تعلیم و تربیت از منظر امام رضا (ع)

امام علی بن موسی الرضا (ع) بازدید: 3308
(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 18 - 36 دقیقه)

آداب و روش های تعلیم و تعلم از مسائل مهم در حوزه آموزشی است که توجه و پایبندی به آن، راه رسیدن به اهداف آموزش و پرورش را هموار می سازد، اما این مهم با چالش هایی رو به روست. امام رضا علیه السلام به عنوان یک انسان کامل و ولی الله، احیا کننده همه صفات برجسته و شایسته اخلاقی بود. نگارنده بر این باور است که، می توان از سیره تربیتی امام رضا علیه السلام که دارای پشتوانه دینی است بعنوان الگو و مبنا در جهت رفع چالش های موجود و ایجاد راهکارهای مناسب از آن استفاده کرد. در این مقاله سعی شده با توجه به معارف دین مبین اسلام خصوصا سیره امام رضا علیه السلام به برخی نکات و روش ها از قبیل ویژگی های تربیت اسلامی و روش های تربیتی امام رضا علیه السلام و وظایف بین فراگیران و اساتید پرداخته شود. امام رضا علیه السلام به عنوان الگوی فکری و رفتاری مسلمانان، شیوه های تربیتی خاصی را مطرح نموده اند که لازم است جامعه دینی برای رشد و بالندگی افراد جامعه با این روشها و آداب تعلیم و تربیت آشنا بوده و از آن بهرمند شوند.
کلید واژه : علم، تعلیم و تربیت، سیره امام رضا علیه السلام، فراگیران، استاد

طرح مسأله : علت ناخرسندی فراگیران از رفتارهای آموزشی معلمان چیست؟ نحوه ارتباط صحیح معلمان با فراگیران چگونه است؟ آیا قرآن و سنت و اهل بیت علیهم السلام راهکاری برای مقابله با مشکلات موجود در تعلیم و تربیت دارد؟ چگونه می توان با استفاده از سیره امام رضا علیه السلام از آسیب های بی رغبتی فراگیران به تحصیل و یا نخبه کشی و . . . جلوگیری کرد؟ ابتدا مختصرا با مفهوم تعلیم و تربیت آشنا شویم:
تعریف تعلیم و تربیت : تعلیم، پرورش و استقلال نیروی فکری دادن و زنده کردن قوه ابتکار توسط معلم است و تربیت، پرورش دادن و به فعلیت در آوردن استعدادهای درونی که بالقوه در یک شی موجود است. (شهید مطهری، 1378) اگر بتوانیم از مبانی امام رضا علیه السلام در نظام آموزش و پرورش استفاده هر چه کامل تر ببریم طبیعتا به نتایج بهتری دست پیدا می کنیم زیرا معصومین علیهم السلام سرچشمه علم الهی هستند که برای هدایت بشر آمدند و اگر برخلاف تعالیم آنها عمل شود آسیب هایی را در پی دارد.

1- دعوت اسلام به تعلیم و تربیت :
«قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْباب » (آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند برابرند؟ تنها خردمندان پند می پذیرند) (زمر:9) این جمله جزء شعارهای اسلام است که عظمت مقام علم و عالمان را در برابر جاهلان روشن می سازد. منظور از علم در آیه، آگاهی خاص است که انسان را به ترس از دادگاه او و امید به رحمت خداوند دعوت می کند؛ و علوم رسمی نیز اگر در خدمت چنین معرفتی باشد علم است. (برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج4، ص214)

عالمان و جاهلان در پیشگاه خدا یکسان نیستند، نه در دنیا و نه در آخرت، و نه در ظاهر یکسانند و نه در باطن
همچنین در این رابطه امام رضا علیه السلام می فرمایند: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیَا أَمْرَنَا قُلْتُ کَیْفَ یُحْیِی أَمْرَکُمْ قَالَ یَتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ یُعَلِّمُهَا النَّاسَ فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کَلامِنَا لاتَّبَعُونَا» (وسائل الشیعة، حر عاملى، چاپ قم ، 1409 ق ، ج 27، ص92) امام رضا علیه السلام می فرمایند: خداوند رحمت کند بنده ای را که زنده می کند امر ما را؛ پرسیدم چگونه زنده می کنند امر شما را؟ حضرت فرمودند: با تعلیم و فراگیری علوم ما به خودش و مردم، و زمانی که مردم به زیبایی کلام ما علم پیدا کنند هر آیینه از ما تبعیت می کنند.


2- ویژگی های تربیت اسلامی :
فلسفه تربیتی اسلام با فلسفه تربیتی سایر مکتب ها از جهات مختلف تفاوت دارد. که از جمله آن می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
2-1- الهی بودن : سرچشمه تربیت اسلامی، وحی و تعالیم اسلامی است. قرآن کریم تاکید می کند که تربیت و تزکیه ی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم جنبه ی الهی و منشا وحیانی دارد: «هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبین» اوست که در میان امیین، رسولی از خود آنان برانگیخت که آیاتش را بر آنان تلاوت می کند و آنان را تزکیه می نماید و کتاب و حکمت می آموزد هر چند پیش از آن، در گمراهی آشکار بودند. (جمعه:2)

قول، فعل و تقریر این مربیان بزرگ الهی در حقیقت به سرچشمه وحی متصل، سازنده و ثمر بخش است.

علاوه بر رهنمودها و معارف قرآن کریم که بسیار عمیق و برنامه جامع زندگی است، گفتار، رفتار و تقریرات اهل بیت علیهم السلام که از آن به سنت تعبیر می شود و طبق نص قرآن کریم و به خواست الهی معصوم و مصون از هرگونه خطایی هستند منبع بسیار گسترده و غنی تربیت اسلامی است. فردی از امام رضا علیه السلام در رابطه با علت وجوب پیروی و اطاعت از اولی الامر سوال کرد، حضرت در پاسخ فرمودند: اگر خداوند برای مردم، امام، قیم، امین و حافظ معین نمی کرد ملت و دین از بین می رفت، سنن و احکام تغییر می کرد بدعت گذاران دستورات و تعالیم اسلام را زیاد و کم می کردند ملحدان در آن تصرف و تغییر به وجود می آوردند و در جامعه اسلامی شبهه ایجاد می شد؛ زیرا همه مردم از نظر عقل و فکر در یک سطح نیستند و نیاز به مربی دارند و (بدون مربی) در موضوعات با هم اختلاف پیدا می کردند و با اختلاف و پراکندگی دیدگاه ها جامعه خود را متلاشی می ساختند. اگر امام و رهبری نبود، جامعه فاسد می شد و شرایع و سنن و احکام و ایمان تغییر پیدا می کرد و مردم فاسد می شدند. (عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص101)[1]

2-2- هدایتگری : از ویژگی های بارز تعلیم و تربیت اسلامی، نقش هدایتی آن است، هدایت انسان بسوی تکامل و سعادت دنیوی و اخروی.
امام رضا علیه السلام در حدیثی گهربار می فرمایند: امام حلال خدا را حلال، و حرام خدا را حرام میکند، و حدود او را جارى مى نماید و از دین خدا دفاع نموده، با حکمت و موعظه نیکو و دلیل قاطع، مردم را به راه پروردگارش فرا مى خواند، امام همچون خورشید درخشان جهان است، خورشیدى که دور از دسترس دستها و چشمها در افق قرار دارد، امام، ماه نورانى، چراغ درخشان، نور ساطع و ستاره راهنما در دل تاریکى ها و صحراهاى خشک و بى آب و علف و موجهاى وحشتناک دریاها است. امام همچون آب گوارا بر تشنگان است، راهنماى هدایت و منجى از هلاکت است. (عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج 1، ص: 450)[2]

قرآن، نبوت و امامت گوشه ای از رحمت و هدیه خداوند برای هدایت بشر می باشد.

2-3 - خرد پروری : تفکر، تدبر، تعقل و خردورزی از اموری هستند که در گفتار امام رضاعلیه السلام درخششی خاص دارد و منجر می شود مخاطب به تعقل و تفکر بپردازد؛چنان که حضرت رضا علیه السلام می‌فرمایند: لیس العبادة کثرة الصلاة و الصوم، إنّما العبادة التفکّر فی أمر الله عزّ وجلّ؛ عبادت به فراوانی نماز و روزه نیست، بلکه عبادت تفکر در امر خدای والاست. (مسند امام رضا (علیه السلام) ج۱، ص ۷)

2-4- شمول و جامعیت : برنامه های تربیتی اسلام شامل همه ابعاد وجودی انسان می شود و تمام نیاز های آدمی اعم از جسمی، روحی، معنوی و اخروی در نظر گرفته شده است. به خصوصتعالیم امام رضا علیه السلام، که از جامعیت خاصی برخوردار است و حضرت در دوره امامت خویش به تمام مباحث از قبیل: توحید، تفسیر، نبوت، امام شناسی، معارف دینی (تعریف ایمان) آگاهی با فنون مختلف، طب[3] و . . . پرداخته اند و خدمت بسزایی در جهت ترویج علوم اسلامی کردند تا آنجایی که علما دیگر مذاهب برای حل سوالاتشان خدمت امام می رسیدند تا از علم نامتنهی حضرت بهره مند شوند.

3- روش های تربیتی امام رضا علیه السلام :

3-1- همراهی علم با عمل : (ترویج عملی و نه فقط زبانی) زیبایی و کاربرد علم در عمل به آن است و عالم بدون عمل مانند زنبور بدون عسل است و چه بسا سخنان عالم بی عمل تاثیرگذار نباشد. از این رو، به شیوه رفتار و سیره اخلاقی و معاشرتی حضرت رضا علیه السلام توجّه می‌کنیم تا در آیینه اخلاقِ تجسّم یافته در رفتار حضرتش، سیمای حق و راه رشد را بیابیم. این تعلیم خود ائمّه است از کلام امام صادق علیه السلام: «کونوا دُعاة الناسِ باعمالکم و لاتکونوا دعاة‌ الناس بالسِنتکم» (قرب الإسناد، حمیرى، ص 77 )

نمی ‌توان منکر شد که «زبان عمل استاد» و شیوه برخورد، تأثیری افزون تر از سخن و کلام دارد. اگر عمل انسان، آیینه فکرش و زبانِ کلامش باشد،‌ دگرگون کننده تر و دلنشین تر و تأثیرگذارتر است.

روزی مأمون از امام رضا علیه السلام خواست که نماز عید را اقامه کند، اما امام ابتدا نپذیرفتند تا اینکه مأمون اصرار کرد، حضرت فرمود: « . . . من آنگونه که رسول خدا صلی الله علیه آله و سلم و امیرالمومنین علیه السلام (برای نماز عید) بیرون می رفتند، بیرون خواهم رفت.»
مأمون پذیرفت، آن حضرت با پای برهنه به راه افتاد و آنگاه سر به سوی آسمان بلند کرد و تکبیر گفت همراهان و موالیان او نیز تکبیر گفتند، گویی آسمان و در و دیوار نیز با او تکبیر می گفتند، مردم که حضرت رضا علیه السلام را با آن حال دیدند، صدای تکبیرش را که شنیدند، چنان صداها را به گریه بلند کردند که شهر مرو به لرزه در آمد. خبر به مأمون رسید، «فضل بن سهل» به مأمون گفت: اگر علی بن موسی الرضا علیه السلام بدین حال به مصلی برود، مردم شیفته او خواهند شد و همه ما بر خون خود بیمناک هستیم. مأمون نیز دستور بازگشت حضرت را داد و امام نیز بازگشت. (عیون اخبارالرضا علیه السلام، ابن بابویه، ج 2، ص 167- 172)

3-2- الگوگیری از سنت رسول الله و اهل بیت علیهم السلام : از جمله شیوه های مهم و کاربردی در سیره امام رضا علیه السلام برای آموزش و تربیت مردم، استفاده و استناد به قرآن کریم و حدیث و سنّت پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام است. زمانی که حضرت رضا علیه السلام در مشهد بودند خشکسالی به سراغ مردم آمده بود مامون از امام خواست تا برای بارش باران دعا کند. امام فرمودند: من به روش جدم رسول الله صلی الله علیه و آله و امیرالمومنین علیه السلام عمل می کنم و برای خواندن دعا و نماز باران به صحرا خواهم رفت؛ مامون نیز قبول کرد . . . (عیون اخبارالرضا علیه السلام، ج 2، ص 167)

امام رضا علیه السلام معیار و ثقل تعلیم و تربیت را قرآن، رفتار و گفتار پیامبر دانسته و به همین دلیل در موضوعات آموزشی، مناظرات، احتجاجات علمی، از آن بهره برده اند.

3-3- طرح پرسش های دقیق از شاگردان و پاسخگویی: یکی از روش های امام رضا علیه السلام در حوزه تعلیم و تربیت طرح پرسش های کلیدی و پاسخگویی به سوالات است؛ چنانکه علی بن شعیب خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم. به من فرمود: ای علی! چه کسی از نظر زندگی بهتر است؟ گفتم: شما به آن ها داناترید. سرورم فرمود: هر کس که زندگی دیگری در زندگی او نیکو باشد. ای علی! چه کسی از نظر زندگی بدتر است؟ گفتم: شما داناترید. فرمود: کسی که دیگری، در معاش او زندگی نداشته باشد. ای علی! همسایگی نعمت ها را نیکو سازید، زیرا نعمت ها وحشی و گریزپای اند،‌ هرگز از قومی دور نشدند که برگردد. ای علی!‌ بدترین مردم کسی است که بخشش خود را از دیگران منع کند و تنها بخورد و برده خود را تازیانه بزند[4]. (تحف العقول، ابن شعبه حرانى، ص 448 ) حضرت در مناظرات در مقابل سائل با کمال تواضع و خشوع به پاسخگویی سوال او می پرداخت و این در حالی بود که فرقی نداشت سائل فقیر باشد یا ثروتمند، مسلمان باشد یا غیر مسلمان.

3-4- تعلیم از طریق ذکر مثال و تاریخ گذشتگان: یکی از روش های جذاب برای تعلیم و تربیت متربی تمثیل است که فهم مطلب را سریع و آسان می کند که این روش در سیره امام رضا علیه السلام، بخصوص در مناظرات حضرت مشاهده می شود که در مواردی به تاریخ گذشتگان نیز اشاره میکند؛ که به آن اشاره خواهیم کرد. از ریان بن صلت مروى است که گفت بر على بن موسى الرضا علیه السلام وارد شدم و به او عرض کردم یا ابن رسول الله مردم می گویند که تو ولیعهدی مأمون را قبول کردى با اینکه اظهار زهد و بى میلى به دنیا می کنی. آن بزرگوار فرمود خدا دانا است به اینکه من این عمل را ناخوش داشتم ولیکن چون که من مخیر شدم میان قبول این عمل و قتل قبول این عمل را برگزیدم بر قتل؛ واى بر مردم آیا نمیدانند که یوسف علیه السلام رسول و پیغمبر بود چون ضرورت او را واداشت به متولى شدن خزینه هاى عزیز مصر به عزیز گفت: (اجعلنى خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ ) و مرا ضرورت واداشت به قبول این عمل از روى اکراه و اجبار بعد از آنکه مشرف بر هلاکت شدم علاوه بر اینکه من بر این امر داخل نشدم مگر مثل داخل شدن کسى که خارج باشد یعنى آثار ولیعهدى مأمون و نائب شدن از حاکم جور جارى نمیکنم و بسوى خدا شکوه میکنم و او یارى کننده بندگان است. (عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص139)[5]

4- برخی از وظایف معلم :
4-1- دریغ نورزیدن از تعلیم و تعلم و کوشش در راه آن: معلم فقط سر کلاس معلم نیست، بلکه در همه حالات باید موثر و تاثیر گذار بر شاگردانش باشد و از هر فرصتی برای تعلیم و تعلم استفاده کامل ببرد. امام رضا علیه السلام با آنکه حکومتی تشکیل ندادند، اما برای ارشاد و هدایت مردم از هیچ کوششی دریغ نورزید و از هر موقعیتی تمام استفاده را می کردند تا وظیفه خود را انجام دهند.

حضرت رضا علیه السلام با روشنگری های زیرکانه به جدال های فکری که سبب شبهه در دین می گشت، خاتمه می دادند و با پاسخگویی به آنها شریعت اسلامی و مبانی اعتقادی را برایشان تبیین می نمودند.

4-2- ایجاد شوق و انگیزه برای فهمیدن در متعلم : یکی از وظایف معلم این است که با مهارت های های گوناگون ایجاد شوق و انگیزه در فراگیر ایجاد کند تا کمکی برای فهم آسان تر و بهتر فراگیران شود. نمونه ای از آن را میتوان در حدیث ذیل مشاهده کرد که رفتار امام رضا علیه السلام با بزنطی باعث شد تا بزنطی جواب تمام سوالاتش را از حضرت بگیرد و کمال استفاده را از محضر امام رضا علیه السلام ببرد و در نهایت شیعه شود:
بزنطی[6]: من از واقفیّه بودم و در امامت امام رضا علیه السلام شکّ داشتم. نامه‌ای به حضورش نوشتم و از مسائلی سؤال کردم و مهمترین سؤالم را (درباره امامت خود آن حضرت) فراموش کردم. از سوی حضرت، جواب برای همه سؤال ها آمد و امام اضافه کرده بود: مهمترین چیزی را که نزد تو «مسأله امامت» بود فراموش کرده ای! من با همین جواب، مستبصر شدم (به امامت وی معتقد گشتم). پس از زمانی، به حضرت عرض کردم: یابن رسول الله! دوست دارم در فرصتی، ـ که از آمدن ما به حضورتان، از سوی دشمنان برای ما مفسده‌ای نباشد ـ مرا به حضور طلبی. یک روز امام، هنگام غروب بود که مرکبی را پیش فرستاد. بیرون شدم و نماز مغرب و عشا را هم در حضور وی خواندم. حضرت نشست و علوم را ابتداءً بر من اِملاء نمود و من نوشتم. آن گاه، من می پرسیدم و او جوابم را می داد تا آن که پاسی از شب گذشت و دیر وقت شد، به غلامش فرمود: رختخواب مرا که در آن می خوابم بیاور تا (بزنطی) در آن بخوابد.

4-3- مساوات نسبت به شاگردان : یکی از وظایف مهم استاد، تساوی و عدالت بین همه فراگیران است و بعضی را بر بعض دیگر مقدم نکند به نحوی که حق آنان ضایع شود.
در این منطق، نه سفید را بر سیاه مزیتی است و نه عرب را بر عجم، نه زمامداران بر شهروندان برتری دارند، نه حاکمان بر مردمان، نه شاگردان بر دیگری و نه ثروتمند بر فقیر برتری دارد.

مساوات در سیره رضوی، برخاسته از منطق قرآن است که آدمیان را به آزادی و دادگری نوید داده است. حضرت نه تنها به لحاظ فکری و نظری، بلکه به لحاظ عملی و سلوک رفتاری نیز چنین بوده اند.

حضرت رضا علیه السلام می فرمایند: «من لقی فقیراً مسلماً فسلّم علیه خلافَ سلامِهِ علی الأغنیاء لقی الله عزوجلّ یومَ القیامة و هو علیه غضبان».«هر کس به یک مسلمان فقیر طوری سلام دهد که متفاوت باشد با سلامش بر ثروتمندان،‌ خداوند او را در روز قیامت به گونه ای ملاقات می کند که خدا بر او خشمناک است.» (الأمالی (للصدوق)، ابن بابویه، ص 442)

4-4- حسن خلق و رعایت حقوق شاگرد: ابراهیم بن عباس در رابطه با رعایت حقوق دیگران سیره تعلیمی و تبلیغی حضرت رضا علیه السلام را چنین وصف می کند:‎ هرگز اتفاق نیفتاد که در سخن گفتن به کسی جفا کند، هر که با او «گفت و گو» می کرد، کلامش را قطع نمی کرد و فرصت می داد تا آخرین سخن خود را بگوید. (عیون اخبار الرضا علیه السلام، ابن بابویه، ج 1، ص 184). یکی از حقوق متربی بر مربی این است که مربی سخن او را کامل بشنود تا بتواند آزادانه نظر خود را ارائه دهد و یا شهامت پرسش کردن را بدست آورد؛ در غیر این صورت علمی را فرا می گیرد که دارای سوالات و کج فهمی است و در نهایت منجر به نخبه کشی می شود.

4-5- مقایسه منطقی در پاسخگویی و مباحث علمی: برای اینکه کلام استاد برای فراگیران قابل فهم و دلنشین باشد باید استاد در پاسخگویی و مباحث علمی در صغری و کبری و قیاس ها رابطه منطقی را رعایت کند. حمّد بن زید رازی پرسید: چرا به حکومت این طاغوت داخل شده‌ای، در حالی که اینان در نظر تو کافرند و تو پسر پیامبری، چه چیز تو را به این کار واداشته است؟ امام رضا علیه السلام فرمود: آیا به نظر تو اینان کافرترند، یا عزیز مصر و اهل کشور او؟ مگر نه این که اینان، خود را موحّد می شمارند، ولی حکّام مصر، نه یکتاپرست بودند و نه خداشناس؟ یوسف، پسر یعقوب علیه السلام، پیامبر و پسر پیامبر بود که به عزیز مصر گفت: مرا مسؤول خزاین مملکت قرار بده . . . و با فرعون ها نشست و برخاست می کرد. حال آن که من یکی از اولاد پیامبرم (نه پیامبر) و مأمون هم مرا بر این کار، اجبار و اکراه کرده است. چرا بر من خشم می گیری و این را زشت می شماری؟ آن مرد گفت: بر تو ایرادی نیست. گواهی می دهم که تو فرزند پیامبری و صادق هستی. (بحارالانوار، مجلسی، ج49، ص55)

4-6- اعتراف به عجز و ناتوانی به مسائلی که احاطه ندارد: قول «لا اعلم» نصف العلم[7]. گفتن «نمى دانم» نصف دانائیست، یعنى هر گاه کسى چیزى را نداند و گوید که: نمى دانم، این نصف علم است، زیرا داند این را که نمى داند و فرق میانه معلوم خود و مجهول خود کرده است. (شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم، آقا جمال خوانسارى، ج4، ص504).

زمانی که مربی در مقابل سوال فراگیران از پاسخ دادن عاجز است و بدان اعتراف می کند، در واقع صداقت خودش را به نمایش گذاشته است، زیرا از این پس سخن او برای فراگیران قابل اعتماد است.


5- برخی از وظایف فراگیران :
5-1- تلاش و کوشش در راه تعلیم و کسب توفیق : امام رضا علیه السلام در این رابطه می فرمایند: کسی که از خدا توفیق بخواهد ولی تلاش نکند خود را مسخره کرده است. آری لازمه رسیدن به موفقیت و درجات رفیع علمی، تلاش و همت فراوان می باشد. (بحارالانوار، مجلسی، ج 75، ص356)[8]

5-2- حضور به موقع و قبل از استاد : یکی از راه های کسب موفقیت نظم و انضباط است، فراگیرانی که بعد از ورود استاد، به کلاس درس وارد می شوند ممکن است از مطالبی مهم در ابتدای کلاس محروم شده باشند، که جبران آن گاهی به دراز مدت و یا به فراموشی سپرده می شود.

5-3- ارج نهادن و احترام به استاد : احترام و تجلیل از مقام علم و دانش استاد، و همچنین تواضع در برابر او و از استاد به احترام یاد کردن و رعایت ادب و نزاکت از مواردی است که متربیان در برخورد با استاد محترم خود می بایست رعایت کنند. حضرت علی علیه السلام می فرمایند: [9] از جمله حقوق عالمست که لباسش را نگیرى و چون بر او وارد شدى و گروهى نزد او بودند به همه سلام کن و او را نزد آنها بتحیت مخصوص گردان و احترام کامل بگذار، مقابلش بنشین و پشت سرش منشین، چشمک مزن، با دست اشاره مکن (اصول کافی، ج1، ص37)[10]

5-4- تواضع : جلوس متواضعانه در برابر استاد و عدم تکبر در پرسش و پاسخ و برخورد با او از آداب تعلیم اسلامی است. (همان)

5-5- سوال به موقع و عدم تکرار سوال و نگرفتن فرصت ها : امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند: از جمله حقوق عالمست که از او زیاد نپرسى (اصول کافی، ج1، ص37)[11]فراگیران باید به این نکته توجه داشته باشند که قبل از اتمام سخن و استدلال استاد سوال نکنند، زیرا چه بسا پاسخ آن سوال در ادامه سخنان استاد باشد و دیگر منجر به گرفتن وقت کلاس نشود همچنانکه سیره حضرت رضا علیه السلام در مناظرات و گفت وگوها با شاگردان و یا مناظرات اینچنین می باشد؛ بطوری که سخنان طرف مقابل گوش فرا میدادند و تا سخن او به اتمام نمی رسید، حضرت سخن او را کوتاه نمیکردند. (عیون اخبار الرضا علیه السلام، ابن بابویه، ج 1، ص 184)

اگر آدمی در راه تعلیم و تعلم به معاشرت ها و دوستان ناباب تن دهد، از مسیر کسب علم و تعلم دور و منزوی می شود.
5-6- پرهیز از معاشرت های نادرست: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: «المرء علی دین خلیله فلینظر احدکم من یخالل» شخص تابع دین و رفتار دوست خود می باشد پس برای شناخت هر کسی به دوست او نگاه کنید.(الجعفریات (الأشعثیات)، ابن اشعث، ص148)

5-7- عدم شرم و حیا در پرسیدن.


6- وظایف مشترک فراگیران و استاد :
6-1- خوش خلقی و فروتنی : از ابراهیم بن عباس نقل شده است امام رضاعلیه السلاماز مردم رو بر نمیگرداند و همواره با خلق خوش و نیکو از آنان استقبال می کرد این عمل حضرت، همچون آهن ربایی پر قدرت، مردم را به سوی خویش جذب می نمود. (بحار الانوار، مجلسی، ج49، ص91)

6-2- تواضع در برابر یکدیگر : امام رضا علیه السلام هرگاه تنها می شد (فارغ از کارهای رسمی و تشریفات) تمام اطرافیان خود را - از کوچک و بزرگ - پیرامون خود، جمع می کرد، با آنان حرف می زد، با آنان انس می گرفت، آنان هم با وی مأنوس می شدند. و هرگاه بر سفره می نشست، هم کوچک و بزرگها را صدا می کرد، حتّی کارپرداز (سائس) و حجّام را، و همه را بر سفره خویش می نشانید (بحارالانوار، مجلسی، ج49، ص164) نشست و برخاست با مستضعفین و غلامان، درس برابری به انسان ها دادن است، و این که حضرت رضا علیه السلام با آن علم لدنی خود را از مردم جدا نمی کرد و تافته جدا بافته نمی دانست و زندگی و اخلاقِ مردمی داشت.

6-3- صبر و شکیبایی در همه احوال : امام رضا علیه السلام در این رابطه می فرمایند: مومن را مومن واقعی ندانند تا آنکه در او سه خصلت باشد؛ سنتی از پروردگارش، سنتی از پیامبرش و سنتی از امامش؛ اما سنت خدایش، رازداری است، سنت پیامبرش، رفق و مدارا با مردم و سنت امامش، شکیبایی در سختی و صبر کردن در همه احوال است. (عیون اخبار الرضا علیه السلام، ابن بابویه، ج1، ص256)[12]بهترین حالت، حالت تعلیم و تعلم است. پرهیز از خشونت، بردباری از بهترین ویژگی های یک مربّی مومن است.

معلمی که در تربیت شاگردان خویش از منطق خشونت استفاده کند علاوه بر تخریب توانایی های شاگردان، علاقه مندی آنان به فراگیری علم و ادب اسلامی را نیز نابود می کند.
6-4- رعایت نظافت و آراستگی ظاهر : «محمد بن عباد» درباره رفتار زاهدانه آن حضرت می گوید: ابوالحسنعلیه السلام در طول تابستان همواره بر روی یک بوریا و در طول زمستان بر روی یک لایه کاه می نشستهمیشه لباس زیر به تن می کرد، اما هنگامی که به دیدن مردم می رفت، بهترین لباسش را می پوشید. امام رضا علیه السلام می فرمودند: لباس مظهر خارجی انسان است نمی توان نسبت به آن بی توجه بود حرمت مومن ایجاب می کند که انسان در ملاقات با او، شئون خود و وی را رعایت کند و مقید باشد که پاکیزه و خوش لباس باشد. (عیون اخبار الرضا علیه السلام، ابن بابویه، ج2، ص178)[13]

6-5- خودداری از جدل در بحث : فراگیران و اساتید باید توجه داشته باشند که مباحثه بین آنها به جدل کشیده نشود زیرا که جدل کردن خلاف سیره اهل بیت علیهم السلام است همچنانکه امام علی علیه السلام میفرمایند: از جمله حقوق عالمست که از او زیاد نپرسی، پرگوئى مکن که فلانى و فلانى بر خلاف نظر او چنین گفته اند (اصول کافی، ج1، ص37)[14]
جدل در بحث سودی برای طرفین نداشته بلکه در مواردی باعث لج بازی و تعصب نیز می شود.

6-6- مداوت و استمرار بر تعلیم و تعلم: فردی که در راه کسب علم قدم بر می دارد شایسته است در همه حال در جستجوی علم باشد و اکتفا به حضور در کلاس نکند و در این راه صبر و شکیبایی فراوان داشته باشد؛ امام علی علیه السلام می فرمایند:از زیادى مجالست عالم و استاد دلتنگ مشو زیرا مثل عالم مثل درخت خرماست باید در انتظار باشى تا چیزى از آن بر تو فروریزد (اصول کافی، ج 1، ص37)[15]

نتیجه گیری :
با توجه با آنچه که در این مقاله به صورت اختصار در مورد تعلیم و تربیت بیان شد، ویژگی های تربیت اسلامی شامل: الهی بودن، هدایتگری، خرد پروری و شمول و جامعیت است. روش های تربیتی امام رضا علیه السلام به عنوان الگو و مبنا در جهت رفع چالش های موجود و ایجاد راهکارهای مناسب از قبیل: همراهی علم با عمل، الگوگیری از سنت رسول الله صلی الله علیه وآله، تعلیم از طریق ذکر مثال و تاریخ، و شجاعت در بیان بیان حقایق می توان نام برد.
معلم وظیفه اش تنها ارایه علوم نیست بلکه ایجاد شوق و انگیزه در فراگیر، طرح پرسش های دقیق از فراگیران، مقایسه منطقی در پاسخگویی و مباحث علمی، مساوات و دلسوزی نسبت به شاگردان و رعایت حقوق شاگرد از جمله وظایف معلم است. همچنین تلاش و کوشش در راه تعلیم و کسب توفیق، حضور منظم و قبل از استاد، ارج نهادن و احترام به استاد، سوال به موقع و نگرفتن فرصت ها و پرهیز از معاشرت های نادرست از جمله وظایف فراگیران است. البته برخی از وظایف مشترک است بین معلم و فراگیر از قبیل: تواضع و خوش خلقی در برابر یکدیگر، صبر و شکیبایی در همه حال، خودداری از جدل و بحث، مداومت و استمرار بر تعلیم و تعلم و رعایت نظافت و آراستگی ظاهر می باشد.
این نوشتار تقدیم شده، نقب کوچکی بود به اقیانوس معرفت و کمال امام مهربانی، حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام علیه افضل التحیة و الثناء، اگر بتوانیم از مبانی امام رضا علیه السلام در نظام آموزش و پرورش استفاده هر چه کامل تر ببریم طبیعتا به نتایج بهتری دست پیدا می کنیم و گامی موثر می باشد برای رفع چالش های موجود، زیرا معصومین علیهم السلام سرچشمه علم الهی هستند که برای هدایت بشر آمدند و چه بسا اگر برخلاف تعالیم آنها عمل شود آسیب هایی را در پی دارد. امید آن که همه از این چشمه عشق الهی ره توشه ای برای سعادت خویش برگیریم و در آن سرا در سایه سار وجود ربشان آرام گیریم.

منابع :
قرآن کریم
عیون أخبار الرضا علیه السلام ، ابن بابویه، ج2، محقق/مصحح: لاجوردى، نشر جهان ، چاپ: تهران ، سال: 1378 ق
الأمالی(للصدوق)، ابن بابویه، ناشر: کتابچى ، چاپ: تهران ، سال چاپ: 1376 ش
تحف العقول ، ابن شعبه حرانى، حسن بن على، محقق/ مصحح: غفارى، ناشر: جامعه مدرسین
بحارالأنوار(ط- بیروت)، مجلسى، محمدباقر بن محمد تقى ، ناشر: دار إحیاء التراث العربی ، چاپ: بیروت، سال چاپ: 1403 ق
قرب الإسناد (ط- الحدیثة)، حمیرى، عبد الله بن جعفر، محقق/مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام ، ناشر: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، چاپ: قم ، سال چاپ: 1413 ق
وسائل الشیعة، شیخ حر عاملى، محمد بن حسن ، محقق/مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام ، ناشر: مؤسسة آل البیت علیهم السلام ، سال چاپ: 1409 ق
تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ناشر: دارالکتب الاسلامیه، مکان: تهران، چاپ: چهاردهم، سال چاپ: 1374 ش
معانی الأخبار، ابن بابویه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفارى، على اکبر، ناشر: دفتر جامعه مدرسین قم ، چاپ: قم ، سال چاپ: 1403 ق
شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم، آقا جمال خوانسارى، آقا جمال خوانسارى، محمد بن حسین ، محقق/مصحح: حسینى ارموى محدث، جلال الدین، نوبت چاپ: چهارم ، چاپ: تهران ، ناشر: دانشگاه تهران ، سال چاپ: 1366 ش
(الجعفریات (الأشعثیات)، ابن اشعث، محمد بن محمد، چاپ: تهران ، ناشر: مکتبة النینوى الحدیثة، ص148)

 

پی نوشت ها :

[1]- «....وَ مِنْهَا أَنَّهُ لَوْ لَمْ یَجْعَلْ لَهُمْ إِمَاماً قَیِّماً أَمِیناً حَافِظاً مُسْتَوْدَعاً لَدَرَسَتِ الْمِلَّةُ وَ ذَهَبَ الدِّینُ وَ غُیِّرَتِ السُّنَنُ وَ الْأَحْکَامُ وَ لَزَادَ فِیهِ الْمُبْتَدِعُونَ وَ نَقَصَ مِنْهُ الْمُلْحِدُونَ وَ شَبَّهُوا ذَلِکَ عَلَى الْمُسْلِمِینَ لِأَنَّا وَجَدْنَا الْخَلْقَ مَنْقُوصِینَ مُحْتَاجِینَ غَیْرَ کَامِلِینَ مَعَ اخْتِلَافِهِمْ وَ اخْتِلَافِ أَهْوَائِهِمْ وَ تَشَتُّتِ أَنْحَائِهِمْ فَلَوْ لَمْ یَجْعَلْ لَهُمْ قَیِّماً حَافِظاً لِمَا جَاءَ بِهِ الرَّسُولُ ص لَفَسَدُوا عَلَى نَحْوِ مَا بَیَّنَّا وَ غُیِّرَتِ الشَّرَائِعُ وَ السُّنَنُ وَ الْأَحْکَامُ وَ الْإِیمَانُ وَ کَانَ فِی ذَلِکَ فَسَادُ الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ...»
[2]- الْإِمَامُ یُحِلُّ حَلَالَ اللَّهِ وَ یُحَرِّمُ حَرَامَ اللَّهِ وَ یُقِیمُ حُدُودَ اللَّهِ وَ یَذُبُّ عَنْ دِینِ اللَّهِ وَ یَدْعُو إِلَى سَبِیلِ رَبِّهِ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ الْحُجَّةِ الْبَالِغَةِ الْإِمَامُ کَالشَّمْسِ الطَّالِعَةِ لِلْعَالَمِ وَ هِیَ بِالْأُفُقِ بِحَیْثُ لَا تَنَالُهَا الْأَیْدِی وَ الْأَبْصَارُ الْإِمَامُ الْبَدْرُ الْمُنِیرُ وَ السِّرَاجُ الزَّاهِرُ وَ النُّورُ السَّاطِعُ وَ النَّجْمُ الْهَادِی فِی غَیَاهِبِ الدُّجَى وَ الْبِیدِ الْقِفَارِ وَ لُجَجِ الْبِحَار.
-[3] با گذری کوتاه به ابواب عیون اخبار الرضا علیه السلام می توان به جامعیت برنامه های اسلام و بخصوص امام رضا علیه السلام پی برد.
[4]- «یاعلی! مَن احسن الناسِ معاشاً؟ قلت: انتَ یا سیّدی اعلم به منّی. فقال ـ علیه السلام ـ : من حسن معاش غیره فی معاشه. یا علی! مَن اسوءُ الناسِ معاشاً؟ قلت: انت اعلم. قال: من لم یعِش غیره فی معاشه. یاعلی! اَحسِنوا جوار النِّعم فانَّها وحشیّةٌ، ما نَأت عن قومٍ فعادت الیهم. یاعلی! اِن شرّ الناس من مَنع رفده واَکل وحدَه و جَلّد عبدَه »
[5]- عَنِ الرَّیَّانِ بْنِ الصَّلْتِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ النَّاسُ یَقُولُونَ إِنَّکَ قَبِلْتَ وِلَایَةَ الْعَهْدِ مَعَ إِظْهَارِکَ الزُّهْدَ فِی الدُّنْیَا فَقَالَ ع قَدْ عَلِمَ اللَّهُ کَرَاهَتِی لِذَلِکَ فَلَمَّا خُیِّرْتُ بَیْنَ قَبُولِ ذَلِکَ وَ بَیْنَ الْقَتْلِ اخْتَرْتُ الْقَبُولَ عَلَى الْقَتْلِ وَیْحَهُمْ أَ مَا عَلِمُوا أَنَّ یُوسُفَ ع کَانَ نَبِیّاً وَ رَسُولًا فَلَمَّا دَفَعَتْهُ الضَّرُورَةُ إِلَى تَوَلِّی خَزَائِنِ الْعَزِیزِ قالَ اجْعَلْنِی عَلى خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ وَ دَفَعَتْنِی الضَّرُورَةُ إِلَى قَبُولِ ذَلِکَ عَلَى إِکْرَاهٍ وَ إِجْبَارٍ بَعْدَ الْإِشْرَافِ عَلَى الْهَلَاکِ عَلَى أَنِّی مَا دَخَلْتُ فِی هَذَا الْأَمْرِ إِلَّا دُخُولَ خَارِجٍ مِنْهُ فَإِلَى اللَّهِ الْمُشْتَکَى وَ هُوَ الْمُسْتَعَانُ.
-[6] (احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی)
[7]- عیون الحکم و المواعظ، لیثى واسطى، چاپ: قم ، 1376 ش ، ص 372
-[8] قَالَ الرِّضَا ع سَبْعَةُ أَشْیَاءَ بِغَیْرِ سَبْعَةِ أَشْیَاءَ مِنَ الِاسْتِهْزَاءِ مَنِ اسْتَغْفَرَ بِلِسَانِهِ وَ لَمْ یَنْدَمْ بِقَلْبِهِ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِهِ وَ مَنْ سَأَلَ اللَّهَ التَّوْفِیقَ وَ لَمْ یَجْتَهِدْ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِهِ وَ مَنِ اسْتَحْزَمَ وَ لَمْ یَحْذَرْ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِهِ وَ مَنْ سَأَلَ اللَّهَ الْجَنَّةَ وَ لَمْ یَصْبِرْ عَلَى الشَّدَائِدِ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِهِ وَ مَنْ تَعَوَّذَ بِاللَّهِ مِنَ النَّارِ وَ لَمْ یَتْرُکْ شَهَوَاتِ الدُّنْیَا فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِهِ وَ مَنْ ذَکَرَ اللَّهَ وَ لَمْ یَسْتَبِقْ إِلَى لِقَائِهِ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِهِ.
[9]- از آنجایی که اهل بیت عصمت و طهارت کلهم نور واحد هستند احادیثی هم از زبان دیگر معصومین نقل میکنیم.
-[10] کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع یَقُولُ إِنَّ مِنْ حَقِ الْعَالِمِ أَنْ لَا تُکْثِرَ عَلَیْهِ السُّؤَالَ وَ لَا تَأْخُذَ بِثَوْبِهِ وَ إِذَا دَخَلْتَ عَلَیْهِ وَ عِنْدَهُ قَوْمٌ فَسَلِّمْ عَلَیْهِمْ جَمِیعاً وَ خُصَّهُ بِالتَّحِیَّةِ دُونَهُمْ وَ اجْلِسْ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لَا تَجْلِسْ خَلْفَهُ وَ لَا تَغْمِزْ بِعَیْنِکَ وَ لَا تُشِرْ بِیَدِکَ وَ لَا تُکْثِرْ مِنَ الْقَوْلِ قَالَ فُلَانٌ وَ قَالَ فُلَانٌ خِلَافاً لِقَوْلِهِ وَ لَا تَضْجَرْ بِطُولِ صُحْبَتِهِ فَإِنَّمَا مَثَلُ الْعَالِمِ مَثَلُ النَّخْلَةِ تَنْتَظِرُهَا حَتَّى یَسْقُطَ عَلَیْکَ مِنْهَا شَیْ ءٌ وَ الْعَالِمُ أَعْظَمُ أَجْراً مِنَ الصَّائِمِ الْقَائِمِ الْغَازِی فِی سَبِیلِ اللَّهِ.
[11]- کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع یَقُولُ إِنَّ مِنْ حَقِ الْعَالِمِ أَنْ لَا تُکْثِرَ عَلَیْهِ السُّؤَالَ وَ لَا تَأْخُذَ بِثَوْبِهِ وَ إِذَا دَخَلْتَ عَلَیْهِ وَ عِنْدَهُ قَوْمٌ فَسَلِّمْ عَلَیْهِمْ جَمِیعاً وَ خُصَّهُ بِالتَّحِیَّةِ دُونَهُمْ وَ اجْلِسْ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لَا تَجْلِسْ خَلْفَهُ وَ لَا تَغْمِزْ بِعَیْنِکَ وَ لَا تُشِرْ بِیَدِکَ وَ لَا تُکْثِرْ مِنَ الْقَوْلِ قَالَ فُلَانٌ وَ قَالَ فُلَانٌ خِلَافاً لِقَوْلِهِ وَ لَا تَضْجَرْ بِطُولِ صُحْبَتِهِ فَإِنَّمَا مَثَلُ الْعَالِمِ مَثَلُ النَّخْلَةِ تَنْتَظِرُهَا حَتَّى یَسْقُطَ عَلَیْکَ مِنْهَا شَیْ ءٌ وَ الْعَالِمُ أَعْظَمُ أَجْراً مِنَ الصَّائِمِ الْقَائِمِ الْغَازِی فِی سَبِیلِ اللَّهِ.
[12]- مَوْلَى الرِّضَا ع قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع یَقُولُ لَا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتَّى یَکُونَ فِیهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِیِّهِ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِیِّهِ فَالسُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ کِتْمَانُ سِرِّهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِیِّهِ فَمُدَارَاةُ النَّاسِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَ نَبِیَّهُ ص بِمُدَارَاةِ النَّاسِ فَقَالَ خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِیِّهِ فَالصَّبْرُ فِی الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ وَ الصَّابِرِینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ
[13]- مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی عَبَّادٍ قَالَ: کَانَ جُلُوسُ الرِّضَا ع فِی الصَّیْفِ عَلَى حَصِیرٍ وَ فِی الشِّتَاءِ عَلَى مِسْحٍ وَ لُبْسُهُ الْغَلِیظَ مِنَ الثِّیَابِ حَتَّى إِذَا بَرَزَ لِلنَّاسِ تَزَیَّنَ لَهُمْ.
-[14] أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یَقُولُ إِنَّ مِنْ حَقِ الْعَالِمِ أَنْ لَا تُکْثِرَ عَلَیْهِ السُّؤَالَ وَ لَا تُشِرْ بِیَدِکَ وَ لَا تُکْثِرْ مِنَ الْقَوْلِ قَالَ فُلَانٌ وَ قَالَ فُلَانٌ خِلَافاً لِقَوْلِهِ
-[15] علی علیه السلام: وَ لَا تَضْجَرْ بِطُولِ صُحْبَتِهِ فَإِنَّمَا مَثَلُ الْعَالِمِ مَثَلُ النَّخْلَةِ تَنْتَظِرُهَا حَتَّى یَسْقُطَ عَلَیْکَ مِنْهَا شَیْ ءٌ

نویسنده سید کاظم روح بخش - کارشناسی علوم قرآنی و حدیث

چاپ