صداقت و راستی

(مدت زمان لازم جهت مطالعه: 9 - 18 دقیقه)

صداقت و راستی از خصوصیات عالی اخلاق انسانی است كه در آموزه های اسلامی از زمینه های اساسی ارجمندی و نیك بختی انسان شناخته شده است. پیشوای صادقان و مولای متقیّان، صداقت را ارجمندترین و والاترین صفت،(2) معرّفی كرده و از راستگویی به عنوان اساس هر نوع اصلاحِ فردی و اجتماعی نام برده است:

اَلصِّدْقُ صَلاحُ كُلِّ شَیْ ءٍ.(3)

راستگویی مایه صلاح هرچیز است.

در مقابل، كذب و دروغگویی را ریشه همه فسادها و سرچشمه همه تباهی ها دانسته است:

اَلْكِذْبُ فَسادُ كُلِّ شَیْ ءٍ.(4)

دروغگویی موجب تباهی هر چیز است.

بنابراین اگر همه فعالیت ها و اقدامات انسان بر صدق و راستی بنا نهاده شود و از هرگونه ناراستی پیراسته باشد، زمینه های نیك بختی و گران قدری برای او فراهم می گردد؛ چنان كه گشوده شدن دریچه های سعادت و بهروزی به سوی جامعه بشری، جز با استوار كردن پایه صداقت میّسر نمی شود. به همین جهت حق تعالی مؤمنان را در كنار فراخوانی به تقوا، به همراهی با صادقان نیز فرمان می دهد:

یا اَیّها الَّذینَ آمَنوا اِتَّقوا اللّهَ وَ كُونُوا مَعَ الْصّادِقِینَ.(5)

ای كسانی كه ایمان آورده اید! از خدا بپرهیزید و با صادقان باشید!

مقصود از صادقان در این آیه شریفه كسانی اند كه در اندیشه و پندار و گفتار و كردار و در نهان و آشكارِ وجودشان ذره ای دروغ و ناراستی راه ندارد و وجودشان سراسر صدق و راستی است.

امام علی(ع)؛ حقیقتِ صدق و پیشوای راستی

در اهمیت عنصر صدق و راستی همین بس كه راز عروج پیشوای سالكان كوی مجد و كرامت انسانی و عامل صعود راهنمای دیار عزّت و سربلندی به بالاترین قله های عظمت و ارجمندی را در همین عنصر باید جست.

قندوزی در ینابیع المودّه می گوید: روزی سلمان فارسی به حضرت رسول اكرم(ص) عرض كرد آیا آیه «یا اَیّها الَّذینَ آمَنوا اتّقُوا اللّه و كُونوا مَعَ الصّادقینَ» مربوط به همه است یا مخصوص عده ای است.پیامبر(ص) پاسخ داد:

امر و دستور آیه متوجه همه مؤمنان است؛ اما مقصود از صادقان تنها برادرم علی(ع) و اوصیای من پس از او تا روز قیامت می باشند.(6)

سیوطی از ابن عباس نقل می كند كه: «وَ كُونُوا مَعَ الْصادِقِینَ» یعنی با علی بن ابیطالب(ع) باشید.(7)

حاكم حسكانی نیشابوری نیز روایتی از امام محمّد باقر(ع) نقل می كند كه:

وَكُونُوا مَعَ الْصادِقِینَ» یعنی با علی بن ابیطالب(ع) باشید.(8)

كلید طلایی

صداقت و راستگویی كلید طلایی گنج مقصود است كه در دارالملك ایمان نهفته است و كسی بی آن، نه ره به سوی سرای ایمان می برد و نه به گنج پربهای دیانت و شریعت دست می یابد. پیشوای راستان، از راستی به عنوان پایه دین و ستون ایمان یاد می كند و می فرماید:

اَلصِّدْقُ عِمادُ الاِسْلامِ وَ دَعامَةُ الایمانِ .(9)

راستی ستون مسلمانی و پایه ایمان است.

چنان كه خیمه بی عمود و سقف بی ستون فروریخته و غیرقابل استفاده است، انسانِ بی بهره از صداقت در دارالامن ایمان و در پناهگاه اسلام جایی و قراری ندارد و از سرای سلامت اسلام و امن ایمان بیرون است، و از نظر حیات دینی و روح ایمانی، مرده ای بیش نیست؛ چراكه ایمان تهی از صداقت، و اسلام منهای راستی در كلام امام علی(ع) بسان پیكر بی سر(10) است.

بنابراین، براساس آموزه های دینی راز گران قدری و ارجمندی انسان، در صدق و راستی نهفته است و خوش بختی و كامرانی تنها برای كسانی كه تلاش و فعالیّت آنان توأم با صدق و راستی باشد، میّسر می گردد. كسانی كه جز از این ره برای نیك نامی و نیك بختی و نجات و خوش بختی می كوشند، ره به بیراهه سپرده اند و فرجامی جز نگون بختی نخواهند داشت، چراكه:

اَلْصِدْقُ نِجاةٌ وَ كَرَامَةٌ.(11)

نجات و كرامت، در پرتو صداقت به دست می آید.

صداقت؛ راز عظمت علی(ع)

امام صادق(ع) به عبداللّه بن ابی یعفور فرمود:

... نظر كن به جهتی كه علی(ع) نزد پیامبر اكرم(ص) از آن موقعیت ویژه و جایگاه عظیم برخوردار گردید و به آن جهت پای بند باش! پس تحقیقا علی(ع) به سبب راستگویی و امانت داری نزد پیامبر(ص) به آن مقام والا دست یافت.(12)

ژرفای سخن امام صادق(ع) آن گاه معلوم می گردد كه موقعیت ویژه و جایگاه عظیم و منزلت بی بدیل حضرت امیر(ع) نزد پیامبر اكرم(ص) مورد توجّه قرار گیرد؛ موقعیتی كه هیچ یك از صحابه و مسلمانان از آن برخوردار نبوده اند. موقعیت ارجمند و منزلت شكوهمند و بی همتایی كه پیامبر(ص) درباره آن می فرماید:

... وَ اِنَ اللّهَ اَعْطَی مُوسَی الْعَصَاءَ، وَ اِبْرَاهِیمَ بَرْدَ النّارِ، وَ عِیسَی اَلْكَلَمَاتِ یُحیِی بِهَا الْمَوتَی وَ اَعْطانَی هَذَا عَلیّا وَلِكُلّ نَبیٍّ آیةٌ وَهَذَا آیَةُ رَبِّی... .(13)

... و خداوند به عنوان معجزه به موسی عصا، و به ابراهیم خنك شدن آتش، و به عیسی كلماتی را كه به وسیله آن مرده ها را زنده می كرد، عطا فرمود، و به من علی را عطا نمود. برای هر پیامبر نشانه ای است و این شخص علی نشانه و معجزه پروردگارم می باشد... .

گستره و ابعاد صدق

برای پیمودن طریقه صداقت و دست یابی به این گوهر گران قدر، شناخت ابعاد و گستره آن ضروری است. در كتب اخلاقی برای صدق، اقسام و مراتبی بیان شده است كه در این مختصر به پاره ای از آن ها می پردازیم.

الف) صدق در گفتار

راست گفتاری و سخن خلاف واقع به زبان نیاوردن، شناخته شده ترین قِسمِ صدق و نخستین مرتبه آن است. اگر آنچه را كه آدمی به زبان می آورد با واقع هماهنگ باشد، كلید گنج سعادت را در اختیار خواهد داشت. در روایتی از پیامبر اسلام(ص) می خوانیم:

مردی به محضر رسول اللّه(ص) شرفیاب شد و عرض كرد: ای رسول خدا! خصلتی را كه تأمین كننده خیر دنیا و آخرت است به من تعلیم نما! پیامبر فرمود: دروغ نگو.(14)

از نظر امام علی(ع) نیز سلامت دین و دنیای انسان در پرتو صداقت تأمین می گردد:

عاقبَةُ الصدق نجاةٌ و سلامة.(15)

سرانجام صدق و راستی رهایی و سلامت است.

عظمت و شكوهمندی آدمی نیز در سایه راستگویی به دست می آید:

مَنْ صَدَقَ فِی اَقْوالِهِ جَلَّ قَدْرُهُ(16).

كسی كه سخنانش راست باشد مقامش شكوهمند گردد.

هم چنین فرمود:

مَنْ صَدَقَ مَقالُهُ زادَ جَلالُهُ(17).

كسی كه گفتارش راست باشد جلالتش زیاد گردد.

تأمّل در این گونه روایات، مسلمانِ معتقد و پای بند را به كاوش در گفته ها، نوشته ها و هرآنچه را كه در مقام تخاطب به دیگران القا می كند، وامی دارد؛ خواه طرف گفت وگو و خطاب او انسان باشند و خواه در مقام عبادت و تخاطب با خداوند قرار گرفته باشد. بر این اساس است كه دین باوران هوشمند و مؤمنان ژرف نگر در واژه ها و جمله هایی كه به گاه نماز و نیایش با خدا به زبان می آورند و یا به هنگام توسّل و ابراز ارادت به چهره های قدسی دین زمزمه می كنند، نیك می نگرند تا مبادا سخنی ناراست و ادّعایی كذب در پیشگاه حقیقت ربوبی و در محضر مظاهر حق و پیشوایان الهی به زبان آورده باشند.

ب) صدق در كردار

گاهی سخنی را كه انسان به زبان می آورد راست و مطابق با واقع است، امّا عمل و رفتار او برخلاف آن است؛ یعنی عملی كه از او صادر می شود، غیر از سخنی است كه به زبان می آورد. چنین شخصی از صدق در كردار برخوردار نیست. قرآن كریم كسانی را كه میان رفتار و گفتار آن ها هماهنگی نیست، سخت نكوهش كرده و این كار آنان را موجب خشم و نفرت الهی شمرده است:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ كَبُرَ مَقْتا عِنْدَ اللّه ِ أَنْ تَقُولُوا مَا لاَ تَفْعَلُونَ.

ای كسانی كه ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید كه عمل نمی كنید. نزد خدا بسیار موجب خشم است كه سخنی بگویید كه عمل نكنید.(18)

مردان راست كردار آهنگِ گفتارشان با آهنگ كردارشان، و خلوتشان با جلوتشان هماهنگ است و جزء كسانی نیستند كه: «چون به خلوت می روند آن كار دیگر می كنند». از این رو امیر مؤمنان(ع) چنین می فرمایند:

اَیُّهَا النّاس، اِنّی واللّهِ ما اَحُثُّكُم عَلی طاعَةِ الاّ وَأسْبِقَكُمْ اِلَیْهَا، ولاَ أنْهَا كُمْ عَنْ مَعْصِیَةٍ اِلاّ وَأتَنَاهی قَبْلَكُمْ عَنْهَا.

ای مردم! به خدا سوگند من شما را به هیچ طاعتی وادار نمی كنم، مگر این كه پیش از شما خود به آن عمل می كنم؛ و شما را از معصیتی نهی نمی كنم، مگر این كه خودم پیش از شما از آن دوری می نمایم.(19)

از نظر پیشوای مؤمنان علی(ع) هر كس در مقام راهنمایی قرار گیرد خواه به عنوان گوینده، نویسنده، مربی و معلم و خواه در مقام زعامت و سرپرستی و مدیریت عدّه ای یا همه جامعه اگر بخواهد به شرط صداقت عمل كند، نه تنها باید بدانچه می گوید و فرمان می دهد، در عمل پای بند باشد؛ بلكه باید از رهجویان و نیروهای تحت امر، جلوتر نیز باشد. امام صادق(ع) فرمود:

كُونُوا دُعَاةً للنّاسِ بِالخَیرِ بَغَیْرِ اَلْسِنَتِكُمْ، لِیَرَوُا مِنْكُمْ اَلاِجْتِهادَ والصِّدقَ والوَرَعَ.(20)

مردم را با غیر زبانتان به كار نیك فرا بخوانید، تا كوشش، راستی و پرهیزكاری را از شما مشاهده كنند.

ج) صدق در پندار

انگیزه و اندیشه برای اعمال انسان بسان جان است برای تن. اساس كار را نیّت و فكر آدمی می سازد و اعمال و رفتار انسان در حقیقت برآمده از نیت اوست:(21)

الاعمال ثمار النیات.(22)

اعمال انسان میوه درخت نیت اوست.

نه تنها میزان ارزشمندی و گران قدری عمل انسان به اندیشه و فكری بستگی دارد كه او را به حركت و اقدام وامی دارد، بلكه قیمت و ارزش انسان به میزان اندیشه و نیتی است كه در سر دارد و برای دست یابی به آن می كوشد:

قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَی قَدْرِ هِمَّتِهِ وَ عَمَلِهِ عَلَی قَدْرِ نِیَّتِهِ.

ارزش آدمی به اندازه همّت اوست و عملش به مقدار نیتش.(23)

فكر و اندیشه تا آن جا در شكل گیری و تعیین شخصیّت انسان مؤثر است كه چهره های آدمیان در سرای آخرت مطابق نیاتشان تصویر و ترسیم می گردد. امام صادق(ع) می فرماید:

خداوند در روز قیامت مردم را برابر نیّاتشان محشور می گرداند.(24)

و از پیامبر اكرم(ص) نقل شده است كه:

خداوند به ظواهر و اعمال شما نگاه نمی كند؛ آنچه مورد توجّه حضرت حق تعالی قرار می گیرد درون دل های شماست.(25)

بنابراین، انسان برای دست یابی به گوهر نفیس و ارج آفرین صداقت، علاوه بر صدق در گفتار و تطابق میان گفتار و رفتار، به صدق در انگیزه و پندار نیز نیازمند است. راست پنداری و صدق در نیت، پیش نیاز و پایه صدق در گفتار و كردار است تا آن جا كه امام كاظم(ع) خطاب به هشام بن حكم، از صدق در نیت، به عنوان روح ایمان و جان دین یاد كرده اند:

كَمَا لایَقُومُ الجَسَدُ اِلاّ بِالنَّفْسِ الْحَیَّةِ كَذلِكَ لایَقُومُ الدِّینُ اِلاّ بِالنِّیَةِ الصَّادِقَةِ وَ لاتَثبتُ النِّیَةُ الصَّادِقَة اِلاّ بِالعَقلِ؛(26)

چنان كه بدن جز با جان زنده قوام ندارد، دین جز با نیّت راست برقرار نمی گردد و نیّتِ راست هم جز با عقل ثبات نمی یابد.

حتی اقدامات ارزشی و پرارجی همچون هجرت، جهاد، شهادت و... تنها در صورتی پذیرفته است كه با نیّت و انگیزه الهی به انجام برسد. در روایتی از پیامبر گرامی اسلام(ص) می خوانیم:

اِنَّمَا الاَْعْمالُ بِالنّیّاتِ وِ اِنَّمَا لِكُلِّ اِمْرَئٍ ما نَوی فَمَنْ كَانَ هِجْرَتُهُ اِلَی اللّهِ وَ رَسوُلِهِ، فَهِجْرَتُهُ اِلَی اللّهِ وَ رَسوُلِهِ وَ مَنْ كَانَ هِجْرَتُهُ اِلَی دُنْیا یُصِیبُهَا اَوْ اِمْرَأةٍ یُنْكِحُها، فَهِجْرَتُهُ اِلَی مَا هاجَرَ اِلَیْهِ.(27)

اعمال آدمی به نیات او بسته است؛ برای هركس همان است كه نیّت كرده است. كسی كه هجرتش تنها به نیت خدا و رسولش باشد، بی تردید به عنوان مهاجر به سوی خدا و رسولش شمرده می شود، و آن كس كه به نیت به چنگ آوردن متاع دنیا یا در اختیار گرفتن همسری هجرت كند، هجرت او به سوی همان است كه به انگیزه آن هجرت كرده است.

بدین ترتیب هر كار خوب خواه در قالب عبادی ترین اعمال و خواه به صورت چشمگیرترین خدمات اجتماعی در صورتی كه از انگیزه الهی و قصد قربت تهی باشد فاقد ارزش و برباد رفته و پوسته ای بی مغز است. متقابلاً عمل آدمی هرچند اندك و هراندازه كوچك باشد آنگاه كه از سر صدق و اخلاق و با انگیزه خدایی انجام گیرد در پرتو ماندگاری و شكوهمندی انگیزه و هدفش، ماندگار و ارزشمند می گردد.

صداقت اساس خوبی ها

عنصر صدق با این گستره فراخ، علاوه بر آن كه خود ارزش است، حافظ و دربردارنده و در پی آورنده ارزش های بی شمار دیگری نیز هست؛ عنصری كه امام علی(ع) آن را وسیله حفاظت از دین،(28) زیبایی انسان و ستون ایمان می داند:

اَلصِّدْقُ جَمَالُ الانْسَانِ وَ دَعَامَةُ الاَْیمَان.(29)

راستی مایه زیبایی انسان و ستون ایمان است.

و در نهایت آن را ملاك و معیار مسلمانی ذكر می كند:

ملاك الاسلام صدق اللّسان.(30)

راستگویی ملاك اسلام و مسلمانی است.

صداقت پله صعود به مقام صدّیقان

به سبب صدق و راستی، بشر تا بدانجا اوج می گیرد كه به مقام صدیقین (همانان كه از جهت فضیلت و ارجمندی در مرتبه پس از پیامبران الهی قرار دارند) نایل می شود و نزد پروردگار عالم به عنوان پرافتخار «صدّیق» ملقب می گردد. در روایتی از امام باقر(ع) چنین آمده است:

اِنَّ الرَجُلَ لَیُصَدِّقَ حَتّی یَكْتُبُهُ اللّهُ صِدِّیقا.(31)

آدمی بر اثر صدق و راستی، به مرتبه ای می رسد كه خداوند او را صدّیق می نامد.

مقام «صدیقین» همان صراط مستقیم است كه مسلمانان در هر نماز با گفتن جمله «اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم...» از خدا می خواهند كه به راه آنان هدایت شوند. این متنعّمان به نعمت الهی كه هدایت یافتن به راه آنان آرزوی هر مسلمانی هست، همان كسانی اند كه در آیه دیگری از قرآن مجید بدین گونه معرفی شده اند:

وَمَنْ یُطِعْ اللّه َ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّه ُ عَلَیْهِمْ مِنْ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُوْلَئِكَ رَفِیقا.(32)

و آن كس كه از دستورهای خدا و پیامبر اطاعت كند، با كسانی خواهد بود كه خداوند نعمت خود را بر آن ها ارزانی داشته است، از: پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان. و آنان رفیق های خوبی هستند.

وجود یكپارچه صداقت و سراسر حقیقت امام علی (ع) به عنوان كامل ترین مصداق صدّیق كه در روایت نبوّی آمده است: (و من الصدیقین علی بن ابی طالب..)(33) نشان دهنده عظمت مقام و والاییِ مرتبه صدیقین است.

از این جا می توان به این نكته دست یافت كه درخواست مؤمنین از خدا برای هدایت شدن به راه صدیقان، برای امتثال فرمان الهی به همراهی با صادقان است كه در آیه شریفه: «یَا اَیُّهَا الذِینَ امَنوُا اِتَّقوُا اللّهَ وَ كوُنوُا مَعَ الصَّادِقیِنَ»(34) آمده است؛ چراكه همراهی با صادقان جز با پیمودن راه و گام زدن در مسیر آنان محقق نمی شود و توفیق انجام دادن این مهم و توان پرداختن به آن جز با عنایت و هدایت خداوند سبب سازِ بنده نواز به دست نمی آید.

بنابراین اگر برابر فرموده امام باقر(ع) دست یابی و ارتقاء به مقام صدّیقان كه مَثَل اعلا و نمونه كامل آن، وجود بی بدیل صدّیق اكبر امیر مؤمنان(ع) است به سبب راستگویی امكان پذیر است و این خصیصه مطابق تصریح امام صادق(ع) یكی از دو سبب برخورداری امام علی(ع) از جایگاه عظیم و موقعیت بی نظیر نزد پیامبر اسلام(ص) است.(35) پس نردبان صعود مسلمان به بالاترین قلّه های سعادت و كلید اصلی دست یافتن مؤمن به گنج ایمان، صدق و راستی با همه گستره و دامنه اش و در همه ابعاد و مراتب آن است و نشانه اش هماهنگی میان برون و درون انسان و مطابقت اندیشه و پندار و نهان با گفتار و كردار و عیان اوست. چه خوب فرمود آن پیشوای صادق امین:

مَنْ لَمْ یَخْتِلفْ سِرُّهُ وَ عَلانیِتُهُ وَ فِعْلُهُ وَ مَقَالُهُ فَقَدْ اَدّی الاَْمَانَةَ وَ أَخْلَصَ اَلْعِبَادَةَ.(36)

آن كس كه نهان و آشكار و كردار و گفتارش دوگونه و ناهماهنگ نباشد امانت الهی را ادا كرده و عبادت خدا را خالصانه انجام داده است.

 

 


1 مدرس حوزه و دانشگاه

2 . عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی؛ غررالحكم ودررالكلم، مقدمه و تعلیق میرجلال الدین حسینی ارموی، (چاپ پنجم، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1373) ج2، ص371.

3 . همان، ج1، ص281.

4. همان، ج1، ص281.

5 . توبه، آیه 119.

6. سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی، ینابیع الموده، باب 38، (لبنان: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، [بی تا]) ج1، ص115.

7. جلال الدین عبدالرحمن سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بألمأثور، (قم: مكتبة آیة اللّه العظمی مرعشی نجفی، 1404 ق) ج3، ص291.

8. حاكم حسكانی؛ شواهد التنزیل (بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1393ق/1974م) ج1، ص260.

9. غررالحكم و دررالكلم، ج2، ص40

10. همان، ج3، ص107؛ ج1، ص129؛ ج4، ص47.

11 . همان، ج1، ص179؛ «الصّادقُ عَلی شرفِ مَنجاةٍ وكَرامَةٍ، راستگو بر بلندای رستگاری و گرامی بودن است.» (همان، ج1، ص326).

12 . اصول كافی، ج2، ص104.

13 . سلیمان بن ابراهیم قندوزی، ینابیع الموده (بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات) ج2، ص83، باب 56.

14 . شیخ عباس قمی، سفینة البحار (مؤسسه انتشارات فراهانی) ج2، ص473.

15. غررالحكم ودررالكلم، ج4، ص363.

16. همان، ج4، ص296.

17. همان، ج5، ص278.

18 . صف، آیات 2 و 3.

19 . نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه 175.

20 . اصول كافی، ج2، ص86.

21 . غررالحكم. ج1، ص260 و نیز ر.ك: قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، ج2، ص628.

22 . همان، ج1، ص79.

23. غررالحكم، ج4، ص500.

24 . محاسن برقی، (تهران، مؤسسه اعلمی، 1362) ص262، باب النیّة.

25. بحارالانوار (بیروت، مؤسسة الوفاء، 1403ق.) ج70، ص248.

26 . همان، ج78، ص312.

27. بحارالانوار، ج7، ص211؛ صحیح بخاری، كتاب الایمان، ص23.

28. «الصّدق لباسُ الدّین؛ صدق لباس و پوشش دین است» غررالكلم، ج1، ص125.

29. همان، ج3، ص143.

30. همان

31 . اصول كافی، ج2، ص86.

32 . نساء، آیه 69.

33. شواهد التنزیل، ج1، ص154.

34 . توبه، آیه 119.

35. فَانَّ عَلِیّا بَلَغَ مَا بَلَغَ بِهِ عِنْدَ رَسوُلِ اللّهِ(ص) بِصِدْق اَلْحَدیثِ وَ اَدَاءِ اَلاَْمَانَةِ» (اصول كافی، ج2، ص85)

36 . نهج البلاغه، نامه 26.


چاپ   ایمیل