فايده امام غايب (عليه السلام)

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 7 - 14 دقیقه)

يکي از مباحثي که مربوط به حضرت بقي? الله (عليه السلام) است، بحث فايده آن حضرت در دوران غيبت کبري مي باشد. بحث فايد? غيبت فرع بر اين است که حضرت داراي چه کمالاتي هست. به عبارت ديگر يک مرتبه از اين مطلب بحث مي شود که شيئ يا موجودي داراي فايده هست يا نيست،يک مرتبه هم بحث در اين است که فايد? او براي ما چيست. پس اولين قدمي که بايد برداريم اين استکه اين دو مرحله را از هم جدا کنيم. يعني اول بحث کنيم که آيا اين موجود مفيد يک فايده هست يا نيست.

و بعد هم بحث کنيم که اين موجود، مفيد فايده براي ما هست يا نيست.
چه بسا موجوداتي که داراي فايده هستند، ولي براي ما مفيد نيستند و چه بسا موجوداتي که ما نمي توانيم از آنها استفاده کنيم چون آنها فايده بخش نيستند. فرض کنيم گياهي در يکي از جنگل هاي آفريقا وجود دارد که به درد سرماخوردگي مي خورد. پس اين گياه مفيد است. حالا اگر هزاران سرماخورده نتوانند از اين گياه استفاده کنند، نمي توانيم بگوييم که آن گياه را در آنجا از بين ببرند. چون بي فايده است. خير، آن گياه فايد? خودش را دارد، ايم سرما خورده ها به دنبال آن گياه رفتند ولي بعد معلوم شد که گياه فايده اي بر ايشان ندارد، آن وقت مي توانند بگويند که اين گياه براي ما فايده اي نداشتو در مورد ساير اشياء اشخاص مکان ها کتاب ها و جمادات همين طور است و اين دو مرحله نوعاً با هم مخلوط مي شود.
در مسئله وجودامام عصر بايد ببينيم که اولاً حضرت فايده اي دارد يا نه، و بعد ببينيم که اگر ما از آن حضرت فايده نبرديم نقصير بي فايده بودن اوست يا تقصير اينکه ما نخواستيم استفاده کنيم.
اصولاً بايد ديدي که يک انسان فايده داشتنش چيست. و باز قبل از اين بايد ببينيم که آيا ملاک هستي هر موجود، فايده داشتن براي ديگران است، که اگر يک موجودي براي ديگران مفيد نبود بگوييم تو بايد از صفحه هستي خارج شوي! آيا با اين ملاک ما بايد به موجودات وجود بدهيم يااينکه خير اين ملاک هم اصلاً غلط است؟ خيلي ها فکر مي کنند که هر چيزي که فايده نداشت پس نبايد باشد و لذا سوال مي کنند: خلقت مار و عقرب و افعي و کرم خاکي و امثال آنها چه فايده اي دارد؟
اين بايد قبل از آن دو بحث بررسي شود که: آيا ملاک هستي اشخاص و اشياء فايده داشتن آنها براي ديگران است يا اينکه اين، ملاک نيست؟ جواب اين است که: خير چنين ملاکي نيست که خداوند هر چه را مي خواهد موجود کند حتماً بايد براي ديگران فايده داشته باشد. و فقط به همين خاطر که خود او از نعمت وجود برخوردار شود خداوند مي تواند به او فيض وجود بدهد، گر چه او براي ديگران هيچ فايده اي نداشته باشد. به چه دليل شما مي گوييد که اين مگس چون فايده براي هيچ جا ندارد نبايد خلق شود؟ اگر چه فرضاً هيچ فايده اي به هيچ جه نداشته باشد اما خودش که از نعمت هستي برخوردار است، به چه دليل ملاک وجود، فايده رساندن برخي از موجودات نسبت به برخي ديگر است؟
اين قدم اول است. دوم اينکه به چه دليل بايد مفيد فايده براي انسان باشد؟ چه کسي گفته است که محور هستي انسان است و خدا هر چيزي را که مي خواهد بيافريند بايد حتماً براي انسان مفيد باشد؟ خير، اين چنين نيست. داستان مشهوري است که حضرت موسي بن عمران روزي به سوي کوه طور مي رفت، در بيايان سوسکي را ديدي که با پشکلي بازي مي کرد. در همين لحظه در خاطرش گذشت که خداوند اين سوسک را براي چه آفريده است. رفت به کوه طور و در ضمن مناجات فراموش کرد که اين موضوع را سوال کند. بعد وقتي که خواست برگردد خداوند به او فرمود: يا موسي مثل اينکه سوالي هم داشتي؟ موسي جواب داد: خدايا! فرصت نشد که سوال کنم، خداوند فرمود: خوب الآن سوال کن. و بعد فرمود: موسي! آيا مي داني که تو در همان لحظه اي که از کنار آن سوسک گذشتي آن سوسک با خودش چه گفت؟ موسي عرض کرد: خير. خداوند فرمود: آن سوسک در آن لحظه گفت: خدايا! تو اين موسي را براي چه آفريدي؟ او چه فايده اي به حال من دارد؟
چه کسي گفته که ما آدميزاده ها محور هستيم، و اگر فرضاً وجود چيزي به حال ما فايده نداشت به خدا اعتراض کنيم؟ چه بسا قبل از اينکه ما اعتراض کنيم آن مگس اعتراض کند که: خدا اين آدميزاده ها را براي چه آفريدي که براي استراحت چند دقيقه اي خودش امشي را بر مي دارد و صد ها تن از ما را مي کشد؟ اين جنايتکار مفسد في الارض را چرا آفريدي؟
اين مسئله که ما بخواهيم ملاک هستي همه چيز را، فايده دادن به ما و مهمتر از ما، من، قرار دهيم اين ملاک يک ملاک غلطي است.
سوال مي کنيد که: پيغمبران به چه درد ما مي خوردند؟ حالا مثل اينکه ما گل سر سبد خلقت هستيم که بايد پيغمبران هم براي ما آفريده شده باشند. در صورتي که چنين نيست و لزومي هم ندارد. پيغمبران به چه درد ما مي خوردند؟ هيچي! پس چرا آمدند؟ به تو چه! اينها در آفرينش يک موجوداتي هستند و ما هم موجودي ديگر. ما در آفرينش به چه درد پيغمبران خورديم؟
اصلاً اين حرف که خدا پيغمبران را براي ما آفريده است، غلط است. زيرا خدا پيغمبران را براي ما نيافريد، خدا امام حسين و ائمه را براي ما نيافريد. لذا به دنبال اين مطلب هيچ گاه پيغمبران براي ما فداکاري نکردند، حضرت امام حسين براي ما خودش را به کشتن نداد، ائمه براي ما فداکاري نکردند. آنها براي خودشان فداکاري کردند. آنها براي اطاعت از خدا تلاش کردند و راه اطاعت خدا براي آنها اين بود که از ما دستگيري کنند. پس ما هدف خلقت انبياء نيستيم، ما هدف وجود ائمه نيستيم، امامان براي ما نيستند، امامان براي خودشان و خداي خودشان هستند؛ منتهي يک راه اتصال آنها به خدا و قرب منزلت آنها به خدا اين است که دستگيري از ما کنند و ما را هدايت کنند.
پس اين يک نکت? اساسي است که فلسف? وجودي انبياء و پيغمبران و ائمه وجود ما نيست. بنابراين، امام زمان براي ما چه فايده اي دارد؟ به فرض هيچي، خوب حالا آيا نبايد باشد؟ چه کسي گفت که ما محوريم و اگر او به درد ما نخورد پس ديگر نبايد باشد؟ اولين سوال و اولين بحث که مطرح مي شود مبني بر اين است که فايد? امام زمان براي ما چيست؟ جوابش اين است که خودت از معرکه برو بيرون به تو مربوط نيست! او يک موجودي است، همان طور که ما يک موجودي هستيم. فايده ما براي امام زمان چيست؟ هيچي. پس بر فرضي هم که او به درد ما نخورد هيچ مشکلي پيش نمي آيد. اين نکته اي است که خيلي ها از آن غافلند و فکر مي کنند که پيغمبران و ائمه و بزرگان دين براي آنها آفريده شده اند.
اين اولين نکته، و از اين مطلب که فارغ شديم بعد مي رسيم به اينکه: از اين خرف ها گذشته ايشان فايده شان چيست؟ آيا اصولاً فايده اي دارد يا ندارد؟
در جواب مي گوييم که يک موجود فايده اي که دارد متناسب با خودش مي باشد. فايد? اين گيلاس چيست؟ خوب مي نشينيم بحث مي کنيم که خواص گيلاس براي وجود انسان چيست. بعد نحو? استفاده بردن هم بايد متناسب با افرادي که مي خواهند از او استفاده ببرند فايده اي ديگر.
حجت هاي خداوند، پيغمبران، و ائمه دين يک فايد? وجودي دارند که ضمن بحث امکان اشرف برايتان گفتيم که اصلاً محور هستي آنها هستند. و در مبحث کمالات امام زمان ما اين بحث را کرديم که اصلاً به يمن آنها مردم روز مي خورند و به وجود آنها آسمان و زمين ثابت است.
پي بزرگترين فايد? امام عصر اين است که محور خلقت وجود انسان کامل است. حال بحث و مطالب فايد? حضرت نسبت به کل موجودات مي شود. پس اگر آن را در نظر بگيريم ديگر سوالي در اين مورد پيش نمي آيد. فايد? حضرت اين است که اگر او نباشد ما نيستيم. او حق حيات بر ما دارد.
او حق وجود بر ما دارد. او اصلاً محور هستي است. همين آبي که ما مي خوريم به خاطر وجود او وجود دارد. اين ميوه ها، اين شيريني ها و اين استقرار زمين به خاطر وجود انسان کامل است. پس مهمترين فايده همان حقوق معنوي در ارتباط با حضرت است که او محور خلقت است.
فرض کنيد مي گوييم در دو کيلو متري اينجا يک انبار يا فروشگاهي است که در آن فروشگاه و در آن مخزن هر چه که بخواهي وجود دارد. ايشان مي پرسند: گوشت هم دارند؟ مي گوييم: بله، مي گويند: ميوه هم دارند؟ بله، در آنجا لباس هم مي فروشند؟ بله. آيا در آنجا کتابفروشي هم هست؟ بله. پس هر کس آنچه را که مورد تقاضايش مي باشد سوال مي کند که آيا درآن مخزن وجوددارد، مي گوييم بله، اما در عين حال همه اينجا نشسته اند و اگر تا صبح قيامت هم که اينجا بنشينيم نه به لباس مي رسند نه کتاب به دست آن آقا مي آيد و نه گوشت به دست ديگري، البته آن مخزن پرفايده است ولي ما هم استفاده اي نبرده ايم. دو هزار چراغ را اينجا روشن کنيد، اما کتابتان را ببريد توي تاريکي مطالعه کنيد. در اين صورت اين چراغ ها براي شما بي فايده است. چرا نور دارد ولي شما نخواستيد از آن استفاده کنيد.
انسان کامل مخزن همه چيز است و ائم? اطهار منبع همه چيزند که اين همه چيز را در زيارت جامع? کبيره به ائمه خطاب مي کنيم:
« السلام عليکم يا اهل بين النبوه و موضع الرسالة و و مختلف الملائکه و مهبط الوحي و معدن الرحم? و خزان العلم ».
حال اگر دو هزار پيغمبر را در يک جا بگذارند، ولي ما برويم توي بيابانها بگرديم و از وحي پيغمبران استفاده نکنيم، تقصير پيغمبران چيست؟ بهترين دانشمندان را بياورند زنداني کنند. آيا تقصير آن دانشمند است يا تقصير مردم؟ بهترين کتاب ها را توي مخزن کتاب خانه هاي تهران بگذاريم و کسي براي مطالعه نيايد آيا کتاب ها بي فايده است يا مردم نمي خواهند از آن استفاده کنند؟
بنابراين خلاصه چنين مي شود که از نظر فايده هر گونه فايده اي که ما به آن احتياج داريم از نظر مادي و معنوي در وجود حضرت هست. يعني حتي اگر فرمول کشاورزي پيشرفته را مي خواهي حضرت بلد است. و اگر حتي پول مي خواهي حضرت دارد. سلامتي مي خواهي حضرت مي تواند به آدم سلامتي بدهد. اگر آمرزش گناهان مي خواهي حضرت دادر. مفاتيح خزائن خدا در دست او است. کليد گنج هاي آفرينش در دست او است اگر استفاده مي خواهي بکني برو استفاده کن!
پس حضرت از نظر فايده داشتن واجد همه چيز است، شامل هر علمي و هر کمالي، هم کمالات مادي و هم معنوي است. اين کمالات نه تنها در امام عصر وجود دارد بلکه در پدرانش هم که از دنيا رفته اند هست.
بنابراين ما از وجود امام زمان مي توانيم فوايد زيادي را ببريم ولي مانع داريم و آن مانع را خود ما ايجاد کرده ايم که در مبحث فلسف? غيبت مورد بحث قرار گرفت. البته در اينکه تمام فوايد حضرت به ما نمي رسد شکي نيست و ما از بسياري از فوايد حضرت محروميم، اما اين محروميت از يک موجود پر فايده دليل بر بي فايده بودن او نيست و اگر ما از يک دانشمند نتوانستيم استفاده کنيم دليل بر اين نيست که او علم ندارد بلکه بر عکس او علمش را دارد و کمالاتش را هم دارد و ما از او محروم هستيم.
حضرت فايده اش زياد است، منبع فوائد است، يک سلسله فوائدش غير مستقيم به تمام موجودات مي رسد، همان گونه که در روايت آمده است که از ائمه مي پرسيدند در دوران غيبت چگونه از حضرت مهدي استفاده مي شود، و ائمه (عليه السلام) جواب مي دادند، به همان گونه که خورشيد در پس ابر فايده اش را به همه جا و همه کس مي رساند.(1)
يک سلسله فوائد مترتب بر وجود امام زمان است که مورد استفاد? عومو قرار مي گيرد، فوايد معنوي نسبت به کل موجودات، فوائد معنوي خاص نسبت به اسلام، فوائد معنوي اخص نسبت به تشيع، و در طول اين فوائد نامرئي حضرت، فوائدي است که از حضرت در طول غيبت براي حفظ مذهب و حفظ قرآن و حفظ دين صادر شده است، و همچنين تاييداتي ايت که حضرت نسبت به شيعيان نمود. و توجهاتي است که امام زمان در طول غيبت نسبت به مردم داشته و در طول اين مدت زمان غيبت دستگيري هايي بوده که از علماء شيعه نموده است. يک سلسله مسائلي کلي در نگاهداري دين بوده که گاه و بيگاه چهره اي از آن فوائد را خود حضرت اشاره کرده است. از جمله خوابي است که مرحوم ميرزاي نائيني در بحبوح? جنگ جهاني در ايران ديده است. قضيه بدين شکل است که مرحوم نائيني در جريان جنگ خيلي براي سرنوشت کشور و مردمش ناراحت بود که شبي وجود مقدس امام عصر را در خواب مي بيند که ار دور ايستاده و با انگشت به نقطه اي اشاره مي کند. ميرزا جلو مي رود و اظهار ناراحتي و نگراني مي کند. حضرت خطاب به ميرزاي نائيني مي فرمايد: به آن ديوار نگاه کن. ميرزا مي گويد: ديدم ديوار مرتفعي در آن منطقه هست که کج شده و مشرف به سقوط است. حضرت در حالي که انگشتش را به سوي آن ديوار اشاره مي کرد مي فرمود: آن ديوار، ايران است که کج مي شود ولي ما نمي گذاريم فرو بريزد، چون آنجا شيعه خان? ما است.
اين خوابي است که پنجاه يا شصت سال قبل ميرزاي نائيني ديده است، و اين با واقعيت آن زمان تطبيق مي کرد. مع هذا ناگهان اوضاع تغيير مي کند. هزاران مشکلي که امروز در مملکت ما هست نشان? آن است که چيزي اين مملکت را نگاه داشته است، اما عامل نگاهداري کيست؟ ما اين گونه فوايد را در طول تاريخ فروان ديده ايم، اما خود حضرت را مستقيماً در کنار اينها مشاهده نکرده ايم.
چون بحث فايده يک بحث مفصل تاريخي است، لذا به طور اجمال مي گوييم که هزاران فوائد فردي به افراد، جمعي به جامع? تشيع و اسلام، فوائد نامرئي نسبت به کل موجودات از حضرت بروز کرده و مشاهده شده است. در کنار اين همه فوائد بايد گفت آنچه از حضرت استفاده نشده است اصلاً قابل مقايسه نيست. يعني بخش بسيار کوچکي به اندازه يک ذره از فوائد حضرت تا کنون بارز شده و بقيه اش که بخش عظيمي است مکتوم مانده است. و در حقيقت، علوم حضرت هنوز در پس پرده باقي مانده است، کمالات رهبري حضرت هنوز پنهان مانده و تصرف حضرت در جوامع مانده است. اين بي بهره ماندن از حضرت تقصير حضرت نيست بلکه تقصير ما است و تقصير جوامع است، و تقصير کساني است که اين موانع را در راه استفاده کردن از حضرت ايجاد کردند که به بحث فلسف? غيبت کبري حضرت بر مي گردد.
به عبارت ديگر آيا حضرت علي تمام فوائدش را به جامعه داد؟ خير. آيا رسول خدا تمام فوائدش را به جامع? انساني عرضه کرد؟ خير. آيا بخل از رسول الله و امير المومنين و ائم? اطهار بود؟ خير. عدم استفاده به سبب تقصير خود مردم بود که از پيغمبر و ائم? اطهار استفاده نکردند.
نتيج? صحبت اين شد که حضرت پرفايده است، فوائدش يک مقداري رسيده است فردي، اجتماعي، مادي و معنوي است. نمونه هايي از اين فوائد را در زندگي فردي خودمان ديده ايم در زندگاني اجتماعي خودمان ديده ايم، در تاريخ ديده ايم، و راهنماييهايي که به علماء اسلام در طول تاريخ کرده است پياده شده است.
و بسياري از فوائد مادي و معنوي حضرت هم که هنوز آشکار نگرديده و به دست ما نرسيده است و منتظر آن روزي هستيم که آن فوائد در سطح جهاني پياده بشود.
البته بحث ديدارهاي دوران غيبت کبري و کساني که به خدمت آن حضرت رسيده و مستقيماً از حضور آن حضرت بهره مند گشته اند در کتاب هاي مستقلي نوشته و جمع آوري شده است. و همچنين فرمايشات و کلمات وارده از آن حضرت و يا نامه ها و توقيعاتي که شمال معارف مهم ديني و اسلامي است و بخشي از احکام و مسائل فقهي را داراست در مجموعه هايي جمع آوري و منتظر گرديده است.
اللهم انا نرغب اليک في دولة کريمة تعزبها الاسلام واهله و تذل بها النفاق واهله و تجعلنا فيها من الدعاة الي طاعتک و القادة الي سبيلک.

پي نوشت :

1. صافي گلپايگاني، منتخب الاثر، 270-272.

منبع: گفتارهايي پيرامون امام زمان عليه السلام
سيد حسن افتخارزاده


چاپ   ایمیل