واکاوی جایگاه رسول خدا (ص) در دانش الاهی امام

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 14 - 27 دقیقه)

چکیده
صفت علم و آگاهی در کنار عصمت دو مؤلفه اصلی شکل‌دهنده ویژگی‌های شخصیتی جانشین پیامبر از نگاه شیعه است. مکتب امامیه امام را علاوه بر عهده‌داربودن مرجعیت دینی و علمی دارای حق انحصاری الاهی در این حوزه می‌داند. این نگاه با توجه به جایگاه امامت در منظومه باورهای شیعه استحکام یافته است. چرایی این اعتقاد با نظر به ارتباط امام با عالم غیب و پذیرش مبادی خاص و الاهی برای امام پاسخ داده می‌شود. بر این اساس، نگاشته حاضر با رویکردی تحلیلی کوشیده است پس از تقسیم منابع دانش امام، با استناد به گزارش‌ها و روایات (فریقین) به آگاهی و علومی بپردازد که از طریق پیامبرn به امام علیj انتقال یافته است. مطابق رهنمود آیات و روایات، علم به احکام و حلال و حرام و همچنین علم به قرآن به واسطه پیامبر اکرمn به ائمه اطهارb منتقل شده است و امام نقش تبیینی و تفسیری در خصوص این موضوعات دارد. از مبادی دانش امام که رسول خداn در بهره‌مندی از آن یا انتقالش نقشی تعیین‌کننده دارد، می‌توان به آگاهی از ظاهر و باطن قرآن، کتاب الجامعة، الف باب و جفر ابیض اشاره کرد که نگاشته حاضر در مقام تبیین و تحلیل آن است.
کلیدواژه‌ها

علم امام، الجامعة، قرآن، الف باب، جفر ابیض،
اصل مقاله
طرح مسئله
اعتقاد و التزام به امامت مبتنی بر شناخت صحیح از مقام و خصایص امام است. تحلیل مفهوم و ماهیت امامت و بررسی شرایط و اوصاف امام بر موضوعاتی مانند ادله ضرورت امامت منطقاً سبقت و تقدم دارد (یزدی مطلق، 1381: 125 و 126). از سویی با توجه به مسئله ختم نبوت، موضوع خلافت و ولایت ائمهb، و از سوی دیگر، مسئله مبادی و منابع علم امام مطرح می‌شود. همچنین، اهمیت علم امام در نظریه شیعی و نیز تأثیر آن در فهم دیدگاه امامت شیعی و لزوم پاسخ‌گویی به شبهات مختص به این مسئله وابسته به دریافت و فهم دقیق و صحیح از مبادی و سرچشمه‌های علم امام است. به نظر امامیه، علم امام شبیه علم پیامبر است، بلکه یکی از منابع مهم دانش امام علومی گسترده و دست‌نایافتنی است که از طریق پیامبر به جانشینان خود به‌ترتیب منتقل می‌شود.

این اعتقاد علاوه بر ادله عقلی و روایی عام، پشتوانه روایی خاصی دارد. مراد از روایات خاص، احادیثی است که به تبیین علومی پرداخته‌اند که از طریق پیامبر یا طرق دیگر به وصی و خلیفه الاهی منتقل شده باشد. این احادیث علاوه بر بَرشمردن نوع علوم انتقالی، به کیفیت این انتقال و زمان آن نیز اشاره دارند. در این روایات برخی از منابع علوم امام برای یقین و اطمینان نزدیکان یا حتی برخی از مخالفان به آنها نمایش داده شده است. بر این اساس، پرسش از مبادی دانش امامان شیعه افزون بر اینکه می‌تواند دغدغه و کنکاشی طبیعی باشد، می‌تواند شبهه‌ای از جانب مخالفان تصور شود که در صواب‌بودن و راهنمابودن کلام پیشوایان به حقیقت تشکیک می‌کند. به هر روی، این پرسش نیازمند پاسخ است. بیشتر مسائلی که اندیشمندان درباره علم امام مطرح و بررسی کرده‌اند، در دو محور کیفیت علم امام از لحاظ حضوری‌بودن یا نبودن علم امام و همچنین کمیت علم دور می‌زند و سخن از مبادی علم پیشوایان شیعه سابقه‌ای طولانی ندارد.

در تبیین منابع و ابزار دانش بر اساس آیات و روایات، خداوند متعال برای تحصیل دانش به صورت مطلق، ابزار و راه‌هایی قرار داده است. به تعبیر دیگر، منشأ دانش، همانند همه دیگر چیزها، فقط خداوند سبحان است، امّا تحصیل و سرازیرشدن آگاهی به روح و قلب انسان به دو گونه اصلی تحقق می‌یابد: بی‌واسطه یا باواسطه. لزوم آگاهی و علم امام از مسائل گوناگون، در روایات به یکی از ویژگی‌های امام گره خورده است که در پیوند با امت و جامعه برگشت دارد؛ یعنی مسئله لزوم اطاعت که از لوازم عقلی و نقلی مفهوم امامت است. امام باقرj در تفهیم لزوم دانش گسترده و فوق‌طبیعی برای رهبر و امام جامعه می‌فرماید: «والله لا یکون عالم جاهلاً ابداً، عالماً بشیءٍ و جاهلاً بشیءٍ، ثم قال: الله اجل و اعز و اعظم و أکرم من أن یفرض طاعة عبد یحجب عنه علم سمائه و ارضه، ثم قال: لایحجب ذلک عنه» (کلینی، 1407: 1/262، ح6؛ صفار، 1404: 124، ح2).

ضرورت علم و آگاهی امام منحصر در آگاهی‌های مربوط به مدیریت عمومی جامعه نیست، بلکه شئون امام در ارتباط با دین و دنیای انسان‌ها مقتضی برخورداری از دانش‌های مربوط به آن است. از این‌رو شیعه معتقد است علم امام شبیه علم پیامبر است که آیات و روایات فراوانی از فریقین هم بر این موضوع دلالت می‌کند.[i] پس از پذیرش و روشن‌شدن ضرورت بهره‌مندی امام از علم الاهی، این پرسش مطرح می‌شود که: وسائط و ابزار حصول علوم ویژه (خدادادی و علم لدنی) امام چیست؟ سرچشمه علم امام را می‌توان از یک نگاه به دو دسته تقسیم کرد: علوم بی‌واسطه[ii] و علوم با‌واسطه. دسته دوم یعنی علوم با‌واسطه را می‌توان در دو گروه جای داد: علوم انتقالی از پیامبرn؛‌ علوم ایصالی به واسطه روح و فرشته. این تقسیم‌بندی بر اساس محل صدور و راه و شیوه دریافت علم و آگاهی و بر اساس عرضه‌کننده معرفت و علم صورت گرفته است، نه بر اساس زمان یا مکان آگاهی امام[iii] یا نحوه و کیفیت دریافت ایشان.[iv]

طبق مبنایی که از روایات به دست می‌آید، علم هر امامی به امام بعد از خود منتقل می‌شود. از این‌رو آگاهی‌یابی و معرفت امام علیj به عنوان جانشین اول پیامبر از علوم نبوی (به طریق عادی و غیرعادی و به گونه‌های گوناگون) نتیجه‌بخش آگاهی تمامی ائمهb از آن علوم خواهد بود؛ گرچه در زمان این آگاهی‌یابی، ظاهر روایات متفاوت است. پیامد این کنکاش می‌تواند چرایی ادعای مرجعیت علمی انحصاری امامان شیعه را با ادله اثبات کند و مجهولاتی چند در این حوزه را نشان دهد. در نگاهی کلی و کلان، عناوینِ کتاب الجامعة، صحف و کتب انبیا، الف باب و علم به قرآن در گروه علوم انتقالی از پیامبرn به امام جای می‌گیرد.

دانش امام، دانش نبی
پیامبر اکرمn یکی از راه‌های اصلی انتقال علم به امام است و به عنوان سرچشمه‌ای برای علم امام شناخته می‌شود که علوم و معارف گوناگون و مخصوصی را به جانشینان پس از خود انتقال داده است. بررسی علوم انتقالی از پیامبر به امام در شناخت جایگاه امامت و مسئله نص و نصب اهمیت خود را نمایان می‌کند. در ادامه دلایل انتقال علم به واسطه پیامبرn به امام علیj در سه حوزه اصلی معارف دینی بررسی می‌شود. بر اساس مبانی روایی هر مبدأ دانشی که برای امام علیj مقرر باشد، آن دانش برای سایر ائمهb نیز ثابت است (نک.: کلینی، 1407: 1/168-439).

1. آشکار و نهانِ قرآن
در عظمت و بلندی رتبه قرآن همین بس که آخرین کتاب تشریع خدا بر آفریده برتر الاهی، خاتم پیامبران، نازل شد و خود را «بیانگر همه چیز» معرفی کرد. اما آیا آگاهی از قرآن به افراد خاصی عطا شده است؟ و آیا قرآن علوم ویژه و مخصوصی دارد که همه انسان‌ها به آن معارف دسترسی ندارند؟

برخی از آیات قرآن تصریح دارد که علم و آگاهی از قرآن به گروه خاصی عطا شده است: «بل هو آیات بینات فی صدور الذین اوتوا العلم» (عنکبوت: 49؛ نک.: رعد: 43؛ آل‌عمران: 7). این گروه همان کسانی هستند که خداوند اطاعت و پیروی از ایشان را قرین اطاعت خود و پیامبر گرامی خود قرار داد و پلیدی‌ها و انواعِ گوناگون و کوچک و بزرگِ زشتی و رجس را از ایشان دور کرد. از بهترین دلایل انتقال دانش کامل قرآن از طریق رسول خداn به امام علیj می‌توان به مصحف امام علیj اشاره کرد. نخست باید دانست که در زمان حیات حضرت رسولn و پس از آن، تدوین قرآن که با نام مصحف صورت می‌گرفت، نسبتاً رواج داشت؛ به گونه‌ای که نام 23 صحابی در این باره ثبت شده است (ایازی، 1380: 70). در روایات، از قرآنی به نام مصحف علیj یاد شده که علاوه بر ترتیبی خاص، شامل توضیحاتی درباره آیات قرآن نیز بوده است که به ویژگی‌های آن اشاره می‌کنیم. خصوصیات مصحف علیj را به‌‌اختصار می‌توان به دو گروه تقسیم کرد.

ویژگی‌های کلی شامل فراگیری تمام قرآن، کتابت آن به دست حضرت علیj، جمع‌شدن آن میان دو لوح (جلد)، و مشتمل بر مطالبی در حاشیه آیات. این مصحف بر اساس صحیفه‌های موجود نزد پیامبرn و به دستور حضرت گرد‌آوری شد. تدوین مصحف برای استفاده مسلمانان صورت گرفت، هرچند با استقبال غاصبان خلافت مواجه نشد (نک.: شاکر، 1395: 59-65).

ویژگی‌های خاص آن چنین است: تدوین آن بر اساس ترتیب نزول، ذکر ناسخ و منسوخ، اشتمال بر تأویل، اشتمال بر تنزیل، بیان محکم و متشابه، تفصیل احکام، ذکر اسامی اهل حق و باطل، املای پیامبر و خط علیj (همان: 66).

از جمله روایات بیانگر نقش رسول خداn در انتقال معارف کامل قرآن به پیشوایان امامیه، سخن امام علیj در این زمینه است: «سلونی عن کتاب الله فوالله ما نزلت آیه من کتاب الله فی لیل و لا نهار و لا مسیر و لا مقام الا و قد أقرانیها رسول الله n فعلمنی تأویله و تنزیله» (طوسی، 1414: 523، ح1158؛ و نک.: کلینی، 1407: 1/64، 224،
ح3 و 4؛ همان: 7/442، ح506؛ صفار، 1404: 47، ح1، 513، ح33؛ عیاشی، 1380: 1/17،
ح13، 1/15، ح5؛ مجلسی، 1404: 89/79، ح3، 81، ح10، 88، ح27، 97، ح59). «از من درباره کتاب خدا پرسش کنید که به خدا آیه‌ای در شب یا روز و در راه یا توقفگاه نازل
نشد، مگر آنکه پیامبر آن را برای من قرائت کرد، پس تأویل و تنزیلش را به من آموخت».

البته از روایات استفاده می‌شود که ائمهb علم تفسیر قرآن را از دیگران نفی نکرده‌اند، اما برای علم و آگاهی خود از تفسیر قرآن دو ویژگی بیان کرده‌اند:

1. عمومیت و جامعیت آگاهی ایشان در برابر آگاهی برخی افراد از بعضی آیات که آگاهی ناقص است.

2. متقن‌بودن تفسیر امامان شیعه در برابر آگاهی ناصحیح و فهم نادرست یا تفسیر ظنّی از قرآن (نک.: صدوق، ‌1362: 276؛ طوسی، 1414: 170؛ طبرسی، 1403: 1/261 و 82؛ صدوق، 1395: 1/284؛ هلالی، 1415: 581، 624، 802؛ کلینی، 1407: 1/64؛ همان: 1/213، ح2؛ عیاشی، 1380: 1/16، ح8؛ صفار، 1404: 194، ح7).

دلیل بر این گفتار روایاتی است که اهل بیتb و قرآن را عِدل هم، در کنار هم و جداناشدنی از هم می‌داند (طوسی، 1414: 479)، حدیث ثقلین (کلینی، 1407: 1/293، ح3؛ همان: 2/414، ح1) بهترین و متقن‌ترین سند بر این ادعا است. همچنین، قرآن کریم خبر از وجود تأویل برای آیات قرآن می‌دهد. این حقیقت را در لسان روایات نیز می‌توان مشاهده کرد که در روایات از آن بیشتر به عنوان بطن یا بطون یاد شده است (عیاشی، 1380: 1/2 و 11؛ بحرانی، 1416: 1/598؛ هلالی، 1415: 769؛ مجلسی، 1404: 89/83، ح15؛ همان: 89/90، ح34). این مطلب در روایات اهل سنت بیشتر با تعابیر سبعَةُ اَحرُف و تأویل کتاب بیان شده است (نک.: سیوطی، 1404: 2/6-8).

2. دانشِ شریعت
شریعت یا قانون الاهی که از آن به احکام حلال و حرام نیز یاد می‌شود، از دو مجرای اصلی به واسطه رسول خداn به پیشوایان شیعه انتقال یافته است که یکی مسیر دانش شفاهی و دیگری مجرای ویژه و غیررسمی (علم لدنی) است. در هر دو مجرا رسول خداn محوریت در انتقال را بر عهده داشته است.

2. 1. کتاب الجامعة
کتاب یا مصحف الجامعة از عناوین مؤکد روایات درباره علم امام است، که نشانه‌ای از پیوند عمیق میان امامت و نبوت است. «جامعة» اثری از رسول خداn خوانده شده است: «انما هو اثر عن رسول اللهn»؛ «همانا جامعة اثری از پیامبر است» (صفار، 1404: 139، ح3؛ همان: 146، ح21).

در بیان ویژگی‌های جامعة آمده است:

املای جامعة را پیامبرn و نگاشته‌شدن سخنان حضرتn را که به صورت خصوصی بیان می‌شده است، امام علیj عهده‌دار بود.
نوشته‌شدن کلمات پیامبرn بر روی پوست شتر یا گوسفند (همان، 145، ح19، 149، ح13).
اندازه این صحیفه، از نظر طول هفتاد ذراع، به اندازه ذراع پیامبرn است (همان: 153، ح6؛ کلینی، 1407: 1/241، ح5).
2. 1. 1. محتوای جامعة
تبیینِ موضوع و محتوای جامعة با عبارت‌های متفاوتی در کتاب‌های حدیثی ثبت شده است (صفار، 1404: 153، ح6؛ مجلسی، 1404: 26/22، ح9، 23، ح13، 25، ح23، 41، ح72؛ صفار، 1404: 142، ح3 و 144، ح8): «فیها کل حلال و حرام و کل شیء یحتاج الیه الناس حتی الارش من الخدش» (کلینی، 1407: 1/238، ح1؛ صفار، 1404: 151، ح3؛ نک.: صفار، 1404: 144، ح11، 148 ح11).

تعبیر «تمام نیازمندی‌های مردم»، و «تمام حلال و حرام‌ها»، نقطه تعارض‌گونه میان تعابیر احادیث در خصوص محتوا و موضوع جامعة است. با توجه به خانواده احادیث مربوط به جامعة، می‌توان ادعا کرد محتوای اصلی جامعة احکام حلال و حرام شرعی است. شواهد این گفتار عبارت‌اند از:

1. روایاتی که پیشوایان شیعه را به دلیل بهره‌مندی از جامعة، از فقها و بزرگان فقهی دیگر مذاهب و گروه‌ها برتر دانسته‌اند. در این روایات ائمهb خود را با توجه به در اختیار داشتن جامعة و استفاده از آن، بی‌نیاز و برتر از سایر فقها دانسته‌اند و علم فقهای دیگر مذاهب را به دلیل دسترسی‌نداشتن به جامعة، علمی ناقص و آنها را نیازمند به ائمهb معرفی کرده‌اند (صفار، 1404: 145، ح15 و 157، ح19 و 161، ح33).

2. عبارات پایانی بیشتر احادیث، که در تمام این روایات به یک مضمون آمده است، مسئله جریمه خراش و آسیب جزئی روی پوست بدن است. این قرینه‌ای است که محتوای این صحیفه یا کتاب را تمام مسائل فقهی در بر گرفته که مردم به آن نیاز دارند. در غیر این صورت لازم بود جزئی‌ترین مسئله از علوم و موضوعات دیگر نیز حداقل در برخی روایات ذکر شود.

3. در برخی احادیث، قطعات و جملاتی از جامعة بیان شده است که ملاحظه و دقت در این جملات، که فقط بازگویی مسائلی چند از احکام و عبادات است، نشان‌دهنده محتوای جامعة و قرینه بر آن است (همان: 143، ح7، 145، ح14 و 17، 157، ح16، 158، ح21، 165، ح11 و 14؛ کلینی، 1407: 1/241، ح4).

 

این قرینه‌ها، شواهدی است که نشان می‌دهد محتوای اصلی و محوری مسائل جامعة را ابواب حلال وحرام یا همان فقه در بر گرفته است. البته بر قرائن مذکور قرینه‌های دیگری هم می‌توان افزود.

2. 2. الف باب
روایات مشهور به هزار باب علم (الف باب) از روایات پرتعدادی است که بیانگر یکی دیگر از منابع و مجاری علوم ائمهb است. در کتاب المناقب آمده است که ابن‌بابویه در خصال از 24 طریق و در بصائر الدرجات از 66 طریق این خبر را روایت کرده است (علوی، 1428: 2/36). در کتب اهل سنت نیز، این روایت نقل شده است (نک.: حلی، 1982: 240). ویژگی روایات الف باب آن است که بارها از زبان علیj و برخی صحابی پیامبرn و تعدادی از همسران حضرتn بیان یا نقل شده است. همه روایاتی که در این زمینه وارد شده است، انتقال‌دهنده علوم را پیامبر اکرمn و دریافت‌کننده آنها را امام علیj بیان کرده‌اند.

این علم، علمی ویژه بوده و برای یگانه وصی و خلیل حضرت رسولn امکان تحقق داشت. از این‌رو بعد از پایان‌پذیرفتن این انتقال و فراگیری دانش، افرادی از محتوای این گفت‌وشنود پرسیدند. حضرت علیj فرمودند: «مرا هزار در از دانش آموخت که هر دری هزار دروازه دیگر از علم را می‌گشاید» (کلینی، 1407: 8/146؛ صفار، 1404: 313، ح1 و 2 و 3، 304، ح8؛ صدوق، 1403: 2/643، ح21؛ همان: 647): «حدثنی بالف باب من العلم یفتح کل باب الی الف باب». گفت‌وگوی عادی درباره چنین موضوع عظیمی با این ویژگی‌ها بدون شک به ساعت‌ها بلکه سال‌ها زمان نیاز دارد، و اخذ
و دریافت تمام آنها نیز ساده و عادی نیست. در روایات بیان شده است که کسی آگاه
و عالم به چنین علم گسترده‌ای نیست (صدوق، 1403: 2/648، ح37). حضرت علیj
نیز می‌فرماید اجازه اطلاع‌دادن و بیان آن را به دیگران ندارد و نام آن علم را اسرار و
راز رسول‌اللهn می‌نهد: «فلم آکن لأطلعکما علی سر رسول اللهn» (صفار، 1404: 308،
ح6).

2. 2. 1. گونه‌های روایات الف باب
روایات الف باب را می‌توان به طور کلی به دو گروه تقسیم کرد:

دسته اول؛ روایاتی که در آنها سخن‌گفتن و تعلیم‌دادن یک باب (در) یا یک حدیث یا یک حرف به علیj بیان شده و از آن، هزار باب (یا به تعبیر برخی روایات هزار حرف یا هزار کلمه) گسترده و گشوده می‌شود و از آن هزار باب، هزار باب دیگر نمایان می‌شود (صفار، 1404: 303): «حدثنی بابا یفتح الف باب کل باب یفتح الف باب».

دسته دوم؛ روایاتی که اکثر روایات را در بر می‌گیرد و در آنها از یک باب یا یک کلمه سخنی به میان نیامده است؛ بلکه از ابتدا تعلیم و تحدیث هزار باب مطرح است که از هر یک از آن هزار باب (هزار دروازه علم)، هزار باب دیگر آشکار می‌شود و می‌جوشد (همان: 213): «حدثنی بالف حدیث یفتح کل حدیث الف باب».

در جمع‌بندی میان این دو دسته از احادیث می‌توان از کلمات مطرح‌شده در کتاب سلیم بن قیس کمک گرفت. در کتاب سلیم این‌گونه روایت شده است: «فتح لی مفتاح الف باب من العلم کل باب یفتح الف باب»؛ «برای من کلید هزار در علم گشوده شد که هر بابی هزار در را می‌گشاید» (هلالی، 1415: 898؛ نک.: همان: 801). در این روایات سخن از کلید و مطلبی اساسی است که نمایانگر و گشاینده هزار باب علمی است که از آنها هزاران دروازه دیگر از علوم آشکار می‌شود. این گونه علم‌آموزی را نباید چیزی طبیعی شمرد، هرچند در بیان این علوم از الفاظ و حروف و کلمات معمول نیز بهره برده شود؛ همان‌گونه که برخی روایات نیز اشاراتی به این مطلب دارند. به نظر می‌رسد این بیان (آشکارشدن ابواب علم از یک باب و مطلب اساسی) با توجه به تعبیر «حدّثنی» در تعدادی از روایات و تحقق این تحدیث در مدت‌زمان کوتاه، که یک روز مانده به رحلت پیامبرn یا روز آخر حیات آن حضرت و در لحظات و ساعاتی از آن انجام یافته است، بیانی سازگارتر با روایات است. تعبیر «یفتح کل باب الف باب» در روایات می‌فهماند که هر باب از هزار باب اول، اصل یا مطلب جامع و کاملی را در بر می‌گیرد، به گونه‌ای که از آن هزار باب دیگر از علم باز می‌شود.

با توجه به این مطلب و اینکه در غالب روایات صیغه فعل به صورت مضارع آمده است، دانسته می‌شود علوم انتقالی همراه با تفصیل آن نبوده است، هرچند از این ویژگی و خصوصیت بهره‌مند بوده است که تحقق‌بخش و زمینه‌ساز آفرینش فهم و دانش بسیاری از دروازهای علوم باشد.

همچنین، جملات به‌کاررفته در روایات دلالت می‌کنند که این گسترش پس از آن دریافت، و نه هم‌زمان با آن محقق می‌شود؛ به‌کاربردن حرف «فاء» (صدوق، 1385: 1/159؛ ابن‌طاووس، 1400: 2/518) و همچنین چینش کلمات روایات چنین دلالتی را می‌رسانند (صدوق، 1362: 636)؛ مانند: «علمنی الف باب یفتح کل باب الف باب» و «استودعت الف مفتاح یفتح کل مفتاح الف باب یفضی کل باب الی الف الف عهد» (مفید، 1413 ب: 3؛ علوی، 1428: 2/296؛ طوسی، 1414: 625).

2. 2. 2. محتوای کلان الف باب
روایت اصبغ بن نباته از علیj دلالت می‌کند که ابواب تعلیمی به ایشان از طریق پیامبر اکرمn، شامل حلال و حرام‌های الاهی و آگاهی‌هایی از گذشته و آینده است، هرچند باید ادعا کرد طبق روایات، تعلیمات پیامبرn به امام علیj، منحصر به این موضوعات نبوده است (صدوق، 1403: 2/647، ح30؛ صفار، 1404: 305).

از این روایت استفاده می‌شود که هزار باب علم فقط منحصر به علم حلال و حرام نیست، بلکه علومی گسترده را شامل می‌شود (صدوق، 1403: 2/644، ح26، 651، ح48؛ صفار، 1404: 309، ح5؛ راوندی، 1409: 2/746؛ صفار، 1404: 306، ح15، 358، ح14؛ هلالی، 1415: 801). از نکات دیگر، آشکارشدن و ظهور فقط یک باب یا دو باب از آن ابواب است (صدوق، 1403: 2/650 ح42، ‌645، ح25؛ صفار، 1404: 307، ح17، 308، ح4) که این واقعه نیز دلیلی بر گستردگی و عظمت این ابواب است (کلینی، 1407: 1/297، ح9). ابن‌عباس، که چندین بار راوی روایت الف باب است (نک.: نباطی بیاضی، 1384: 2/151)، در عظمت این دانش و آگاهی، ضمن تأیید آن، خودش را از درک و فهم آن عاجز می‌داند (هلالی، 1415: 801) و می‌گوید: «سمعت من علی حدیثاً لم ادر ما وجهه و لم انکره سمعته یقول ان رسول اللهn اسر الی فی مرضه فعلمنی مفتاح الف باب من العلم یفتح کل باب الف باب». غزالی نیز در توصیف این دانش علیj و طبیعی‌بودن یا منشأ فوق‌طبیعی داشتن آن، با پذیرش این روایت و صحیح‌دانستن آن، معتقد به الاهی و لدنی (از نزد خدا) بودن این معرفت و آگاهی است و با تجلیل و احترام از این موضوع یاد می‌کند (ابن‌طاووس، بی‌تا: 284؛ همو، 1400: 1/136).

نکته‌ای که برخی علما و اندیشمندان را به تبیین و توضیح درباره روایت الف باب واداشته، استدلال برخی از اهل سنت، به‌ویژه گروه معتزله، بر صحت قیاس و اجتهاد با استناد به همین روایات است. چنین برداشتی باعث شده است فرزانگان شیعه مقصود و منظور روایات الف باب را تبیین کنند (نک.: مجلسی، 1404: 40/129).

درباره چگونگی تحقق‌یافتن دانش‌هایی که از این‌گونه علم پدید می‌آید، چهار دیدگاه مشهور مطرح است:

به واسطه خود پیامبر اکرمn
با تفکر و جست‌وجوی حضرت علیj
هزار باب اصلی، نشانه و علامت‌های هزاران باب بوده‌اند.
شیوه حکم‌کردن به صورت اجمالی تعلیم داده شده است (نباطی بیاضی، 1384: 3/209).
هرچند می‌توان، با توجه به محتوا و شاکله موضوعات علم الف باب، بیش از یکی از این اقوال را پذیرفت (نک.: شاکر، 1391: 157-179).

3. صحف انبیا (جفر ابیض)
آیه 133 سوره طه از بیانگربودن قرآن درباره حقایق کتب آسمانی گذشته خبر می‌دهد (طباطبایی، 1417: ‌14/240؛ فیض کاشانی، ‌1415: 3/328). بر این اساس، آیه مذکور از آگاهی غیبی و الاهی پیامبر از صحف اُولی خبر می‌دهد و قرآن را مشتمل بر عقاید حق و اصول احکامی معرفی می‌کند که تمامی پیامبران بر آن اجتماع و اتفاق داشتند و این موضوع را شاهدی برای حقانیت قرآن و ادعای پیامبر می‌داند (آلوسی، 1415: 8/593؛ ابوالفتوح رازی، 1408: 13/199؛ زمخشری، ‌1407: 5/257). مفسران مراد از صحف اولی را تورات و انجیل و سایر کتب آسمانی بیان کرده‌اند (طباطبایی، 1417: ‌14/240؛ فیض کاشانی، ‌1415: 3/328؛ آلوسی، 1415: 8/593؛ حقی بروسوی، بی‌تا: 5/449).

 

روایات فراوانی دلالت می‌کند بر اینکه علم هر پیامبری به پیامبر پس از خود و اوصیای او منتقل می‌شود. این انتقال با تعبیر «ارث‌رسیدن» و «ارث‌بردن» به کار رفته است (کلینی، 1407: 1/221-223، ح1-8، ص225، ح4). در روایات این انتقال علم، فقط مخصوص علوم نگاشته‌شده دانسته نشده، بلکه گفته‌اند علمی که با آدم ابوالبشر به زمین آمد، علمی ماندگار و باقی در زمین است که به انبیا و ائمه به ارث رسیده است (همان).

کتاب‌های آسمانی پیامبران گذشته مانند تورات، زبور، انجیل و صحیفه‌هایی مثل صحف موسی و ابراهیم از جمله علوم مکتوبی است که پیامبر اکرمn واسطه انتقال آن به امام علیj است و هر امامی واسطه انتقال به امام بعدی است (همان: 1/223، ح1 و 3، 225، ح4 و 5 و 6، 256، ح7). از این کتاب‌ها و صحیفه‌ها در برخی روایات با عنوانِ مختصرِ «جفر ابیض» یاد شده است. طبق برخی روایات، جفر ابیض شامل زبور، تورات، انجیل، صحیفه‌های موسی و ابراهیم است. برخی روایات، مصحف فاطمهj را نیز ذیل جفر ابیض نام برده‌اند (همان: 1/240، ح3؛ صفار، 1404: 150، ح1). در برخی دیگر از روایات، تمام کتاب‌های الاهی قبل از تورات و انجیل ذیل عنوان جفر ابیض قرار گرفته‌اند (طبرسی، 1403: 2/372؛ مفید، 1413 الف: 2/186؛ طبرسی، 1390: 284؛ اربلی، 1381: 2/170؛ فتال نیشابوری، 1375: 1/210؛ راوندی، 1409: 2/894). روایاتی دیگر با تعبیر «جفر» بدون صفت «أبیض» آن را شامل سلاح و کتب رسول‌الله و مصحف فاطمهj دانسته‌اند (صفار، 1404: 154، ح9). از روایات استفاده می‌شود که آن صحیفه‌ها دربرگیرنده مطالبی ارزشمند و مبانی و دلایل معارف الاهی بوده‌اند (کلینی، 1407: 1/169، ح3؛ صدوق، ‌1362: 589، ح15). همچنین، در روایات بیان شده است که ولایت علیj در تمام صحف انبیا مطرح شده است (کلینی، 1407: 1/437، ح6؛ صفار، 1404: 72، ح1)، همان‌گونه که طبق روایات، شواهدی از کتب انبیای سابق بر این موضوع دلالت دارد (صدوق، 1398: 417، 180، ح15؛ کلینی، 1407: 1/515، ح3).

شاید بتوان گفت «جفر ابیض» عنوانی است که شامل دو دسته از کتب می‌شود:

دسته‌ای که قرائت‌پذیر بود، به گونه‌ای که آگاهان به زبان آن کتاب می‌توانستند آن را قرائت کنند و مطالبش را بفهمند؛ مثل کتب تورات و انجیل (صفار، 1404: 137، ح11، 325، ح4؛ مجلسی، 1404: 26/186، ح20).
دسته دوم نوشته‌هایی که به صورت رمز و اشاره بود.
به هر حال، آنچه از روایات به دست می‌آید، این است که جفر (مقصود کتب و صحف انبیا است) شامل علم گسترده و فراوانی بوده است. ابوعبیده از امام صادقb نقل می‌کند که حضرت در پاسخ راجع به جفر فرمود: «آن پوششی از پوست گاو است که سرشار از علم است» (صفار، 1404: 153، ح6؛ کلینی، 1407: 1/241، ح5؛ مجلسی، 1404: 26/41، ح72). آگاهی و اطلاع ائمهb از مضمون و محتوای کتب انبیا به گونه‌های مختلفی بیان شده است (صدوق، ‌1362: 341، ح1؛ صفار، 1404: 132-134، ح1-9، 340، ح1، 341، ح3؛ حسکانی، ‌1411: 1/366، ش384؛ مجلسی، 1404: 26/180، ح1 و 3 و 4). گویا دلیل نیاز به آگاهی‌داشتن امام از علوم انبیای سابق افزون بر مشتمل‌بودن آن مصاحف بر حقایق و هدایت‌های الاهی (همان‌گونه که قرآن، تورات را با عنوان «هدایت» می‌خواند (نک.: مائده: 44)) به دلیل نیاز سایر امت‌ها یا اثبات حقانیت دین خاتم‌المرسلین است، با کمک نشانه‌ها و دلایلی که در کتب انبیای گذشته برای این امر قرار داده شده است (دیلمی، 1412: 2/306). نشانه این دیدگاه علاوه بر تصریح آیات (بقره: 146؛ انعام: 20)، بروز و ظهور این حقایق از زبان امامانی است که شرایط لازم را برای تبیین این موضوعات به دست آورده‌اند.[v]

نتیجه
پایان‌یافتن بعثت مقتضی آن است که دانش مرتبط به رسالت و نبوت، که به تعبیری همان هدایت عام است، با خاتمیت به اتمام رسیده باشد؛ در نتیجه آگاهی‌های مربوط به دین و شریعت در هر سطح آن فقط از راه خاتم‌المرسلین محقق شده است. این مسئله اقتضا دارد مبادی و مجاری امام در کیفیت آگاهی از علم به کتاب مبین یا همان لوح محفوظ دو گونه تصویر شود. یعنی می‌توان از سویی تمام علوم امام را علمی خدایی و به تعبیر برخی روایات عالم‌بودن به تمامی کتاب مبین و ام‌الکتاب و علم‌الکتاب دانست و از سوی دیگر گروهی از علوم امام، مثلاً حلال و حرام، تشریع و تقنین، را از جانب پیامبر و به واسطه ایشان دانست. گرچه این علم پیامبر علمی است برگرفته و نازل‌شده از طرف پروردگار، اما به دلیل جاری‌شدن و تحقق آگاهی امام از آن به واسطه پیامبر که به فرمان خدا انجام می‌پذیرد، می‌توان آنها را علوم انتقالی و علوم کسب‌شده از پیامبر دانست که بی‌شک شأن و جایگاه نبوت و خاتمیت رسالت پیامبر اکرمn سبب و علت امکان آگاهی‌یابی امام از آن علوم شده است.

بر این اساس، دانش پیامبر از دانش خدا است. علم امام علیj و به واسطه
او دانش سایر ائمهb بازگشت به دانش رسول خداn دارد، و انتقال این آگاهی از رسول خداn به اوصیای ایشان امکان آگاهی‌یابی دیگر انسان‌ها از حقایق را با واسطه ایشان فراهم ساخته است. تمامی این امور وابستگی تام به رتبه خاتمیتِ پیامبر اسلامn دارد. از آن‌رو که مقام امامت ملازمتی با نبوت ندارد، امکان استمرار آن پس از ختم نبوت وجود دارد و امام تمام حلال وحرام را از پیامبر دریافت می‌کند، ولی حق تشریع
ندارد.

با آنچه گذشت، دانسته شد که افزون بر ترابط دانش امام در حوزه شریعت به دانش نبوی، امام آگاهی خود از محکمات و متشابهات قرآن را نیز از این طریق حاصل کرده است؛ همچنان ‌که رسول خداn مجرایی برای انتقال مصحف و کتاب‌های پیامبران گذشته به اوصیای خود بوده است. بر این اساس، مبنا و دلایل ادعای برخورداری امام از دانشی اختصاصی و الاهی به شیوه‌های شفاهی، تراث، الهام به واسطه رسول خداn گفته شد و نیز شواهد دعوی مرجعیت علمی انحصاری امام و نیاز وافر جامعه دینی به عنصر و نهاد امامت نمایان گردید.

پی­نوشت­ها

[i]. از آیات: احزاب: 33؛ نساء: 59؛ انبیاء: 7؛ نحل: 43؛ آل‌عمران: 103؛ توبه: 119؛ رعد: 43؛ واقعه: 77-79؛ عنکبوت: 49؛ فاطر: 31-33؛ از روایات: حدیث کساء، ثقلین، مدینة العلم، سفینه، امان، علیj مع الحق و ده‌ها روایت دیگر.

[ii]. مقصود از این دانش‌ها، علومی است که خداوند مستقیماً بستر بهره‌مندی امام از آن را فراهم می‌کند.

[iii]. اشاره به روایتی که علم امام را سه نوع ماضی، غابر و حادث می‌داند (در ادامه به آن اشاره می‌رود).

[iv]. اشاره به حالت خواب، بیداری، یا عالم سابق یا این عالم، و بر قلب امام یا دیدن و شنیدن و غیره.

[v]. برای آگاهی از مصادیق این گفتار نک.: مناظرات امام رضاj با بزرگان ادیان مسیحیت، یهود، زرتشت و ... در کتاب عیون اخبار الرضاj.


منابع
قرآن مجید.

آلوسی، سید محمود (1415). روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، بیروت: دار الکتب العلمیة.

ابن بابویه (صدوق)، محمد بن علی (1362). الأمالی، تهران: اسلامیه.

ابن بابویه (صدوق)، محمد بن علی (1385). علل الشرائع، قم: داوری.

ابن بابویه (صدوق)، محمد بن علی (1385). علل الشرائع، قم: مکتبة الداوری.

ابن بابویه (صدوق)، محمد بن علی (1395). کمال الدین، قم: دار الکتب الاسلامیة.

ابن بابویه (صدوق)، محمد بن علی (1398). التوحید، قم: انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.

ابن بابویه (صدوق)، محمد بن علی (1403). الخصال، قم: انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.

ابن طاوس، علی بن موسی (1400). الطرائف، قم: خیام.

ابن طاووس، علی بن موسی (بی‌تا). سعد السعود للنفوس منضود، قم: دار الذخائر.

ابوالفتوح رازی، حسین بن علی (1408). روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی.

إربلی، علی بن عیسی (1381). کشف الغمة، تبریز: چاپ مکتبة بنی ‌هاشمی.

ایازی، محمدعلی (1380). مصحف امام علیj، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

بحرانی، سید هاشم (1416). البرهان فی تفسیر القرآن، قم: بنیاد بعثت.

حسکانی، عبیدالله (1411). شواهد التنزیل، تهران: مؤسسه چاپ و نشر.

حقی بروسوی، اسماعیل (بی‌تا). تفسیر روح البیان، بیروت: دار الفکر.

حلی، حسن بن یوسف (1982). نهج الحقّ و کشف الصدق، بیروت: دار الکتاب اللبنانی.

دیلمی، حسن بن محمد (1412). إرشاد القلوب إلی الصواب، قم: الشریف الرضی.

راوندی، قطب‌الدین (1409). الخرائج والجرائح، قم: مؤسسه امام مهدی (عج).

زمخشری، محمود (1407). الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت: دار الکتاب العربی.

سیوطی، جلال الدین (1404). الدر المنثور فی تفسیر المأثور، قم: کتاب‌خانه آیت‌الله مرعشی نجفی.

شاکر، محمدتقی (1391). «پژوهشی در روایات الف باب»، در: علوم حدیث، ش66، ص157-182.

شاکر، محمدتقی (1395). میراث حدیثی شیعه: ریشه‌ها و رویش‌ها، قم: زمزم هدایت.

صفار، محمد بن حسن (1404). بصائر الدرجات، قم: کتاب‌خانه آیت‌الله مرعشی نجفی.

طباطبایی، سید محمدحسین (1417). المیزان فی تفسیر القرآن، قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.

طبرسی، احمد بن علی (1403). الاحتجاج علی أهل اللجاج، مشهد: مرتضی.

طبرسی، فضل بن حسن (1390). إعلام الوری، تهران: دار الکتب الاسلامیة.

طوسی، محمد بن حسن (1414). الأمالی، قم: انتشارات دار الثقافة.

علوی، محمد بن علی (1428). المناقب/ الکتاب العتیق، قم: دلیل ما.

عیاشی، محمد بن مسعود (1380). تفسیر العیاشی، تهران: چاپ‌خانه علمیه.

فتال نیشابوری، محمد بن احمد (1375). روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، قم: انتشارات رضی.

فیض کاشانی، ملامحسن (1415). تفسیر الصافی، تهران: انتشارات الصدر.

کلینی، محمد بن یعقوب (1407). الکافی، تهران: دار الکتب الاسلامیة.

مجلسی، محمدباقر (1404). بحار الأنوار، بیروت: مؤسسة الوفاء.

مفید، محمد بن محمد (1413 الف). الارشاد، قم: کنگره جهانی شیخ مفید.

مفید، محمد بن محمد (1413 ب). امالی، قم: کنگره جهانی شیخ مفید.

نباطی بیاضی، علی بن یونس (1384). الصراط المستقیم، نجف اشرف: حیدریه.

هلالی کوفی، سلیم بن قیس (1415). کتاب سلیم بن قیس، قم: انتشارات الهادی.

یزدی مطلق، محمود (1381). امامت‌پژوهی، مشهد: دانشگاه علوم رضوی.


چاپ   ایمیل