرانسه زندگی می کند و مورد حمایت همه جانبه و عامل انگلیس می باشد، با هماهنگی کامل انگلیس به دنبال است که بدخشان تاجیکستان و بدخشان افغانستان را با یکدیگر متحد و کشور مستقل بدخشان و مرکز اسماعیلیه را تحت سلطه انگلیس ایجاد کند. به دنبال این سیاست، حدود 2 ماه قبل انگلیس یک سفیر کارکشته 65 ساله را به عنوان نماینده ویژه در بدخشان افغانستان مستقر کرده است. قابل توجه آن که بدخشان از نقاط بسیار مرتفع دنیا است که شوروی سابق آن را محل شنود قرار داده بود و تا روی خلیج فارس را پوشش می داد.

در مدت 8 سال گذشته، آقاخان زندگی مردم بدخشان را با کمک های انگلیس تامین کرده است، از همین رو آن ها معتقدند آقاخان آن ها را زنده نگه داشته است.

وهابیان

وهابیت در تاجیکستان فعال شده و از نقاط مختلف افرادی را به پاکستان، عربستان و مصر اعزام می کند و همان گونه که مطرح شد در سال جاری 29 نفر را تنها از منطقه خجند به عربستان اعزام کرده است.

این افراد هنگام بازگشت از جهت کتاب، کمک های مادی و بودجه ای برای اختصاص امکانات به مردم تهی دست به طور گسترده پشتیبانی می شوند.

شیعه اثنی عشری

شیعه اثنی عشری تا 8 سال پیش به کلی در این کشور وجود نداشته است، لیکن از آن زمان تا کنون با فعالیت هایی که ایرانیان داشته اند، افرادی تشیع را پذیرفته اند. هم اکنون:

- حدود 100 خانوار شیعه در دوشنبه می باشد;

- حدود 150 خانوار در اطراف دوشنبه (قرقان تپه و کولاب) زندگی می کنند;

- و بیش از 500 خانوار در شمال تاجیکستان در کل ولایت سغد که مرکز آن خجند می باشد وجود دارند.

لازم به ذکر است که غالبا شیعیان در حال تقیه می باشند.

وضعيت سياسي امنیّتی تاجیکستان

تاريخچه سیاسی: تاجیکستان در قرن ششم قبل از میلاد این منطقه در قلمرو دولت هخامنشی ایران قرار داشت و پس از گذشت 200سال به تصرف یونانیان در آمد. بطور کلی این سرزمین تا قبل از اسلام فاقد حکومتي مستقل بوده و همواره در معرض هجوم اقوام دیگر قرار داشته است. تمدن ایرانی از زمان استیلای هخامنشیان بر تاجیکستان در آنجا رواج داشته است. پس از غلبه سپاه هخامنش و مدّتها پس از آن با پذیرش اسلام توسط مردم تاجيك تغییر محسوسی در وضعیت سیاسی منطقه ایجاد نشد و کماکان دارای حکومت و استقلال به معنای واقعی نبود. در سال 1870 م شمال تاجیکستان (وابسته به خانات خوقند)تحت نفوذ سیاسی روس ها درآمد. در سال 1900 م این سرزمین بطور کامل زیر سلطه آنها قرار گرفت. در انقلاب اکتبر 1917 در روسیه، تاجیکها نیز تحت تاثیر تحولات سیاسی مربوط به این دوره قرار گرفتند. در سال 1918 تاجیکستان بخشی از جمهوری خودمختار ترکستان شوروی شد و به دنبال یکسری تحولات در سال 1924 به عنوان جمهوري خود مختار اعلام موجوديت كرد. اتحاد جماهیر شوروی با مرزبندی های ملی و تثبیت زبان تاجیک به عنوان زبان رسمي كشور، شرایط را برای خودشناسی ملی فراهم کرد. در 16 اکتبر 1929 م جمهوری خود مختار به جمهوری سوسیالیستی تاجیکستان تبدیل شد. تا سال 1991 این کشور یکی از جمهوری های اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود و از سیاست های ارائه شده مسکو پیروی می کرد. بعد از به قدرت رسیدن میخائیل گورباچف در اتحاد جماهیر شوروی و شروع اصلاحات سیاسی و اقتصادی و اعلام فضای باز سیاسی، احزاب سیاسی اجازه فعالیت یافتند. با آزاد شدن فعالیت احزاب، گروه های سیاسی و احزاب جدیدی مانند: دموکرات، رستاخیز، نهضت اسلامی به وجود آمدند. پس از انتخابات 1990 م اکثریت مطلق در مجلس با کمونیستهای محافظه کار بود. بعد از کودتای نافرجام 19 اوت 1991 در اتحاد جماهیر شوروی، رييس جمهور موقت «اسلان اف» در 9 سپتامبر استقلال تاجیکستان را اعلام كرد. به دنبال شروع اغتشاش ها و جنگهای داخلی در 1992 امام علی رحمان از منطقه کولاب که از کمونیستهای قدیمی بود به ریاست شورای عالی و پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال 1994 به ریاست جمهوری کشور رسید.

قانون اساسي: در 8 دسامبر 1992 به تصویب رسید. قانون اساسی تاجيکستان در سال 1994 در قالب يکصد اصل به همه پرسی گذاشته شد و به تصويب رسيد. در اين قانون، تاجيکستان جمهوری مستقل و دمکراتيک عنوان شده و زبان رسمی کشور تاجيکی (فارسی) است يکی از خصوصيات بارز قانون اساسی تاجيکستان اين است که گروه های دينی حق مداخله در کارهای دولت را ندارند. نظام اقتصادی کشور مبتنی بر نظام اقتصاد آزاد است و دولت فعاليت افراد خصوصی را تضمين می کند. در ژوئن 1997 که معاهده نهايی صلح ميان حکومت به رهبری امام علی رحمانف و اتحاد مخالفان دولت به رهبری سيد عبدالله نوری به امضا رسيد. يکی از مهمترين درخواستهای اتحاد مخالفان دولت اصلاح قانون اساسی بود. در بازنگری قانون اساسی تشکيل يک قوه مقننه دو مجلسی دائم، به جای قوه مقننه يک مجلسی غير دائم قبلی، افزايش دوره رياست جمهوری از 5 سال به 7 سال و آزادی فعاليت حزب نهضت اسلامی به عنوان تنها حزب سیاسی با گرایش دینی از مهم ترين تغييراتی بود که در آن انجام شد. لايحه اصلاح قانون اساسی تاجيکستان در 6/7/1378 به همه پرسی گذاشته شد و به تصویب رسید.
قوّة مجريه: رييس‌جمهور به عنوان رييس دولت در راس قوه مجريه قرار دارد و از طريق انتخاب عمومي، مستقيماً با راي مردم به مدت 7 سال انتخاب مي‌شود
قوّة مقننه: مجلس عالي مركب از دو مجلس ملي و نمايندگان است. 1) مجلس نمايندگان: در تاريخ 20 فوريه 2000 ميلادي انتخابات مجلس نمايندگان برگزار شد. داراي 63 نماينده است و انتخابات به صورت مستقيم انجام مي‌شود و دوره نمايندگي 5 سال است. 2) مجلس ملي: داراي 33 نماينده است كه به صورت غيرمستقيم انتخاب مي‌شوند. 25 نفر توسط شوراهاي محلي شهرها و ولايت‌ها و 8 نفر توسط رييس‌جمهور منصوب مي‌شوند.
قوّة قضائيه: - قوه قضاييه از دادگاه قانون اساسي، دادگاه عالي اقتصادي، دادگاه ايالت بدخشان، دادگاه ايالت شهر دوشنبه و دادگاه ساير شهرها و نواحي تشكيل شده است. - نظارت بر اجراي دقيق قانون در سراسر كشور بر عهده دادستان كل است، دادستان‌هاي شهر و نواحي زير نظر دادستان كل عمل مي‌كنند، دادستان كل در نزد مجلس ملي و رييس‌جمهور مسوول است. دادستان كل تاجيكستان به مدت 5 سال انتخاب مي‌شود.

وضعيت اقتصادي تاجیکستان

تاجيكستان در ميان 15 جمهوري شوروي سابق كمترين درآمد سرانه را دارد. پنبه مهمترين محصول تاجيكستان است. منابع معدني متنوع، ولي از نظر كميت محدود شامل: نقره، طلا، اورانيوم و تنگستن مي‌باشد. از نظر صنايع مي‌توان به كارخانه آلومينيوم، تاسيسات نيروگاه آبي و كارخانه‌هاي كوچك كه اغلب در زمينه صنايع سبك و فرآورده‌هاي غذايي فعاليت دارند، اشاره نمود. اقتصاد تاجيكستان به شدت طي 6 سال جنگ داخلي (1997- 1992) و از دست دادن يارانه‌هاي مسكو و بازارهاي توليدات خود ضعيف شده است. بیش از 60 درصد مردم تاجيكستان زير خط فقر به سر مي‌برند. اين كشور بسياري نيازهاي اساسي خود را از طريق كمكهاي بشردوستانه بين‌المللي تامين مي‌كند.

توليدات كشاورزي: پنبه به عنوان مهمترین محصول کشاورزی همچنین ابریشم، گندم، میوه جات مختلف، انگور، زرد آلو، پرورش دام.

نویسنده خانم خزایی

Top of Form

Bottom of Form


چاپ   ایمیل