پاسخ هاي امام هادي عليهالسلام به شبهات کلامي و فقهي يحيي بن اکثم، قاضي القضات متوکل عباسي، مناظره مکتوبي است که بين آن حضرت با يحيي بن اکثم صورت گرفته است و در حقيقت، يکي از آخرين تلاشهاي شکست خورده خلافت عباسي است که ميخواست عظمت علمي امامان عليهمالسلام را زير سوال برد و مرجعيت علمي آنان را مخدوش کند. نکته¬اي که وجود دارد اين است که اين مناظره به واسطه موسي مبرقع، برادر امام صورت گرفته و دستگاه خلافت از اين کار، اهداف شومي را در نظر داشته، در صدد توطئه چيني بوده است؛ اما ملاقات موسي با
امام علی نقی هادی (ع)
حضرت امام علي النقي، ملقب به هادي، فرزند امام جواد(عليه السلام) در 15 ذي حجه سال 212 هجري در مدينه به دنيا آمد. نام مادر بزرگوارش، سمانه، معروف به سيده است. آن حضرت پس از شهادت پدر بزرگوارش در محيط پر از خفقان و وحشتي كه متوكل عباسي به وجود آورده بود به سختي ميزيست.
خليفه غاصب با حمله به ياران امام(عليه السلام)و ويران ساختن قبر حضرت امام حسين(عليه السلام)، شيعيان را بيش از پيش، در اختناق قرار دارد و امام را از آنان دور ساخت و دستور داد تا آن بزرگوار را به سامرا آوردند.
متوكل به وسيله يحيي
زندگي امام هادي(علیه السلام) به لحاظ هم عصر بودن با چند تن از خلفاي مستبد عباسي بخصوص متوكل- آن فرمانرواي ستم پيشه و دشمن آشكار اهل بيت (علیهم السلام)-از جهاتي متمايز از زندگي ساير ائمه هدي(علیهم السلام)- مي باشد بخصوص آنكه حضرت هادي(علیه السلام) به خاطر موقعيت علمي و معنوي بالايي كه در ميان مسلمانان داشت مورد بغض و كينه بيشتر عباسيان و حاكمان مستبد قرار گرفت و در اين راه مرارتهاي زيادي را به جان خريد. براي آشنايي بيشتر با حيات پربار امام هادي(علیه السلام) و معارف ناب ايشان گفت وگويي با حجت
در مقاله حاضر نويسنده ضمن تشريح كاركردهاي انتظار و جايگاه انديشه مهدويت در دوران امام هادي(ع) به تلاش خلفاي عباسي براي انحصار اين تفكر در خانه خود و محدوديتهاي شديد آنان نسبت به حضرت هادي براي ممانعت از گسترش انديشه مهدويت در جامعه پرداخته است كه آن را از نظر مي گذرانيم.
كاركردهاي انتظار
انديشه مهدويت يكي از بنيادي ترين انديشه هاي اسلامي است كه كاركردهاي چندي دارد. هرچند نمونه هايي از اين دست در شرايع آسماني و وحياني و حتي اديان غيرتوحيدي وجود دارد ولي مسأله انتظار و ايجاد جامعه جهاني
گذرى بر اوضاع فرهنگى جامعه دوران امامت امام على النقى علیه السلام به دلیل گسترش فرهنگى در گرایشهاى اعتقادى و بحثهاى علمى كه از برخورد میان مكتبهاى كلامى و تحولات فرهنگى مختلف ناشى شده بود از ویژگى خاصى برخوردار است. در این دوران، مكتبهاى عقیدتى گوناگونى چون «معتزله» و «اشاعره» گسترش یافته و پراكندگى آراى فراوانى در سطح فرهنگى جامعه پدید آمده بود.
مباحثى كلان چون جبر و تفویض، ممكن یا ناممكن بودن رؤیت خداوند، تجسیم و مباحثى از این قبیل، افكار عمومى جامعه را دستخوش تاخت و تازهاى