مفاخر شیعه حسن بن يوسف(علامه حلي)

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 8 - 15 دقیقه)

 

برگ هاي زرين حيات علامه حلي با تعهد و صداقت مزين و با تار و پودي از اخلاص و محبت شيرازه گرديده است. مرزبان بيداري که فقه شيعه و معارف اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام را در سايه سار ولايت پاسداري کرد و فقاهت را با درفش ولايت بر افراشت.باشد که با دقت و مطالعه در زندگي اين ستاره درخشان روح بلند، ايمان ، لوح دانش و فضيلتهاي معنوي و تقواي او را نظاره کنيم و در پرتو معرفت ، هنر، تعهد و اخلاصش ، نبض حرکت دانشها و تحصيلات خويش را تنظيم نماييم و با شيوه برخورد با رخدادها و فراز و نشيب حوادث روزگار آشنا شويم.

ولادت و خاندان
چنانکه نقل است مولاي متقيان علي عليه السلام در مسير حرکت از کوفه به صفين بر تپه هاي بابل روي تل بزرگي ايستاد و اشاره به بيشه و نيزاري نمود و اين سخن را فرمود: اينجا شهري است و چه شهري !
اصبغ بن نباته از ياران نزديک حضرت عرض کرد: يا اميرالمومنين ! مي بينم از وجود شهري در اينجا سخن مي گويي، آيا در اينجا شهري بود و اکنون آثار آن از بين رفته است ؟
از ايوان طلاي اميرالمومنين عليه السلام دري به رواق علوي گشوده است. پس از ورود به سمت راست، حجره‌اي کوچک داراي پنجره فولادي، مخصوص قبر شريف علامه حلي است. زائرين بارگاه علوي در مقابل اين حجره توقفي کرده، مرقد شريفش را زيارت مي‌کنند و از روح بلندش مدد مي‌جويند.فرمود: نه ! ولي در اينجا شهري به وجود مي آيد که آن را «حله سيفيه» مي‌گويند و مردي از تيره بني اسد آن را بنا مي‌کند و از اين شهر مردمي پاک سرشت و مطهر پديد مي آيند که در پيشگاه خداوند مقرب و مستجاب الدعوة مي‌شوند.
در شب 29 رمضان 648 هـ . ق در اين شهر فرزندي از خانداني پاک سرشت ولادت يافت که از مقربان درگاه باري تعالي قرار گرفت. نامش حسن و معروف به آية الله علامه حلي است. مادرش بانويي نيکوکار و عفيف ، دختر حسن بن يحيي بن حسن حلي خواهر محقق حلي است و پدرش شيخ يوسف سديدالدين از دانشمندان و فقهاي عصر خويش در شهر فقاهت حله است.
علامه حلي از طرف پدر به "آل مطهر" پيوند مي خورد که خانداني مقدس ‍ و بزرگ و همه اهل دانش و فضيلت و تقوا بودند. از آنها آثار و نوشته هاي گرانقدر به يادگار مانده که تا به امروز و در امتداد تاريخ مورد استفاده دانش پژوهان قرار گرفته است. آل مطهر به قبيله بني اسد که بزرگترين قبيله عرب در شهر حله است پويند مي خوردند که مدت زماني حکومت و سيادت از آنها بود.

آغاز تحصيل
منزل شيخ سديدالدين که سرشار از کرامت و تقواست، کودکي را در خود جاي داده که مايه افتخار آن است. حسن فرزند شيخ گرچه هنوز از عمرش ‍ چند سالي بيش نگذشته، با راهنمايي دلسوزانه پدرش براي فراگيري قرآن مجيد به مکتب خانه رفت و با تلاش و پيگيري مداوم و هوش و استعداد خدادادي که داشت در زمان کوتاه خواندن قرآن را بخوبي ياد گرفت.
فرزند شيخ نوشتن را در مکتب خانه آموخت ولي به اين مقدار راضي نشد. از اين رو نزد معلم خصوصي خود رفت و در محضر شخصي به نام «محرم» با تلاش و جديت فراوان در اندک زمان نوشتن را بخوبي فرا گرفت.
حسن بن يوسف پس از آموختن کتاب وحي و خط، کم کم آمادگي فراگيري دانش ها را در خود تقويت نمود و در مراحل اوليه تحصيل مقدمات و مبادي علوم را در محضر پدر فاضل و فقيه خود آموخت و به سبب کسب اين همه فضيلت ها و نيکي ها در سنين کودکي به لقب «جمال الدين» (زينت و زيبايي دين) در بين خانواده و دانشمندان مشهور گشت.

در محضر عالمان
جمال الدين در شهر حله بزيست و در محضر فقها، متکلمان و فلاسفه والا مقام با کمال ادب زانو زد و از روح بلند و اخلاق و دانش آنان بهره کافي برد و خويشتن را به دانش و تهذيب نفس آراست و به تمام فنون و علوم مسلح گرديد و از دست آنان به دريافت اجازه نامه اجتهادي و نقل حديث مفتخر گرديد. حال به اختصار به نام چند نفر از اساتيد بزرگواري اشاره مي‌کنيم : شيخ يوسف سديدالدين (پدر ارجمند او)، محقق حلي (602 - 676 ق )، خواجه نصيرالدين طوسي (597 - 672 ق.) سيد رضي الدين علي بن طاووس (597 - 664 ق .)، سيد احمد بن طاووس (متوفا به سال 673 ق.) يحيي بن سعيد حلي (متوفا به سال 690 ق .) مفيدالدين محمد بن جهم حلي ، علي بن سليان بحراني ، ابن ميثم بحراني (626 - 679 ق.)، جمال الدين حسين بن اياز نحوي (متوفاي 681 ق .)، محمد بن محمد بن احمد کشي (615 - 695 ق )، نجم الدين علي بن عمر کاتبي (متوفا به سال 675 ق )، برهان الدين نسفي ، شيخ فاروقي واسطي و شيخ تقي الدين عبدالله بن جعفر کوفي.

درخشش
جمال الدين حسن ، ستاره پر فروغ «آل مطهر» و شهر فقاهت حله هنوز مدت زماني از تحصيلش نگذشته بود که با ذوق سرشار خدادادي و علاقه وافر، به تمام دانشهاي بشري مانند فقه و حديث ، کلام و فلسله ، اصول فقه ، منطق ، رياضيات و هندسه مسلح گرديد و تجربه لازم را به دست آورد. آوازه فضل و دانش وي به سرعت در سزرمين حله و ديگر شهرها پيچيد و در مجالس درس و محيط فرهنگي نام مقدسش را به نيکي و احترام ياد مي کردند و «علامه» اش مي‌خواندند.
علامه حلي در شهر حله حوزه درس تشکيل داد و علاقه مندان و تشنه کامان معارف و علوم اهل بيت عليهم السلام از کوشه و کنار جذب آن شدند و از درياي بي کرانش سيراب گشتند.
يکي از دانشمندان مي گويد: علامه حلي نظيري ندارد نه پيش از زمان خودش نه بعد از آن . کسي که در مجلس درس او پانصد مجتهد تربيت شد.
از جمله فرزانگان و ستارگاني که در محضرش زانو زدند و از انفاس پاک و مکتب پر بار فقهي ، کلامي و روح بلندش بهره ها بردند از از دست مبارکش ‍ به دريافت اجازه نامه اجتهادي و نقل حديث مفتخر شدند اينان بودند:
فرزند عزيز و نابغه اش محمد بن حسن بن يوسف حلي معروف به "فخر المحققين" (628 - 771 ق )، سيد عميدالدين عبدالمطلب و سيد ضيا الدين عبدالله حسيني اعرجي حلي (خواهرزادگان علامه حلي ) تاج الدين سيد محمد بن قاسم حسني معروف به "ابن معيه" (متوفي 776 ق )، رضي الدين ابوالحسن علي بن احمد حلي (متوفي 757 ق )، قطب الدين رازي (متوفي 776 ق .)، سيد نجم الدين مهنا بن سنان مدني ، تاج الدين محمود بن مولا، تقي الدين ابراهيم بن حسين آملي و محمد بن علي جرجاني.

مرجع شيعه
بعد از رحلت محقق حلي در سال 676 هـ . ق زعامت و مرجعيت شيعيان به علامه حلي منتقل گرديد و او در آن زمان 28 ساله بود كه اين بار امانت الهي بر دوش با کفايت او گذاشته شد. بدين سبب به لقب مقدس و شريف "آية الله" مشهور گرديد، که در آن روزگار تنها او به اين لقب خوانده مي شد و هر کس آية الله مي‌گفت منظورش علامه حلي بود.
از فضيلتهاي او بود که در زندگي کمتر دانشمند علامه به پيروي از مولا و مقتدايش اميرالمومنين عليه السلام نواحي وسيعي را با مال و دست خود آباد کرد و براي استفاده مردم وقف نمود

عصر علامه
عصر علامه را بايد زمان توسعه فقه و شيعه و حقانيت مذهب اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام و در دوره پيشرفت تمدن و دانش در گوشه و کنار جهان اسلام ناميد. چرا که علامه حلي تلاش و کوشش خستگي ناپذيري در نشر علوم و فقه اسلام بر طبق مذهب اهل بيت نمود و در فقه تحول و شيوه نوي را ارائه کرد.
وي اولين فقيهي بود که رياضيات را به عنوان دانشي در فقه وارد کرد و به فقه استدلالي تکامل بخشيد. تاثيري که ديدگاه فقهي ، کلامي و آثار علامه گذارده بود محور بحث و تکليه گاه دانشمندان بر طبق نظرات فقهي فقها و دانشمندان شيعي بود.
حضور چنين دانشمندان دلسوز فرهنگ اسلام و ملت در دستگاه مغولان، در پيشرفت علم و جلوگيري مغولان وحشي از تخريب و آتش سوزي مراکز فرهنگي و کتابخانه ها، نقش بسزايي ايفا کرد، دانشمنداني که در انجام اين مهم از آبروي خويشتن سرمايه گذاشتند و همچون شمع سوختند.

بذر تشيع
آن را که فضل و دانش و تقوا مسلم است هر جا قدم نهد قدمش خير مقدم است
حضور فقيه يگانه عصر علامه حلي در ايران و مرکز حکومت مغولان خير و برکت بود و با زمينه هايي که حاکم مغول براي وي به وجود آورده بود کمال بهره را برد و به دفاع از امامت و ولايت ائمه معصومين عليهم السلام برخاست . از اين رو بزرگترين جلسه مناظره با حضور انديشمندان شيعي و علماي مذاهب مختلف برگزار شد. از طورف علماي اهل سنت خواجه نظام الدين عبدالملک مراغه‌اي که از علماي شافعي و داناترين آنها بود برگزيده شد. علامه حلي با وي در بحث امامت مناظره کرد و خلافت بلا فصل مولا علي عليه السلام بعد از رسالت پيامبر اسلام را ثابت نمود و با دليل هاي بسيار محکم برتري مذهب شيعه اماميه را چنان روشن ساخت که جاي هيچ گونه ترديد و شبهه اي براي حاضران باقي نماند.
پس از جلسات بحث و مناظره و اثبات حقانيت مذهب اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام اولجايتو مذهب اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام، اولجايتو مذهب شيعه را انتخاب کرد و به لقب «سلطان محمد خدابنده» معروف گشت. پس از اعلان تشيع وي، در سراسر ايران مذهب اهل بيت منتشر شد و سلطان به نام دوازده امام خطبه خواند و دستور داد در تمام شهرها به نام مقدس ائمه معصومين عليهم السلام سکه زنند و سر در مساجد و اماکن مشرفه به نام ائمه مزين گردد.
يکي از دانشمندان مي نويسد: اگر براي علامه حلي منقبت و فضيلتي غير از شيعه شدن سلطان محمد به دست او نبود، همين براي برتري و افتخار علامه بر دانشمندان و فقها بس بود حال آنکه مناقب و خوبيهاي وي شمارش يافتني نيست و آثار ارزنده اش بي نهايت است.

علامه در ايران
آية الله علامه حلي، عارف و فقيه بر جسته شيعه ، در ايران باقي ماند و حدود يک دهم از عمر شريفش در اين خطه گذشت. او در اين مدت خدمات بسيار ارزنده اي نمود و در نشر علوم و معارف اهل بيت عليهم السلام کوشش فراوان نمود و شاگردان زيادي را تربيت کرد.
علامه چه در شهر سلطانيه و چه در مسافرتها به ديگر شهرهاي ايران پيوسته ملازم با سلطان بود به پيشنهاد وي سلطان دستور داد مدرسه سياري را از خيمه و چادر، داراي حجره و مدرس آماده کنند تا با کاروان حمل گردد و در هر منزلي که کاروان رحل اقامت کرد خيمه مدرسه در بالاترين و بهترين نقطه منزل بر پا شود.
او علاوه بر تدريس و بحث و مناظره با دانشمندان اهل سنت و تربيت شاگردان، به نوشتن کتابهاي فقهي، کلامي و اعتقادي مشغول بود، چنانکه در پايان بعضي از کتابهاي خود نگاشته است: اين نوشته در مدرسه سيار سلطانيه در کرمانشاهان به اتمام رسيد. وي کتاب ارزشمند «منهاج الکرامه» را که در موضوع امامت است براي سلطان نوشت و در همان زمان پخش گرديد.
علامه حلي پس از يک دهه تلاش و خدمات ارزنده فرهنگي و به اهتزاز در آوردن پرچم ولايت و عشق و محبت خاندان طهارت علهيم السلام در سراسر قلمرو مغولان در ايران، در سال 716 ق بعد از مرگ سلطان محمد خدابنده ، به وطن خويش سرزمين حله برگشت و در آنجا به تدريس و تاليف مشغول گرديد و تا آخر عمر منصب مرجعيت و فتوا و زعامت شيعيان را به عهده داشت.
بعد از رحلت محقق حلي در سال 676 ق زعامت و مرجعيت شيعيان به علامه حلي منتقل گرديد و او در آن زمان 28 ساله بود كه اين بار امانت الهي بر دوش با کفايت او گذاشته شد. بدين سبب به لقب مقدس و شريف "آية الله" مشهور گرديد، که در آن روزگار تنها او به اين لقب خوانده مي شد و هر کس آيه الله مي گفت منظورش علامه حلي بود.

فضيلتهاي درخشان
انسانهاي نمونه داراي يک بعد و ارزش خاص نيستند، بلکه ارزشهاي گوناگون را در خود جمع کرده اند. علامه حلي از شخصيتهايي است که از هر نظر مصداق انسان کامل است و داراي ابعاد گوناگون و فضيلتهاي درخشان. او در تمام دانشها علامه بود و گوي سبقت را از ديگران ربود و ارزشهاي ممتازي را که ديگران داشتند به تنهايي داشت. وي با انديشه و فکر مواج خويش علاوه بر تحولي که در فقه ايجاد کرد و در عصر خويش ‍ مسير انديشه فقها را متوجه مباني فقه و معارف اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام نمود در فنون و دانشهاي ديگر چون حديث تحول بنيادي به وجود آورد و دريچه اي به روي محققان در طول تاريخ گشود که مشعل پر فروغي فرا راه آنان شد.
علامه حلي پرچم ولايت را بر افراشت و با تمام وجود از ولايت و رهبري صحيح دفاع کرد. اين عشق سرشار به خاندان طهارت علهيم السلام با گوشت، پوست و استخوانش آميخته بود و آنجا که در ارتباط با آنان قلم بر صفحه کاغذ مي گذاشت با اخلاص برخاسته از اعماق جانش چنين مي نگاشت: بزرگترين سرچشمه دوستي و محبت اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام اطاعت و پذيرش حکومت و ولايت آنهاست و قيام بر همان شيوه اي که آنان ترسيم کردند... .
سفارش مي کنم که به محبت و عشق ورزي به فرزندان فاطمه زهرا عليهاالسلام . چون آنان شفاعت کنندگان ما هستند در روزي که مال و فرزندان براي ما سودي نخواهند داشت ... از چيزهايي که خداوند بر ما احسان کرد اينکه در بين ما آل علي عليه السلام را قرار داده است . خداوندا، ما را بر دوستي و محبت آنان محشور کن و از کساني قرار ده که حق جدشان پيامبر و نسلش را ادا کرده اند.

غروب ستاره حله
پايان زندگي هر کس به مرگ اوست جز مرد حق که مرگ وي آغاز دفتر است محرم سال 726 ق . براي شيعيان و پيروان راستين اسلام فراموش نشدني است. عزا و ماتم آنان افزون است. بويژه حله اين سرزمين مردان پاک سرشت و عاشقان اهل بيت عليهم السلام شور و ماتم بيشتري دارد.
از ايوان طلاي اميرالمومنين عليه السلام دري به رواق علوي گشوده است. پس از ورود به سمت راست، حجره‌اي کوچک داراي پنجره فولادي، مخصوص قبر شريف علامه حلي است. زائرين بارگاه علوي در مقابل اين حجره توقفي کرده، مرقد شريفش را زيارت مي‌کنند و از روح بلندش مدد مي‌جويند.

ملخص نوشته‌اي از : محمد حسن اماني ؛ تلخيص: دين و انديشه سايت تبيان

طبقه بندي موضوعي آثار علامه حلي

تدريس و تاليف هر يک فضيلت بسيار مهمي براي رادمردان عرصه دانش ‍ است و علامه شخصيتي بود که در اين دو جنبه از ديگر محققان و دانشوران پيشي گرفت و سرآمد روزگار شد. چنانکه گفته‌اند: علامه حلي زماني از نوشتن کتابهاي حکمت و کلام فارغ شد و به تاليف کتابهاي فقهي پرداخت که از عمر مبارکش بيش از 26 سال نگذشته بود.
او در رشته هاي گوناگون علوم کتابهاي زيادي دارد که اگر در مجموعه اي جمع آوري شود دايرة المعارف و کتابخانه بسيار ارزشمندي خواهد شد. يکي از دانشمندان مي‌نويسد: اگر به نوشته‌هاي علامه دقت کنيد پي خواهيد برد که اين مرد از طرف خداوند تاييد شده است، بلکه نشانه‌اي از نشانه‌هاي خداست. چنانچه نوشته‌هاي وي بر ايام عمرش - از ولادت تا وفات - تقسيم شود سهم هر روز يک دفترچه بزرگ مي شود.

الف - آثار فقهي

منتهي المطلب في تحقيق المذهب ،
تلخيص المرام في معرفه الاحکام ،
غايه الاحکام في تصحيح تلخيص المرام ،
تحرير الاحکام الشرعيه علي مذهب الاماميه ،
مختلف الشيعه في احکام الشرعيه ،
تبصره المتعلمين في احکام الدين ،
تذکره الفقها، ارشاد الاذهان في احکام الايمان ،
قواعد الاحکام في معرفه الحلال و الحرام ،
مدارک الاحکام ،
نهايه الاحکام في معرفه الاحکام ،
المنهاج في مناسک الحاج ،
تسبيل الاذهان الي احکام الايمان ،
تسليک الافهام في معرفه الاحکام ،
تنقيح قواعد الدين ،
تذهيب النفس في معرفه المذاهب الخمس ،
المعتمد في الفقه ،
رساله في واجبات الحج و ارکانه
رساله في واجبات الوضو و الصلوه .

ب - آثار اصولي
لنکه البديعه في تحرير الذريعه ،
غايه الوصول و ايضاح السبل ،
مبادي الوصول الي يعلم الاصول ،
تهذيب الوصول الي علم الاصول ،
نهايه الوصول الي علم الاصول ،
نه الوصول الي علم الاصول ،
منتهي الوصول الي علمي الکلام و الاصول .

ج - آثار کلامي و اعتقادي
منهاج اليقين ،
کشف المراد،
انوار الملکوت في شرح الياقوت ،
نظم البراهين في اصول الدين ،
معارج الفهم ،
الابحاث المفيده في تحصيل العقيده ،
کشف الفوائد في شرح قواعد العقائد، مقصد الواصلين ،
تسليک النفس الي حظيره القدس ،
نهج المسترشدين ،
مناهج الهدآيه و معارج الدرآيه ،
منهاج الکرامه ، نهايه المرام ،
نهج الحق و کشف الصدق ،
الالفين ،
باب حادي عشر،
اربعون مساله ،
رساله في خلق الاعمال ،
استقصا النظر، الخلاصه ،
رساله السعديه ،
رساله واجب الاعتقاد،
اثبات الرجعه ،
الايمان ،
رساله في جواب سئوالين ،
کشف اليقين في فضائل امير المومنين عليه السلام ،
جواهر المطاب ،
التناسب بين الاشعريه و فرق السوفسطائيه
المبحاث السنيه و المعارضات النصريه ،
مرثيه الحسين عليه السلام .

د - آثار حديثي
استقصا الاعتبار في تحقيق معاني الاخبار،
مصابيح الانوار،
الدرر و المرجان في الاحاديث الصحاح و الحاسن ،
نهج الوضاح في الاحاديث الصحاح ،
جامع الاخبار،
شرح الکلمات الخمس لاميرالمومنين عليه السلام ،
مختصر شرح نهج البلاغه ،
شرح حديث قدسي .

ه ‍- آثار رجالي
خلاصه الاقوال في معرفه الرجال ،
کشف المقال في معرفه الرجال ،
ايضاح الاشتباه .

و - آثار تفسيري
نهج الايمان في تفسير القرآن ،
القول الوجيز في تفسير الکتاب العزيز
ايضاح مخالفه السنه .

ز - آثار فلسفي و منطقي
القواعد و المقاصد،
الاسرار الخفيه ،
کاشف الاستار،
الدر المکنون ،
المقامات ،
حل المشکلات ،
ايضاح التلبيس ،
الجوهر النضيد،
ايضاح المقاصد،
نهج العرفان ،
کشف الخفا من کتاب الشفا،
مراصد التدقيق و مقاصد التحقيق ،
المحاکمات بين شراح الاشارت ،
ايضاح المعضلات من شرح الاشارات ،
نور المشرق في علم المنطق ،
الاشارات الي معاني الاشارات ،
بسط الاشارت ،
تحرير الابحاث في معرفه العلوم الثلاثه ،
تحصيل الملخص ،
التعليم التام ،
شرح القانون ،
شرح حکمه الاشراق ،
القواعد الجليه .

ح - آثار ارزنده در زمينه دعا
الادعيه الفاخره المنقوله عن الائمه الطاهره
منهاج الصلاح في اختصار المصباح .

ط - آثار ادبي
کشف المکنون من کتاب القانون ،
بسط الکافيه ،
المقاصد الوافيه بفوائد القانون و الکافيه ،
المطالب العليه ،
لب الحمکه ،
و اشعار در موضوعات مختلف و قصيده اي بلند درباره دانش و مال .

ي - ديگر آثار
آداب البحث ،
جوابات المسائل المهنائيه الاولي ،
جوابات المسائل المهنائيه الثانيه ،
جواب السوال عن حکمه النسخ ،
اجازه نقل حديث به بني زهره حلبي ،
اجازه نقل حديث به قطب الدين رازي در ورامين ،
اجازه نقل حديث به مولا تاج الدين رازي در سلطانيه ،
دو جازه نقل حديث به سيد مهنا بن سنان مدني در حله ،
اجازات متعدد به شاگردان و ديگر فقها،
وصيتنامه ،
الغريه ،
مسائل سيد علاالدين .


چاپ   ایمیل