فواید پژوهش در تاریخ علم کلام

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 3 - 6 دقیقه)

سوال اصلي ما اين است كه آيا بحث از تاريخ علم كلام در فهم علم کلام موثر است یا نه؟در اينجا دو نظريه افراط و تفريط وجود دارد:نظريه اول: کلام چیزی جز تاریخ کلام نیست و کسی كه می خواهد کلام شیعه را بفهمد،باید برود و این فهم های گوناگون را ببیند و نقد بزند و اندیشه تشیع را بفهمد. این همانن نگاه تاریخی به معرفت است.

نظريه دوم: کلام یک مقوله اندیشه ای است و ربطی به تاریخ ندارد،‌ مانند فلسفه كه ما گزاره­هاي آن را درك مي­كنيم. مثلا درباره عصمت امام، ادله را بررسي مي­كنيم يا حتي خودمان ادله­اي را تأسيس مي­كنيم، كه آيا این مطلب را اثبات می کند یا نفی؟

نظريه مختار: ما راه میانه را می پسندیدم كه همان « بررسي مسائل كلامي در سير تاريخي آن » مي­باشد.

براي توضيح اين مطلب توجه به رسالت علم كلام اهميت زيادي دارد، كه آن را در چهار محور بيان مي­نماييم:

1.  فهم و استنباط گزاره های دینی.

مثلا قرآن در باب « ایمان و کفر»  چه نظریه ای دارد. از آنجا كه متکلم در مقام دفاع از دين است، اول باید خودش گزاره­هاي ديني را خوب بفهمد.

2.  تنسیق یا تبیین گزاره­هاي ديني.

پس از فهم گزاره­اي ديني مانند « عصمت »، متکلم باید آن معرفت را در یک قالب مفهومی عقلی بریزد و آن را تبيين نمايد. در اين تبيين به مباحث ديگري هم نياز مي­شود: مثلا تعریف شما از انسان چیست؟ بحث فعل انسان، خطا­پذیري انسان، ملکات انسان، تأثیرات بیرونی در انسان، تأثیرات علم در فعل و... .

این جاست که می گوییم متکلم از یک دستگاه مفهومی استفاده می کند و بدون آن کار تبیین گزاره های دینی صورت بندی نمی شود.

3.  توجیه و استدلال.

اعم از استدلال عقلي،‌ نقلي، تجربي،‌ تاريخي و ... .

4.  دفاع از گزاره­ديني و نقد نظريه­هاي رقیب.

حالا سوال این است که بررسي تاریخ کلام در این چهار محور چه تاثیراتی دارد:

1. در محور فهم و استنباط گزاره­هاي ديني.

تاريخ كلام در فهم گزاره­هاي ديني ازجهات مختلف تأثيردارد : اول این که ما با فهم مخاطبان آشنا می شویم. فهم آنها می­تواند ـ مخصوصا اگر فهم ها متنوع باشند ـ معیار باشد.  در بحث اندیشه تشیع نيز به­خاطر محدودیت هایی که برای ائمه و جامعه شیعه و حضور عنصر تقیه وجود داشته این سبب شد که شرایط و موقعیت ها کاملا در زبان و ادبیات ائمه برای القاء معارف تاثیر گزار باشد.

دوم مخاطب شناسی و شناخت ظرفیت آنها، در بحث تاریخ کلام باید روشن شود. کسی که این ها را بداند خیلی خوب می تواند تفاوت بیان امام رضاع و امام سجاد ع را بفهمد. مثلا در « معانی الاخبار» ذیل واژه عصمت روایاتی که به ترتیب صدوق آورده از امام سجاد ا امام رضا ع، تفاوت تبيين­ها در بحث عصمت، دقیقا متناسب با ظرفیت های زمانی است.

2.  تنسیق يا تبيين گزاره­هاي ديني.

تاریخ کلام ما را با گونه­های مختلف تنیسق و تبيين آشنا مي­سازد و به ما فرصت می دهد تا تبیین­های بهتر را انتخاب کنیم. چون خود این تبییین­ها هم دیگر را نقد کرده­اند. ضعف­های تبیین­ها خود را درگذر تاریخ نشان می دهد. یک متکلم در نگاه تاریخ می­تواند بهترین تبیین را انتخاب کند. یک متکلم الان فکر می کند که بهترین تبیین در مکتب صدرایی می داند ولی چه بسا مدرسه حله یا بغداد تبیین بهتری انجام داده باشد یا ممکن است به اين برسد که هیچ کدام بهترين نیست ولی این ها کمک می کند که بیان جدیدی تاسیس کنیم. پس تاریخ در تنسیق هم به ما کمک می کند.

3. توجیه و استدلال.

متکلمی که با همه ادله آشنا باشد اسیر ادله يا چارچوب خاص نمی شود. اسیر نوع برداشت های متکلمان لاحق نسبت به متکلمان سابق نمی شود. مثلا الان داریم اندیشه صدوق را با قرائت صدرا یا با دستگاه خواجه می­خوانیم. ولی اگر بافت شیخ صدوق و موقعیت او مطالعه شود می بینیم که نظر او اثر تفسیر متأخر را نداشت.

4. دفاع و نقد نظريه­هاي رقيب.

اگر کسی سه مورد قبل را انکار کند این یکی را می پذیرد. این که اگر من بخواهم یک نظریه را نقد کنم حق ندارم فقط به یک کتاب متاخر مراجعه کنم. مثلا صدرالمتالهین در ج6 همه اقوال متکلمان و فیلسوفان در باب علم الهی را آورده و ما همان را ببینیم، این كار درست نیست، زيرا چه بسا نظر صدرا از ابن سینا برداشت درستی نباشد.

به بيان ديگر در تاریخ تفکر ما سه محور را مورد مطالعه قرار می دهیم: چیستی، چگونگی و چرایی.

مرحله اول عقیده نگاری است كه تنها به چیستی و سیر تاریخ تفکر می پرازد.

این عقیده متعلق به چه کسی است؟ زمان تاریخی آن عقیده چه وقتي است؟  مثلا برای اولین بار که قاعده لطف مطرح شد کی و توسط چه کسی.

و همین طور می گوید که نسبت تاریخی عقیده ها چگونه است. یعنی سیر تاریخ آن فکر را مطرح می کند فقط در حد این که بگوید تاریخ این فکر  تداخل و تداومش چگونه بوده است.

مرحله بعد تاریخ تحلیلی تفکر است كه علاوه بر چیستی به چگونگی و چرایی این تفکر نیز می پردازد.

این تفکر توسط این فرد در این زمان چگونه پیدا شد؟ چرا آن مسئله رخ داد و ریشه اش کجا بود؟ اين نظريه چرا تغيير كرد؟

در تاريخ تحليلي تفكر، همه عوامل و اسباب تاریخی که به ظهور یا تطور یک نظریه می انجامد، بحث مي­شود. گاهي بحث از چگونگی و چرایی یک اندیشه،  تنها در حوزه درونی اندیشه ها محدود مي­شود، ولي اگر به عوامل برون اندیشه­ای (عوامل سیاسی ، اقتصادی، فرهنگی ، اجتماعی) هم توجه کنیم، اين تحلیلي كامل است مثلا بني اميه « اندیشه قَدَر» را در اثر جریان فتوحات و شكل­گيري فاصله طبقاتی در جامعه مطرح کردند.

بسیاری از عقیده هایی که در تشیع هست و تنسیق ها و تفاوت دیدگاه ها به جنبه های سیاسی تاریخ تشیع بر مي­گردد. پس باید تاریخ اندیشه شیعه را در کنار تاریخ سیاسی دید.

کار متکلم تبیین و دفاع از اندیشه ها با زبان روز است به طوري­كه فرهنگ جامعه را به سمت آرمان های مذهب و معرفت مطلوب تکامل دهد. متکلم نظام فکری متناسب با زمانه را به صورت فعال نه منفعل ارائه می کند.

از آنجا كه کلام کاملا با ظرفیت سیاسی و اجتماعی در تعامل هست و متکلم در ظرف واقعیت تاریخی به تولید اندیشه می پردازد، بهترین نوع تاریخ کلام نوع سوم است که به چیستی و چرايی و چگونگی مي­پردازد و همه عوامل را مورد مطالعه قرار می دهد.

به عبارت ديگر بدون فهم بسترهاي سیاسی و اجتماعی، اندیشه های کلام شیعه قابل فهم نیست.

برگرفته از مباحث دكتر سبحاني

تنظيم: حسن حيدري


چاپ   ایمیل