فرق میان امام نبی و رسول

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 4 - 7 دقیقه)

فرق امام و پیغمبر علی علیه السلام فرمود: خدا پیغمبرش را در زمان انقطاع پیامبران و اختلاف مردم فرستاد، به وسیله او رسالت تمام شد و وحی خاتمه یافت.حضتر علی علیه السلام فرمود: پدر و مادرم به فدایت یا رسول الله! بواسطه مرگ تو چیزی قطع شد که بواسطه مرگ یگران قطع نشده بود، زیرا به مرگ تو نبوت و پیمبری و اخبار آسمانی منقطع گشت. گرچه در روایات فراوان الهام و ارتباط با جهان غیب برای امامان اثبات شده لیکن در خود همان احادیث فرقهایی برای امام و پیغمبر بیان شده است: فرق اول: از اخبار استفاده می شود که امام تشریع کننده نیست. احکام و قوانین شریعت و حلال و حرام به او وحی نمی شود.بلکه احکام و قوانین دین بطور کامل بر پیغمبر اکرم نازل شده و آن حضرت هم بعض آنها را که لازم بوده در اختیار مسلمانان قرار داده امّا همه آنها را بطور کلی تعلیم علی بن ابی طالب(ع) نمود. حضرت علی هم تمامی آنها را کتبی و شفاهی در اختیار امام بعد از خودش قرار داد. و به همین کیفیت از هر امامی به امام دیگر انتقال یافت تا کنون که در اختیار امام دوازدهم می باشد.
بنابراین، امامان اگر احکام حلال و حرام را می گفتند به نحو استقلال نبود بلکه در این موارد تابع و پیرو رسول اکرم بودند، مسائلی را بیان می کردند که به عنوان ارث به آنان رسیده بود، یا از قرآن استفاده می شد. لذا می فرمودند: ما گنجینه علوم نبوت هستیم، ما وارث علوم پیغمبر هستیم، علوم پیغمبر در کتاب یا کتابهایی نوشته شده و در اختیار ما قرار گرفته است. ما از شأن نزول آیات و تفسیر و تأویل قرآن و ناسخ و منسوخ و عام و خاص آیات کاملا اطلاع داریم. و می فرمودند: احادیث ما احادیث پدرانمان و احادیث پدران ما احادیث رسول خدا است. و می فرمودند: ما اگر از پیش خودمان فتوا بدهیم از هلاک شدگان خواهیم بود، مطالبی را که می گوییم از رسول خدا به ما ارث رسیده است.
فرق دوم: از احادیث استفاده می شود که گر چه بر امام نیز الهام می شود و با عالم غیب ارتباط دارد لیکن این وحی و الهام با وحی انبیا فرق دارد، پیغمبر رسما با عالم غیب تماس می گیرد و فرشته وحی را مشاهده می نماید و ملکوت جهان هستی را رؤیت می کند لیکن ارتباط امام به چنین مرتبه نیست.
امام فرشته را مشاهده نمی کند، بلکه مطالب در دلش القا می شود، یا صدای فرشته وحی به گوشش می رسد، و بدینوسیله حقائق و واقعیات را درک می کند. وحی امام نظیر وحی همنشین حضرت سلیمان و رفیق حضرت موسی و ذوالقرنین و مادر حضرت موسی بود.
فرق سوم: پیمبران مستقیما با جهان غیب تماس می گرفتند و حقائق را دریافت می نمودند، و در این باره، به تأیید و راهنمایی دیگران نیازی نداشتند، لیکن ائمه اطهار به تأییدات و تقویت و راهنمایی پیمبر احتیاج داشتند. تأییدات معنوی و اشارات مرموز پیمبر بود که قلب امام را تابناک و برای افاضات و اشراقات پروردگار جهان آماده می کرد، و هزاران در علم را بر رویش می گشود. پیمبر بود که سرچشمه علوم را به امام نشان می داد و چشم بصیرتش را روشن می نمود تا در هنگام احتیاج بدانجا مراجعه کند و کسب فیض نماید.
هر چه به اما افاضه می شود از طریق پمبر است. حتی مطالب تازه ای که بر امام القا می شود، اولا بر پیغمبر عرضه می گردد، سپس بر امام بعد از او، تا نوبت به امام حاضر برسد. بدین طریق امام کسب فیض می کند.
شاهد سخن
می توانید مطالب مذکور را از احادیث گذشته استفاده نمایید لیکن از باب نمونه به احادیث زیر توجه فرمایید:
1 . حضرت صادق(ع) فرمود: ما فقط می توانیم احکام حلال و حرام را برای شما بیان کنیم اما پیغمبر نیستیم.
2 . حارث بن مغیره می گوید حضرت باقر(ع) فرمود: علی(ع) محدّث بود. من عرض کردم: می گویی : علی پیغمبر بود؟ حضرت دست مبارکش را حرکت داد و فرمود: علی مانند همنشین حضرت سلیمان و همنشین حضرت موسی و مانند ذوالقرنین بود. آیا نشنیدی که پیغمبر فرمود: در بین شما هم مانند او هست.
3 . برید بن معاویه می گوید به حضرت باقر و صادق علیهما السلام عرض کردم: منزلت شما چیست و از گذشتگان به چه کسی شباهت دارید؟ فرمود: به همنشین حضرت موسی و ذوالقرنین شباهت داریم، آنان عالم بودند ولی پیمبر نبودند.
4 . محمد بن مسلم می گوید از حضرت صادق(ع) شنیدم فرمود: ائمه به منزله رسول خدا هستند لیکن پیغمبر نیستند، و به آن تعدادی که پیمبر می توانست زن بگیرد بر آنان حلال نیست . اما غیر از اینها در سایر چیزها به منزله رسول خدا صلی الله علیه و اله هستند.
5 . دیلمی می گوید به حضرت صادق(ع) عرض کردم: فدایت شوم بارها از شما شنیدم که می فرمودید : اگر بر علم ما اضافه نشود تمام می شود؟ فرمود: اما حلال و حرام پس همه را خدا به پیمبر نازل کرده، و در مورد حلال و حرام بر علم امام چیزی اضافه نمی شود. گفتم: پس افزایش علم شما در کجاست؟ فرمود: در سایر چیزها، غیر از حلال و حرا
6 . عبد الله بن عجلان روایت کرده که حضرت باقر(ع) در قول خدا: «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» فرمود: این آیه درباره علی(ع) و سایر ائمه نازل شده. خدا آنان را به منزله پیمبران قرار داده الا اینکه چیزی را حلال و حرام نمی کنند.
7 . سدیر می گوید به امام صادق(ع) عرض کردم: گروهی خیال می کنند شما خدا هستید و در این باره استدلال می کنند: «و هو الذی فی السماء اله و فی الارض اله» فرمود: ای سدیر! گوش و چشم و پوست و گوشت و خون و موی من از این گروه بیزار است. اینان بر دین من و پدرانم نیستند. به خدا سوگند خدا در قیامت ما را با آنان جمع نمی کند مگر اینکه بر آنان غضبناک است.
سدیر گفت: گروه دیگری شما را رسول می دانند و بدین آیه تمسک می جویند: «یا ایها الرسول کلو من الطیبات و اعملوا صالحا انی بما تعملوا علیهم» فرمود ای سدیر گوش و چشم و مو و پوست و گوشت و خون من از این گروه بیزار است، خدا و رسول هم از آنان بیزار می باشند . اینان بر دین من و دین پدرانم نیستند، به خدا سوگند خدا در قیامت ما را جمع نمی کند جز اینکه بر آنان خشمناک خواهد بود. سدیر گفت: پس شما چه هستید؟ فرمود: ما خزینه دار علوم الهی و بیان کننده دستورات خدا هستیم. ما از گناه معصوم می باشیم، خدا اطاعت ما را واجب نموده و از مخالفت ما نهی کرده است، ما حجت بر اهل آسمان و زمین هستیم.

8 . حضرت صادق(ع) فرمود: هیچ افاضه ای از پروردگار عالم نمی شود جز اینکه اولا بر رسول خدا بعدا بر امیر المؤمین عرضه می شود. و به همین کیفیت به هر یک از ائمه القا می شود، تا اینکه آخرین امام ما از نخستین امام عالم تر نباشد.

9 . محمد بن مسلم می گوید: نزد حضرت صادق(ع) صحبت از محدّث به میان آمد، فرمود: محدث صدای فرشته را می شنود ولی خودش را نمی بیند. محمد بن مسلم عرض کرد: از کجا می فهمد کلام فرشته است؟ فرمود: به واسطه آرامش خطار و وقاری که در آن حال پیدا می کند.

10 . حضرت صادق(ع) فرمود: رسول خدا هزار باب علم به علی تعلیم نمود که از هر بابی هزار باب مفتوح شد.

در خاتمه لازم است بدین نکته توجه کنید که تعلیم رسول خدا هزار باب علم را به حضرت علی (ع) و تعلم و یاد گرفتن او از تعلیم و تعلم های معمول و متعارف بین مردم نبوده زیرا این مطلب معقول نیست که رسول خدا صلی الله علیه و آله در یک جلسه در مدت چند دقیقه یا ساعت محدود، به طریق متعارف هزار باب علم را برای علی بگوید که از هر بابی هزار باب مفتوح گردد، و علی هم با همان طریق معروف آنها را یاد بگیرد.

لذا باید گفت: این تعلیم و تعلّمها به طریق متعارف نبوده بلکه به صورت و کیفیت دیگری بوده است. شاید این کار با یک تصرف تکوینی و هدایت باطنی انجام گرفته باشد و شاید به وسیله نیروی نبوت و پرتوی از جهان غیب، قلب و دل علی را صیقل داده و راه کشف حقائق را برایش گشوده باشد.



نویسنده : ابراهیم امینی


چاپ   ایمیل