نویسنده مسئول: زهرا سجادی دانشجو دکترا شیعه شناسی
چكيده
سعد بن عبداالله اشعری از اصحاب امام حسن عسکری(عليه السلام) يكي از شخصيت هاي بزرگِ قم در قرن سوم هجري و از صاحبنظران در فنّ حديث و فقه است. علماي علم رجال، سعد را فقيهي جامع، محدّثي مورد اعتماد و موثّق دانستهاند. به جز دو كتاب سعد اشعري به نامهاي: المقالات و الفرق كه كتابي است در علم كلام و بيان فرقههاي مختلف شيعي (از زمان پيامبرصلی الله علیه وآله تا زمان تأليف) و مختصر بصائر الدرجات ،بقيّة آثار وي در طول زمان از بين رفته و به دست ما نرسيده است. افزون بردو کتاب نام برده، نجاشي در رجال 36 اثر از آثار نفيس سعد وشيخ طوسي در الفهرست علاوه بر آثار نامبردة نجاشي، نام يك اثر ديگر از وی را ذكر كرده است كه در مجموع نام 37 اثر از وي مشخّص شده است.
ابن داود حلّی در اوائل قرن هشتم قمری، نام سعد بن عبدالله را در دو جاي مختلف كتاب خويش بیان نموده که وي با اين كار به نوعي می خواسته سعد را از جمله راويان ضعيف معرفي کند که برخي دانشمندان رجال در مقام دفاع از سعد برآمدند چون آيت الله خويي در معجم رجال الحديث وعلامة مامقانی در تنقيح المقال. وی علاوه بر شنیدن حدیث ،در تالیف و تصنیف حدیث نیز کوشا بوده است .آگاهی سعد بن عبدالله از گرایش ها، جریان ها و فرقه های شیعی هم عصر وی، با نگاهی به تالیفات او نمود می یابد. تالیفاتی از او در رده افکار علی بن ابراهیم بن هاشم درباره دیدگاه وی در مورد هشام ،نشان دهنده این بیان است که سعد بن عبدالله را می توان در گرایش مخالفان خط فکری هشام بن حکم قرار داد. نتیجه این توصیف آن است که نقل حدیث ایشان از طریق راویان همفکر هشام بن حکم محدود یا ممنوع بوده است.
کلید واژه ها : سعدبن عبدالله ، اشعری ، مدرسه قم ، محدثان شیعه
مقدمه
در جهان اسلام با توجه به نقش حدیث، گرایشهای متفاوتی ایجاد و زمینه ساز تشکیل مکاتب مختلفی گردیده است.
در بررسی حوزههای حدیثی، محورهای مختلفی قابل پیگیری است. نگاه کلان و برون تاریخی، نگاه متمرکز بر راویان، میراث حدیثی حوزه مورد پژوهش وگونههای آن، محورهای متمایزی است که هر یک به شاخه ها و فصلهایی بخش پذیر است.
برای رسیدن به نگاهی کلان، دلائل پدیداری یک حوزه حدیثی و تحولات و تطورات پیش آمده در بستر آن و نیز چرایی افول آن، در کانون مطالعه، مورد سنجش و بررسی قرار میگیرد. رسیدن دقیق به این نگاه کلان با تمرکز بر راویان هر حوزه امکان پذیر است. در میان حوزههای حدیثی شیعه، حوزه قم، برخلاف سایر حوزهها، حوزه ای میانی به حساب میآید که محدثان بسیار بزرگی را در خود جای داده است. قم را میتوان خاستگاه پالایش و جوامع نگاری در حدیث شیعه به صورت منظم و گسترده دانست. این حوزه حدیثی در قرن سوم و چهارم، اوج دوران نشاط وتحرک خود را پشت سر نهاد.
اهمیت این حوزه تا بدان جا رسید که رونق حوزه حدیثی کوفه را زیر پرتو خود قرارداد و محدثانی کم نظیر در آن درخشیدند. سیطره علمیآین حوزه تا به اندازهای میرسد که حسین بن روح نوبختی، نائب سوم امام عصر (عليهالسلام)، برای تعیین میزان صحت احادیث کتاب التأدیب آن را به محدثان قم واگذار میکند.
سعد بن عبدالله اشعری از محدثان بزرگ و شخصیتهای ممتاز این حوزه حدیثی به شمار میآید. نگاشته پیش رو به بررسی زوایای مختلف زندگی علمی این محدث و دانشمند قمیپرداخته است. اهمیت سعد بن عبدالله علاوه بر جایگاهش در حدیث، تأثير پر رنگ وی در سایر مباحث علمی از جمله کلام، فقه، تفسیر، رجال، فرق و مذهب نیز است.
در این نوشتار تلاش شده است تا زوایای کوشش علمی و فرهنگی سعد بن عبدالله با بررسی نگاشتههای وی و نقش و تأثير افکار سعد در نگارشهای پس از او روشن شود. این بررسی ما را در تحلیل فضای فکری حوزه حدیثی قم و تحلیل برخی نسبتها درباره این حوزه حدیثی همانند اخباریگری و پرهیز از دخالت عقل در نقادی و فهم شریعت و گونه مواجهه و تعامل با سائر فرق و مذاهب یاری خواهد رساند.
1. احوال فردی سعد بن عبدالله اشعری
1ـ1. نام
ابوالقاسم سعد بن عبدالله بن ابي خلف اشعري قمي از خاندان بزرگ اشعري [خانداني كه نياي بزرگش به «مالك بن عامر» ميرسد] میباشد. وی از جمله فقهاء جليل القدر و رؤساي علمي حوزة حديثي قم در قرن سوّم هجري بوده است . و تعابيری همچون «شيخ الطائفه، فقيه و وجه » حكايت از عظمت مقام و مقبوليت او دارد. پدرش نيز از راويان و محدثان شيعه بود، امّا دانشمندان رجال از او با عنوان «محدّث قليل الحديث» ياد كردهاند.
1ـ2. ولادت
دوران حيات سعد بن عبدالله به اواسط قرن سوّم و نيمة دوّم آن مربوط است. بنابراين وی دوران امامت امام حسن عسكري (عليهالسلام) و دوران غيبت صغري را درك كرده است.
1ـ3. اساتيد
سعد اشعري از محضر بسياري از محدّثان و عالمان شيعي استفاده نموده و از ايشان نقل روايي کرده است. شمار محدّثاني كه او از آنها نقل روايي کرده عبارت هستند از:
ـ إبراهيم بن إسحاق بن إبراهيم / ـ إبراهيم بن محمّد ثقفي / ـ ابراهيم بن مهزيار / ـ إبراهيم بن هاشم/ ـ ابو الجوزاء المنبّه بن عبد الله/ ـ ابو ايّوب مكي أبو علي بن محمد بن عبد الله بن أبي أيوب مكّي / ـ ابو جعفر محمد بن عبدالملك دقيقي واسطي / ـ ابو حاتم محمّد بن ادريس رازي/ ـ ابو علي حسن بن عرفه عبدي بغدادي/ ـ أحمد بن أبي عبد الله برقي/ ـ أحمد بن الحسن بن علي بن فضال/ ـ أحمد بن سعيد/ ـ احمد بن محمد بن خالد برقي/ ـ احمد بن محمّد بن عيسي اشعري/ ـ أحمد بن محمد بن مطهر/ ـ أحمد بن هلال/ ـ أيوب بن نوح نخعي/ ـ جميل بن صالح/ ـ حسن بن حسن أفطس/ ـ حسن بن حسين اللؤلؤي/ ـ حسن بن ظريف/ ـ حسن بن علي بن ابراهيم بن محمّد همذاني/ ـ حسن بن علي بن عبدالله بن مغيره/ ـ حسن بن علي بن فضّال / ـ حسن بن موسي الخشّاب/ ـ حسن بن نضر/ ـ حسين بن بندار صرمي/ ـ حسين بن عبيدالله سهل قمي/ ـ حسين بن علي زيتوني/ ـ حسين بن عمر بن يزيد/ ـ حسين بن يزيد نوفلي/ ـ حمّاد بن عثمان/ ـ حمزة بن يعلى/ ـ سلمة بن الخطّاب/ ـ سندي بن محمد بزّاز / ـ عباد بن سليمان/ ـ عباس بن معروف/ ـ عبّاس تَرقُفي/ ـ عبد الله بن جعفر حميري/ ـ علي بن الحكم/ ـ علي بن مهزيار اهوازي/ ـ عمران بن موسى / ـ عمرو بن عثمان / ـ فضل بن عامر/ ـ فضل بن غانم / ـ قاسم بن محمد اصبهاني/ ـ محمّد بن أبي الصهبان/ ـ محمّد بن إسماعيل بن بزيع / ـ محمّد بن الحسين ابو الخطّاب/ ـ محمّد بن خالد طيالسي/ ـ محمّد بن عبد الجبار/ ـ محمّد بن عبد الحميد/ ـ محمّد بن عبد الله رازي/ ـ محمّد بن عمر بن سعيد أبي جعفر/ ـ محمّد بن عيسى بن عبيد يقطيني / ـ محمد بن وليد خزّاز/ ـ معاوية بن حكيم/ ـ موسى بن عمر بن يزيد / ـ هارون بن مسلم/ ـ هيثم بن أبي مسروق نهدي / ـ يعقوب بن يزيد
1ـ4. شاگردان و راويان وی
برخي از دانشمندان شيعه نزد اين شخصيّت بزرگ درس فرا گرفته و يا از او نقل روايت کردهاند. نام ايشان به ترتيب عبارت است از:
1ـ ابراهيم بن مختار ابراهيم بن محمّد بن عبّاس الختلي
2ـ ابويعلي حمزة بن قاسم علوي عباسي : گفتنی است که كتاب «المنتخبات» سعد بن عبدالله اشعري را ابويعلي روايت كرده است.
3ـ احمد بن محمّد بن يحيي العطّار: او از پدرش محمّد بن يحيي، سعد بن عبدالله اشعري و عبدالله بن جعفر حميري نقل روايي دارد. احمد بن محمد استاد شيخ صدوق بود و دانشمنداني چون تَلَّعُكْبَري و غضائري از او حديث نقل كردهاند. در وسائل الشيعة، حدود 30 روايت از او و استادش سعد بن عبدالله نقل شده است.
4ـ احمد بن محمّد بن عيسي اشعري قمي: اگرچه وي جزو مشايخ سعد است ولي رواياتي را نيز از سعد نقل نموده است.
5ـ احمد بن مسرور
6ـ جعفر بن محمّد بن قولويه قمي: استاد شيخ مفيد و راوي موثق و در فقه و حديث از بزرگان شيعه بود. درباره او گفتهاند: «اگر مردم به فقاهت و علم توصيف شوند، او برتر از همة آنهاست». كامل الزيارات از جمله آثار اوست.
7ـ حسين بن حسن بن بندار حسين بن حسن قمي
8ـ علي بن الحسين بن بابويه قمي (پدر شيخ صدوق): روايات او از سعد به بيش از 257 مورد ميرسد.
9ـ علي بن عبدالله ورّاق رازي: وي يكي از مشايخ صدوق نيز ميباشد.
10ـ علي بن محمّد بن قولويه: برادر جعفر بن محمّد بن قولويه، صاحب كامل الزيارات؛ در اين كتاب، رواياتي را از طريق برادرش از سعد نقل نموده است.
11ـ علي بن محمّد علّان كليني: در الكافي، يك روايت از طريق او از سعد نقل شده است.
12ـ علي بن محمّد قزويني
13ـ محمّد بن حسن بن احمد بن وليد: يكي از مشايخ مهم و چهرههاي سرشناس در قم و استاد شيخ صدوق. ايشان در مجموع حدود 299 روايت از سعد نقل نموده است.
14ـ محمّد بن جعفر اسدي كوفي محمّد بن ابي عبدالله الأسدي: در التهذيب شيخ طوسي، چهار روايت از طريق او از سعد نقل شده است.
15ـ محمّد بن قولويه: پدر جعفر، صاحب كامل الزيارات.
16ـ محمّد بن موسي بن متوكّل
17ـ محمّد بن يحيي العطّار: يكي از مشايخ مهم مرحوم كليني. که حدود يازده روايت از سعد نقل كرده است.
1ـ5. تأليفات
مجموعه روايتهاي سعد در كتب چهارگانة مهم شيعي (الكافي، من لا يحضره الفقيه، تهذيب الأحكام و الإستبصار) به 1644 حدیث ميرسد. افزون بر آن رواياتي در زمينة تفسير و كلام و... در كتب روايي ثبت شده است.
نجاشي در رجال 36 اثر از آثار نفيس سعد را بر شمرده است. شيخ طوسي در الفهرست علاوه بر آثار نامبردة نجاشي، نام يك اثر ديگر از سعد را ذكر كرده كه در مجموع نام 37 اثر وي مشخّص شده است.
كتابهاي وي در موضوعات مختلف و متنوّع نگارش يافتهاند كه خود حاكي از علم و دانش فراگير سعد است. كتب او عمدتاً در قلمرو فقه و كلام است و دربارة فضائل و مناقب اهل بيت، دعا، زيارت، اخلاقيّات و رجال نيز كتابهايي نگاشته است.
به جز دو كتاب سعد اشعري به نامهاي: المقالات و الفرق كه كتابي است در علم كلام و بيان فرقههاي مختلف شيعي (از زمان پيامبر (صلياللهعليهوآله) تا زمان تأليف) همراه با مختصري از ادله و ديدگاههاي هر فرقه و گاهي نقد آن و كتاب مختصر بصائر الدرجات، بقيّة آثار وي در طول زمان از بين رفته و به دست ما نرسيده است.
در مورد آثار فقهي سعد بن عبدالله، گرچه تعدادی از احاديث وي مورد روايت قرار گرفته اندلكن ميتوان احتمال داد كه شهرت و اعتبار كتاب الكافي در اين زمينه بيتأثير نبوده است، زیرا گسترة روايات الكافي از قم گذشته و به بغداد رسيده و اكثر بلاد شيعهنشين را پوشش داده استولی در مورد سعد اشعري كه محدّث قمي بوده، آثارش چنين گسترهاي را نداشت و لذا در طول زمان از بين رفتند.
كتب سعد در موضوعات مختلف عبارتند از:
1ـ5ـ1. در فقه
كتاب الرّحمة: كه مشتمل بر كتب جماعتي بوده است مانند: الطهارة، الصلاة، الزكاة، صوم، حج.
ـ كتاب الصلاة / ـ كتاب الوضوء / ـ كتاب الصيام /ـ كتاب الزكاة /ـ كتاب الحج /ـ كتاب جوامع الحج /ـ كتاب المتعه (ازدواج موقّت) /ـ كتاب النوادر / ـ کتاب المنتخبات
1ـ5ـ2. در كلام
ـ كتاب الامامة
ـ كتاب الرّد علي الغلاة
ـ كتاب بصائر الدرجات: اين كتاب طبق نقل شيخ طوسي، در چهار جزء تدوين شده، که متأسفانه اين كتاب اكنون در دست نيست و در كتابهايي همچون إثبات الهداة، وسائل الشيعة، مرآة العقول، مدينة المعاجز و تفسير البرهان از آن نقل حديث شده است. اين كتاب توسط شيخ حسن بن سليمان حلّي، شاگرد شهيد اوّل، تلخيص و با نام «مختصر البصائر» چاپ شده است.
نام کتاب بصائر الدرجات در کتب تراجم و رجال به دو محدث قمی استناد داده شده است و دو نفر از راویان قمی به تأليف کتابی با نام بصائر پرداخته اند: یکی سعد بن عبدالله و دیگری محمد بن حسن بن فروخ معروف به صفار قمی. در توصیف بصائر سعد بن عبدالله این جمله آمده است که کتاب وی شامل چهار بخش اصلی بوده، همانطور که اشاره شد. یکی از تفاوتهای مهم در این باره آن است که، اشکالاتی که در نقل کتاب بصائر صفار مطرح شده و سبب گردیده که برخی از میان کتابهای او تنها این کتاب را نقل و اخبار نکنند ، برای کتاب بصائر سعد گزارش نشده است. آنچه این مسئله را مهم میکند، کتابی از شیخ حسن بن سلیمان حلی با نام منتخب یا مختصر بصائر الدرجات است؛ نگاشتهای که هم اکنون موجود است و با بودن آن این پرسش ایجاد میشود که این کتاب خلاصه کدامین بصائر است . مرحوم سید محسن امین بر این باور است که آنچه شاگرد شهید ثانی (یعنی حسن بن سلیمان حلی) تلخیص کرده از کتاب سعد بن عبدالله است. اما صاحب ریاض العلماء با استفاده و فهم خود از کلام حسن بن سلیمان معتقد است کتاب مختصر بصائر، کتاب خود سعد بن عبدالله میباشد . از همین رو، صاحب ریاض احتمال داده است کتاب بصائر برای صفار بوده که مختصر آن، کار سعد و منتخب آن، کار حسن بن سلیمان است.
سید محسن امین گفتار صاحب ریاض را صحیح نمیداند و گفتار وی را اجتهاد در مقابل نصب میشمرد؛ چرا که نجاشی و مرحوم شیخ و دیگران تصریح دارند که بصائر از جمله کتب سعد بن عبدالله اشعری قمی است و کتاب صفار کتابی جداگانه است . اما به نظر میرسد با دقت در متن آن میتوان گفت منابع این نگاشته در چهار گروه بخش پذیر است. بصائر الدرجات صفار، بصائر الدرجات سعد، مختصر بصائر الدرجات سعد، و مجموعه ای از منابع دیگر .
ـ كتاب الضياء في الردّ على المحمديّة و الجعفرية / ـ كتاب احتجاج الشيعة على زيد بن ثابت في الفرائض / ـ كتاب الرد على المجبّرة /ـ كتاب فرق الشيعة / ـ كتاب فضل النبى (صلياللهعليهوآله) / ـ كتاب فضل ابى طالب و عبد المطلب و ابى النبى / ـ كتاب الاستطاعة / ـ كتاب مثالب هشام و يونس / ـ كتاب مقالات الإمامية / ـ كتاب مناقب الشيعة
1ـ5ـ3. در علوم قرآني
ـ كتاب ناسخ القرآن و منسوخه و محكمه و متشابه
1ـ5ـ4. در سيره و مناقب
ـ كتاب مناقب الشيعة / ـ كتاب بصائر الدّرجات / ـ كتاب فضل العرب
1ـ5ـ5. رجال، تراجم و انساب
ـ طبقات الشيعة / ـ كتاب الرد على بن ابراهيم بن هاشم في معنى هشام و يونس / ـ كتاب مناقب رواة الحديث / ـ كتاب مثالب رواة الحديث / ـ كتاب فضل العرب / ـ فهرست كتب ما رواه
1ـ5ـ6. در جغرافيا
ـ كتاب فضل قم و الكوفة
1ـ5ـ7. در اخلاق و دعا
ـ كتاب الدّعاء / ـ كتاب فضل الدّعاء و الذّكر / ـ كتاب قيام الليل / ـ كتاب المزار
1ـ6. سخن بزرگان در مورد سعد بن عبدالله اشعری
بزرگان علماي علم رجال و حديث شيعه، سعد اشعری را در كتب خود ستوده و دربارة وي كلماتي را به كار بردهاند كه نشان از عظمت و مقام رفيع وی دارد:
نجاشي (متوفّاي 450 ق) دربارة او گويد: «شيخ هذه الطائفة و فقيهها و وجهها. كان سمع من حديث العامّة شيئاً كثيراً و سافر في طلب الحديث : او رئيس اين طايفه، فقيه و چهرة سرشناس آن بود. وي از عامّه (و اهل تسنّن) فراوان حديث شنيد و در جستجوي حديث بسيار مسافرت كرد».
شيخ طوسي (متوفّاي 460 ق) در الفهرست گويد: «جليل القدر واسع الأخبار كثير التصانيف ثقة : او محدّثي جليل القدر، راوي اخبار و نويسندة چندين كتاب و مورد اعتماد است».
و در رجال خويش گويد: «عاصره و لم أعلم أنّه روى عنه : سعد اشعري از اصحاب امام حسن عسكري (عليهالسلام) و معاصر آن حضرت بود، امّا اينكه مستقيم از امام روايت كند اطلاعاتی در دست نیست».
سيّد بن طاوس در الإقبال، ادّعاي اجماع و اتّفاق بر مورد اعتماد بودن و عدالت سعد را دارد و گويد: «اخبرنا جماعة باسنادهم إلى سعد بن عبد اللّه من كتاب فضل الدعاء المتّفق على ثقته و فضله و عدالته».
1ـ6ـ1. تضعيف ابن داود حلي
رجال معروف شیعه، ابن داود حلّی در اوائل قرن هشتم قمری، نام سعد بن عبدالله را در دو جاي مختلف كتاب خويش بیان نموده است: يكي در بخش اوّل كتابش كه مربوط به راويان مورد اعتماد است و ديگري در بخش دوّم كتاب كه اختصاص به ضعفاء دارد . وي با اين كار به نوعي، سعد را از جمله راويان ضعيف معرّفي كرده است.
1ـ6ـ2. دفاع
برخي دانشمندان رجال با توجّه به شخصيت سعد اشعري و اينكه هيچ جاي اشكالي در وثاقت او نيست، در مقام دفاع از سعد بر آمده و چنين میگويند:
1. آيت الله خويي در معجم رجال الحديث: به راستي كه ابن داود نام سعد بن عبدالله اشعري قمي را در دو جا ذكر نموده و اين از آن چيزهايي است كه هيچ وجه محتمليبراي آن شناخته نميشود؛ چرا كه سعد بن عبدالله از كساني است كه هيچ كلام و اشكالي در وثاقتش نيست.
2. علامة مامقاني در تنقيح المقال: «يا سبحان ما دعاه إلى عدّ الرجل في الضعفاء مع أنّه لا خلاف و لا ريب بين أثبات هذا الفن في وثاقة الرجل و عدالته و جلالته و غزارة علمه، و إن كان الحامل له على ذلك تضعيف بعض الأصحاب لقائه بالإمام العسكري (عليهالسلام) كما حكاه النجاشي فهو أعجب، ضرورة أنّ عدم لقائه الإمام العسكری (عليهالسلام) و هما في بلدين متباعدين لا يقتضي جرحا فيه و لا طعناً».
1ـ7. ملاقات با امام حسن عسكري (عليهالسلام)
شیخ صدوق در كمال الدين روايتي را نقل نموده كه در آن بیان شده است كه سعد اشعري همراه احمد بن اسحاق اشعري قميدر سامرّا، به ديدار امام حسن عسكري (عليهالسلام) مشرّف شده و موفّق به ديدار امام زمان (عج) كه در آن دوران طفلي بيش نبوده است، گرديده است. درآن مجلس از محضر امام (عليهالسلام) پرسشهایی پرسيده و پاسخ آن را دريافت نموده است. او بعد از آن ديدار به همراه احمد بن اسحاق اشعري به سمت قم بر ميگردند كه در سه فرسخي حلوان احمد بن اسحاق از دنيا ميرود.
اصل اين ديدار و مسائل حاشيهاي آن، از سوي دانشمندان رجال و حديث مورد نقد و بررسي قرار گرفته است.
1ـ7ـ1. مخالفين اين ديدار
دانشمنداني همچون نجاشي، علامة حلي، ابن داود حلي و آيت الله خويي، حديث ديدار را رد كرده و برخي چون آيت الله خويي به نقد آن پرداختهاند. نجاشي در رجال خويش گويد: «و رأيت بعض أصحابنا يضعفون لقائه لأبي محمد (عليهالسلام)و يقولون هذه حكاية موضوعة عليه و الله أعلم: ديدم بعضي اصحاب اين ديدار او با ابامحمّد(عليهالسلام) را تضعيف كرده و گويند اين حكايتي است كه براي سعد جعل شده و خدا بهتر ميداند».
آيت الله خويي میگويد: به دلايل زير روايت ذكر شدة ديدار سعد اشعری با امام مورد نقد است و نميتوان به روايت اعتماد نمود:
1. سند اين روايت ضعيف است و فردي به نام «محمّد بن بحر بن سهل شيباني» در آن قرار دارد كه اين شخص نه تنها مورد اعتماد نيست بلكه متّهم به غلوّ و زيادهگويي است.
2. اينكه امام زمان (عج) همواره انگشتان پدر بزرگوارشان را گرفته و مانع آن ميشد كه ايشان بر كاغذ چيزي بنويسند و امام حسن عسكري (عليهالسلام) فرزندشان را با اناري سرگرم ميكردند تا او را از نوشتن باز ندارد، اين حكايت از بچة مميّز قبيح است چه رسد به كسي كه داناي به نهان است و مسائل مشكل را پاسخ ميدهد.
3. حكايت وفات احمد بن اسحاق در زمان امام حسن عسكري (عليهالسلام)، در حالي كه او تا بعد از امام حسن عسكري (عليهالسلام) زنده بود.
4. چه بسا نجاشي اشتباه كرده چون نجاشي در ترجمة سعد بن عبدالله ميگويد كه ابوالقاسم بن قولويه فقط دو حديث از حديث شنيده است و در ترجمة جعفر بن محمد بن جعفر بنموسى بن قولويه أبي القاسم ميگويد: او فقط چهار حديث شنيده است و به نوعي تناقض در اين نقل است.
5. همين روايت را شيخ صدوق در الأمالي خويش، مجلس63، حديث 1 بدون واسطه از سعد بن عبدالله نقل كرده و اين امر ممكن نيست چون شيخ صدوق بعد از سعد به دنيا آمده است.
1ـ7ـ2. موافقين اين ديدار
دستهاي ديگر از دانشمندان همچون شيخ صدوق، علامة مجلسي، و علامة مامقاني، اين روايت را پذيرفته و برخي چون علامة مامقاني در صدد دفاع برآمده است و روايت را توجيه كرده و پاسخ داده است . مانند:
1. راوي حديث موثّق و مورد اعتماد تمام رجاليون است.
2. متن حديث حاوي استدلالهاي محكميدربارة اصل ولايت كه پاسخهاي موجود در آن، برگرفته از علوم غيبي است.
3. بازي كردن آن طفل در دامان پدر چيز بعيدي نيست.
4. ممكن است رحلت احمد بن اسحاق را تحريف شده بدانيم ولي با توجّه به حيات سعد تا انتهاي قرن سوّم، و قراين موجود بر حيات احمد بن اسحاق تا بخشي از دوران سفارت دوّمين نائب خاص امام زمان (عج)، امكان دارد پس از اين سفر، سعد و احمد سفر مشترك ديگري به سامراء داشته و در بازگشت از آن سفر، احمد بن اسحاق در سه فرسخي حلوان رحلت كرده باشد.
به هر حال صحّت يا عدم صحّت اين نقل، لطمهاي بر جايگاه سعد بن عبدالله اشعري وارد نميسازد و عظمت وي مورد انكار هيچ كس نيست.
1ـ8. وفات
در كتب رجال، سه تاريخ وفات براي سعد بن عبد الله اشعري بیان شده است. بنابر يك قول، او در سال 299 قمري، و بنابر قولي ديگر در روز چهارشنبه 27 شوّال سال 300 و بنابر قول سوّمدر سال 301 هجری رحلت كرده است. برخي معتقدند كه سعد اشعري به هنگام وفات در منطقه «رستم» يا «رستمدار» در نزديكي استان مازندران حضور داشته است. مرقد پاكش در قبرستان شيخان قم، نزديك مرقد زكريا بن آدم اشعري و زكريا بن ادريس اشعري قرار دارد.
2. اندیشه فکری سعد بن عبدالله اشعری
2ـ 1. سعد بن عبدالله و حدیث
در مورد نقش سعد بن عبدالله در حدیث بیان شده است که او علاوه بر مهارت گسترده در حدیث شیعه، به حدیث اهل سنت نیز آشنایی داشته، به گونهای که برای شنیدن و دریافت حدیث از آنان سفرهای متعددی کرده و در آنها با بزرگانی از محدثان اهل سنت دیدار نموده است.
تعبیر «سمع من حدیث العامه شیئاً کثیراً» درباره او نشان میدهد او در این امر پشتکار و جدیت فراوانی داشته و هدفی خاصی را از این کار دنبال میکرده است. وی علاوه بر شنیدن حدیث که دغدغه اصلی حیات وی به شمار می رفته، در تأليف و تصنیف حدیث نیز کوشا بوده است. به عبارتی او میکوشیده حلقه اتصال حدیث از دوره قبل به نسل و دوره پس از خود باشد؛ بر این اساس، از وی بیش از 1644 روایت در کتب اربعه به جای مانده است.
2ـ 2. سعد بن عبدالله ومناظره
سعد برای نشر فرهنگ تشیع و نقد مکتبهای غیر شیعی، به برگزاری مجالس بحث و مناظره روی آورد.
خود به تشکیل چنین محافلی اشاره میکند ومینویسد: «اشتیاق فراوانی به جمع آوری کتابهایی مشتمل بر مباحث دقیق داشتم. علاقهام به این جهت بود که دانشهای مفید را بیاموزم و مسائل پیچیده را در نشستهای علمی با مخالفان مطرح سازم. اعتقاد کامل به مذهب امامیه داشتم. به راحتی و سلامتی و امنیت خود نمیاندیشیدم و بیشتر به نقد دیدگاههای آنان در مبانی ولایت و خلافت پرداخته، از ستم پیشوایانشان سخن می گفتم».
البته کتابهای سعد که درباره فرقههای مختلف شیعه، مناقب شیعه، الامامة و... نوشته شده، خود گویای این است که او اهل بحث، استدلال و مناظره بوده است.
2ـ 3. گرایشهای مدرسه قم و نگرش سعد
آگاهی سعد بن عبدالله از گرایشها، جریانها و فرقههای شیعی هم عصر وی، با نگاهی به تأليفات او نمود مییابد. تأليفاتی از او در ردّ افکار علی بن ابراهیم بن هاشم درباره دیدگاه وی در مورد هشام و دیگر ردیههای او همانند پاسخ به غلات وبرخی دیگر از فوق شیعی نشان دهنده این بیان است. از آنجا که گرایشهای انتقال دهنده حدیث به قم را از نگاه کلامی میتوان به دو خط موافقان و مخالفان اندیشهها
نوع سلوک و تعامل هشام بن حکم با نقل و عقل تقسیم کرد سعد بن عبدالله را میتوان در گرایش مخالفان خط فکری هشام بن حکم قرار داد.
به بیان دیگر، حوزه قم در برابر گرایش فکری هشام بن حکم و یونس بن عبدالرحمن سه موضع متفاوت گرفت:
1. برخی همانند احمد بن محمد بن عیسی اشعری (در برهه ای از زمان) علی بن حدید و یونس بن بهمن موضعی منفی درباره هشام و یونس اتخاذ کردند . نمایندة جدی این تفکر پس از این افراد سعد بن عبدالله اشعري است. وی حتی کتابی با عنوان مثالب هشام و یونس نگاشته است و هنگامی که علی بن ابراهیم در کتاب فی معنی هشام و یونس از برخی از عقاید آنها دفاع میکند، سعد در کتاب الرد علی علی بن ابراهیم فی معنی هشام و یونس به سخنان او پاسخ میدهد.
2. برخی دیگر مانند ابن ولید، فقط کتابهای حدیثی یونس در موضع فقه را پذیرفتهاند. از دیدگاه وی کتابهای روایی یونس در این حوزه نیز در صورتی میتواند مبنای صدور حکم باشد که تنها از طریق محمد بن عیسی بن عبید نقل نشده باشد. البته از وی سخنی درباره هشام بن حکم وجود ندارد.
3. برخی دیگر مانند ابراهیم بن هاشم و پس از او پسرش علی که ادامه دهنده خط فکری اوست، موضع مثبتی در برابر این گرایش نشان میدهند و حتی همانطور که گفته شد، وی در دفاع از این دو شخصیت کتابی با عنوان فی معنی هشام و یونس مینویسد. وی هم طریق محمد بن عیسی بن عبید وهم طریق ابراهیم بن هاشم را میپذیرد. همچنین در بحث رؤیت روایتی نقل میکند که دیدگاه هشام بن حکم را تأیید و رأی هشام بن سالم را انکار میکند.
آنچه درباره دیدگاه سعد بیان کردیم، با توجه به میراث سعد و همچنین استادان و شاگردان سعد بن عبدالله قابل پیگیری است برای نمونه، این ولید از شاگردان سعد بن عبدالله به نقل حدیث از محمد بن عیسی بن عبید و همچنین علی بن ابراهیم که نماینده فکری هشام در قم است. توجه چندانی ندارد همچنین ابن قولویه پدر نیز که از خواص و نزدیکان فکری سعد بن عبدالله به شمار میرود، به نقل حدیث از علی بن ابراهیم بن هاشم که در گرایش انتقال حدیث از خط فکری هشام است، توجهی ندارد. از دیگر شواهد این ادعا اینکه سعد بن عبدالله از صالح بن سندی که از شاگردان یونس بن عبدالرحمن واستاد علی بن ابراهیم و در خط هشام بن حکم است، روایت نقل نمیکند. در طرف مقابل علی بن ابراهیم از یعقوب بن یزید انباری که کتابی در رد یونس بن عبدالرحمن نگاشته است، روایت محدودی دارد؛ اما سعد بن عبدالله به نقل روایت از وی پرداخته است از استادان مهم یعقوب، ابن ابی عمیر است که شاگرد خاص هشام بن سالم و در گرایش مخالف هشام بن حکم میباشد. نتیجه این توصیف آن است که نقل حدیث ایشان از طریق راویان همفکر هشام بن حکم محدود یا ممنوع بوده است.
جمعبندی
بر اساس آنچه بیان شد دوران حيات سعد بن عبدالله به اواسط قرن سوّم و نيمة دوّم آن مربوط میشود. بنابراين وی دوران امامت امام حسن عسكري (عليهالسلام) و دوران غيبت صغري را درك كرده است. در كتب رجال، سه تاريخ وفات براي سعد بن عبد الله اشعري بیان شد که بنابر يك قول، او در سال 299 قمري، و بنابر قولي ديگر در روز چهارشنبه 27 شوّال سال 300 و بنابر قول سوّم در سال 301 هجری رحلت كرده است. بزرگان علماي علم رجال و حديث شيعه همچون نجاشي و شيخ طوسي و سيد بن طاوس، سعد اشعری را در كتب خود ستوده و دربارة وي كلماتي را به كار بردهاند كه نشان از عظمت و مقام رفيع وی دارد.
اين راوي نامور در فقه و فنّ حديث صاحبنظر بوده و كتب فراواني را به رشته تحرير درآورده است. نجاشي 36 اثر از آثار نفيس او را بر ميشمرد، همچنین شيخ طوسي در الفهرست علاوه بر آثار نامبردة نجاشي، نام يك اثر ديگر از سعد را ذكر كرده كه در مجموع نام 37 اثر وي مشخّص شده است.
كتابهاي وي در موضوعات مختلف و متنوّع نگارش يافته كه خود حاكي از علم و دانش فراگير اوست. وی یکی از شخصیتهای حوزه حدیثی قم و از اندیشه ورزان آگاه به رشتههای گوناگون علمی زمان خود است که تنها به نقل احادیث اکتفا نکرده، بلکه در عرصه تولید دانش واندیشه ورزی نیز دراین حوزه درخشیده است. عناوین میراث وی بیانگر این ادعاست. با نگاهی به آثار سعد میتوان آنها را به دو گروه کلی یعنی واکنشهای درون مذهبی و واکنشهای برون مذهبی تقسیم کرد. که این امر بر وجود آزاد اندیشی در حوزه حدیثی قم دلالت مینماید.
در حوزه قم در برابر جريان فكري هشام بن حكم در كوفه و ادامه دهندة آن يونس بن عبدالرحمان، سه جريان فكري شكل گرفت: 1ـ گروهي مانند احمد بن محمد بن عیسی اشعری، علی بن حدید، یونس بن بهمن و سعد بن عبدالله اشعري موضعی منفی درباره هشام و یونس اتخاذ کردند. 2ـ عدّهاي همچون ابن ولید، هرچند نقلي از هشام ندارد ولي فقط کتابهای حدیثی یونس در موضع فقه را پذیرفته است و آن هم با شرايطي كه جزء منفردات محمّد بن عيسي بن عبيد نباشد. 3ـ گروهي همچون ابراهيم بن هاشم و فرزندش و بعد از ايشان، مرحوم كليني، جريان فكري هشام بن حكم و يونس را پذيرفته و با نقل روايات، تفكر ايشان را در قم رواج ميدادند.
بر اين اساس، جريان فكري سعد اشعري، موضعي است دقيقاً در ردّ افكار هشام بن حكم در مكتب كوفه و همفكران ايشان در مكاتب ديگر. اين مدّعا بر اساس آثار ذكر شده براي سعد و همچنين بررسي نقل روايي او قابل اثبات است.
منابع
1. اشعری، احمدبن محمد بن عیسی، کتاب النوادر، قم، انتشارات مدرسه امام مهدی(عج)، 1408ق.
2.امین، سید محسن، اعیان الشیعه، بیروت، نشردارالتعارف للمطبوعات، 1406ق.
3. جباری، محمدرضا، مکتب حدیثي قم، قم، نشر زائر آستانه مقدسه قم، 1384.
4. جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، قم، انتشارات انصاریان، 1375.
5. حلی، تقی الدین ابن داوود، رجال، نجف، المطبعه الحیدریه، 1392ق.
6. حلی، حسن بن سلیمان، مختصرالبصائر، تصحيح مشتاق مظفر، قم: مؤسسه نشر اسلامي، 1421ق.
7. حلی، علامه، خلاصه الاقوال، تحقیق: جواد قیومی، قم، مؤسسه النشر الفقاهه، 1417ق.
8.خضری، احمدرضا، تاریخ تشیع، چاپ دوم، تهران، سمت، 1385.
9.خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بيروت، دار الزهراء، 1410ق .
10.سبحانی تبریزی، جعفر، اصول الحدیث و احکامه فی علم الدرایه، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1426ق.
11. سبحانی، جعفر، الهیات علی هدی الکتاب والسنة و العقل، چاپ سوم، قم، نشرالمرکزالعالمی للدراسات الاسلامیه، 1412ق.
12. زكيزاده رناني، عليرضا، ترجمه مختصر البصائر، قم، زائر، 1391.
13. ـــــــــــــــــــــــ ، ترجمه المحاسن برقي، چ3، مشهد، انتشارات رستگار و اعتقاد ما، 1395.
14. ــــــــــــــــــــــــ ، ترجمه بصائر الدرجات في علوم آل محمّد، چ11، قم، زائر، 1394.
15. ــــــــــــــــــــــــ ، تاريخ كلام اماميه در ماوراء النهر تا پايان قرن پنجم هجري و مقايسه با مكتب كلامي كوفه و قم، مشهد، پژوهشهاي آستان قدس رضوي، 1396.
16. طاووس، سید علی بن موسی، الاقبال الاعمال، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1367.
17. طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، قم، مؤسسه آل البیت، 1404ق.
18.ـــــــــــــــــــــ، رجال، قم، تحقیق:جواد قیومی اصفهانی، مؤسسه النشر الاسلامی، 1415ق.
19. ـــــــــــــــــــــ، الفهرست، تحقیق جواد قیومی، چ7، قم، مؤسسه نشر الفقاهه، 1417ق.
20.قمی، حسن بن محمد بن حسن، تاریخ قم، قم، کتابخانه حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، 1385.
21. قمی، علی بن ابراهیم بن هاشم، تفسیر قمی، مؤسسه دارالکتاب قم، 1404ق.
22.مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، چاپ دوم، بیروت، مؤسسه الوفا، 1403ق.
23.موحد ابطحی، سید محمد علی، تنقیح المقال، قم، نشرابن المؤلف مکتبه سید الشهداء، الطبعةالاولی، 1412ق.
24.نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، چ5، قم، مؤسسسه النشرالاسلامی، 1365.
مقالهها
25.جاودان، محمّد و حسین منصوری راد، «ابان بن تغلب؛ متكلّمی از تبار محدّثان امامی»، تحقیقات كلامی، سال اوّل، شمارهی اوّل، تابستان 1392.
26.حسيني، عليرضا و شاكر، محمدتقي، «ابن ولید و مستثنیات وی»، فصلنامه حدیث پژوهشی، شماره 9، 1393.
27. زكيزاده رناني، عليرضا، «استثنائات ابن وليد و نقش آن در اعتبار كتاب بصائر الدرجات»، حديث حوزه، شماره 4، 1391.
28. سبحانی، محمدتقی، «کلام اماميه: ریشه ها و رویش ها»، نقد ونظر، سال17، 1391.
29.طالقانی، سید حسن، مدرسه کلامی قم، نقد و نظر، سال 17، شماره 65، بهار1391.
نرم افزار
جامع الاحادیث، مرکز تحقیقات علوم اسلامی (نور) .
ـ كتابخانه كلام، ــــــــــــــــــــ .
ـ درايه النور، ــــــــــــــــــــــ .
.