مناسبت فکری تشیع و ایرانیان

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 11 - 21 دقیقه)

 

ورود اسلام به ایران آغازگر دوره ای نوین در این سرزمین بود. مناسبات اهل بیت علیهم السلام با ایرانیان چنان که برخی تصور می کنند، به سبب موانعی گسترده نبود. در عین حال در برخی از منابع اطلاعات اندکی از روابط با ایرانیان انعکاس یافته است. در این مقاله سعی شده است تصویری در حد بضاعت از مناسبات اهل بیت علیهم السلام با ایرانیان ارائه شود.

پس از تعریف شیعه و ایرانیان و ایران در این تحقیق به علل نفوذ تشیع در ایران پرداخته شده است درادامه به عوامل شیعه شدن ایرانیان و تطور این عوامل در طول زمان و مراحل مختلف مورد توجه قرار گرفته است.

کلید واژه: تشیع،شیعه ، ایران، ایرانیان

مقدمه

ورود اسلام به ایران آغاز گر دوره ای نوین در این سرزمین بود و از عوامل موثر در اسلام پذیری ایرانیان نخست جذابیت تعالیم حیات بخش اسلام و نیز ارتباط نزدیک و همسایگی مردم ایران با عرب مسلمان بود. بیشتر ایرانیان نخستین آشنایی خود با آیین اسلام را از طریق کارگزاران خلفا، به ویژه خلفای اموی و عباسی یافتند و ورود اسلام به ایران شکل غیر شیعی داشت. با وجود این برخی از ایرانیان به طرق مختلف با مذهب شیعه و اهل بیت علیهم السلام آشنایی یافته، به تشیع امامی از گونه اعتقادی آن روی آوردند، از این رو طبیعی بود که مناسباتی میان ائمه اطهار علیهم السلام و پیروان ایشان در ایران برقرار شود.

البته مناسبات اهل بیت علیهم السلام با ایرانیان چنان که برخی تصور می کنند، به سبب موانعی گسترده نبود. شرایط زمانی خاص بیشتر اهل بیت علیهم السلام ، روابط تنگاتنگ آنان با ایرانیان را ایجاب نمی کرد. با وجود این ، اصل وجود مناسباتی میان آنان مسلم است هر چند در منابع، اطلاعات مربوطه به این موضوع انعکاس چندانی نداشته است.محدودیت های سیاسی و تحت کنترل قرار دادن فعالیت های امامان از سوی دستگاه خلافت و در پیش گرفتن سیاست تقیه و شیوه های پنهای مبارزه بیشتر امامان و نیز طولانی نبودن برخی امامان و مشکلات به وجود آمده برای شیعیان در پی شهادت برخی از ائمه و دوری راه از عوامل عدم نقل اخبار در منابع تاریخی است. در عین حال در برخی منابع، اطلاعات اندکی از روابط با ایرانیان انعکاس یافته است.

در این مقاله سعی شده است تصویری در حد بضاعت از مناسبات اهل بیت علیهم السلام با ایرانیان ارائه شود. مقصود ما از مناسبات روابط با آن دست از عرب ساکن شده در ایران که تدریجا هویت ایرانی پیدا کردند و نیز دیگر ایرانیانی است که هواخواه و شیعه ائمه علیهم السلام بوده اند نه تمام ایرانیان و همچنین به مسئله ی، ملیت و احساسات نژادپرستی نیست. اهل بیت علیهم السلام به همه مردم و بلکه جهانیان، با هر ملیتی نگاه یکسانی داشتند چنانکه آنان جز درباره ایرانیان، از برخی دیگر اقوام و ملت ها نیز به نیکویی یاد کرده اند و احیانا آنان را ستوده و با شیعیان آن مناطق نبز همانند ایرانیان مناسباتی داشته اند.

شیعه در لغت

«شیعه» در لغت به معنای پیرو و یار است. قرآن کریم از حضرت ابراهیم علیه السلام به عنوان شیعه ی حضرت نوح یاد می کند.1 این واژه که در کاربرد لغوی با آمدن نامی در پی خود، پیروان شخص خاصی را می شناساند، هم اکنون در عرف مسلمانان به صورت اسم خاص در آمده است و به کسانی که ولایت و امامت علی بن ابی طالب علیهم السلام و فرزندان او را پذیرفته باشند، گفته می شود، البته این مفهوم به مرور به شیعیان اثنی عشری اطلاق شده است2.

ابن خلدون می نویسد: شیعه در عرف فقیهان و متکلمان خلف و سلف، بر پیروان و اتباع علی و پسران او(رض) اطلاق می شود3.

بسیاری از پژوهشگران اهل سنت و خاورشناسان که درباره تحولات منجر به ظهور مفهوم شیعه در اندیشه و پیکره امت اسلامی به کاوش پرداخته اند که وجه مشترک تمامی دیدگاه ها این است که مفهوم شیعه پس از رحلت پیامبراکرم و به خاطر دست نیافتن علی بن ابی طالب علیه السلام به خلافت و حکومت ، میان پیروان او پیدا شد4. آنچه در متون روایی شیعه و اهل سنت از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است ، حکایت از آن دارد که شخص پیامبر(ص) از پیروان و دوستداران علی علیه السلام به عنوان شیعه نام برده است. بنابراین، تکوین و تکامل این مفهوم به لحاظ تاریخی به زمان پیامبر(ص) برمی گردد، هر چند به عنوان یک مکتب و جنبش اجتماعی-دینی و معارفی با حکومت های وقت، در سالهای پس از رحلت وی ظهور یافت. موید دیدگاه مختار این است که طبق روایات زیادی از شیعه و اهل سنت آیه ی هفت و هشت سوره ی بینه درباره امام علی علیه السلام و شیعیان او نازل شده است خداوند متعال در قرآن کریم می فرمایند:

«ان الذین امنوا و عملواالصالحات اولئک هم خیر البریه .جزاءهم عند ربهم جنات عدن تجری من تحتها الانهار خالدین فیها ابدا رضی الله عنهم و رضوا عنه ذلک لمن خشی ربه»5

همانا کسانی که به خدای یگانه ایمان آوردند و اعمال نیکو انجام دادند، بهترین مخلوقات اند. پاداش آنها نزد پروردگارشان، باغهای بهشت جاویدان است که نهرها زیر درختانش جاری است. همیشه در آن بهشت برخوردار از نعمت اند. خدا از آنها خشنود است و آنها نیز از خدا راضی اند و این بهشت، مخصوص کسی است که از پروردگارشان ترسیده باشد.

در بسیاری از روایات اهل سنت و شیعه ، جمله «اولئک هم خیر البریه» به امام علی علیه السلام و پیروانش نسبت داده شده است. حاکم حسکانی در شواهد التنزیل می نویسد: پیامبر(ص) این آیه راقرائت کرد و به علی علیه السلام فرمود: هم انت و شیعتک6 آنها (خیرالبریه) تو و پیروان تو هستند.

بنابر مطالب فوق می توان گفت: واژه و مفهوم شیعه در عصر پیامبر(ص) و به وسیله آن حضرت به علی علیه السلام و پیروان او اطلاق شده است.

ایران و ایرانیان

محدوده ایران در عصر ساسانیان ثابت نبود و در طول حکومت طولانی مدت آنان مرزهای ایران تغییر می کرد و بسته به قدرت پادشاهان ، قلمرو آنها وسعت می یافت و یا محدود می شد7.

لازم به ذکر است در مقاله حاضر ، مقصود از ایرانیان کسانی هستند که در عصر اهل بیت علیهم السلام در محدوده و مناطق جغرافیایی که در آستانه ظهور اسلام، امپراطوری ساسانیان بر آن حکم می راند، ساکن بودند، از این رو موضوع مورد بحث چنین مناطقی را شامل می شد . پاره ای از مناطق ماوراءالنهر به اعتبار تسلط ایرانیان و نیز سکونت برخی خاندان های ایرانی شیعه در آن و نیز برخی از مناطق بین النهرین که در پی فتوحات اسلامی، شمار فراوانی از ایرانیان تازه مسلمان و موالی در شهرهای تازه احداث کوفه و بصره ساکن شدند و با ائمه شیعه مرتبط بودند همچنین بغداد که پایتخت عباسیان بود . با توجه به حضور پر رنگ ایرانیان و نیز وجود سازمان وکالت ونمایندگان معصومان در آن شهر، در این مقاله به آن می پردازد. در زمان ائمه علیهم السلام سرزمینی که به نام ایران خوانده می شد، مطرح نبود و در تقسیم بندی کلی سرزمین ها، آن را سرزمین «فُرس» می نامیدند.

ایرانیان

واژه ایرانیان برگرفته از آریاییان(آریایی ها) 8و مطابق قولی، از لغت اوستایی «ائیر ئجه، ایران ویچ»، «ائیریانم وئجو» سرزمین اولیه آریایی ها گرفته شده است و «اران» یا «اریا» نام قوم ایران است9. برخی منابع اسلامی تحت تاثیر نسب شناسان عرب که برای هر قومی نسبی می ساختند، سعی کرده اند نسب ایرانیان را نیز مشخص کنند.

علل نفوذ تشیع در ایران

پژوهشگران متوجه شده اند که مردم ایران در زمان خلافت خلیفه دوم به اسلام گرویدند و به طور سنتی، باید گرایشات سنی داشته ، به دنبال آن مذهب اهل سنت را انتخاب کرده باشند. ولی گرایش شیعی ایرانیان این پرسش را همچنان به عنوان سوال اصلی در ذهن اهل تحقیق به وجود آورده است که اگر مردم ایران به وسیله اعراب مسلمان در زمان خلیفه دوم اسلام را به صورت رسمی پذیرفتند، چرا مذهب اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران تشیع است و ایران در حال حاضر تنها کشور شیعی، آن هم شیعه اثنی عشری است؟

برای پاسخ به این پرسش به دو نکته اساسی در قالب پرسش اشاره می کنیم که مورد توجه است.

1-عوامل شیعه شدن ایرانیان چیست؟

2-این عوامل چگونه در طول زمان و مراحل مختلف به اوج خود رسید تا جایی که هم اکنون اکثر مردم ایران شیعه هستند؟

3-دو پرسش فوق، موجب پژوهشهای گسترده ای در حوزه شیعه گرایی ایرانیان شده است. برخی نویسندگان معتقدند تشیع یک پدیده ایرانی است و شیعه گرایی با تمام اصول و فروعش ساخت و پرداخته ی ذهن ایرانیان است، ذهن و اندیشه ای که بر نصب الهی حاکمان و موروثی بودن حکومت در یک خاندان تاکید داشت.مجموع استدلال این نویسندگان را می توان خلاصه کرد.

1-ایرانیان که به خاطر عادت به حکومت موروثی در ادوار تاریخ ، به رهبری موروثی اعتقاد پیدا کرده بودند، پس از پذیرش اسلام نیز اندیشه خود را با امامت و رهبری علی و اولاد او تطبیق پذیر دیدند.

2-از آنجا که ایرانیان باستان حکومت و امارت را حق آسمانی و موهبت الهی می دانستند، پس از پذیرش اسلام، اندیشه های خود را با مذهب تشیع هماهنگ یافتند، زیرا بر اساس عقاید شیعیان ایرانیان امام شیعه نیز از طرف خداوند منصوب شده اند و ادامه دهنده راه نبوت و رسالت،  بدون نزول وحی اند.

3-پس از فتح ایران به وسیله اعراب مسلمان در زمان خلیفه دوم، شهربانو دختر یزد گرد سوم آخرین پادشاه سلسله ی ساسانی به اسارت آنان درآمد و با حسین بن علی فرزند علی ابن ابیطالب علیهما السلام ، ازدواج کرد. در پرتو این ازدواج و به خاطر تعلقات قومی ، زناشویی شیعه با محوریت امام علی علیه السلام و اولاد او رونق یافت و پس از شهادت امام حسین علیه السلام بر شدت این رویکرد افزوده شد.

4-اساسا تشیع واکنش تند ایرانیها در برابر اعراب مهاجم بود، به ویژه اعراب اموی که بعدها حکومت مسلمانان را در دست گرفتند و نسبت به موالی –مسلمانان غیر عرب- ظلم می کردند. همین رفتارهای ناعادلانه موجب روی آوردن ایرانیان به تشیع شد. شاید هدف ایرانیان از انتخاب مذهب تشیع، این بود که زیر پوشش آن، به برنامه های مذهبی و زرتشتی گری خود که قبل از پذیرش اسلام، آیین رسمی آنان بود ، ادامه دهند و بدین سان بتوانند با حاکمان اعراب به مبارزه برخیزند. بنابراین تشیع ساخته و پرداخته افکار بعد از اسلام است10.

نویسندگان بسیاری مانند شهید مطهری در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران به استدلال های فوق پاسخ دادند که به طور اجمال می تواند گفت : تشیع سابقه ای فراتر از ایران دارد، چون قبل از پذیرش اسلام به وسیله ی ایرانیان، تشیع میان بنی هاشم و اعراب پیرو بنی هاشم مطرح بود و بیشتر یاران و اصحاب پیامبر(ص) با این واژه آشنا بودند بنابراین تشیع از بنیاد خاستگاه عربی دارد و یک مفهوم عربی است. ایرانیان پس از اسلام،ابتدا در محدوده تاثیرپذیری از شیعه به آن مذهب روی آوردند و بعدها خود به صورتی تاثیرگذار در گسترش آن  در ایران و خارج عمل کردند. این روند همچنان ادامه یافت تا اینکه در دوره صفویان مذهب تشیع به عنوان مذهب رسمی انتخاب شد. با این وجود تشیع در ایران سیری تدریجی داشت و روند تکاملی آن مربوط به دوره صفویان است که به عنوان مذهب رسمی اعلام شد.

رسول جعفریان با رد این دیدگاه که تشیع ساخته ذهن ایرانیان است، مراحل تطور وگسترش شیعه شدن آنها را به چهار مرحله ی تکاملی تقسیم می کند و آنان را در هر مرحله، متاثر از تشیع خارج از ایران می داند، وی می نویسد: نوبت اول ، مهاجرت طایفه ی اشعری ها از عراق به قم است که به نوبه خود«هسته اصلی تشیع » در ایران بوده است.

نوبت دوم ،تاثیر مکتب دو شیخ بزرگ شیعه، مفید و طوسی در بغداد و نجف بر تشیع وی و جبال ایران است که طی قرن پنجم وششم رخ داده است.

نوبت سوم، تاثیر مکتب حله و حلب و به طور مشخص علامه حلی به تشیع ایران در دوره ایلخانان مغول است.

نوبت چهارم، تاثیر شامات وبا تاکید بر جبل عامل وعراق بر این در دوره صفوی است11.

با توجه به این تقسیم بندی، گسترش تشیع در ایران تدریجی و اوج آن در زمان صفویان بود که مردم بدون رویارویی، دعوت صفویان را پذیرفتند و مذهب شیعه در ایران رسمیت یافت. این تقسیم بندی از لحاظ تاریخی و زوایای دیگر غیر قابل انکار است ولی استدلال وی درباره علل نفوذ و گسترش تشیع در ایران کامل نیست.

شهید مطهری در این باره معتقد است حقیقت این است که علت تشیع ایرانیان و ملت مسلمان شدنشان یک چیز است. ایران، روح خود را با اسلام سازگار دیده و گم گشته خویش را در اسلام یافت. مردم ایران که طبعا مردمی باهوش بودند، به علاوه سابقه فرهنگ و تمدن داشتند، بیش از هر ملت دیگر نسبت به اسلام شیفتگی نشان دادند و به آن خدمت کردند. مردم ایران بیش از هر ملت دیگر به روح و معنی اسلام توجه داشتند، به همین دلیل توجه ایرانیان به خاندان رسالت، از هر ملت دیگر بیشتر بود، از این رو تشیع در میان ایرانیان نفوذ بیشتری یافت، یعنی ایرانیان روح اسلام و محتوای اسلام را نزد خاندان رسالت یافتند چرا که فقط خاندان رسالت بودند که پاسخگوی پرسش ها و نیازهای واقعی روح ایرانیان بودند.

آن چیزی که بیش از هر چیز دیگر روح تشنه ایرانی را به سوی اسلام می کشید، عدل و مساوات اسلامی بود. ایرانی قرن هاست از این نظر محرومیت کشیده بود و انتظار رفع آن را داشت. آنها دیدند، آن عدالت و صفا و مساوات اسلامی که روح تشنه آنها را سیراب می کند، تنها در خاندان رسالت یافت می شود12.

می توان چنین نتیجه گرفت که ایرانیان در زمان خلیفه دوم اسلام را پذیرفتند و پس از مدتی گرایش خاصی از آن را –اسلام شیعی- پسندیدند که پیامد عواملی از قبیل سازگاری باورها و اعتقادات ایرانیان بود و از آنجا که ایرانیان استعداد پذیرش آموزه های شیعی را داشتند، مذهب تشیع به تدریج گسترش یافت. در قسمت های بعدی به هریک از مراحل شیعه شدن ایرانیان می پردازیم13.

نقش ائمه هدی و خاندان پیامبر(ص)

باید پذیرفت که ائمه اطهار علیهم السلام درترویج تشیع در جهان نقش اساسی داشتند.

امامت امام علی علیه السلام

شرایط پیش آمده در زمان خلفای راشدین، به ویژه خلیفه سوم موجب شد توده های ناراضی از خلیفه سوم به علی ابن ابی طالب پناه برند و به رغم سرباز زدن حضرت ، او را به خلافت رسانند و این اولین بار بعد از پیامبر(ص) بود که مردم به صورت خود انگیخته و با شایسته ترین شخص بیعت کردند.

امام علی علیه السلام درنیمه نخست قرن اول هجری وارد کوفه شد و آن شهر را دارالخلافه قرار داد. درآن زمان ایرانیان بسیاری در کوفه سکونت داشتند. همین طور ایرانیان و موالی ساکن شهرهای مدائن، ساباط، انبار و ...گروه قابل توجهی را تشکیل می دادند. ارتباط ایرانیان از همین زمان با امیر مومنان علیه السلام رو به فزونی گذارد و موجب حضور گسترده آن ها در دارالخلافه و شهرهای نزدیک به مرکز حکومت شد. در آن زمان ایرانیان و موالی شاهد خطبه های آتشین و افشاگریهای حضرت نسبت به مسائل جهان اسلام و عملکرد برخی کارگزاران بودند. موالی و ایرانیان در پرتو همین بیانات اندیشه های ناب اسلام و راه های اصلی آن را که همان باورهای شیعی است فرا می گرفتند. میزان ارتباط، اطاعت و علاقه و کمک و ...ایرانیان به حضرت امیر چنان موجب علاقه حضرت نسبت به ایرانیان و موالی شد که اعتراض عده ای از یاران عرب او را برانگیخت. علی ای الحال حضور امام علی علیه السلام در کوفه مرحله ی جدیدی برای گرایش ایرانیان به تشیع بود. خاورشناسان بسیاری به این مطلب تاکید دارند از جمله فان فلوتن می نویسد:یکی از علل گرایش خراسانیان  و ایرانیان دیگر به تشیع این بود که آنها شیوه های انسانی را جز در خط فکری امام علی علیه السلام نیافتند14.

حضور امام رضا علیه السلام در ایران

ورود امام رضا علیه السلام به ایران تحول عظیمی ایجاد کرد و حضور کوتاه مدتش در شهرهای مختلف، زمینه بازگشت مسلمانان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام به آن حضرت را فراهم آورد. آنچه که در تاریخ ثبت شده و فریقین به صحت آن اعتقاد دارند، این است که بهترین و با شکوه ترین استقبال در نیشابور صورت گرفت. علما و فقهای اهل سنت آن شهر مانند ابوذر عدی رازی و محمد بن اسلم طوسی همراه شاگردانشان و همین طور دوستداران  اهل بیت علیهم السلام  مردم را به آرامش دعوت کردند تا امام حدیثی برای آنان بگوید:

امام لب به سخن گشود و فرمود: پدرم موسی بن جعفر برای من حدیث کرد که از پدرش امام صادق علیه السلام و او از پدرش امام باقر علیه السلام و او از پدرش امام علی بن الحسین علیه السلام و او از پدرش حسین بن علی علیه السلام و او از پدرش علی ابن ابیطالب علیه السلام که فرمود: حبیب و نور چشمم رسول خدا(ص) به من خبر داد که جبرئیل گفت: شنیدم که خداوند فرمود: کلمه لا اله الا الله دژ من است، کسی که آن را بگوید اقرار کند داخل دژ من خواهد شد، و هر کسی که داخل دژ من شود از عذاب من ایمنی یابد15. وقتی حاضران و کاتبان، حدیث«سلسله الذهب»16 امام رضا علیه السلام را نوشتند، طبق برخی روایات، امام با اندکی تامل ادامه داد: مضمون این حدیث شروطی دارد که من از شروط آن هستم 17،پذیرش این جمله «من از شروط ایمن بودن از عذاب خداوندم» به معنای پذیرش ولایت و امامت آن حضرت بود و التزام به ولایت ائمه نیز اساس تفکر شیعه اثنی عشری است. حضرت با نقل این حدیث اجداد خود را معرفی نموده و محبت اهل بیت به پیامبر(ص) را به تشیع اعتقادی تبدیل کرد. به این ترتیب امام بهترین راه را برای توسعه تشیع اصیل و اعتقادی برگزید و در کنار تایید تشیع اعتقادی،ازتشیع سیاسی مانند زیدیه و اسماعیلیه وفطحیه و غیره حمایت نکرد18.

نقل حدیث در طول مسیر حرکت امام ادامه داشت. رجاء بن ابی ضحاک می گوید: «در هیچ شهری فرود نمی آمدیم، مگر آنکه مردم به سراغ او می آمدند و در مورد مسائل و معالم دین خود سوال می کردند.»19

امام نیز احادیث زیادی از طریق آبا و اجدادش تا امیرالمومنان و پیامبر(ص)  برای آنها نقل می کردند. حضور امام در خراسان سبب شد شخصیت حضرت به عنوان شیعیان بیشتر شناخته شود و پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام رو به فزونی گذارند.

در مجموع، حضرت طی سه سال اقامت در ایران، انقلاب وسیع فرهنگی ، اعتقادی و سیاسی به راه انداخت و ضمن تبیین، مبانی اصیل تشیع در سطحی وسیع موجب گسترش آن در سر تا سر ایران شد.

عزیمت علویان و امامزادگان به ایران

علویان و ذریه پیامبر(ص) در برابر حکومت های جور روحیه ی مبارزه طلبی داشتند وقتی مبارزه آنان در مقر خلافت یا مکان هایی که اهل سنت و وفاداران به خلیفه ی وقت سیطره داشتند،با مقاومت و مانع روبرو می شد و یا به دلیل کمی نیرو به شکست می انجامید، در صورت زندانی شدن چاره ای جز پناه بردن به مناطق امن نداشتند، در آن زمان ایران به دلایل مختلف از جمله داشتن سلسله های ایرانی و دوستدار اهل بیت علیهم السلام از مناطق امن شمرده می شد. یکی از این مبارزان یحیی بن عبدالله بن الحسن بن حسن20 از اصحاب و راویان حضرت امام جعفرصادق علیه السلا م و شرکت کنندگان در قیام حسین بن علی (شهید فخ) بود. وی پس از شکست ماموران هارون الرشید همراه با تعدادی از کوفیان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام به سوی شرق امپراطوری  هارون  متواری شد و سرانجام در دیلمان سکنی گزید . خلیفه عباسی به دلیل نگرانی شدید از این قیام و هراس از قیام مجدد آنان، به فضل بن یحیی برمکی- حاکم وقت منطقه- دستور داد یحیی بن عبدالله را دستگیر کند21.

پارسایی علویان و اهل بیت علیهم السلام

علویان و شیعیان در قرن اول به دیانت و پارسایی شهرت داشتند. این ویژگی پس از شهادت امام علی علی علیه السلام و آغاز سلطه ی امویان روشن تر شد، زیرا مردم می دیدند که حاکم نشان التزامی به امور دینی ندارند ،برعکس علویان و اهل بیت علیهم السلام که به انجام فرائض و نوافل و ترک محرمات  و مکروهات تقید شدیدی داشتند. این واقعیت سبب گرایش به آنان می شد و مردم به طور طبیعی آموزه های دینی و مذهبی آنان را سرلوحه ی کردار خویش قرار می دادند. بدین سبب است که سفیان ثوری شیعیان را بهترین مردمان معرفی می کرد و می گفت: هل ادرکت خیرالناس الا الشیعه22؟ آیا بهترین مردم را به جز شیعه ، دیده ای؟

رعایت وقت، اهتمام به انجام فرائض و نماز از جمله ویژگی های شیعیان است که در متون تاریخی و روایی مورد توجه قرار گرفته است. به نظر می رسد بهترین تعبیر درباره دیانت، زهد و سجایای اخلاقی شیعیان از امام باقر علیه السلام باشد، ایشان فرمودند: «اولیائنا و شیعتنا فی معنی، خیر من کانوا فیه. ان کان امام مسجد فی القوم، کان منهم و ان کان موذن فی القبیله، کان منهم و ان کان صاحب ودیعه ،کان منهم و ان کان صاحب امانه کان منهم و ان کان علم فی الناس یقصدونه لیدنهم و مصالح امورهم ، کان منهم»23 دوستداران و شیعیان ما بهترین مردم زمان خویش بودند. اگر امام جماعت مسجدی میان قومی بود، و اگر موذنی در قبیله ای به چشم می خورد و اگر امانتداری وجود داشت و اگر دانشمندی میان مردم یافت می شود که مردم در مسائل دینی و مصالح اجتماعی به وی مراجعه می کردند از همان ها بودند. با توجه به ویژگی های یاد شده ، مردم ایران شیفته علویان و شیعیان شدند و اسلام راستین را در مذهب آنان جستند و به امام علی علیه السلام اقتدا کردند.

مظلومیت شیعه

شیعیان و علویان به خاطر ظلم هایی که برآنان روا داشته می شد مظهر مظلومیت بودند و مردم ایران با مشاهده این ظلم ها که در موارد زیادی به شهادت علویان می انجامید به آنان متمایل می شدند. این مظلومیت پس از واقعه ی کربلا رو به فزونی گذاشت. در این میان نباید از نقش مهم امام سجاد علیه السلام غافل ماند. آن حضرت طی سالها اقامه ی عزا برای سالار شهیدان و دیگر شهدای کربلا ظلم امویان را آشکار کرد و داغ مظلومیت اهل بیت علیهم السلام را تازه نگاه داشت.

ظلم ستیزی خاندان پیامبر(ص)

از دیدگاه شیعیان مبارزه با حاکم ظالم یک اصل اساسی است ، مگر اینکه مطلبی مهم تر وجود داشته باشد. از این رو اندیشه مبارزه با ظلم با شدت و ضعف در تمام مدت حکومت امویان و عباسیان دنبال می شد و فضای مبارزه را بر ضد ستم، قوت و مشروعیت می بخشید. از آنجا که پشتوانه فکری شیعه در این رویارویی، مبارزات خود جنگ با قاسطین را در ابعاد گوناگون آن مورد توجه قرار داده است24. چهره ی قیام هایی به این شکل موجب شد این حرکات مثبت جلوه کند و ضمن جذب افراد مومن، زمینه گسترش تفکر شیعی را فراهم سازد.

پاورقی

1-صافات(37)/83

2-مجدالدین محمد بن یعقوب، فیروزآبادی، القاموس، ص945

3-ابن خلدون، مقدمه، ترجمه محمد پروین گنابادی، ج1،ص376

4-هاشم معروف الحسنی، جنبشهای شیعی در تاریخ اسلام، ترجمه سید محمد صادق عارف، ص21-25

5-بینه(98)/7و8

6-حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج2،ص357

7-احمد مستوفی و عباس زریاب، اطلس تاریخی ایران، نقشه شماره 8، عبدالحسین زرین کوب، تاریخ مردم و ایران، ج2، ص17-20، آرتور کریستین سن، ایران در زمان ساسانیان، ص 650 الی 655

8-حسین پرنیا، ایران قدیم، ص26، بطرس بستانی، دائره المعارف، ج4،ص733

9-علی اکبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، ج3، ص3173-3174

10-مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص120-142

11-رسول جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص13

12-مرتضی مطهری، همان، ص136

13-علی شیرخانی، تشیع و روند گسترش آن در ایران، ص39

14-محمد محمدی اشتهاردی، ایرانیان مسلمان صدر اسلام و سیر تشیع در ایران، ص 210 ، به نقل از سلمان الفارسی فی مواجهه التدی، ص164

15-عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج2، ترجمه حمید رضا مستفید و علی اکبر غفاری، ص297

16-حدیث سلسله الذهب، چون امام رضا علیه السلام در نقل این حدیث از پدر خود آغاز می کند و درنهایت به پیامبر(ص) و جبرئیل و خداوند می رسد،بدین ترتیب سلسله ی اسناد در این حدیث همانند طلا درخشان است.

17-عیون اخبارالرضا علیه السلام، همان، ص299

18-همان، ص 183

19-همان، ص173

20-ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج15،ص290

21-ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص312

22-همان ، ص195

23-ابوحنیفه الدینوری، اخبارالطول، ص 235

24-علی شیرخانی، همان ، ص60

نویسنده: زهرا اردبیلی


چاپ   ایمیل