گرایشهای مذهب تشیع

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 4 - 7 دقیقه)

111الگرایش های مختلف مذهب شیعه از آغاز به گواهی روایات فراوان بر مبنای اندیشه اثناعشری شکل گرفت، در گذر تاریخِ خود دو گرایش عمده را تجربه کرد که در ذیل به آن ها و برخی گرایش های فرعی دیگر اشاره می کنیم:

1- زیدیه

گرایش نخست مربوط به زمانی بود که زید فرزند شایسته امام زین العابدین(ع) در زمان امام جعفر صادق(ع) علیه دستگاه ظلم بنی امیه قیام کرد، اما به دلایل مختلفی با شکست مواجه شد و به گونه غم انگیزی به شهادت رسید.

گویا پس از او در میان برخی پیروان باقی مانده اش جریانی به وجود آمد که شرط قیام مسلّحانه علیه طاغوت را بر شرایط امامان شیعه که پیش از آن گفته شده بود افزود، و آن را جای گزین شرط عصمت ساخت، (1) و باور یافت که امامت به فرزندان امام حسین(ع) و امام باقر(ع) اختصاص ندارد و همه فرزندان علی(ع) را در برمی گیرد. هر چند قرائنی وجود دارد که شخص زید بن علی(ع) چنین اندیشه ای نداشته و به امامت خود و فرزندان خویش باورمند نبوده است، اما به هر حال این گرایش فکری با انتساب به او «زیدیه» نام گرفت و تاکنون به عنوان یکی از گرایش های فرعی شیعه استمرار یافته است. (2)

2- اسماعیلیه

گرایش دیگر نیز مربوط به زمان امام صادق(ع) بود که فرزند بزرگتر آن حضرت اسماعیل فاقد شرایط امامت مانند علم کافی و عصمت تشخیص داده شد. لذا بر خلاف انتظار برخی شیعیان که فرزند بزرگتر را شایسته امامت می پنداشتند، آن حضرت به امر الهی فرزند کوچکتر خود امام موسی کاظم(ع) را به عنوان جانشین خود معرّفی فرمود. این کار آن دسته از شیعیان را قانع نکرد، لذا پس از شهادت امام صادق(ع) به امامت اسماعیل باور بستند و پس از وی امامت را در فرزندان او جاری پنداشتند و از این رو «اسماعیلیه» نام گرفتند.

هر چند مدارک روایی و شواهد تاریخی فراوانی در دست است که مرگ اسماعیل را پیش از شهادت امام صادق(ع) نشان می دهد، و تأکید می کند که وی در زمان شهادت پدر زنده نبوده است تا جانشینی آن حضرت را بر عهده بگیرد، اما گویا این واقعیت مهم، اسماعیلیان را از دیدگاه نادرست خود بازنداشته، و این اندیشه نیز تاکنون به عنوان یکی از گرایش های فرعی شیعه بر جای مانده است.

3- گرایش های فرعی دیگر

البته گرایش های فرعی دیگری نیز در تاریخ شیعه وجود داشته که به فراموشی سپرده شده و اثری از آن ها بر جای نمانده است؛ مانند گرایش «کیسانیه» که به امامت محمّد حنفیه فرزند امام علی(ع) پس از امام حسن(ع) و امام حسین(ع) باورمند بودند، و گرایش «واقفه» که در امامت امام رضا(ع) توقّف نمودند، و چند گرایش انحرافی دیگر.

4- گرایش های موهوم

افزون بر این ها، برخی از نویسندگان اهل سنّت از گرایش هایی نام برده اند که به نظر می رسد هیچ گاه در تاریخ شیعه وجود نداشته اند و تنها زاده خیال پردازی های عجیب و غریب نویسندگانشان بوده اند. گرایش هایی مانند بیانیه، رزامیه، حلویه، شاعیه، شریکیه، تناسخیه، لاعنه، مخطئه و مانند آن واژه های بی معنایی هستند که به مذهب شیعه بسته شده اند، تا ذهنیت اهل سنّت را نسبت به این مذهب اصیل بیش از پیش پریشان گردانند. (3)

با این حال، چنان چه اشاره شد، گرایش اصلی مذهب شیعه که اکثریت جامعه شیعی را در برمی گیرد اعتقاد به امامت امامان معصوم دوازده گانه است؛ گرایشی که نزد اهل سنّت با عنوان «امامیه» یا «اثنا عشریه» شناخته می شود. از این رو، در گفتار حاضر مراد ما از «شیعه» تنها همین گرایش اصیل است.

5- گرایش های غالیان و مسأله غلو

در این جا مناسب است به فراخور بحث، درباره «غلو» و «غالیان» از دیدگاه شیعه، سخنی هر چند کوتاه به میان آوریم، چراکه به نظر می رسد بسیاری از اهل سنّت، چنان چه اشاره شد، «غالیان» را یکی از فرق شیعه می پندارند و حتّی برخی از آنان میان تشیع و غلو فرقی نمی شناسند!

«غلو» در لغت به معنای بالا آمدن و در گذشتن از چیزی (4) و در اصطلاح به معنای زیاده روی یا زیاده گویی در باورها و دیدگاه های دینی است. قرآن کریم این واژه را در این معنا استعمال کرده و خطاب به اهل کتاب فرموده است:

قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لا تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ غَیْرَ الْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا کَثِیراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبِیلِ (5)

؛ «بگو: ای اهل کتاب! در دین خود به ناراستی غلو نکنید و پیرو خواهش های گروهی نباشید که پیشتر گمراه شدند و بسیاری را گمراه کردند و از میان راه به در شدند».

درباره مسأله «غلو» و مفهوم و پیشینه آن در تاریخ اسلامی سخن بسیار است، امّا آن چه در این مختصر می توان گفت، ابهامی است که در مفهوم آن وجود داشته و در عمل، تشخیص مصادیق آن را با مشکل مواجه ساخته است. اگر چه همه مذاهب اسلامی از شیعه و اهل سنّت «غلو» را یک گرایش انحرافی می دانند و بر ناروا بودن آن در هر سطحی که باشد هم داستانند، امّا آن چه دقیقاً مشخّص و معلوم نیست این است که کدام دیدگاه مصداق غلو و کدام فرد یا مذهب غالی است! وجود ابهام در این مسأله، خود یکی از عوامل اختلاف میان شیعه و اهل سنّت و حتّی اختلاف میان خود شیعیان شده است.

اهل سنّت، که البته عمدتاً برای عموم ائمه اهل بیت(علیهم السلام) احترام قائل هستند، اعتقاد شیعه به امامت و ولایت آن ها را گونه ای «غلو» و زیاده روی ارزیابی می کنند و بر آنند که شیعیان درباره جایگاه و نقش اهل بیت(علیهم السلام) اغراق می نمایند! در حالی که این اعتقاد شیعیان، یک اعتقاد اصیل اسلامی است و به هیچ روی نمی تواند مصداقی برای «غلو» باشد. اگر چه در این میان، از باورهای سخیفی چون اعتقاد به الوهیت علی(ع) نیز سخن به میان می آورند که هر چند مصداق مسلّم «غلو» و زیاده گویی است، امّا دامان شیعه از آن پیراسته است. شیعه هرگز کسانی که چنین انگاره های کفرآمیزی داشته اند را در خود ندانسته و به خود راه نداده است، لذا داخل دانستن غالیان در مذهب شیعه خبطی آشکار و خطایی بس فاحش است.

تردیدی نیست که اهل بیت(علیهم السلام) خود را بندگان خداوند بلندمرتبه و جانشینان پیامبر او(ص) می دانستند و با هر باوری که معارض این حقیقت بود به شدّت مقابله می فرمودند. شدّت برخورد آن بزرگواران با غلو و غالیان در احادیث فراوانی نمود یافته که برخی از آن ها را صاحب «وسائل الشیعه» تحت باب «حکم الغلاه و القدریه» گرد آورده است. (6 )

با این حال، نسبت دادن غلو به شیعیان اختصاصی به اهل سنّت نداشته و در میان خود شیعیان نیز در ارتباط با یکدیگر وجود داشته است.

با این وصف، به نظر می رسد که باید برای این اختلاف نگرش ها که در عمل به اختلاف مذاهب اسلامی و حتّی اختلاف پیروان یک مذهب انجامیده است، چاره ای اندیشید. به نظر نگارنده، بهترین راهکار عملی، آن است که در نسبت دادن «غلو» به شخصیت ها و مذاهب اسلامی احتیاط بیشتری مبذول داشته و به «قدر متیقّن» بسنده شود.

قدر متیقّن غلو همانا باور و دیدگاهی است که با اصول و ضروریات اسلام که مورد اتّفاق نظر عموم مسلمین است، منافات داشته باشد و آن چه با اصول و ضروریات اسلام مانند توحید خداوند و نبوّت پیامبر اکرم(ص) منافات نداشته باشد می تواند به عنوان یک نظریه مطرح شود و البته در صورت نیاز، توسّط مخالفان آن مورد نقد و ارزیابی مسالمت آمیز قرار گیرد.

1- الإرشاد إلی سبیل الرشاد، ص 69 به بعد. 2- امروز بسیاری از شیعیان کشور یمن گرایش زیدی دارند. 3- برای آشنایی با این گرایش های موهوم، نگاه کنید به: الملل و النحل، 1/ 146 به بعد. 4- الصحاح، 6/ 2448. 5- مائده: 77. 6- وسائل الشیعه، 28/ 334


چاپ   ایمیل