طبقه بندی آموزه های اعتقادی در دوره های مختلف کلام اسلامی(4)

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 7 - 14 دقیقه)

مرحله سوم: انفعال دانش کلام و شکل گیری کلام فلسفی - در مرحله سوم، کلام اسلامی که در هر دو منهج شیعی و غیر شیعی رقابت و اختلاط با فلسفه جایش را به فلسفی شدن دانش کلام و کلامی شدن فلسفه می دهد، مرزهای علوم قدری دستخوش تحول می شود. کتاب های کلامی این دوره، در بسیاری از موارد، مشحون از مبانی، اصول و مفروضات فلسفی می شود. در اینکه چنین امری، روندی گریز ناپذیر بود یا رویکردی ناموجه، جای گفت و گوهای فراوانی وجود دارد. (1) امثال شهید مطهری هرچند ناخنک زدن های متکلمان را مایه برکت برای فلسفه تلقی کرده و گویی جدایی آنها را برای هر دو طرف، مفیدتر ارزیابی می کند، ولی در برخی موارد، فلسفی شدن علم کلام را امری مستحسن انگاشته و تأیید می کند.در جایی می نویسد: حقیقت این است که اگر به متون اصلی اسلام، یعنی قرآن، نهج البلاغه، روایات و ادعیه مأثوره از اهل بیت (علیه السلام) مراجعه کنیم، این سبک ]= کلام برهانی فلسفی[ را از آن سبک ]= جدلی غیر فلسفی[ به زبان و منطق اصلی پیشوایان دینی نزدیک تر می بینیم. (2) در مقابل، برخی دیگر آن را نادرست انگاشته اند.
درهر صورت، در تفکر اشعری که غزالی این سبک جدید را پی نهاده بود، فخر رازی و دیگران مشی غزالی را پی گرفتند. به تصریح ابن خلدون، سرانجام متأخران کتاب های فلسفه را چنان با فن کلام درآمیختند که موضوع دو علم برایشان مشتبه شد و به سبب تشابه در مسائل دو دانش،موضوع فلسفه و کلام را یکی شمردند. (3).
اختلاط و امتزاج روشی و محتوایی فلسفه و کلام، در تقسیم بندی گزاره ها نیز خود را نشان داد. تقسیم بندی های این دوره، در اغلب مباحث متأثر از فلسفه بود. برای نمونه فخر رازی در آثار مختلف خود کوشیده است با تأثیرپذیری از فلسفه، طبقه بندی نویی ارائه دهد. در المحصل مباحث را ذیل چهار عنوان که از آنها به رکن تعبیر می کند، سامان داده است. در رکن اول، مباحث مربوط به منطق و مخصوصاً مسائل معرفت و علم را بررسی کرده است. در رکن دوم، معلومات را مورد بحث قرار داده و در آن از موجود و احکام آن بحث کرده است. در رکن سوم، به الهیات پرداخته و به ترتیب درباره ذات، صفات، افعال و
اسما بحث کرده است. تا پیش از رکن سوم، دقیقاً مشی فلاسفه را متابعت کرده و در خود رکن سوم نیز هرچند نظام مفهومی کلامی مورد استفاده بوده، اما در اصل عنوان با فلسفه تفاوتی ندارد. تمام مباحثی که بیرون از دایره فوق می ماند، در رکن چهارم، ذیل سمعیات گنجانده شده است. نبوت، معاد، اسما و احکام و امامت را ذیل سمعیات مورد بحث قرار داده است. ایجی و تفتازانی در المواقف و شرح المقاصد از همین مشی فخر رازی پیروی کرده اند. سایر متکلمان بر منهج فکری رازی، آمدی و ایجی مشی کرده اند. محمود شافعی، دوره پس از رازی و ایجی را دوره سیطره حواشی و شروح می انگارد که امثال میرزاخان، سیالکوتی، خیالی، عصام و دیگران سردمدار آن بوده اند. (4)
این جریان، هرچند با شدت و ضعف، در کلام شیعی نیز امتداد یافته است. محقق طوسی نیز به دلیل تأثر از فلسفه، در تنظیم مباحث کلامی، دو بخش نخست تجرید الاعتقاد را در باب وجود احکام آن قرار داده و مقصد سوم را به اثبات صانع اختصاص داده و تصریح می کند که نبوت (عامه و خاصه) امامت و معاد، ذیل افعال الهی می گنجند. این نگاه میان متلکمان بعدی نیز جریان داشته است. پس از محقق طوسی، شارحان آثارش مشی او را دنبال کرده اند و طی چند سده، نگاه ایشان سیطره داشته است به گونه ای که با گذشت چند قرن و آمدن متلکمان برجسته ای، همانند علامه حلی، دشتکی های فارس، محقق خفری، میرداماد و دیگران، باز هم تحول چندانی در محتوا و روش دیده نمی شود. برای نمونه، مهم ترین متکلم شیعی در قرن یازدهم، ملا عبدالرزاق لاهیجی (م 1072ق) است که ایشان چه در شوارق الالهام ، به عنوان شرح بر تجرید الاعتقاد محقق طوسی، و چه در گوهر مراد و سرمایه ایمان، از همان مشی گذشتگان به ویژه محقق طوسی پیروی کرده است. در سرمایه ایمان پس از آنکه برخی از اصطلاحات منطقی و معرفت شناختی را در مقدمه توضیح می دهد، مباحث را ذیل توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد می گنجاند. در گوهر مراد، پس از مباحث مقدماتی، نخست به خودشناسی براساس علم النفس فلسفی می پردازد، آنگاه به خداشناسی پرداخته و ذیل افعال الاهی از حقیقت تکلیف و مسائل مرتبط با آن، سخن به میان آورده، سپس درباره نبوت، امامت و معاد بحث کرده است.

مرحله چهارم: بازخوانی و بازسازی کلام (کلام معاصر)
در مرحله چهارم، نوعی تهافت میان روش متداول در کلام موجود با محتوای معارف دینی از یک سو، و پاسخ گو نبودن به مسائل جدید کلامی از سوی دیگر، مشاهده می شود؛ به
تعبیر دیگر، کلام دوره سوم، هم به لحاظ حجیت و هم به لحاظ کارآمدی مورد سوال قرار می گیرد، به همین دلیل، شاهد نوعی بازسازی در کلام اسلامی می باشیم. در این دوره، تمام اندیشه های کلامی و رویکردهای متکلمان پیشین به نوعی بازخوانی و بازسازی می شود و شاهد نومعتزلی، نواشعری، و نوسلفی و مانند آن هستیم. (5) اندیشه شیعی نیز پس از دوره های طولانی انزوای تحمیلی، بار دیگر به عرض اندام پرداخته و به بازسازی و بازپیرایی و بازخوانی آن همت گماشته شده است.
از زمانی که جریان احیای فکر دینی و اصلاح وضع دین داری در دنیای اسلام پی گرفته شد، شیب این حرکت تندتر شد. در قرن اخیر شاهد ظهور شخصیت های برجسته ای در تفکر اسلامی بودیم. در بستر شیعی، شخصیت های بزرگی همانند علامه بلاغی، اخوان مظفر، شهید محمد باقر صدر، علامه سید محمد حسین طباطبایی، علامه محمد تقی جعفری و شاگردان علامه طباطبایی، نظیر شهید مرتضی مطهری، آیت الله محمد تقی مصباح یزدی، آیت الله عبدالله جوادی آملی، آیت الله جعفر سبحانی، و بسیاری دیگر در نجف و قم گام هایی را برداشته اند که از آن می توان به بازسازی کلام شیعه یاد کرد. این امر، به ویژه با حرکت فرهنگی اجتماعی و سیاسی امام خمینی (ره) وارد مرحله تازه ای شد. برجسته سازی تئوری حکومت اسلامی و ولایت فقیه توسط ایشان، ضمن آن که کلام سیاسی را رونق بخشید، به دلیل چالش هایی که حکومت اسلامی در عمل با آن روبرو بود، زمینه را برای رشد این جریان و بازخوانی و بازسازی و نوسازی دانش کلامی بیشتر فراهم ساخت.
حجم قابل توجهی از این بازسازی ها و بازخوانی در بستری غیر از دانش کلام متعارف و ازجمله، تفسیر قرآن کریم انجام یافته است. در این بستر، ضمن آنکه با نگاهی نو به مسائل کهن توجه شده، مسائل جدید وارد کلام شده و برخی حتی سخن از کلام جدید به میان آورده اند، مرزهای دقیق تری میان مسائل نیز گذاشته شده و طبقه بندی های جامع تری از تعالیم دینی عرضه شده است. ممکن است به لحاظ طبقه بندی دانشی، آن چه در برخی از این آثار وارد شده است، ذیل دانش هایی غیر از کلام بگنجد، ولی هویت مباحث، هویت کلامی است. تراکم اطلاعات و یافته ها، زمینه را برای تحول در مبانی، اصول موضوعه، روش شناسی و محتوای دانش کلام فراهم ساخته است. جناب مظفر در عقاید الامامیه هرچند مباحث را در قالب همان طبقه بندی متداول از کلام اسلامی، آورده،
ولی بسیار تلاش کرده است تا متناسب با فضای ذهنی معاصر، مسائل را سازمان دهی کند، علامه طباطبایی نیز در المیزان به سبک خود، رویکرد جدیدی را پی افکنده است؛ سبکی که هم در ربط و نسبت عقل، وحی و سنت به عنوان منابع معرفت دینی ثمره اش را نشان داده است و هم در شیوه فهم و استنباط معارف اعتقادی و هم در پاسخ گویی به شبهات و دفاع از عقاید ظاهر شده است. در مجموعه آثار استاد مطهری نیز به طور کلی نوعی بازسازی معارف اسلامی مشاهده می شود، سلسله مقدمه بر جهان بینی اسلامی در این میان، ضمن تنسیق تازه از مفاهیم دینی، ناظر به آن است که پرسش های ایجاد شده در بستر تمدن غربی درباره دین و معارف دینی را نیز پاسخ گوید. این امر در معارف قرآن استاد مصباح یزدی ژرفایی بیشتر یافته است؛ مجموعه ای که از خداشناسی آغاز می شود؛ در میانه راه به جهان شناسی، انسان شناسی، راه و راهنما شناسی می رسد، در نهایت به جامعه و تاریخ و حقوق و سیاست از منظر قرآن خاتمه می پذیرد. آنچه پیش از این تحت عنوان معاد و زندگی پس از مرگ نامیده می شد، در طبقه بندی جدید، ذیل انسان شناسی مورد بحث قرار گرفته است. به طور کلی در این طبقه بندی از خداوند آغاز شده و به سیاحت و اجتماع از منظر قرآن پایان پذیرفته است. تفسیر تسنیم و تک نگاره های دیگر استاد جوادی آملی نیز همگی به گونه ای حاکی از بازسازی و متناسب سازی معارف اسلامی با ذهن و زبان مخاطبان امروزی است. (6)
در میان متفکران غرب نیز تحول در روش شناسی، محتوا و طبقه بندی ها مشاهده می شود. از باب نمونه، حسن حنفی که خود را یک نومعتزلی می نامد، در یکی از مجموعه های التراث و التجدید، تحت عنوان من العقیده الی الثوره کوشیده است همان کلام متداول را رد قالب جدیدی بازسازی کند. حنفی مقدمه این حلقات پنج گانه را «من الدعاء للسلاطین الی الدفاع عن الشعوب» عنوان کرده، در تفصیل آن، رویکرد خویش را نیز توضیح داده است. به گمان او، دعا برای سلاطین به دلیل آن بوده که سلطان ظل الله انگاشته می شده و علم کلام، همه چیز را بر محور خدا و سلطان سامان می داده، ولی امروزه تغییر ایجاد شده و دفاع از توده ها در کانون امور قرار گرفته است. به همین دلیل ایشان کلام بازسازی شده معتزله را به طور خاص، و اهل ست را به طور عام، بر محوریت انسان
سامان داده است. وی همانند آثار گذشتگان که از معرفت آغاز می شد، کار را با مباحث معرفت شناختی آغاز کرده است. در حلقه دوم، به جای خداشناسی، عنوان انسان کامل قرار گرفته و مقصود از آن همان توحید است. مطالب طرح شده در باب خداشناسی و توحید در این قالب بازسازی شده است. در حلقه سوم، انسان متعین عنوان عام قرار داده شده و مباحثی که ذیل عدل می گنجید، در آن به بحث گذاشته شده است. در حلقه چهارم، تاریخ عام، عنوان مجموعه قرار گرفته وذیل آن، نبوت و معاد گنجانده شده است. نبوت به معنای امکانات در دسترس انسان و معاد به عنوان سرنوشت نهایی او تحلیل و بررسی شده است. حلقه پنجم، تاریخ معین نامیده شده و ایمان، عمل و امامت ذیل آن بررسی شده است.
محمود شافعی، از نومعتزلی، نوسلفی، نواشعری، نوماتریدی و مانند آن یاد می کند که هرکدام به سهم خود در این راستا تلاش کرده و ادبیات جدیدی را تولید کرده اند. (7)

جمع بندی
چنان که ملاحظه شد، دانش کلام به رغم فراز و فرودهای بسیار، در مجموع، به سمت دقت در روش شناسی و عمق در محتوا حرکت کرده است. دقت در طبقه بندی گزاره ها بخشی از این ادعا را اثبات می کند. در مرحله ای که اکنون قرار داریم و از آن به مرحله بازسازی و نوسازی دانش کلام تعبیر شد، نیازمند تأمل و دقت بیشتر هستیم تا بتوانیم جایگاه کلام را در منظومه دانش های اسلامی ارتقا بخشیم و در نهایت بتوانیم تبیین درست، نظام مند، کارآمد، قابل فهم و برخوردار از دستگاه مفهومی فرافرهنگی از تعالیم دینی ارائه نماییم. میزان حضور اندیشه اسلامی در فضای فکری و عینی جوامع بشری، وابسته به میزان قوت، دقت و عمق روشی و محتوای دستگاه های مفهومی مورد استفاده است. هیچ دانش دیگری جز کلام نمی تواند این مهم را عهده دار شود. تحول در بستر دانش کلام نیز اگر بخواهد با معیار قرار دادن شاخص های انسان مدارانه به تنسیق مباحث همت گمارد، ره به جایی نمی برد، بلکه لازم است با توجه به روح حاکم برخداشناسی، انسان شناسی و جهان شناسی دینی، به تحول در مقام های تفهم، تفهیم و تحقق تعالیم دینی اهتمام ورزد. به همین دلیل، نگره های مورد قبول امثال حسن حنفی و دیگر نوگرایان مسلمان نمی تواند در دستیابی به
این مهم، مفید واقع شود. ممکن است در این نگره ها تبیین کارآمد از تعالیم دینی عرضه گردد. ولی بعد دیگر قضیه که حجیت فهم به دست آمده است، تأمین نمی شود، چنان که عکس مسئله نیز صادق است؛ یعنی با تبیین های سنتی و حضور در درون الگوهای قدیمی، هرچند حجیت فهم حاصل شده تأمین می شود، از حیث کارآمدی گرفتار مشکل است. دستیابی به فهمی که از یک سو بعد حجیت و از سوی دیگر بعد کارآمدی را تأمین نماید، نیازمند دقت و تأمل بسیار است.

پی نوشت ها :

*دانش آموخته سطح چهار و دانشجوی مقطع دکتری کلام اسلامی جامعه المصطفی العالمیه.
دریافت: 89/2/13- پذیرش :89/5/25
nashreh@ qabas.net
1- ر. ک: همان.
2- مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج3 ص 95.
3- ابن خلدون، مقدمه، ص 946.
4- حسن محمد شافعی، المدخل، ص 122.
5- همان، ص 124-129.
6- برای تفصیل بیشتر نک: تفسیر، تسنیم، دین و دنیا، دین شناسی، فلسفه دین، منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، اسلام و حقوق بشر و آثار مختلف دیگر ایشان.
7- حسن محمود شافعی، المدخل، ص 124-129.
منابع:
آمدی، سیف الدین غایه المرام فی علم الکلام، تحقیق و تعلیق: حسن محمود عبداللطیف، قاهره، الجمهوریه، بی تا.
ابن خلدون، عبدالرحمن، مقدمه، ترجمه محمد پروین گنابادی، ج پنجم، تهران علمی و فرهنگی، 1366.
ابن طاووس، رضی الدین علی، کشف المحجه لثمره المهجه، نجف، مطبعه حیدری، 1370 ق.
ابن رشد، ابوالولید محمد بن احمد، فصل المقال فیما بین الحکمه و الشریعه من الاتصال، بیروت، مکتبه التربیت، 1987.
ایجی، عضدالدین، المواقف، بیروت، عالم الکتب، بی تا.
التفتازنی، سعدالدین، شرح المقاصد، تحقیق و تعلیق د. عبدالرحمن عمیره. ط 9، قم، منشورات شریف الرضی 1409ق.
تبلیخ، پل، الهیات سیستماتیک (3 جلد) ترجمه حسین نوروزی، تهران، حکمت، 1381.
تبلیخ، پل، الهیات فرهنگ، ترجمه مراد فرهاد پور و فضل الله پاکزاد، تهران، طرح نو، 1376.
حکیمی، محمد رضا، مکتب تفکیک، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، بی تا.
حلبی، ابوالصلاح، الکافی، تحقیق رضا استادی، اصفهان، مکتب امیرالمومنین (علیه السلام) 1403 ق.
حلبی، حسن بن یوسف، انوارالملکوت فی شرح الیاقوت، تحقیق محمد نجفی، قم، بیدار، بی تا.
حلی، حسن بن یوسف، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، تحقیق محمد نجفی، قم، بیدار، بی تا.
ژیلسون، اتین، عقل و و وحی در قرون وسطی، ترجمه شهرام پازوکی، تهران، موسسه مطالعات فرهنگی، 1371.
شریف. م. م، تاریخ فلسفه در اسلام، ترجمه زیر نظر نصرالله پورجوادی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1362.
شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، بیروت، دارالمعرفه للطباعه و النشر، 1395.
الصدوق، محمد بن علی، الاعتقادات فی دین الامیه، تحقیق و تصحیح غلام رضا مازندرانی، بی نا، 1412.
حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تصحیح و تحقیق ابراهیم موسوی زنجانی، قم، اسماعیلیان، 1373 شمسی.
شافعی، حسن محمود، المدخل، الی دراسه علم الکلام، قاهره، مکتبه وهبه، بی تا.
شبلی نعمانی، تاریخ علم کلام، ترجمه سید محمد تقی داعی فخر گیلانی، تهران، رنگین، 1328.
طوسی، نصرالدین تلخیص المحصل، المعروف بنقد المحصل، بیروت دارالاضواء، 1405 ق.
طوسی، محمد بن الحسن، تمهید الاصول فی علم الکلام، ترجمه و مقدمه و تعلیقات عبدالمسحن مشکوه الدینی، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، 1358.
علم الهدی، الشریف المرتضی، الذخیره فی علم الکلام، تحقیق سید احمد حسینی، قم، موسسه النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین، 1411ق.
علم الهدی، الشریف المرتضی، جمل العلم و العمل. تحقیق سید احمد حسینی، قم، مطبعه الآداب، بی تا.
فارابی، محمد بن طرخان، احصاء العلوم، تعلیق و مقدمه، د. علی بوملحم، بیروت، دار و مکتبه الهلال، 1996.
قراملکی، احمد فرامرز، هندسه معرفتی کلام جدید، تهران، موسسه فرهنگی دانش واندیشه معاصر 1378
قراملکی، احد فرامرز، روش شناسی مطالعات دینی، مشهد، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، 1380.
کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، بی جا، دارالکتب الاسلامیه، 1388ق.
لاهیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1388ق.
لاهیجی، عبدالرزاق، سرمایه ایمان، به تصحیح صادق لاریجانی آملی، ج سوم، قم، الزهرا، 1372.
مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 2،1،4،3،5، تهران، صدرا، بی تا.
مصباح یزدی، محمدتقی، مجموعه آثار، (مشکات1، مجموعه تفسیر موضوعی) (1-1/1 تا 10-1/1) قم، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، 1376.
مفید، محمدبن نعمان، النکت الاعتقادیه، ط2، بیروت، دارالمفید، 1993.
مقدم، محمدباقر، درآمدی بر رده بندی علوم، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1373.
ون اس، جوزف، علم الکلام و المجتمع فی القرن الثانی و الثالث للهجره ، ترجمه سالمه صالح، بیروت، الجمل، 2008.
وات، مونتگمری، فلسفه و کلام اسلامی، ترجمه ابوالفضل عزتی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1380.
واسطی، عبدالحمید، نگرش سیستمی به دین، مشهد، موسسه تحقیقاتی آموزشی اندیشه نور، 1424 ق.
وصفی، محمدرضا، نومعزلیان، گفتگو با نصر حامد ابوزید، عابدالجابری، محمد ارکون، حسن حنفی، تهران، نگاه معاصر، 1387.
منبع: نشریه پژوهش، شماره 3.

 

نویسنده: سید محمدمهدی افضلی*


چاپ   ایمیل